#سفرنامه_اربعین_یک
#اربعین_98
#قطار
مرد از آن هایی ست که یقه را باز میگذارند و شش تراش میکنند ...میگوید یه باره تصمیم گرفته ام که راه بیفتم...نه از قبل بلیطی رزرو کرده نه تلاشی کرده، امروز که قصد کرده و آمده یک نفر کنسلی بوده و او بجایش سوار شده، طلبیده شدن که اما و اگر ندارد!
مرد دوم از آن پیرمردهای پرشور و زلال است ، یکریز از امید و انگیزه میگوید، از آنهاست که در برهوت هم باشد قشنگیهایش را نشانت میدهد،
دارد نصیحتمان میکند که چقدر همه چیز به سختی بدست آمده است، شاکی است ازینکه وقتی میگوید در هیئت اسم شهدارا بیاورید میگویند سیاسی اش نکنید،
میگوید هرچه داریم از شهدا داریم چطور میشود یاد شهید، هیئت را سیاسی کند...
پی نوشت: سفر اربعین از همان ابتدایش برکت است و بارش نعمت که میتواند همین همجواری با آدمهای زلال و دعوت شده باشد.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann