🔸سروده میلاد عرفان پور در واکنش به نسل کشی مسلمانان در #میانمار
به این آتش برس! هیزم مهیا کن! مهیاتر!
گلستانیم ما در آتش نمرود، زیباتر
مهیا کن که ما از آتش شیطان نمی ترسیم
که در آغوش آتش می شود ققنوس ماناتر
خبر، از دود آه ما به دلها می رود مادام
تو با هرشعله نفرینی تری هر شعله رسواتر
تو مثل شعله ها با نعره مستانه ات دلخوش
و ما را ناله ای مانده ست از فریاد، گیراتر
دریغا پیرو بودا به کار زنده سوزاندن
دریغاتر از این غوغای خاموشی! دریغاتر !
شما را مردگانی هست - سر تا پای در آتش-
شما در زندگانی نیز می سوزید، پیداتر
بسوزانیدمان ،خورشید محشر نیز در راه است
خدا، تنها خدا با ماست با مایی که تنهاتر
اغثنا یا غیاث المستغیثین! راه دشوار است
اگرچه نیست در رنج سفر، از ما شکیباتر
#میلاد_عرفان_پور
@ghalamhaye_bidar
🔸برای مسلمانان مظلوم #میانمار
خجالت میکشیم از ادعاهامان میانمارا!
که خونین دل نکرد اخبارتان در این میان، ما را
چه کودک ها که از آغوش مادر، زیر پا رفتند!
چه مادرها که پیش از سوختن، دیدند آنها را
فقط دق میکنیم و در گلو فریاد میسوزد
همه خاموش! گویا خواب برده کل دنیا را
یمن با دستهای کودکی وا کرد چشمش را !
سعودی دید و اسرائیل و آمریکا و بودا را!
اگر بود از نو، حافظ میسرود این را که آن گرگان
"چنان بردند صبر از دل که ترکان، خوانِ یغما را"
به لبها بانگِ عجّل فی ظهور صاحب العصر است
خدایا، جان به لب هستیم! برگردان مسیحا را
#عارفه_دهقانى
@ghalamhaye_bidar
#شعر_اعتراض
#میانمار
حق می شود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
بر گرده ادراک حقیقتطلبان باز
باطل شده آوار و من انگار نه انگار
در چنگ هوس های خیابانی اشباح
عشق است گرفتار و من انگار نه انگار
در قدس و هرات و حلب و موصل و کشمیر
اردو زده تاتار و من انگار نه انگار
کشتند و دریدند شکمهای زنان را
گرگان میانمار و من انگار نه انگار
فریاد از این عصر تماشاگری مرگ
خورشید سرِ دار و من انگار نه انگار
#امیر_سیاه_پوش
@ghalamhaye_bidar