eitaa logo
قلمزن
522 دنبال‌کننده
730 عکس
138 ویدیو
2 فایل
هوالمحیی قلم زدن امر پیچیده ای نیست فاعلی میخواهد و ابزاری، و اتفاقی که باید در تو رقم بخورد... و خدایی که دستگیری کند و خشنود باشد همین! http://payamenashenas.ir/Ghalamzann پیام ناشناس ادمین @fs_hajivosugh بله و تلگرام : @ghalamzann
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر زائر اربعین هستید و دلتان می‌خواهد در زیارت یک آرزومند هم شریک باشید، یا امکان زیارت ندارید اما میتوانید کمک کنید تا یک نفر راهی شود، هنوز فرصت دارید. کسانی هستند که دلشان هر سال پر می‌کشد اما استطاعت مالی ندارند و با حسرت، رفتن دیگران را نگاه می‌کنند، ما می‌توانیم حتی با یک مشارکت اندک، شریک لحظات شیرین زیارت یک آرزومند باشیم. 5859831131278219 بانک تجارت، خانم نمازی لطفا در صورت مشارکت اطلاع بدهید. @ghalamzann
قصد دارم به لطف خداوند ایده‌های خوب اربعینی را منتشر کنم، اگر ایده‌ای دارید یا تجربه‌ای یا جایی کار قابل تکرار و خوبی دیده‌اید، لطفا اطلاع دهید تا به اشتراک گذاشته شود. ف. حاجی وثوق @ghalamzann
قلمزن
#ایده‌های_اربعینی قصد دارم به لطف خداوند ایده‌های خوب اربعینی را منتشر کنم، اگر ایده‌ای دارید یا تج
1) دوستان بسته‌های نقاشی محرمی با مدادرنگی آماده کردند که در مسیر پیاده‌روی به کودکان ایرانی و عراقی هدیه بدهند تا سرشان گرم شود و به خاطرات شیرین‌شان افزوده شود، مدادرنگی ایرانی خوب خریده‌اند، داده‌اند نجار دونیم کرده تا تعداد دوبرابر شود و همه را تراشیده‌اند (چون مدادرنگی جنس خوب ایرانی در سایز کوچک موجود نیست و چقدر این تدابیر ساده، دوست‌داشتنی هستند) حالا هر بسته آماده توزیع در مسیر است. @ghalamzann
٢) بادکنک‌ها آماده اهدا به کودکان عراقی هستند، اول رفته‌اند چاپخانه تا رویشان پیام قدردانی و تشکر به زبان عربی چاپ شود، حالا در بسته‌ها قرار می‌گیرند و در مسیر آماده‌ی اهدا می‌شوند. @ghalamzann
٣)دخترهای نوجوان نشسته‌اند و هدایای متنوع و زیبا برای کودکان در مسیر اربعین ساخته‌اند، هدایایی که هم در مرحله تولید با شور و عشق و مهربانی همراه می‌شوند هم در مرحله اهدا، هم تولیدکنندگانشان را آباد می‌کنند و هم به وقت هدیه دادن، کودکان مجاور و زائر را شاد... @ghalamzann
۴)جاکلیدی های چرمی درست کرده‌اند و روی آنها جملاتی که مفهوم اتحاد دارند، چاپ کرده‌اند، مثلا "ایران و عراق لایمکن الفراق" و اینها را به موکب‌داران هدیه می‌دهند، هم تشکر است و هم انتقال یک حس همدلانه‌ی خوب که فاصله‌ها را کم می‌کند. @ghalamzann
۵)کار خوب وقتی خوب‌تر است که با تدبیر انجام شود و همه‌ی حواشی آن سنجیده شوند، ما اجازه نداریم به یک فرهنگ تهاجم کنیم و حتی با نیت خیر، مداخله‌ی نادرست داشته باشیم، تک تک ما موظفیم هر کاری که میکنیم و هر قدمی که برمیداریم با احترام کامل به میزبانان محترم اربعین باشد، بنابراین لطفا توجه کنیم اگر قصد هدیه دادن به کودک عراقی داریم، آن را خاص کودکان خادم نکنیم، آنها طبق اعتقاد و باور رایجی که دارند، خدمت می‌کنند و نباید تصور کنند هدایای ما، در قبال خدمت آنهاست که اگر این باور شکل بگیرد، روحیه خدمت و میزبانی آسیب خواهد دید و ممکن است یک عادت نامطلوب در این فرایند ایجاد شود. بنابراین اگر هدیه‌ای هست به عموم کودکان و نوجوانان تعلق بگیرد و خادمین جدا دیده نشوند. در منظومه اربعین، مراقبت از زلالیت و خلوص خدمتگزاری بر عهده تک‌تک ماست،میزبان باشیم یا مهمان، توفیری ندارد. ف. حاجی وثوق @ghalamzann
... همه هيچ اند اگر يار موافق باشد... ...
امروز شیفت خیریه ندارم اما یکی از خادمین اطلاع می‌دهد که نمی‌تواند خیریه باشد و من به جای ایشان بروم. قرار می‌شود قبل از اذان خودم باشم و ایشان بعد از نماز خودش بیاید، می‌روم اما نزدیک اذان که می‌شود زنگ می‌زنند که کارشان طول کشیده و اگر می‌شود بعد از اذان هم بمانم و می‌مانم. یکی از خانم‌ها می‌آید و مشغول گفتگو می‌شویم، مواردی را مطرح می‌کند و صحبت به درازا می‌کشد، نگاهم به ساعت است که دیر شده و باید برگردم، عذرخواهی میکنم و می‌گویم که باید بروم، می‌گوید دخترم میخواسته شمارا ببیند صبر کنید زنگ بزنم تا بیاید و زنگ می‌زند. یکی از بچه‌ها سراسیمه وارد خیریه می‌شود و می‌گوید با من کار دارد، میپرسم چه شده نگاهی به آن خانم می‌کند و می‌گوید می‌شود اینجا نگویم؟نگران می‌شوم دستش را می‌گیرم و می‌رویم داخل انبار خیریه، در را می‌بندم و می‌گویم چه شده؟ مِن مِن میکند و به لکنت می‌افتد، می‌گویم هول نشو و آرام بگو چه شده، می‌پرسد این وسایل را کجا می‌برید می‌گویم برای نیازمندان، می‌گوید مثلا کجا؟برایش نام می‌برم. ناگهان چراغ خاموش می‌شود و در تاریکی محض انبار قرار می‌گیریم، دستش را می‌گیرم که نترسد و می‌گویم حتما مشکلی برای برق پیش آمده، کورمال کورمال به سمت در انبار می‌رویم و در را باز میکنم، برای لحظاتی شوکه می‌شوم، تصویر تعداد زیادی دختر کوچک و بزرگ همراه با جیغ و فریاد و برف شادی و کیک و شمع و بغل‌های مهربان بچه‌ها... آنها باز هم برنده شدند و توانستند با یک نقشه زیرکانه غافلگیرم کنند و یک خاطره ماندگار دیگر بسازند و خدا می‌داند چقدر دنیا با این موجودات دوست‌داشتنی قشنگ و دل‌انگیز است. ف. حاجی وثوق @ghalamzann
تماس گرفت و گفت کتابی که کار کرده‌اند تمام شده، آدرس بدهم که بفرستد تا بخوانم و لطف کرد و فرستاد، یک دوست خوب پژوهشگر... بدون هیچ ذهنیتی را دستم گرفتم بدون آنکه بدانم این مرد که دارم به زندگی‌اش بدون دعوت وارد می‌شوم چه کسی بوده، کجا بوده و چگونه زندگی کرده است. (گفتم "بدون دعوت" و اشتباه کردم، آدمها جایی نوشته می‌شود و آنگاه که لازم باشد به دستشان می‌رسد) و به این ترتیب خیلی ناگهانی پرت شدم وسط زندگی سیدهادی، یک جوان بزن‌بهادر جنوب‌شهری که یک طرف قلدرمآبی‌اش دل می‌برد یک طرف آرام‌نگرفتن‌ها و بی‌‌تابی‌هایش... یکجا فحش‌هایش را می‌شنوی، یکجا دست به یقه شدنش را می‌بینی، یکجا زیر گوش کسی می‌زند و یکجا مرد و مردانه شانه زیر همه بارهای موجود می‌دهد و یکجای دیگر هم بچه‌های محله را زیر بیرق هیئت جمع می‌کند و سینه می‌زند و گریه می‌کند. سیدهادی از آن آدمهای عجیب است، از آنها که خودشان هستند، بی‌تکلف، بی‌کلیشه و بدون نقاب، از آنها که رگ گردنشان همانقدر زود بالا می‌زند که قلبشان زود نرم و چشمشان زود خیس و بازی را همیشه می‌برند، از آنها که دلت می‌خواهد از نزدیک تجربه‌شان کنی، زیر پرچم‌شان خدمت کنی و وقتی سرت فریاد می‌کشند که کارت را درست انجام دهی، چشم بگویی و این فریادزدن را دوست داشته باشی. پیشنهاد می‌کنم این کتاب را حتما بخوانید، با سیدهادی زندگی کنید و شما هم در حسرت دانستن راز متحول شدنش که هیچوقت نشد به کسی بگوید، حیرت‌زده بمانید. باور دارم که سیدهادی سلطان‌زاده از آن بامرام‌هاست که اگر برایش کاری کنی حتما دستت را می‌گیرد. ف. حاجی وثوق @ghalamzann
گفتند چه داری و تو را داد زدم... @ghalamzann
 يُرسلنا الله بعضنا لبعضٍ كالأرزاق عده‌ای را رزق می‌کند برای عده دیگر... @ghalamzann