eitaa logo
قلمزن
525 دنبال‌کننده
729 عکس
138 ویدیو
2 فایل
هوالمحیی قلم زدن امر پیچیده ای نیست فاعلی میخواهد و ابزاری، و اتفاقی که باید در تو رقم بخورد... و خدایی که دستگیری کند و خشنود باشد همین! http://payamenashenas.ir/Ghalamzann پیام ناشناس ادمین @fs_hajivosugh بله و تلگرام : @ghalamzann
مشاهده در ایتا
دانلود
راستش را بخواهید اینطور نیست که سفر اربعین فقط گل و بلبل باشد و چیز دیگری نباشد، این سفر به سختی هم شهرت دارد، به گرما، به گردوخاک، به ازدحام، به چندروز درست نخوابیدن، به قاطی شدن با انواع آدمها و فرهنگ‌ها و رفتارها و خیلی چیزهای دیگر، خلاصه‌اش می‌شود این که سفر اربعین همه‌ی ضعف‌ها و نقاط خالی و آسیب‌پذیر وجود آدمی را رو می‌کند، هر تصوری که از خودت و داشته‌ها و قوت‌هایت داری می‌ریزی روی دایره تا در این سفر یکی یکی سنجیده شوند و نمره بگیرند، اینجا دست ادعاهای من نسبت به خودم رو می‌شود و خلاءهایم را می‌بینم و ناچار میشوم برایشان فکری کنم. رنج هم دارد اینطور نیست که راحت بیایی و بروی، همین نگارنده مطالب که فقط دارد حرف می‌زند یک آدم نازک‌نارنجی است که در اولین سفر آنقدر مسائل بهداشتی اذیتش کرده بود که از شدت فشار و رنجی که برایش داشت گریه میکرد، اما چاره‌ای نیست، ما در همین موقعیت‌های متفاوت است که گِل وجودمان زیر و رو می‌شود و از تنعم و راحت‌طلبی و رفاه مطلق فاصله میگیریم، اصلا قرار نیست شعار بدهیم، قرار است واقع‌بینانه خودِ تن‌پرورمان رصد شود تا ببینیم چقدر مهیای شرایط سخت هستیم که اگر نباشیم و نشویم، افقی که در مسیر زندگی متصور هستیم، بیش از یک سراب خوش‌رنگ و لعاب نخواهد بود. مخلص کلام اینکه اگر بخواهم برای "عزیزترین"هایم چیزی را در دنیا آرزو کنم، حتما تجربه سفر اربعین خواهد بود با همه‌ی سختی‌ها و رنج‌هایی که برایش شمرده‌اند. ف. حاجی وثوق @ghalamzann
شبنم در این بهار، دلیل نشاط نیست صبحی ست کز وداع چمن گریه می‌کند...
درگذشت یک دختر جوان هموطن دل همه را به درد آورد، اتفاق بدی بود، بغض داشت، رنج داشت، غصه داشت آنقدر که بنویسیم و مطالبه کنیم و مصرانه بخواهیم بدانیم که حقیقت چه بوده و چه اتفاقی افتاده است، خیلی‌ها در روز می‌میرند اما مطالبه‌‌گری علت مرگ مهسا امینی برای این است که حق و باطل در هم پیچیده شده و باید طلب شفافیت کرد تا تفاوت مرگ طبیعی با ظلم احتمالی روشن شود و این حق ماست که بخواهیم و بدانیم. اما به امثال ، ، جناب و آنها که از این آبشخورها تغذیه می‌کنند، هیچ ربطی ندارد. این مساله ماست و ما باید حلش کنیم و نیازی به دلسوزی‌های زهرآلود نداریم. خدا به خانواده مهسا صبر دهد و منتظریم تا اگر خطا و ظلمی اتفاق افتاده زودتر فاش و خاطیان مجازات شوند، اما این پیگیری به جهت کشف حقیقت و برائت از ظلم است و با دخالت‌های نابجای اغیار تفاوت‌ها دارد. بیایید به ته قلبمان رجوع کنیم، فریادهای ما برای مرگ مهسا از کدام جنس است؟ هرکسی به درون خودش مراجعه کند، بغض‌ها، نفرتها و ترس‌هایش را کنار بگذارد، حالا جنس ناراحتی‌اش را پیدا کند، گاهی لازم است خودمان را درمان کنیم. اگر برای هر ظلمی در جهان همینقدر می‌نویسیم و فریاد می‌کشیم و وسط میدان میاییم، این تظلم‌خواهی هم برما مبارک و گوارای وجودمان، اما اگر فقط وقتی دردمان می‌آید که پای تعلق شخصی از هر نوعش در میان باشد، بهتر است سکوت کنیم! اگر در حق مهسا جفا شده باشد و آنچه عده‌ای فقط حدس می‌زنند، درست باشد، جنس مطالبه‌گری برای مرگ مهسا از جنس مطالبه برای هزار ظلم موجود در دنیاست، ظلم‌هایی که همیشه در برابرشان سکوت کردیم و خیلی وقتها پرچم‌شان را هم بالا گرفته‌ایم. رونوشت: قوه قضائیه ف. حاجی وثوق @ghalamzann
... کجاست مثلِ منی به دیدنت محتاج؟... ...
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شامگاە روز شنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۱، در همان کردستان که سرزمین مهسا امینی است، مرد همسایه به بهانه بیماری همسرش از شلیر تقاضای کمک می‌کند و او را به خانه خودش دعوت می‌کند، شلیر وقتی متوجه نیت شوم مرد می‌شود و چاره‌ای پیدا نمی‌کند، خودش را مقابل چشم فرزندان کوچکش از پنجره‌ی منزل به پایین پرتاب می‌کند و پس از چند روز بستری در بیمارستان جان می‌دهد. ماجرا همینقدر تلخ و عجیب است، اما ما اولین بار است می‌شنویم، شلیر ترند نمی‌شود، بی‌بی‌سی و اینترنشنال برایش خبر نمی‌روند، اصلا کسی دلش نمی‌سوزد، سلبریتی‌ها برایش گریه نمی‌کنند، فلان بازیگر خانم که به احترام مرگ مهسا کشف حجاب کرد، برای مرگ شلیر تصمیم نمی‌گیرد عفیف باشد، نوجوان‌های ما حتی باخبر نمی‌شوند که بخواهند برای شلیر هم سیاه بپوشند و عصبانی باشند، رسانه‌ها همینقدر بی‌رحم و ناجوانمردانه با ما بازی می‌کنند، مهسا باشد یا شلیر، تفاوت ندارد، این ما هستیم که بازیچه شدیم تا هر وقت بخواهند و به هر شکل، ما را به جان هم بیندازند. اگر سوادرسانه خود وفرزندانمان را تقویت نکنیم، هر روز به شکلی بازی خواهیم خورد و نخواهیم فهمید که برای اینها مهسا و شلیر تفاوت ندارد، هرکدام که بشود بیشتر مورد سوءاستفاده سیاسی قرار بگیرد، عزاداری‌اش مفصل‌تر خواهد بود! 🔹جزئیات بیشتر از زبان همسر شلیر https://tn.ai/2774040 ف. حاجی وثوق @ghalamzann
شنیده ام که دلت هر کجا گرفت و شکست به پشت بام برو زیر آفتاب بایست سلام کن به و شبیه ابر ببار برآن کسی که خدا درغمش نخست گریست... @ghalamzann
نوشته است حرفهایت بوی دفاع از اتفاقِ افتاده را می‌دهد، بوی دفاع از کار گشت ارشاد، بوی دفاع از فرایند موجود... که اعلام می‌کنم اینطور نیست، من از رفتار سیاست‌زده رسانه‌ها و آدم‌های نان‌به‌نرخ‌روز خور گفته‌ام و خواهم گفت، اما اینجا شهادت میدهم که مدافع فرایند موجود نیستم، بارها در جلسات مرتبط گفته‌ام، در نوشتن‌های مرتبط نوشته‌ام، خطاب به مسئولین مرتبط اعلام کرده‌ام، به عنوان یک شهروند، یک مسلمان، یک متربی، یک مربی، یک مادر و هرچیزی که بشود نامم را گذاشت، با فرایند موجود مخالفم و آن را نه تنها موثر نمی‌دانم که قطعا ناقص و مخرب و آسیب‌زننده می‌بینم. شرحش مفصل است و بماند برای همان جایی که باید گفته شود، اما خودم را مکلف میدانم که نسبت به فرایند موجود و شیوه‌های نامطلوب معترض باشم و برای اینجا و فعلا، فقط همین! ف. حاجی وثوق @ghalamzann
... سکوت میکنم اینجا ز شرم مرثیه‌خوانی... ...
برادر و خواهر تکلیف‌مدار اگر نمیدانی که در این شرایط باید چطور ظاهر شوی، چطور فعالیت کنی، چطور عکس‌العمل نشان بدهی، لااقل سکوت کن! هر قدم اشتباه تو، هر عکس‌العمل نامناسب تو، هر انتخاب نابخردانه‌ی تو در انتشار مطلب و کلیپ و حرف و حرف و حرف... فقط فاصله‌ها را بیشتر می‌کند، والله موظف نیستی همیشه در صحنه باشی... @ghalamzann
این ساعت‌ها و ساعت‌هایی که گذشتند با هر پیامی که ازین بچه‌ها رسید، با هر تلفن‌شان، با هر استوری ترسناک‌شان، وسط گفتگوهای پر از التهاب‌شان، بارها جان داده‌ام و احیا شده‌ام، پای ترس‌هایشان، گریه‌هایشان، سوال‌هایشان و سردرگمی‌هایشان نشسته‌ام، بچه‌هایی که نصف‌شان شده‌اند آن‌طرفی و کف خیابانند و نصف‌شان شده‌اند این‌طرفی و پر از سوال و خشم و اضطرابند. با بزرگترهایشان کار ندارم اما عجیب دلم میخواهد بروم وسط خیابان، دست بکشم به سر تک به تک این بچه‌ها، نوازششان کنم، برایشان گریه کنم و یکی یکی سوارشان کنم و با خود بیاورم‌شان، دلم می‌خواهد بغلشان کنم، آرامشان کنم، قربان‌صدقه‌ی تک به تک‌شان بروم و بگویم دردتان به جانم، نفرین بر آنها که شما را دستاویز کردند نفرین بر آنها که در تمام سال‌های زندگی شما نگذاشتند کودکی کنید نوجوانی کنید از زندگی لذت ببرید و آرامش را تجربه کنید، همه آنها که به شکل مداوم ناامیدتان کردند، حال خوبتان را گرفتند و از خاک و سرزمینی که متعلق به شماست برایتان تصویر جهنم ساختند و شما باور کردید که اینجا جهنم است اینجا مرکز سیاهی و رنج زمین است و اگر اینجا باشید به جایی نمی‌رسید، آنها که هر روز در گوشتان خواندند که بهشت آنطرف دنیاست و دنیای رنگی‌رنگی دروغ را بر باورتان نشاندند، آنها که ملاحظه معصومیت و ظرف کوچک شمارا نکردند، آنها که فریب‌تان دادند، آنها که اعتماد را از شما گرفتند، آنها که امید را امید را امید را از وجودتان بیرون کشیدند... و این بلایی بود که در همه‌ی این سالها دانسته و ندانسته، شوخی و جدی، جوک و تفریحی، به سرتان آوردند. و نوجوان و جوانی که ناامید باشد و انگیزه زندگی را از دست داده باشد، بیچاره‌ترین موجود جهان است! نفرین بر آنها، آن مسئولین خائن و ناتوان، آن رسانه‌های فریبکار و منفعت‌طلب، آن سلبریتی خریده شده، آن متولیان تربیت بی‌حاصل و بی‌اصل و نسب، آن پدرومادر نادان و بی‌عقل و بی‌توجه و مهم‌تر آن‌ خوارج نابلد و بی‌مغزی که از سر تکلیف خواستند شما را به راه راست موردنظرشان هدایت کنند. نفرین بر همه‌ی اینها که امروز باعث و بانی احوال خراب و ناآرام شما طفل معصوم‌ها شدند. ف. حاجی وثوق @ghalamzann
وجدان که داریم؟... @ghalamzann
دیشب خودش را با هیجان رساند و گفت که می‌خواهد حرف بزند، ازینکه بعد از دوروز نگرانی در سلامت می‌دیدمش خوشحال بودم، طوری بغلش کردم که انگار از جبهه جنگ به سلامت برگشته است، دخترکی که هنوز 14 سالش پر نشده... به شکل مداوم حرف می‌زد و ناچار بودم به تمام حرفهایش که معلوم نبود چقدرش درست است گوش کنم و عکس‌العمل نشان بدهم، حرفهای عجیبی می‌زد، میگفت پشیمان شده، معترف است که اشتباه کرده و دیگر تکرار نمی‌کند، ازین تحول ناگهانی حیرت‌زده بودم، گفتم درست فهمیدی، این شیوه مطالبه و درخواست اصلاحات نیست، با همان بی‌کله بودن همیشگی گفت البته مطالبه ما اصلاح نیست و براندازی است، اما فهمیدم این راهش نیست اگر من در این کشور زندگی میکنم باید قوانینش را بپذيرم! فرصت نفس تازه‌کردن به خودش نمی‌داد و فقط حرف می‌زد، خانوم عذاب وجدان دارم بابت استوری‌هایی که این چندروز گذاشتم و بخاطر من بیرون آمدند، حالا به همان‌ها می‌گویم این کار منطقی نیست و تمامش کنید، فحش می‌دهند، خانوم من فقط نوشته بودم چاقو و اسپری فلفل بیاورند اما آنها قمه آورده بودند، من وسط خیابان داد میزدم تمامش کنید، آنها شیشه ماشین مارا پایین آوردند، خانوم اینها خیلی وحشی هستند، اصلا کارشان درست نیست و من دیگر همراهشان نمی‌روم... میگفت و می‌گفت و کودکانه تصور می‌کرد که آدم‌ها بخاطر استوری‌های او وسط خیابان آمدند و حکما بخاطر پشیمانی او غلاف می‌کنند! وسط همه حرفهای پی‌درپی‌اش که هنوز نمی‌دانم چقدر اعتبار و دوام و انقضا دارند، تنها دلخوشی‌ام این بود که دخترک بعد از چندروز فعالیت پرالتهاب، سالم برگشته و ظاهرا پشیمان است، او برای من یک نوجوان مجرم و اغتشاشگر نیست، یکی از دختران من است که مثل بقیه برای انتخاب‌هایش نگران می‌شوم و دلم برایش حال و روز خوب می‌خواهد. ف. حاجی وثوق @ghalamzann