eitaa logo
قلمزن
522 دنبال‌کننده
731 عکس
138 ویدیو
2 فایل
هوالمحیی قلم زدن امر پیچیده ای نیست فاعلی میخواهد و ابزاری، و اتفاقی که باید در تو رقم بخورد... و خدایی که دستگیری کند و خشنود باشد همین! http://payamenashenas.ir/Ghalamzann پیام ناشناس ادمین @fs_hajivosugh بله و تلگرام : @ghalamzann
مشاهده در ایتا
دانلود
پدر خانواده حدود یک ماه قبل تصادف کرد و در بیمارستان بستری شد اما متاسفانه به دلیل آسیب‌های جدی از دنیا رفت و راضیه خانم ماند و دو پسر نوجوان و دختر ۹ ساله‌اش، جایی اواخر شاهنامه زندگی می‌کنند در خانه‌ای که امنیت هم ندارد. دو پسر نوجوانش در رستوران‌های شاندیز کار می‌کنند و همان‌جا می‌خوابند و راضیه خانم و دخترکش مانده‌اند و جایی ناامن، راضیه خانم چهار ماهه باردار است و قصد کرده که بچه را واگذار کند و به فروش بگذارد تا بار دیگری به زندگی‌اش تحمیل نشود، اما به لطف خدا و کمک شما بندگان خوبش قرار است جلوی این اتفاق را بگیریم تا نوزاد در آغوش مادر و در جمع خانواده بزرگ شود. این خانواده نیازمند سقفی هستند که بتوانند در محلی امن و با آسودگی خاطر زندگی کنند. برای این کار لااقل ۱۰۰ میلیون تومان جهت رهن مورد نیاز است که باید همت کنیم و به برکت جمع و جماعت مهیا شود. شماره کارت زیر تا فراهم شدن مبلغ به این موضوع اختصاص دارد، بعد از آن اگر مبلغی واریز شود، صرف نیازمندان دیگر خواهد شد:
5859831007297715
(شماره کارت قابل کپی شدن است) 🔹 می‌توان از یک خرید از یک شام خانوادگی از یک تفریح گذشت و در تأمین امنیت و آرامش و آسایش یک مادر و فرزندان یتیمش شریک شد🌱 ✍ ف. حاجی وثوق @ghalamzann
7.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا مسأله این است!... برنامه تلویزیونی با حضور نوجوانان و با موضوع چالش برانگیز برای آن‌ها که می‌روند و آن‌ها که می‌مانند و آن‌ها که می‌روند اما بازمی‌گردند! پای صحبت دوستان نوجوان ما بنشینید حتما حرفهای خوبی خواهید شنید نوجوان که باشی حرف‌های حسابت شنیدنی‌ست خواه موافق باشی خواه مخالف... 🔹زمان پخش: امشب چهارشنبه ۱۹ دی ساعت ۱۹ شبکه خراسان رضوی 🔹این گفتگوها حدود سه ساعت به طول می‌انجامند، آن‌چه شما می‌بینید خلاصه‌ی گفتگوهاست، اگر تمایل دارید در گفتگوی کامل برنامه شرکت کنید، ازطریق پل ارتباطی اعلام شده در برنامه، هماهنگ بفرمایید. 🔹نظرات و پیشنهادات و انتقادات شما حتما در تقویت برنامه و رفع اشکالات، موثر خواهد بود. ✍ ف. حاجی وثوق @ghalamzann
... کاش با ساقی حسابم پاک می‌شد سال‌هاست او به من جام‌ی بدهکار است من جان‌ی به او... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قلمزن
#اعلام_نیاز #راضیه_خانم‌ پدر خانواده حدود یک ماه قبل تصادف کرد و در بیمارستان بستری شد اما متاسفانه
به لطف خداوند و کمک‌های مؤثر بندگان خوب خدا، خانه‌ای با مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان برای راضیه خانم و فرزندان یتیمش در طبرسی شمالی رهن گردید. این مبلغ از کمک‌های ده هزار تومانی تا بیست میلیون تومانی خیرین محترم جمع‌آوری شد. با کمک دوستان پای کار، آبگرمکن و بخاری هم در خانه کوچک این خانواده راه‌اندازی شد. برکت شادی این خانواده و دعاهای خیرشان، توشه دنیا و آخرت همه‌ی کسانی که قدمی برداشتند🍀 @ghalamzann
خیرین ارجمند متاسفانه ۱۵ خانواده کاملا نیازمند شناسایی شده‌اند که بخاری و وسیله گرمایشی ندارند و عموما با شعله‌های غیرمجاز، فضای خانه را برای خود و فرزندانشان گرم نگه می‌دارند، تک تک ما در قبال این بندگان خدا مسئولیم، هر کدام از ما بشویم یک خیریه، بگردیم و بخاری‌های بدون استفاده را پیدا کنیم یا در خرید بخاری کمک جمع‌آوری کنیم و برسانیم:
5892107046373190
( این حساب تا ۵ بهمن به خرید بخاری اختصاص خواهد داشت ) خادمین خیریه آماده دریافت بخاری‌های شما و رساندن آن‌ها به خانواده‌های چشم‌انتظار هستند. @kheiriyehnofel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قلمزن
#روایت_دیدار سکانس ششم: (روز - داخلی - حسینیه امام خمینی) باید خیلی سریع مراحل بعدی را طی کنم، مأ
امروز ۲۷ آذر ۱۴۰۳ در حسینیه امام خمینی همه چیز به‌غایت لطیف است، از آن بانوی مهربانی که چند ساعت در سرما ایستاده تا کارت‌های دیدار را به دست همه‌ی مدعوین برساند، تا آن تیم حفاظت مهربان که برای بازرسی چندبار معذرت خواهی می‌کنند، تا گروه انتظامات که روسری‌ها و چوب‌پرهایشان به رنگ‌ صورتی است و روی حمایل‌هایشان جمله نازک و نورانی «ان المراة ریحانه» نقش بسته است، تا تیم پذیرایی که مادرانه هوای خستگی‌ات را دارند و کیک و شیر به کامت می‌نشانند، تا خود مهمانان که عجیب حواسشان به هم است و ازدحام‌ و شلوغی باعث نمی‌شود به هم مهربان نباشند. داخل که می‌شوی انتخاب رنگ‌ها خارج از تصور است، چه کسی گمان می‌کرد روزی حسینیه امام خمینی به خاطر جنسیت مهمانانش به رنگ صورتی دربیاید و اکسسوار دخترانه داشته باشد. همه‌ی کارها دارد به دست خانم‌ها جلو می‌رود ، چند تصویربردار خانم در چند گوشه سالن مستقر شده‌اند. دختران جوان با دوربین‌های عکاسی حرفه‌ای در بین جمعیت تردد می‌کنند و قاب‌های معناداری را ثبت می‌کنند. ۷ سخنران مراسم، خانم هستند از دهه هشتادی داریم تا دهه هفتادی و شصتی و پنجاهی... و چقدر همه انتخاب‌ها درست و به‌جا بوده است. هرازگاهی صدای گریه نوزاد یا کودکی شنیده می‌شود ، فضا آن‌قدر مادرانه و راحت است که انگار نه انگار این همه زن و کودک در محضر شخص اول کشور که نه، در محضر شخصیتی جمع شده‌اند که نگاه دنیا را به خود و مبانی‌اش جلب کرده است. به چهره آقا نگاه می‌کنم و نگاهم از جا کنده نمی‌شود، مانده است خیره و حیران و دلش می‌خواهد لحظه به لحظه‌ی حرکات و سکنات مردی را ثبت کند که بدون هدف و معنا سر هم نمی‌چرخاند. آقا حواس‌شان از همه‌ی ما جمع‌تر است، حتی انگار جمع‌تر از همیشه ، چون مهمانان حسینیه خانم‌ها هستند، چون خانم‌ها برایشان مهم است که شش‌دانگ توجه و دقت کسی به آنها و حرف‌ها و دغدغه‌هایشان باشد، چون خانم‌ها دقیق هستند، اهل ظرائفند و خوب دریافت می‌کنند که کدام توجه حقیقی و عمیق و مهربانانه است. ما این‌جا در محضر پدری گرد هم آمده‌ایم که «هویت حقیقی» ما را می‌شناسد، جنس سعادتمندی ما را می‌داند و راهی که نشان‌مان می‌دهد، همان است که برایش آفریده شده‌ایم و اینها همه دریا دریا و آسمان آسمان بر لطافت جلسه می‌افزاید. وقتی خانم‌ها صحبت می‌کنند، شک‌ ندارم دقیق‌تر و بهتر از همه آقا گوش می‌کنند ، حتی روی کلمات حساس هستند و توجه نشان می‌دهند، آن‌قدر خوب به خاطر می‌سپارند که وقتی سخنرانی هفت خانم‌ تمام می‌شود ، با ریزبینی و توجهی کارشناسانه و البته با چاشنی پدرانه، به نکات و جملات آنها اشاره می‌کنند و درباره‌اش حرف می‌زنند و گاه شوخی لطیفی هم اتفاق می‌افتد و جمعیت می‌خندند. حتی به تعداد فرزندان خانم‌ها هم توجه دارند و مثلا وقتی خانم ترابی درباره جمعیت صحبت می‌کنند، بعد آقا خطاب به ایشان می‌گویند ولی دوفرزند کم است و جمعیت دست می‌زنند و می‌خندند. اصلا نکته قشنگ‌ ماجرا این‌جاست که در محضر آقا هر خانمی که معرفی می‌شود به تعداد فرزندانش هم اشاره می‌شود، حتی خانم ملکی مجری برنامه وقتی خودش را هم معرفی می‌کند، تعداد فرزندانش را به آقا می‌گوید و همه می‌دانیم که این‌جا تعداد فرزندان یک مزیت است، یک‌ نمره اضافه دارد، آقا برای فرزند بیشتر نمره ارفاقی می‌دهند و هرکه بیشتر دارد سرش را بالاتر می‌گیرد. سرم را بالاتر می‌گیرم تا آقا را خوب‌تر ببینم که زبانِ بدن این جهان‌مرد هم دیدن دارد، آن‌گاه که نگاهش متمرکز می‌شود ، آن‌گاه که لبخند می‌زند، آن‌گاه که مهربانی در صورتش می‌دود، من دارم یک مهربانِ مقتدر را در یک بکگراند صورتی می‌بینم و در گوشه این قاب بی‌نظیر، زنی ایستاده و خودش را گهواره کودکش کرده است و در تمام مدتِ طولانی این جلسه، فرزندش را میان چادرش گرفته و خودش را به چپ و راست آرام‌ حرکت می‌دهد تا میوه‌ی دلش آسوده بیاساید. اینجا در حسینیه امام خمینی در حوالی ظهر روز ۲۷ آذر ، دنیا همه‌ی حرف و حدیثش را پیرامون زنانگی و مادرانگی، غلاف کرده است و کائنات در برابر این‌همه لطافت و نور با تمام قامت ایستاده‌اند...✨🌱 ✍ ف. حاجی وثوق @ghalamzann
قلمزن
#این_یک_تبلیغ_واقعی‌‌ست جایی در این شهر هر یکشنبه یک جلسه خوب برگزار می‌شود، منظم و بابرنامه و مخت
امشب پای این منبر خوب به امید خدا جشن یک‌سالگی محفل‌الجهاد هم برگزار خواهد شد.
«درست است كه علم من و ثروت من زياد شده اما چه؟ من اسير اينها شده‌ام و مغرور به همين‌ها و اين اسارت و اين غرور، علامت حقارت و كم شدن من است. اگر امير بودم، اگر بر اين همه حاكم بودم، اگر زياد شده بودم، من اينها را به مى‌انداختم اينها مى‌شدند من، نه من، اينها مى‌شدند پل من نه سنگ راه من. خودش زياد شد و ثروت‌ها را به راه انداخت، قارون‌ها ثروت‌هاشان زياد شد و خود را باختند. على ثروتمند زندگى كرد و اينها ثروتمند مى‌ميرند. على بود و اينها اسيرند، چون كه حقيرند و از دست رفته‌اند. من بايد كارى بكنم كه خودم زياد شوم و سرمايه‌هايم رشد كنند. فكرم و دلم و عقلم و روحم شود.فكرم آگاهى‌هايى عظيم بگيرد و دلم عشق‌هايى بزرگ‌تر از خودم. عقلم اين ترازوى از دست رفته‌ام، دقيق‌تر شود و آزادتر شود و روحم اين وسعتِ به تنگى نشسته با آن و با آن شناخت، به راه گسترده‌ى خودش آشنا شود» @ghalamzann
در مواجهه با نوجوان و جوان فقط داشتن دانش و تخصص کافی نیست منِ نوجوان بیش از این‌ها نیاز دارم به همدلی به خوب شنیدن به محترم بودن به کسی که حسابم کند به من فرصت ابراز و اظهار بدهد و قضاوتم نکند و پریشان‌خاطری‌ام را آرام کند من پراز هیجانم پر از ایده‌ام پر از چیزهای ناگفته پر از اعتراض و نقد و مطالبه من پر از حرفم و شنیدن این حرفها و‌ مواجهه با همه‌ی بروز و ظهور من یک‌ ظرف بزرگ می‌خواهد و دلی که وسعت داشته باشد و کاسه صبری که بی‌دلیل لبریز نشود و استاد همین‌گونه در جمع ما حاضر شد و ما آرام گذشت و هیجانات ما به آرامش نشست کاش همه‌ی آدم بزرگ‌ها همین بودند... ✍ ف‌ حاجی وثوق @ghalamzann
حضرات محترم دوستان ارجمند! آیا می‌شود که این بساط فرقه‌ای کردن آدم‌ها را به بهانه درگذشت یک‌نفر جمع کنیم؟! چندروز گذشته است، هنوز وارد هر فضایی می‌شوی، یکی دیگر را دارند از قطار! انقلاب پیاده می‌کنند که فلان توییت را گذاشته و فلان عکس‌العمل را داشته و فلان تسلیت را گفته و فلان ابراز تأسف را کرده است! برچسب زدن به آدم‌ها آسان‌ترین کار ممکن است، اما سال‌ها طول می‌کشد تا این برچسب را بشود جدا کرد، تازه اگر رد ماندگاری از خودش نگذاشته باشد! ساعت‌ها بحث و چالش و جدل برای اثبات اینکه فلانی هم و فلانی هم و آن یکی و این یکی ...که چه بشود که به کجا برسیم که واژه مثلا را چقدر دم‌دستی و کوچه‌بازاری کنیم؟! مثلا خیلی هنرمندیم که هر روز به کشف تازه‌ای می‌رسیم و پیاده شدن یکی دیگر از را در بوق و کرنا می‌کنیم؟ آن هم فقط از ظن خودمان؟! فلانی هم است! این را از کجا فهمیدید؟ چطور اثباتش می‌کنید؟ اصلا به شما چه که آدم‌ها را تقسیم‌بندی کنید؟ والله که کارهای مهم این دنیا مانده است، همین دنیایی که نباید با متوقف بماند، همین دنیایی که نیازمند تک‌تک نیروهای قدرتمند این سرزمین است تا حرکتش رو به جلو بماند، آن وقت شما یکی یکی حذف‌ می‌کنید آدم‌هایی را که باید نگاهشان داشت! یادمان باشد یک‌ کلمه یک پیام یک لایک یک دیس‌لایک یک بازارسال ما اگر سبب ریزش یا از دست دادن باشد، آن هم برای چیزهایی که برای به دست‌آوردنش خون دلی خورده شده و خونی ریخته شده، پایمان گیر است... والسلام ✍ ف. حاجی وثوق @ghalamzann