#گناباد
حاجعموی پدر چندسالیست از دنیا رفته و همسرش در همان خانه قدیمی با پرستار زندگی میکند. در و دیوار خانه پر از خاطراتیست که در دوران کودکی هر بار که راهی شهر پدر میشدیم، تجربه میکردیم. باغ سرسبزی که حالا خبری از آن نیست و حیاطی که رونقی ندارد. یادش بخیر کودک بودیم و من و برادر تمام وقت آنقدر شیطنت میکردیم که جانی برایمان نمیماند.
حالا همین خانه با همین خلوتی و حاجعمویی که دیگر نیست، هنوز همان حال و هوای دوستداشتنی را دارد.
صندلیهای چوبی قدیمی، میز پذیرایی که هنوز ظرف نخودکشمش روی آن هست و زنعمویی که وقتی مارا میشناسد، به گریه میافتد.
بزرگترها آنقدر کیمیا هستند که کاش میشد آنها را برای همیشه نگه داشت.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann