هدایت شده از خیریه شهدای نوفللوشاتو
#عیدانه
سال جدید در راه است
همه چیز نو میشود و خیلیهایمان
در حال خرید خانوادگی هستیم،
اگر دستمان میرسد وسط این خریدها
و خوشیها، که الهی مستدام بمانند،
پرکاهی هم برای نیازمندان برسانیم
کودکانی که تجربه عیدانه ندارند
و پدرومادر هایی که دلشان سخت میخواهد دل فرزندانشان شاد شود،
همچنین وقت خانهتکانی،
اگر با سخاوت خانه را بتکانیم
حتما وسیله یا پوشاک یا کفش و کیفی پیدا میشود که مرتب و تمیز و قابل اهدا باشد،
سال جدید دارد میرسد
بهار سخاوتمان خجسته باد🌸
@kheiriyehnofel
#دنیای_دخترانه
#پدر_مادر_ما_سهم_داریم
دختر که داشته باشی با دنیای صورتی و گلگلی
و بغض و ناز و مهربانی
جور دیگری آشنا میشوی،
و اگر دخترهایت مثلا بشوند سی تا و چهل تا
و گاهی بیشتر،
تنوع این جهانِ گلگلی،
عجیب و دوستداشتنی میشود.
جمع که میشوند از 3 ساله تا 18 ساله،
هی حظ میبری و هی دلت غنج میرود
اما دلنگرانیهایت برای هرکدامشان
هر لحظه هست و نمیرود،
از زینب شیرین 3 ساله که وقتی حرف میزند شکر میپراکند
تا فائزه 4 ساله که هر 5 دقیقه خودش را میرساند تا بغلی بگیرد و نوازشی شود،
تا زهرای باهوش و مودب 5 ساله
تا فاطمه زهرای دوست داشتنی 5 ساله
تا پانیذ و صالحه و حدیثه و نازنین 6 ساله،
تا زهرا و فاطمه و ایرن و بنیتای 7 ساله
تا نفس و هستی و علییه و زینب 8 ساله
تا رضوان و مطهره و زهرا و بهار 9 ساله تا آیناز و مبینا و مهدیس و مهشید و فاطمه 10 ساله
تا پریماه و مهدیه 12 ساله
تا اسماء و فاطمه و فاطمه و فاطمه و هانیه و یگانه و بهار و دینا و روژان 13 ساله
تا محیا و مهلا و فاطمه و مبینای 14 ساله
تا مهسای 16 ساله و حنانه 18 ساله
و بقیه که دنیاهایشان با هم تفاوتها دارد،
یکی حساس بودنش برجسته است
یکی مهربان بودنش
یکی سادگی و زلال بودنش
ان یکی سیّاس بودن و پیچیده بودنش
یکی اخلاق و ادبش حالت را خوب میکند
و برای آن یکی که اینهارا ندارد دلت میگیرد،
یکی را نمیدانی چطور انرژیاش را تخلیه کنی
یکی هم حال بازی کردن ندارد
یکی همیشه شاکی و منتقد است
یکی همیشه خوشحال و راضی
یکی بخشنده است و سخاوتمند
یکی داشتههایش را حتی تعارف نمیکند،
یکی همیشه پر از سوال است
یکی اصلا حال فکر کردن ندارد
یکی کتاب را میخورد
یکی از خواندن یک صفحه هم فراری است
یکی همیشه باید اول باشد و تحمل غیر این را ندارد و کافه را به هم میزند،
یکی نتیجه هرچه باشد میپذیرد،
یکی هرچه میبیند میخواهد
یکی عزت نفسش مثال زدنیست،
یکی به مخالفت کردنهایش مینازد
یکی اما "چشم" گفتن را یاد گرفته است!
و این تفاوتها نتیجه تربیتهای متفاوت است نتیجه محیطهای متفاوت
و حتی نتیجه نگاههای متفاوت والدین
و داشتن والدین متفاوت...
بچهها قطعا همانی میشوند که ما هستیم
و ربطی به آنچه میخواهیم، ندارند،
پدرها و مادرهای گرامی
برای تربیت صحیح بچهها
این ماییم که باید تربیت شویم
و هیچ راه دیگری وجود ندارد.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
Alireza Ghorbani - Man Asheghe Chashmat Shodam (128).mp3
4.02M
دنیا همان یک لحظه بود...
@ghalamzann
#کتاب_خوب_بخوانیم
اولین بار برای بازی پینگ پونگ آمد
یک دختر 15 ساله
محجوب و بسیار مودب
با رفتاری بزرگتر از سن و سالش،
طبق روال برای شکستن دیوار اولیه
با هم بازی کردیم
خیلی خوب و حرفهای بازی میکرد
گفت در مسابقات مدرسه هم مقام آورده
است...
از همان روز سیمش وصل شد
و در فجازی ارتباطمان شکل گرفت
گروه دخترها را اما خیلی زود ترک کرد
از آنهاست که اشکال مختلف بچههارا برنمیتابد
و قواعد مخصوص به خود دارد،
منزویست و اگر سراغش نروند سراغ کسی را نمیگیرد،
در آن مرحله نوجوانی قرار دارد که
از روزگار و آدمها و شکل و شمایل دنیا گله دارند
و دمبهدم آه میکشند و امیدی به بهبود
نمیبینند،
وقتی شروع به غرزدن میکند
با عبارت "باز پیرزن شدی" گفتگو تبدیل به شوخی میشود و از هردری میگوییم،
فعلا قبول کرده که قلم خوبی دارد
و قبول کرده که نوشتن را جدی بگیرد،
همان اول خواست کتاب قواعد نویسندگی برایش معرفی کنم
گفتم قواعد نوشتن مهم است
اما مهمتر آن است که کتاب زیاد بخوانی
گفت زیاد میخوانم، خواستم معرفی کند
آنچه گفت مانند خیلی از نوجوانهای دیگر همین رمانهای اینترنتی بودند
که هرازگاهی از زیر بوته درمیآیند،
نه ادبیات وزینی دارند نه محتوای درستی،
و گاه مبتذلترین قصهها را با سخیفترین شکل و ادبیات بیان میکنند و چون کوتاه کوتاه منتشر میشوند و غالبا عاشقانهاند،
نوجوانان را جلب کردهاند،
برایش از اهمیت ذائقه و سلیقه کتابخوانی گفتم و اینکه اگر کتاب خوب نخواند به این نوع محتواها عادت میکند و کتاب خوب خواندن برایش سخت میشود، قبول کرد،
و نتیجه این شد که چون اجازه رفت وآمد زیاد ندارد خودم برایش ببرم،
همان موقع مرخصی گرفتم و کتاب "ارمیا"ی رضاامیرخانی را بردم درب منزلشان،
قرار شد شروع کند،
اگرچه میدانم وقتی به هرزخوانی در فضای مجازی عادت کنی،
این تغییر ذائقه سخت میشود و حوصله خواندنت کم،
اما اگر شروع کند، حکما ادبیات امیرخانی انتخابهای بعدیاش را تغییر خواهد داد...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#نوجوانی
#کانورسیشن
(جملهای از #تتلو استوری کرده و زیرش هشتگ زده #سلطان)
-راستی دخی یه سوال، سلطانِ چیه آقای تتلو؟
-سلطان موزیک😎سلطان حقیقت 😎
سلطان همه چی😎 غیر ی چی
-اون یه چی چیه😄
-دیگه دیگه😎
-موزیکشو متوجه شدم، حقیقتشو نفهمیدم،
آقا درست توضیح بده،معلم خوبی باش😉
-خب حقیقت یعنی تمام حرفهاش غیر یک سری بیادبیهایی که میکنه
تمام حرفهایی که راجب مردم یا هرچیز دیگه ای میزنه حقیقته😎👍
-نمیدونم شاید،
باید بیشتر فکر کرد بهش البته🤔
مواردی که من ازش شنیدم خیلی به حقیقت نزدیک نبوده بازم بیشتر بررسی میکنم
-چمیدونم خانوم بیخیالش
-بیخیالش که نمیشم، یعنی عادت ندارم به چیزی که برام سواله بیخیال بشم😉
-ای بابا خب اینطوری که موضوع خیلی پیچیده میشه😕😕👍
-چکار به کار من داری
اصولا پیچیدگی رو دوست دارم🤪
-خانوم همونطور که سلطان میفرماین شرط اول انسانیت احترام گذاشتنه پس من به سلیقه ی همه احترام میزارم 😎
-خوش بحال سلطان
چه حرف گوشکن هایی داره😀
-معلومه گوش میکنم به حرفاش، میدونین هر کسی که با آدم عین آدم حرف بزنه و با دلیل بگه تو چرا باید اینکارو انجام بدی من نوکرشم هستم انجام میدم
-ای جااان منم همینجوری ام البته😍
-چه خووب😍😍❤️
-حالا سلطان واقعا با دلیل حرف میزنه و عین آدم؟یعنی قانع میشی از حرفاش؟
-اره ی جورایی از همه ی کسایی که سعی میکنن آدم رو به طرف ی چیزی بکشونن بهتره😍
-چه جالب🤔
-بلی اندکی جالب هس😎😂
-من میرم تحقیق و بررسی و فکر کردن، ولی آرزو میکنم خدا آدمای باحال سرراه زندگیمون قرار بده، باحال و باصفا و اونقدر خوب که مزه سلطان واقعی رو بچشیم😉
-بسیار ممنون از مهربونیتون☺️❤️❤️
فقط خانوم جونم ی چیزی!
-باز چی شده؟🙈😄
-نه نه چیز خاصی نی
فقط میخواستم بگم به مامانم نگین سلطان کیهها چون همینجوریش اون آدمایی که درک سلطان رو ندارن ازش بد میگن نمیخوام مامانم فکر بدی بکنه 💋💋
-من به هیچ مامانی اینارو نگفتم و نمیگم😊
-ممنون از لطف شما 😎👍❤️
-ولی چقدر خوبه با مامانت راحت باشی و صمیمی، بعدشم وقتی میذاری استوری خب مامانتم می بینند 🤪
-نه خب مامان من کار به این کارا نداره...
(استوری با هشتگ #سلطان روال هرروزهی این دخترک 13 ساله است)
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#جهان_مرد
تو را نصبالعین میکنیم
جایی مقابل چشمانمان
به قدر همهی روزها و شبهایی
که دویدی
به قدر همهی سالهایی که نخوابیدی
و به قدر همهی امیدهایت
که ناامید نشدند
چه کردهای "جهانمرد"
و چگونه زیستهای
که هر بار نگریستن به چهرهات
شرمساری میآورد و دیگر نمیبرد...
میدانستی که به دعایت
چقدر محتاجیم؟!...
@ghalamzann
دعوت جمعی از فعالان فرهنگی و اجتماعی مشهد از دکتر #سعید_شعرباف
جهت ثبتنام در انتخابات شورای شهر
@ghalamzann
#یاد_ایامی
«بازخوانی یک خاطره ناب»
(نگارنده قصد ندارد دلی را بسوزاند اما اگر دلی سوخت حکما روزیاش همین سوختن بوده است...)
شب میلاد آقا ابوالفضل است
ریسه و چراغیست که شب بین الحرمین را مثل روز روشن کرده،
جمعیت آن قدرزیاد است که همه ناخودآگاه هروله می کنند،
یکی نشسته و یک کیک تولد جلویش گذاشته و رویش شمع روشن کرده است
یکی نشسته و جلویش یک سینی گذاشته تا دستت را تویش بزنی و با حنای نذری دستانت را رنگی کنی
یکی هم نشسته و جلویش یک طبق گذاشته و تویش شیرینی و شکلات و انواع خوردنی هاست
یکی هم سینیاش را پراز آجیل کرده است،
یکی هم ایستاده و با یک پاکت شکلات همه را مهمان میکند
یکی ایستاده و دست می زند
یکی ایستاده و هلهله می کند
یکی فریاد می کشد
یکی گیج و حیران گاهی سینه می زند و گاهی کف می کوبد
یکی رو به حرم آقا ایستاده و دارد به زبان خودش فریاد می کشد و حرف میزند
از یک طرف یک گروه جوان ایرانی
وارد بین الحرمین می شوند،
دست می زنند و با شور می خوانند :
آقام ابوالفضله...آقام ابوالفضله...
از یک طرف دیگر یک گروه جوان عراقی هلهله کنان وارد میشوند:
یا عباس! حلال المشاکل
یاعباس! حلال المشاکل...
نمی دانی کدام طرفی بروی
نمی دانی کدام طرف بایستی
همه یکدل و یکصدا هستند
ضربان همه ی دلها یک ریتم دارد
بچه ها کلاه تولد روی سرشان است
و فشفشه ها در آسمان رقص کنان بالا و پایین میروند
خودت را به ضریح آقا میرسانی
خانمها کِل میکشند!
فکر کن دور ضریح حضرت ابوالفضل کل می کشند و می خوانند
"عالم سنه گورباندی"...
دوباره به بین الحرمین برمیگردی
باران شکلات است که روی سرت میریزد
کیلو کیلو...فرصت جمع کردن نیست
باران شکلات قطع نمیشود
می بارد و حس می کنی دارد طوفان میشود
حالا دیگر جمعیت از خود بیخود شده
ایرانی و عرب،
دستهارا بالا گرفتهاند و انگار میرقصند
نه رقص نیست...سماع است
و سماع نیست
عاشقانه ترین تصویر عالم است
و کسی نمیپرسد
روز چهارم شعبان، روز ولادت حضرت عمو،
میان بینالحرمین
چرا همه ی آنهایی که می خوانند
و همه ی آنهایی که دست می زنند
و همه ی آنهایی که می رقصند
و همه ی آنهایی که شکلات میبارند
همه و همه صورتهایشان خیس است...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#شطحیات
... به او توصیه میکند که در محضر استاد همچون کسی باشد که زیر درختی نشسته و بدون تکان دادن درخت،
منتظر افتادن میوه آن است!
اگر استاد سخنی نگفت، او نیز ساکت باشد
و جریان فیض را به عهده استاد بگذارد...
@ghalamzann