#جهان_مرد
تو را نصبالعین میکنیم
جایی مقابل چشمانمان
به قدر همهی روزها و شبهایی
که دویدی
به قدر همهی سالهایی که نخوابیدی
و به قدر همهی امیدهایت
که ناامید نشدند
چه کردهای "جهانمرد"
و چگونه زیستهای
که هر بار نگریستن به چهرهات
شرمساری میآورد و دیگر نمیبرد...
میدانستی که به دعایت
چقدر محتاجیم؟!...
@ghalamzann
دعوت جمعی از فعالان فرهنگی و اجتماعی مشهد از دکتر #سعید_شعرباف
جهت ثبتنام در انتخابات شورای شهر
@ghalamzann
#یاد_ایامی
«بازخوانی یک خاطره ناب»
(نگارنده قصد ندارد دلی را بسوزاند اما اگر دلی سوخت حکما روزیاش همین سوختن بوده است...)
شب میلاد آقا ابوالفضل است
ریسه و چراغیست که شب بین الحرمین را مثل روز روشن کرده،
جمعیت آن قدرزیاد است که همه ناخودآگاه هروله می کنند،
یکی نشسته و یک کیک تولد جلویش گذاشته و رویش شمع روشن کرده است
یکی نشسته و جلویش یک سینی گذاشته تا دستت را تویش بزنی و با حنای نذری دستانت را رنگی کنی
یکی هم نشسته و جلویش یک طبق گذاشته و تویش شیرینی و شکلات و انواع خوردنی هاست
یکی هم سینیاش را پراز آجیل کرده است،
یکی هم ایستاده و با یک پاکت شکلات همه را مهمان میکند
یکی ایستاده و دست می زند
یکی ایستاده و هلهله می کند
یکی فریاد می کشد
یکی گیج و حیران گاهی سینه می زند و گاهی کف می کوبد
یکی رو به حرم آقا ایستاده و دارد به زبان خودش فریاد می کشد و حرف میزند
از یک طرف یک گروه جوان ایرانی
وارد بین الحرمین می شوند،
دست می زنند و با شور می خوانند :
آقام ابوالفضله...آقام ابوالفضله...
از یک طرف دیگر یک گروه جوان عراقی هلهله کنان وارد میشوند:
یا عباس! حلال المشاکل
یاعباس! حلال المشاکل...
نمی دانی کدام طرفی بروی
نمی دانی کدام طرف بایستی
همه یکدل و یکصدا هستند
ضربان همه ی دلها یک ریتم دارد
بچه ها کلاه تولد روی سرشان است
و فشفشه ها در آسمان رقص کنان بالا و پایین میروند
خودت را به ضریح آقا میرسانی
خانمها کِل میکشند!
فکر کن دور ضریح حضرت ابوالفضل کل می کشند و می خوانند
"عالم سنه گورباندی"...
دوباره به بین الحرمین برمیگردی
باران شکلات است که روی سرت میریزد
کیلو کیلو...فرصت جمع کردن نیست
باران شکلات قطع نمیشود
می بارد و حس می کنی دارد طوفان میشود
حالا دیگر جمعیت از خود بیخود شده
ایرانی و عرب،
دستهارا بالا گرفتهاند و انگار میرقصند
نه رقص نیست...سماع است
و سماع نیست
عاشقانه ترین تصویر عالم است
و کسی نمیپرسد
روز چهارم شعبان، روز ولادت حضرت عمو،
میان بینالحرمین
چرا همه ی آنهایی که می خوانند
و همه ی آنهایی که دست می زنند
و همه ی آنهایی که می رقصند
و همه ی آنهایی که شکلات میبارند
همه و همه صورتهایشان خیس است...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#شطحیات
... به او توصیه میکند که در محضر استاد همچون کسی باشد که زیر درختی نشسته و بدون تکان دادن درخت،
منتظر افتادن میوه آن است!
اگر استاد سخنی نگفت، او نیز ساکت باشد
و جریان فیض را به عهده استاد بگذارد...
