...یا علی درویش و صوفی نیستم
فاش می گویم که کوفی نیستم
لیک می دانم که جز دندان تو
هیچ دندان لب نزد بر نان جو
یا علی لعل عقیقی جز تو نیست
هیچ درویشی حقیقی جز تو نیست
لنگ لنگان طریقت را ببین
مردم دور از حقیقت را ببین
مست مینای ولایت نیستند
سر خوش از شهد هدایت نیستند
خیل درویشان دکان آراستند
کام خود را تحت نامت خواستند
خلق را در اشتباه انداختند
یوسف ما را به چاه انداختند
کیستند اینان رفیق نیمه راه
وقت جانبازی به کنج خانقاه
وقت جنگ آمد تماشاگر شدند
صلح آمد لاله ی پرپر شدند
دل به کشکول و تبرزین بسته اند
بهر قتلت تیغ زرین بسته اند
موج ها از بس تلاطم کرده اند
راه اقیانوس را گم کرده اند
موج ها را می شناسی مو به مو
شرحی از زلف پریشانت بگو
باز کن دیباچه ی توحید را
تا بشوید ذره ای خورشید را
یا علی بار دگر اعجاز کن
مشت های کوفیان را باز کن
کیست آن کس کز علی یادی کند
بر یتیمان من امدادی کند
دست گیرد کودکان درد را
گرم سازد خانه های سرد را
هر چه هستی جان مولا مرد باش
گر قلندر نیستی شب گرد باش
شد زمین لبریز مسکین و یتیم
ما گرفتار کدامین هیئتیم...
#محمدرضا_آقاسی
#صوفیگری
@ghalamhaye_bidar