⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
📝دروازه پریدوت، دروازه عید، دروازه فتح، دروازه زالاگا، و در زیر زمین دری است که سلطان سواره از آن بیرون می آید و این در بر روی زیرزمینی است که به قصر دیگری در خارج از این شهر منتهی می شود که این دو کاخ را به هم وصل می کند سقفی بافت دارد و دیوارهای کاخ از سنگ تراشیده شده درست شده است که می گوید از یک صخره ساخته شده است و بالای کاخ مناظری و ایوان های بلند و داخل آن هشتی است با سکو و ستون های دولتی و نوکران غلامان سیاه یا رومی هستند و وزیر مردی است که به زهد و تقوا و صداقت و صداقت از همه ممتاز است. و عقل و شرب خمر جایز نبود، یعنی در روزگار این حاکم و در روزگار او خروج زنان از خانه حرام بود و هیچ کس در خانه اش انگور را خشک نمی کرد زیرا درست کردنش جایز بود. سیکی (نوعی نوشیدنی) از آن بود و احدی جرأت نکرد مشروب بنوشد و پمیکا ننوشید، زیرا گفته شد که مست کننده است، پس محرم است و قاهره پنج دروازه دارد: باب النصر، باب اللّه. -فتوح، باب القنطره، باب الخلیج، شهر قلعه ندارد، اما بناهای آن از قلعه محکمتر و بلندتر است و بیشتر بناها را تشکیل می دهد از دارای پنج یا شش لایه است و آب آشامیدنی از رود نیل آورده می شود و توسط حاملان آب بر روی شترها و چاه های مجاور حمل می شود.
از رود نیل آب آن شیرین است، اما آنهایی که از آن دورند، آب آن نمک است، گفته میشود که در قاهره و مصر پنجاه و دو هزار شتر وجود دارد که آببرها ناروالها را بر آنها حمل میکنند. علاوه بر کسانی که در کوزه های مسی یا پوسته آب بر پشت خود حمل می کنند و آن در کوچه های باریکی است که شتر در آن تردد نمی کند و در شهر بین قصرها باغات و درختان است که در باغ سلطان است قصر و چرخ های آبی برای آبیاری آنها تعبیه شده است
روی بامها درختان کاشته شد و آنها به پارک تبدیل شدند، خانه ای به ابعاد دوازده ذراع به مبلغ پانزده دینار مراکشی در هر ماه اجاره کردم مالک پنج دینار مراکشی را به عنوان اجاره ماهانه به من پیشنهاد داد، اما او نپذیرفت و عذرخواهی کرد که گاهی مجبور است در آنجا زندگی کند، حتی اگر در سالی که من زندگی میکردم دوبار نیامده باشد، و خانهها آنقدر تمیز و باشکوه باشند که میخواهی می گویند از جواهرات ساخته شده اند، نه گچ و آجر و سنگ، و از آن دور بودند برخی از آنها اجازه نمی دهند که درختان خانه ای روی دیوار خانه دیگری رشد کنند و هر صاحبی می تواند هر زمانی که برای خانه اش لازم است، اعم از تخریب یا تعمیر، بدون مزاحمت برای همسایه خود انجام دهد در سمت غرب کانال بزرگی به نام خلیج می بینید که پدر سلطان سیصد روستا دارد و دهانه خلیج از شهر مصر می گذرد و می گذرد در مقابل کاخ سلطان دو قصر بر سر آن ساخته شد که اولی کاخ مروارید و دومی کاخ است.
الجوهره در قاهره چهار مسجد وجود دارد: مسجد جمعه الازهر، مسجد النور، مسجد الحکیم و مسجد المعز، و آخرین مسجد خارج از قاهره در ساحل نیل است.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
📝مصریان وقتی روی خود را به سمت قبله می چرخانند، رو به اوایل حاملگی هستند. از طریق آن ها و باغ ها و خانه هایشان به هم وصل می شود و بقیه، سطح آب باز شده و آب در تابستان تمام دره را سیل می زند، به جز باغ سلطان، چون روی تپه است. در مورد بقیه، باز شدن سطح آب، بازگشایی خلیج را در زمانی که نیل به حد کامل می رسد، یعنی از دهم مرداد و شهریور ماه تا بیستم آبان (مهر و آبان) توصیف می کند. ارتفاع آب به هجده می رسد. در زمستان یک دست بالاتر از سطح آن است و دهانه نهرها و نهرها در همه کشورها مسدود می شود ملک خاص سلطان است در آن روز، روزی که سلطان برای گشودن خلیج، دیگر خلیج ها و کانال ها باز می شود، و این روز بزرگ ترین عید در مصر است Ride of the Conquest of the Gulf هنگامی که نزدیک می شود، یک غرفه بزرگ برای سلطان در سر خلیج برپا می شود که از پارچه پارچه ای رومی ساخته شده است که تماماً با طلا تزئین شده و با جواهرات تزئین شده است.
بزرگترین تدارکات، به گونه ای که سایه آن صد شوالیه را در خود جای دهد اصطبل تا اسب ها به این صداها عادت کنند وقتی سلطان سوار می شود، ده هزار شوالیه با زین روی اسب هایشان صف می کشند.
یقهها و لگامهای تذهیبکاری شده و تمام لاییها از گلباغ و بوقلمون ساخته شدهاند و لبههای آنها با نام سلطان مصر از هم جدا نشده است اسبی سپر یا خرقه ای بود و بالای زین کلاه ایمنی و انواع سلاح های دیگر به همین ترتیب، شترهای زیادی با هودج های تزئین شده راه می رفتند.
و قاطرهای بخشهای آن (هوداها) همه با طلا و جواهرات پوشانده شده و با مرواریدها آراسته شده اند، اگر تمام لشکریان را در روز فتح خلیج فارس توصیف کنم لشکر به لشکر و لشکر به هنگ ظهور خواهند کرد و گروهی به نام بطالیان که مردانی از مراکش هستند که قبل از آمدن سلطان به مصر وارد شده اند و گفته شده است که تعداد آنها پانزده هزار شوالیه و گروهی به نام المصمداء بوده است. آنها سیاهپوستان از کشور مقاومت هستند و گفته می شد که تعدادشان بیست هزار نفر بود و گروهی را مشاریقه می گفتند و دلیل این نامگذاری آنها عرب نبودن است بیشتر آنها در مصر به دنیا آمدند و گفته می شد که آنها ده هزار مرد بودند و گروهی به نام عبید الشرع بودند گفت که تعدادشان سی هزار نفر بود و گروهی به نام بادیه نشینان از مردم حجاز بودند و آنها را پنجاه هزار شوالیه و گروهی به نام استادان خدمتکارانی که برای خدمت خریده بودند و سی ساله بودند.
هزار شوالیه و یک لشکر به نام سارای و آنها پیاده نظام هستند که از هر ایالت آمده اند و فرمانده خاصی دارند که از آنها مراقبت می کند و هر کدام از سلاح های ایالت خود استفاده می کنند و تعداد آنها ده هزار نفر است.
گروهی به نام سیاهپوستان تنها با شمشیر می جنگند و گفته اند که آنها سی هزار نفر هستند و مخارج این لشکر تماماً از پول سلطان است و هر سربازی در آن حقوق ماهیانه دارد رعیت یا کارگر مجبور می شود دیناری از آن بپردازد، اما این افراد سال به سال وجوه دولت خود را به بیت المال تحویل می دهند و معیشت سربازان در زمان معینی از بیت المال پرداخت می شود تا حاکم یا یکی از آنها. رعایا با پرسیدن از سربازان خسته نمی شوند، گروهی از پسران پادشاهان و شاهزادگان به مصر آمده اند.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
📝آنها از اقصی نقاط جهان هستند و جزو لشکریان به حساب نمی آیند آنها از مراکش، یمن، رومیان، سقالیبا و نوبیا، فرزندان پادشاهان کرج (گرجستان)، فرزندان پادشاهان دیلم هستند. و فرزندان خاقان ترکستان نیز همینطور در روز فتح خلیج، طبقات دیگری از مردان و ادیبان و شاعران و فقها بودند و هر کدام معیشت خاصی داشتند و معیشت یک نفر. شخص از پسران شاهزادگان به پانصد دینار کمتر نبود و ممکن است به دوهزار دینار برسد و کاری ندارند که بروند و در هنگام سوار شدن به وزیر سلام کنند و حالا برگردند. به بحث باز کردن خلیج فارس برمی گردیم
آن روز که سلطان صبح رفت تا خلیج را فتح کند، ده هزار مرد را اجیر کردند که هر کدام یکی از شیپورهایی را که ذکر کردم در دست داشتند و صد به یک راهپیمایی کردند و پیشاپیش نوازندگانی بودند که می دمیدند. بوق زدن و کوبیدن طبل و فلوت و هنگ لشکر از قصر سلطان به سمت سر اسبها حرکت کردند سلطان از لشکر و سربازان دور شد، او جوانی با اندام و ظاهر پاک بود، از فرزندان امیرالمؤمنین حسین بن. علی بن ابی طالب رضی الله عنه سر تراشیده داشت و زینتی بر زین و افسار خود نداشت و پیراهن سفیدی بر تن داشت و حوله ای گشاد بر تن داشت در مغرب که در ممالک پارسی به آن درع می گویند، می گفتند که نام این پیراهن الدبیقی است و ده هزار دینار می ارزد و عمامه ای به رنگ خود داشت. بر سر و شلاقی با ارزش در دست داشت و سیصد مرد دیلمی با لباس طلایی رومی در مقابل او قرار داشتند. کمر بسته و آستینهایشان گشاد است، همانطور که مردان مصری میپوشند، تیر و کمان به دوش میکشند، و پاهایشان را بستهاند، و او با سلطان چتر، سوار بر اسب راه میرود و عمامهای از طلا بر سر دارد. و عبایی پوشیده ارزش آن ده هزار دینار طلای مراکشی است و چتر در دست او بسیار گرانبها است، منبت کاری شده و تاج گلی است و هیچ فارسی نزد سلطان نیست جز آنکه دیلمیان در مقابل او راه می رفتند در سمت راست و چپ او گروهی از خدمتکاران قرار داشتند.
عنبر و آلوئه را می سوزانند که در مصر هر وقت سلطان به آنها نزدیک می شود، او را دعا می کنند مأموران مملکت به آنجا رفتند که بادبان به سر سد خلیج، یعنی دهانه رودخانه برخورد کرد و یک ساعت سوار بر قاطر ماند. او یک بیل برای ضربه زدن به سد، با عجله آن را با بیل، تبر و بیل خراب کردند و آب در حالی که بالا بود جاری شد. به یکباره در خلیج صورت گرفت و در این روز همه ساکنان مصر و قاهره برای تماشای افتتاح خلیج و انواع بازی های شگفت انگیز در آن بیرون آمدند. اولین کشتی که در خلیج فرود آمد، بود گروهی از مردم لال به زبان فارسی، کانکت و لال صدا زدند طول قصر دو یا سه مربع بود و طول هر کشتی پنجاه ذراع و عرض آن بیست ذراع بود و همه آنها با طلا و نقره تزئین شده بود. و جواهرات و پارچههای ابریشمی، و اگر آنها را توصیف میکردم، کاغذهای زیادی را میپوشاند، و این کشتیها بیشتر اوقات مانند قاطرهایی در اصطبل به حوض بسته می شوند
سلطان باغی دارد به نام باغ عین شمس، دو پارسنگ از قاهره، و می گویند این باغ متعلق به فرعون بود که چهار تکه سنگ بزرگ داشت هر قطعه مانند فانوس دریایی بود و طول هر یک از آنها سی ذراع بود و از بالای آنها آب می چکید و او آن را یکی از درختان بزرگ باغ نمی دانست.
سلطان بذرش را از مغرب آورد و در باغ کاشت و در همه آفاق دیگر آن را نمی شناسند و این درخت با اینکه بذر دارد هر جا که کاشته شود جوانه نمی زند. و اگر جوانه بزند، این درخت مانند درخت مرت است، شاخههایش را هرس میکنند و در محل هر بریدگی، روغن آن را میبندند چسب و چون روغن داخل آن تمام شد خشک می شود و باغبانان شاخه های آن را به شهر می برند و می فروشند. پوست آن غلیظ است و وقتی پوست کنده می شود طعم بادام می دهد و سال بعد شاخه هایی روی ساقه آن می روید و مانند سال قبل با آن کار می کنند شهر قاهره ده دکان دارد و به آن دکان می گویند حرا و آنها محله های برجوان، زویله، الجودریه، العماره و الدیلمه هستند.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
📝آنها از اقصی نقاط جهان هستند و جزو لشکریان به حساب نمی آیند آنها از مراکش، یمن، رومیان، سقالیبا و نوبیا، فرزندان پادشاهان کرج (گرجستان)، فرزندان پادشاهان دیلم هستند. و فرزندان خاقان ترکستان نیز همینطور در روز فتح خلیج، طبقات دیگری از مردان و ادیبان و شاعران و فقها بودند و هر کدام معیشت خاصی داشتند و معیشت یک نفر. شخص از پسران شاهزادگان به پانصد دینار کمتر نبود و ممکن است به دوهزار دینار برسد و کاری ندارند که بروند و در هنگام سوار شدن به وزیر سلام کنند و حالا برگردند. به بحث باز کردن خلیج فارس برمی گردیم
آن روز که سلطان صبح رفت تا خلیج را فتح کند، ده هزار مرد را اجیر کردند که هر کدام یکی از شیپورهایی را که ذکر کردم در دست داشتند و صد به یک راهپیمایی کردند و پیشاپیش نوازندگانی بودند که می دمیدند. بوق زدن و کوبیدن طبل و فلوت و هنگ لشکر از قصر سلطان به سمت سر اسبها حرکت کردند سلطان از لشکر و سربازان دور شد، او جوانی با اندام و ظاهر پاک بود، از فرزندان امیرالمؤمنین حسین بن. علی بن ابی طالب رضی الله عنه سر تراشیده داشت و زینتی بر زین و افسار خود نداشت و پیراهن سفیدی بر تن داشت و حوله ای گشاد بر تن داشت در مغرب که در ممالک پارسی به آن درع می گویند، می گفتند که نام این پیراهن الدبیقی است و ده هزار دینار می ارزد و عمامه ای به رنگ خود داشت. بر سر و شلاقی با ارزش در دست داشت و سیصد مرد دیلمی با لباس طلایی رومی در مقابل او قرار داشتند. کمر بسته و آستینهایشان گشاد است، همانطور که مردان مصری میپوشند، تیر و کمان به دوش میکشند، و پاهایشان را بستهاند، و او با سلطان چتر، سوار بر اسب راه میرود و عمامهای از طلا بر سر دارد. و عبایی پوشیده ارزش آن ده هزار دینار طلای مراکشی است و چتر در دست او بسیار گرانبها است، منبت کاری شده و تاج گلی است و هیچ فارسی نزد سلطان نیست جز آنکه دیلمیان در مقابل او راه می رفتند در سمت راست و چپ او گروهی از خدمتکاران قرار داشتند.
عنبر و آلوئه را می سوزانند که در مصر هر وقت سلطان به آنها نزدیک می شود، او را دعا می کنند مأموران مملکت به آنجا رفتند که بادبان به سر سد خلیج، یعنی دهانه رودخانه برخورد کرد و یک ساعت سوار بر قاطر ماند. او یک بیل برای ضربه زدن به سد، با عجله آن را با بیل، تبر و بیل خراب کردند و آب در حالی که بالا بود جاری شد. به یکباره در خلیج صورت گرفت و در این روز همه ساکنان مصر و قاهره برای تماشای افتتاح خلیج و انواع بازی های شگفت انگیز در آن بیرون آمدند. اولین کشتی که در خلیج فرود آمد، بود گروهی از مردم لال به زبان فارسی، کانکت و لال صدا زدند طول قصر دو یا سه مربع بود و طول هر کشتی پنجاه ذراع و عرض آن بیست ذراع بود و همه آنها با طلا و نقره تزئین شده بود. و جواهرات و پارچههای ابریشمی، و اگر آنها را توصیف میکردم، کاغذهای زیادی را میپوشاند، و این کشتیها بیشتر اوقات مانند قاطرهایی در اصطبل به حوض بسته می شوند
سلطان باغی دارد به نام باغ عین شمس، دو پارسنگ از قاهره، و می گویند این باغ متعلق به فرعون بود که چهار تکه سنگ بزرگ داشت هر قطعه مانند فانوس دریایی بود و طول هر یک از آنها سی ذراع بود و از بالای آنها آب می چکید و او آن را یکی از درختان بزرگ باغ نمی دانست.
