eitaa logo
قلم های بیدار
130 دنبال‌کننده
119 عکس
42 ویدیو
2 فایل
کانال شعر قلم های بیدار
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 این علی است مقصد 🌺 ای سهیل رخشان، زهره ی درخشان با رخ چو خورشید، ابروی هلالی درهلال جامم، ای مه تمامم آفتاب تابان، کُن علَی التوالی زان فروغ رخسار، طره ی سیه سار آمده لیالی است، روشن از لئالی زان دو جعد طرّار، چهره ی پری وار مختفی لئالی، در دل لیالی دانه های خالت، صید مرغ جان کرد زیر دام زلفت، مرغ دل فغان کرد حالتم نوان کرد، قامتم کمان کرد چشم انقلابی، قد اعتدالی بر نثار راهت، روح راست پستی در مقام درکت، شوق راست مستی در طریق عشقت، عقل راست سستی در بیان حسنت، نطق راست لالی ز التهاب فکرت، تنگ شد مجالم کن ز فرط رأفت، یک نظر بحالم محو و هائمم کن، از مدام حالی مست و بیخودم کن، ازشراب جالی از خم غدیرم، نیست کن ز هستی ای مه منیرم، بی نیاز هستی زانکه می کشانش، بی غرور مستی صد هزار خم را، کرده اند خالی ای شعاع رویت، نور و آیه ی نور ای فروغ کویت، طور و شعله ی طور شد به صفحه ی باغ، نور طور مسطور در چمن بچم، بین صنع حق تعالی در چمن چمنانند، دلبران طنّار شور عاشقانه، شاهدان غمّاز سروسان روانند، گرم جلوه و ناز مست و بی محابا، رند و لاابالی مابه عشق و در حسن، آفت جهانیم در مراتب عشق، ورد هر زبانیم ما و دوست امروز، شهره در جهانیم ما به بی عدیلی، او به بی همالی عشق را نشاید، کرد مدح و توصیف حسن را نباید، گفت وصف و تعریف جذبه ای است وجدی، مقصدی است شوقی مطلبی است ذوقی، حالتی است حالی هائمنمد وحیران، واله اند و شیدا ممکنات یکسر، کائنات یک جا درمقام و قدری، کز علوّ شد اعطا ازعلیّ اعلی، بر علیّ عالی گر خداش خوانم، کفر واضحست آن لیک نکته ی نغز، ازکلام من خوان بر خدائی او، خواهی ار که برهان می رود در آتش چون خلیل، غالی ذات بی همالش، مَظهر العجائب شخص بی مثالش، مُظهر الغرائب بنگرد جلالش، هرکه هست طالب مجدکبریائی، فرّ ذوالجلالی زَ امر او چه باری، جاری است و ساری خُنّس جواری، کُنّس سواری حالت خریفی، جلوه ی بهاری نفخه ی دَبوری، نفحه ی شمالی نافذ از کلامش، نائبات حتمی ساری از مرامش، حادثات رسمی دائم از دوامش، مُدرکات وهمی قائم از قوامش، قوّه ی خیالی بود اهل دین را، سالک مسالک خیل مسلمین را، ناجی از مهالک رایت وِ را بود، در همه معارک نصر در حواشی، فتح در حوالی مصطفی چو مأمور، شد به امر داور تا کند پدیدار، قدر و جاه حیدر درغدیر خم ساخت، حضرت پیمبر ازخشب متکّا، از قتب نهالی آن عریشه را شاه، چون به عرشه بنشست روی یار در رو، دست دوست در دست گفت هست مولا، بر بلند و بر پست این علی که فرداست، در نکوفعالی این علی است مقصد، این علی است مقصود این علی است حامد، این علی است محمود این علی است شاهد، این علی است مشهود این علی است متلوّ، این علی است تالی این علی است سید، این علی است سرور این علی است جنّت، این علی است کوثر این علی است هادی، این علی است رهبر این علی است والا، این علی است والی ذرّه ای ز لعلش، نوش سلسبیلی قطره ای ز علمش، علم جبرئیلی فرد بی عدیلی است، او ز بی عدیلی مثل بی مثالی است، او ز بی مثالی ای وصی احمد، ای امام برحق کز علوّ رتبت، زیبدت أنا الحق آفتابِ روشن، آسمان ازرق، نزد بخشش توست، کاسه ی سفالی @ghalamhaye_bidar