eitaa logo
قلمزن
523 دنبال‌کننده
731 عکس
138 ویدیو
2 فایل
هوالمحیی قلم زدن امر پیچیده ای نیست فاعلی میخواهد و ابزاری، و اتفاقی که باید در تو رقم بخورد... و خدایی که دستگیری کند و خشنود باشد همین! http://payamenashenas.ir/Ghalamzann پیام ناشناس ادمین @fs_hajivosugh بله و تلگرام : @ghalamzann
مشاهده در ایتا
دانلود
مشغول کار هستم که همکار حراست زنگ می‌زند، "می‌توانید تا درب اداره بیایید؟ " و از کسی می‌گوید که در لابی اداره دارد سروصدا می‌کند، می‌گوید بیایید صحبت کنید شاید آرام شود، خودم را می‌رسانم، پیرزن روی صندلی‌های لابی نشسته، کفش‌هایش را درآورده و پاهای پلاستیک پیچیده‌اش را روی صندلی دیگر دراز کرده است، دستهایش هم در پلاستیک هستند، کنارش می‌نشینم "چه شده مادرجان؟" با صدای بلند اما مبهم که سخت میفهمی ، می‌گوید می‌خواهد در برنامه صحبت کند و فقط همین و تا در برنامه حرف نزند، نمی‌رود! می‌گویم باشد قبول... فعلا بگویید مشکل چیست؟ شروع می‌کند به حرف زدن از ابتدای زندگی تا حالا، از فرزندان بیمار و عقب‌مانده ذهنی‌اش، از اینکه چیزی برای خوردن ندارند، از بیماری‌های خودش، و از همه غصه‌هایش، مدتی گفتگو میکنیم، بیشتر دلش خواسته حرف بزند فریاد اعتراضش را برساند و خیالش راحت شود که حرفش را رسانده، یکی از همکاران حراست مبلغی را می‌رساند، آرام در مشتش میگذارم و می‌گویم برود قول می‌دهم بیاییم و سری بزنیم، اول باور نمی‌کند می‌گوید خیلی‌ها گفتند و نیامدند، نمیروم! میگویم قول می‌دهم مادر،قول صددرصد... آدرسش را می‌نویسم، مردد است دستم را گرفته و مرتب می‌گوید حتما میایی؟ خودت میایی؟ کسی بیاید راه نمی‌دهم خودت میایی؟! قول می‌دهم چندبار که میایم... می‌گوید چای بیاور گلویم خشک شد برایش چای می‌بریم همکارم داخل چای، نبات هم می‌گذارد، پیرزن نبات را که می‌بیند می‌گوید نمی‌خورد برایش خوب نیست، چای بعدی را می‌بریم می‌خورد و قبول می‌کند که برود در حالیکه قول گرفته به خانه‌اش برویم و دردهایش را از نزدیک ببینیم و باور کنیم! خداوند عمری دهد و فرصتی تا این قول روی زمین نماند... ف. حاجي وثوق @ghalamzann