@ghalamzann
#روزنوشت
خدای اعتماد به نفس است این بچه 10 ساله و مهارت عجیبی در برقراری ارتباط و اقناع بزرگترها دارد،
مادرش را که اصلا نمیدیدیم
وارد فعالیتها و جمعها کرده است
و چون غالب اوقات تنهاست
زندگیاش را به قدر یک آدمبزرگ
مدیریت میکند،
روزی که خانمهای محله میخولستند
محصولاتشان را برای فروش بگذارند،
دیدم یک میز چوبی کوچک زیربغلش
زده و دارد میآید،
حدس میزدم کارش را کرده است،
میز را باهم سوار کردیم
یک رومیزی هم آورده بود که رویش کشیدیم
بعد کوله اش را باز کرد و گفت کمکم میکنید محصولاتم را بچینم؟!
و کمکش کردم
چند برگه نقاشی زیبا
چند جامدادی دستدوز،
دستبندهایی که لازم نداشته
چند کاردستی کاغذی کوچک
و چندتکه ظرف اسباببازی مینیاتوری
که با گل درست کرده بود،
در نگاه مردم همهچیز خندهآور بود
حتی از نگاه دوستانش،
اما برایش مهم نبود
محصولاتش را چیدیم،
معمولا نقاشیهای خوبی میکشد،
یکی را برداشتم و گفتم چند؟
خیلی قاطع گفت 10 تومن،
پولش را دادم، باورش نمیشد!
یکی از پسرهای همسن وسالش که ایستاده بود گفت این دوتومن هم نمیارزد،
گفتم بیشتر ازینها میارزد هنر دست است و برایش زحمت کشیده،
با خوشحالی 10 تومانی را گوشه کولهاش گذاشت،
نقاشیاش را در گروه دخترها گذاشتم
و نوشتم که از فلانی خریدهام
فردایش بچهها هرچه داشتند بار زدند و آوردند برای فروش،
هرکدامشان 30 تا 40 تومان درآمد کسب کرده بودند و عجیب خوشحال بودند...
ف. حاجیوثوق
@ghalamzann
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزتان را نمیگویم مبارک
که این مبارکگفتنها فقط برایمان
غفلت و فراموشی آورده است،
خدا کند فراموش نکنیم رنجی که میکشید
و آسایشی که سالهاست ندارید
اما
ما به صدقهسری شما داریم
و حواسمان نیست.
@ghalamzann
#روزنوشت
از آن مدل بچههاست که با بچههای دیگر ارتباط نمیگیرد و با بزرگترها هم...
به جهت مادی و اجتماعی با بقیه فاصله زیادی دارد که قابل محاسبه نیست و شاید همین فاصله و البته دلایل فرهنگی و تربیتی هم باعث شده خیلی کسی را آدم حساب نکند،
بعضی از روزهای بازی و کتاب فقط میامد که بقول خودش دیداری تازه کند
کنارم مینشست و تکان نمیخورد
شکایت هم داشت که دوتایی باشیم
اگر بیرون میرویم فقط دونفره باشد
اگر حرف میزنیم فقط دونفره باشد
و همه چیز را در حد دونفره میخواست...
روز آخر که آمد باز هم کناری نشست
و طبق عادت هر دودقیقه صدایم میکرد!
که مثلا حواسم پرت دیگران نباشد،
اصولا حال تکان خوردن هم ندارد شاید هم در شأن خودش نمیبیند،
علی ای حال آن روز وادارش کردم
آن قدر مقاومت کرد و آنقدر دستش را کشیدم
و بلندش کردم و به سختی کشاندمش
وسط میدان که تسلیم شد تا به بازی دونفره
تن بدهد
اولش گفت بلد نیستم و مدتهاست بازی نکرده ام
میدانستم که این مقاومت هم برای همان شأن کاذبیست که دارد
نمیخواهد اشتباهش را کسی ببیند یا کم بیاورد
گفتم امکان ندارد بلد نباشی،
اصلا بدمینتون را همه بلدند
راکت را به زور دستش دادم اولش نمیتوانست بزند، سرویس را اگرچه بیشتر بچه ها بلد نیستند اما جواب هم نمیتوانست بدهد
و البته بیشتر این بود که نمیخواست
هر پاسخ اشتباه را به گردن ابر و باد و مه وخورشید و فلک میانداختم
"این تقصیر سقف بود این تقصیر چراغ بود این تقصیر راکت این تقصیر توپ
اصلا زمین کج است اصلا دیوارهای مسجد
زیادی نزدیک است، جاذبه زمین زیادی
دارد دخالت میکند و و و ..."
مدام عذرخواهی میکرد اما میدید که به شوخی میگذرانم، راحت تر شد
اولین ضربهی درست را که زد
آنقدر برایش جیغ و هورا کشیدم که باورش نمیشد
دومی و سومی را هم زد و راه افتاد
دیگر مجال نمیداد که استراحت کنیم
چندلحظهای راکتها را به دونفر دیگر دادم بازی کنند، هی غر زد که پس کی نوبت ما میشود!
حالا وقت بهرهبرداری بود
یک بچه کلاس اولی که شش سال از خودش کوچکتر بود خواست بازی کند
بلد هم نبود بردمش و سپردم دستش
گفتم با این بازی کن و راهش بنداز
در شرایط عادی امکان نداشت حاضر شود
با کوچکتر از خودش همبازی شود
اما حس خوبی که پیدا کرده بود کار خودش را کرد، با خوشحالی پذیرفت
و به مثابهی یک مربی با بچه همبازی شد،
دخترک کلاس هفتمی ما آخر بازی کلی خانومتر شده بود!
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
هدایت شده از خیریه شهدای نوفللوشاتو
#نیمه_شعبان
#قربانی
پیرو پیگیری دوستان برای انجام قربانی،
به امید خداوند قرار است
در روز بزرگ نیمه شعبان،
قربانی گوسفند به نیابت از جمع انجام شود، بزرگوارانی که قصد مشارکت دارند
به هر اندازه که میتوانند، مساعدت کنند،
(لطفا در صورت هر نوع واریزی
به خادمین خیریه اطلاع دهید)
@kheiriyehnofel
#قدرت_زن_بودن1
"زنها هرکاری بخواهند،میتوانند انجام دهند"
این شعار پر سروصدا و پرطمطراقیست که طیفهای مختلف در لباس دفاع از حقوق زنان
علم کردند و زنها هم با احساس نجاتیافتگی به هر کاری دست زدند تا حقانیتش را اثبات کنند،
یکی راننده تریلی شد، یکی کارگر ذوب آهن،
یکی از برج آزادی تهران بالا رفت
یکی لباس نینجا پوشید تا کسی حقش را نخورد، یکی موهایش را تراشید،
یکی عریان شد
و یکیهای دیگری که عملکردشان بیشتر گشودن گرههایی بود
که طی سالها در نتیجه افراطها یا ظلمها
به وجود آمده بودند و نه تنها راه نجاتی ایجاد نکردند که اتفاقا زن را بیشتر از همیشه از فطرت واقعیاش دور کردند
و ظلم بزرگتر را رقم زدند،
زنها قویتر و توانمندتر از آن چیزی هستند که بشود تصور کرد،
بسیار قویتر از "قویترین زنان جهان" که در حمل گویهای سنگین با هم رقابت میکنند،
اما ازین ظرفیت عجیب هم خودشان غافل هستند هم اجتماعی که در طول قرنها موجبات افراط و تفریط را برای آنان به مثابه جنسی متمایز فراهم کرده است،
*زن میتواند
دلیل سعادت یا شقاوت خانواده باشد*
به نظر میرسد همهی قدرت بینظیر زن در همین عبارت نهفته است، اینکه پیشرفت یا پسرفت خانواده به واقع با تو جابجا میشود
و رشد تو مایه رشد آنها و افول تو مایه افول آنهاست!
نمیدانم قدرتی بالاتر ازین را میتوان در دنیا تعریف کرد و آیا بانویی هست که
این قدرت را باور نداشته باشد؟!
آری، زن هر کاری که بخواهد میتواند انجام دهد،
تا آنجا که برای خانوادهاش سبک زندگی تعریف کند و چندنفر بر اساس تعریف و تعبیر او از زندگی، مسیرشان را انتخاب کنند،
زن یک قدرتمندِ بینظیر است،
این ادعا در ادامه مطلب اثبات خواهد شد
اگر خدا بخواهد...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
قلمزن
#قدرت_زن_بودن1 "زنها هرکاری بخواهند،میتوانند انجام دهند" این شعار پر سروصدا و پرطمطراقیست که طی
#قدرت_زن_بودن2
تو میتوانی صاحب سبک زندگی خانوادهات باشی،
میتوانی بهترین و سالمترین شکل زندگی را
برای این چندنفری که حول تو شدهاند یک خانواده، تعریف کنی،
تو میتوانی زیبایی را خودت در شمایل زندگی خانواده تبیین کنی،
اصلا تعریف علاقهمندیهای اهل خانه
و شکلگیری آنها دقیقا به دست تو انجام میگیرد،
باورش سخت است اما بدون آنکه بدانی اینهارا رقم زدهای حتی اگر حواست نبوده باشد،
عجیب است اما حتی اینکه فرزندت چه بخورد و چه نخورد توسط تو شکل میگیرد،
اینکه همسرت چگونه بپوشد چگونه زندگی کند
و چه چیز را زیبا بداند و چه چیز را زشت،
اینها همه به واسطه تو معنا پیدا میکند،
اینکه ویترین تحمیلی ظروف کریستال را
کتابخانه میکنی،
مانیفست زندگیات را تعریف کردهای،
اینکه دکور خانهات را فارغ از جلوهگری بچینی
و با حداقل ها صفایش دهی،
اینکه در تهیه غذا به سلامتش توجه کنی،
اینکه در بارداری و شیردهی به لقمههایی که
بیرون از خانه میخوری اهمیت بدهی،
اینکه نوزادت را در فضای پاک و دور از آلودگی پرورش دهی،
اینکه اتاق فرزندت را پر از اسباببازیهای رنگارنگ نکنی،
اینکه وقتی شیره جانت را به فرزندت میدهی وضو بگیری و افکار منفی و تاریک را از خودت دور کنی و ذکر خداوند را بگویی،
اینکه رفت و آمدت را با کسانی تنظیم کنی که پاکی و طهارت را به خانهات میآورند،
اینکه همزمان با تربیت فرزندت
خودت را تربیت کنی،
اینکه اهل خواندن باشی و اهل تلمذ
و اهل توجه به سلامت جسم و روانت،
اینکه اهل چشم و همچشمیهای زنانه نباشی، اینکه اتمسفر خانهات، اتمسفر بدجنسی و بدخواهی و بدگویی نباشد،
اینکه خانواده تو را مأمن خویش بدانند
و مایهی سکینت آنها باشی،
و ده ها مورد دیگر که وقتی باشند،
تو میشوی دلیل سعادت نه تنها یک خانواده،
که صدها و هزاران خانواده که به تو وصل میشوند و میشوی مادر نسلهایی که برکاتشان به توصیف نمیآید،
آری زنها هرکاری که بخواهند،
میتوانند انجام دهند،
این میان چیستیِ آنچه میخواهند،
جهانی را تغییر خواهد داد...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکومت_اسلامی
#کارگزار_ناخلف
آقای استاندار!
شاید نتوانید تصور کنید که مکالمه شما با آن بخشدار بختبرگشته تا چه حد
تاثر که نه، خشم آدمهارا برانگیخته است،میدانید چرا؟؟
چون آدمها تشنه عدالت هستند
و جویای روزی که حکومت عدل الهی
حاکم شود
و برای رسیدن به آن،
بهترینهایشان را از دست دادهاند،
دستهگل های این سرزمین جان سر دست گرفتند و به خاک افتادند
تا نیاید روزی که کسی مانند شما اینچنین دهانی را ببندد و بابت هیچ،
به گوشه قبای ریاستش بربخورد،
و تفاوتی هم ندارد که این مسئول به کدام جناح و حزب و طیف متعلق باشد!
آقای استاندار، اگر یکبار نهجالبلاغه را خوانده بودید و خودتان را جای کارگزاران حضرت قرار میدادید،
شاید همانجا ازینکه بر کرسی کارگزاری بنشینید انصراف میدادید،
چون درباره نرمخویی با مردم فرمودهاند و انصاف و پرهیز از خشم و همسطح شدن با زیردست و همهی آن درّ و گوهرهایی که احتمالا به چشمتان نیامده است،
ناراحت شدید که چرا خدمات مدیران را زیر سوال بردهاند، ظاهرا مانیفست فکری شما باید به تنظیمات کارخانه برگردد تا یادتان بیاید که هیچ مسئولی هیچ منتی بر سر مردمش ندارد،
مردمی که قرار بوده ولینعمتان شما باشند!
آقای استاندار
حال که حیثیت حاکمان اسلامی را بردهاید، واجب است نمانید!
شنیدیم به جای شما بخشدار کدکن استعفا کرده است، نگذارید کار دنیا برعکس باشد،
برشماست که عذرخواهی کنید
خاک کف پای زیردست را ببوسید و
به استغفار از خطای بزرگی که کردهاید،
کرسی کارگزاری را به اهلش واگذار کنید،
و البته این حداقل کاریست
که میتوانید انجام دهید!...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann