بار دیگر نیز می گویم
این ستار های شش پر
در مسیر ماه چون مین اند
ای دریغا نام داوود
ای دریغاتر ستاره
ای دریغا ماه
قدس ـ
خون یحیی در دل تشت است
قصه یوسف درون چاه
سنگها بگذار چون باران فرود آیند
سنگها آبستن ابرند
باران کم نخواهد شد
هرشهید ـ ابری ست
جمعه ها درسجده ی خونین
از شهیدان کم نخواهدشد
باردیگرنیز می گویم
سیدی زخمی ست اینک قدس
و خبرها هم چنان خونین
دردها سنگین
سنگها برّا تراز تیغ صلاح الدین!
#علیرضا_قزوه
#شعر_ضد_صهیونیستی
@ghalamhaye_bidar
خر خود را سمند می گویی؟
مال ما را به چند می گویی؟
مادرت هرچه فحش یادت داد
با زبانی لوند می گویی
فکر کوتاه و ذوق ناقص را
با صدای بلند می گویی
چرت بافی و نشئه ی علفی
گنده نایی و گند می گویی
تازه لب باز کرده ای به سخن!
عیب پازند و زند می گویی؟
به خلیج همیشه فارس عبث
تهمت ناپسند می گویی
تن برجام از تو رنجور است
با روانی نژند می گویی
خرمگس خان! به جای خود بنشین
چند تهمت به قند می گویی؟
با عقابان آسمان شرف
ای مگس از چه پند می گویی؟
نیستی آشنای این بازی
کرنر است این که هند می گویی
پنج بعلاوه ی یکت این بود؟
فحش ششلول بند می گویی؟
هم پلیس بدی و هم دزدی
از بگیر و ببند می گویی؟
گفته ات یاوه ی نتانیابوست
هر چه یادت دهند می گویی
رقص شمشیر کرده ای با گاو
گرگ را گوسفند می گویی؟
این همه زرت و پرت ها بس نیست؟
باز داری چرند می گویی؟
#علیرضا_قزوه
#شعر_ضد_آمریکایی
#شعر_طنز
@ghalamhaye_bidar
ابیاتی از مثنوی اعتراضی #علیرضا_قزوه به مناسبت اول بهمن ماه سالروز تولد شاعر:
...هلا! دین فروشان دنیا پرست
سکوت شما پشت ما را شکست
چرا ره نبستید بر دشنه ها؟
ندادید آبی به لب تشنه ها؟
نرفتید گامی به فرمان عشق
نبردید راهی به میدان عشق
اگر داغ دین بر جبین می زنید
چرا دشنه بر پشت دین می زنید
زبونید و زخم زبان می زنید
خموشید و آتش به جان می زنید
کنون صبر باید بر این داغ ها
که پرگل شود کوچه ها، باغ ها
@ghalamhaye_bidar
🌙 ابرو هلال
السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما
ما به دنبال تو میگردیم و تو دنبال ما
ماهِ پیدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه محو
رؤیت این ماه یعنی نامه ی اعمال ما
خاصه این شبها که ابر و باد و باران با من است
خاصه این شبها که تعریفی ندارد حال ما
کاش در تقدیر ما باشد همه شبهای قدر
کاش حَوِّل حالَناییتر شود احوال ما
ما به استقبال ماه از خویش تا بیرون زدیم
ماه با پای خودش آمد به استقبال ما
گوشه ی چشمی به ما بنمای ای ابرو هلال
تا همه خورشید گردد روزی امسال ما
#علیرضا_قزوه
@ghalamhaye_bidar
🔹نوسرودهی #علیرضا_قزوه به مناسبت خروش مردم عراق علیه حضور ۱۶ سالهی آمریکاییها در این کشور
ببین بغداد را و جوشش زیباترین حس را
خروش جاننثاران «ابومهدی مهندس» را
ببین بغداد را و جوش خون «حاج قاسم» را
ببین تاثیر خون پاک آن مردان مخلص را
عراق و خیزش مختارهای رسته از زنجیر
ببین فریاد ملت را، ببین آواز مجلس را
شنیدم بارها از دولتش بانگ «رجایی» را
شنیدم بارها از مجلسش خشم «مدرس» را
خوشا جمع «حکیم» و «صدر» و «کرد» و «سنی» و «شیعه»
که برهم می زند پیمان بی عقلان ناقص را
صدای کامل فتح است این ، دنیا نخواهد خورد
فریب نطقبازیهای این خامان نارس را
ببین خم گشتن حکام بدبخت سعودی را
ببین دوشیدن اعراب ثروتمند مفلس را
جهان مبهوت بانگ «یالثارات» شما مانده ست
نمی بیند کسی «داووس» یا «بینالمجالس» را
الهی از سر این قوم، کم کن سایهی غم را
بیفشان بر سر این عاشقان گلهای نرگس را
@ghalamhaye_bidar
🔹میرزای کوچک
کنار خانقاهی سری ز تن جدا بود
شبیه بید مجنون، دو گیسویش رها بود
میان برف و بوران دلش شکست و افتاد
کسی که پشت مردم چو سنگ آسیا بود
دوباره بعد صد سال مرور کردم او را
هنوز روبهرویش، درِ بهشت، وا بود
درست بعد صد سال، سری زدم به تاریخ
هنوز قسمت او، دروغ و ناروا بود
درون کیسه، خالو! سر بریدهی کیست؟
مده به کمبهایان، سری که کیمیا بود
سر بریده دیدم میان برف و طوفان
سری بریده، آری، از آنِ میرزا بود
گرسنگان تالش سر تو را بریدند
اگرچه خان خلخال، رفیق، با شما بود
نه روز فتح تهران، نه بعد جنگ منجیل
رکب نخورد از نفس، کسی که با خدا بود
نه انقلاب اکتبر، نه نارفیق بابی
خود خود خودش بود، رها رها رها بود
دلی به رنگ خون داشت، سری به رنگ آتش
نه سحر موسوی داشت، نه در کفش عصا بود
دلی به رنگ داغ از شهید کربلا داشت
یکی ز شیعیان علی مرتضی بود
سر بریدهای داشت شبیه سرور عشق
عبای غرق خونش غروب کربلا بود
نگاه کردم او را، شراره داشت چشمش
نگاه کردم او را، چقدر آشنا بود
به گوش بیدها باد شبانه نوحه میخواند
که میرزای کوچک، بزرگ نسل ما بود
ندیده چشم گیلان، بزرگتر ز کوچک
بزرگ هست تا هست، شهید بود تا بود
#علیرضا_قزوه
#میرزا_کوچک_خان_جنگلی
@ghalamhaye_bidar