سلطان بذرش را از مغرب آورد و در باغ کاشت و در همه آفاق دیگر آن را نمی شناسند و این درخت با اینکه بذر دارد هر جا که کاشته شود جوانه نمی زند. و اگر جوانه بزند، این درخت مانند درخت مرت است، شاخههایش را هرس میکنند و در محل هر بریدگی، روغن آن را میبندند چسب و چون روغن داخل آن تمام شد خشک می شود و باغبانان شاخه های آن را به شهر می برند و می فروشند. پوست آن غلیظ است و وقتی پوست کنده می شود طعم بادام می دهد و سال بعد شاخه هایی روی ساقه آن می روید و مانند سال قبل با آن کار می کنند شهر قاهره ده دکان دارد و به آن دکان می گویند حرا و آنها محله های برجوان، زویله، الجودریه، العماره و الدیلمه هستند.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
📝و رومیان، قصر الشوق، عبید الشرع، و المصمدة شرح شهر مصر بر تپه بنا شده است و سمت شرقی آن کوهستانی است که از کوههای سنگی تشکیل شده است در حاشیه شهر، مسجد ابن تولون است که بر فراز تپه ای ساخته شده و دو دیوار محکم تر از آن ها ندیده ام، و آن را ساخته اند یکی از شاهزادگان، فرمانروای مصر بود و در روزگار حکیم بعمر الله، پدربزرگ این سلطان، المستنصر، توسط اولاد ابن طولون به سی هزار فروخته شد. دینار مراکشی و پس از مدتی به بهانه فروخته نشدن مناره شروع به تخریب کردند، والی به آنها پیغام داد که شما این مسجد را به من فروختید، پس چگونه آن را خراب می کنید؟ مناره را نفروختیم، سلطان در تمام ماه رمضان و روزهای جمعه در این مسجد نماز می خواند و شهر مصر به خاطر آن تپه ای را می ستود ترس از سرازیر شدن آب در آن، زمانی با سنگ های بسیار بزرگ پوشیده شده بود، به همین دلیل شکسته و تسطیح شد و اکنون به آن مکان هایی می گویند که در آن جا می گویند. مانع تسطیح نشده است و مصر از دور خانه هایی دارد که شامل چهارده طبقه و خانه های هفت طبقه است خانه و گوساله ای به آن برد که بزرگ کرد و چرخ آبی در آن نصب کرد که این گاو نر از چاه به داخل باغ می دوید و روی آن درختان پرتقال و رتیل و موز و غیره. آنها کاشته شدند و همه آنها رز، ریحان و انواع دیگر گلها نیز در آنجا کاشته شدند و من شنیدم تاجری مطمئن می گوید که در مصر خانه های فراوانی است که اتاق های بهره برداری، یعنی اجاره ای دارند و مساحت آنها سی ذراع در سی و نه سیصد و پنجاه نفر است و بازار و خیابان است.
چراغ ها همیشه در آنجا روشن می شوند زیرا نور به سرزمین آن نمی رسد و مردم از آن عبور می کنند در مصر غیر از مساجد قاهره هفت مسجد وجود دارد و این دو شهر به هم متصل هستند و با هم پانزده مسجد (مسجد جمعه) دارند. دریافت خطبه و نماز جمعه در هر محله هر دو و در وسط بازار مصر مسجدی به نام باب الجوامع وجود دارد که عمرو بن العاص آن را در زمان امارت خود بر مصر ساخته است. خطاب بر چهارصد ستون مرمری بنا شده است و دیواری که محراب روی آن قرار دارد با لوحهای مرمری سفید پوشیده شده است و از چهار طرف آن مسجد را احاطه کرده است بازارهایی وجود دارد و درهای آن باز است و معلمان و قاریان در این مسجد سکونت دارند و تعداد افراد آن در هر زمان کمتر از پنج هزار نفر نیست. از دانش و غریبه و نویسندگانی که آلات و قراردادها و غیره را تنظیم می کنند، حکیم به امر خدا این مسجد را از فرزندان عمرو بن العاص خریدند و به آنجا رفتند و گفتند: «ما فقیر و نیازمندیم اگر سلطان اجازه دهد، آن را خراب می کنیم و حکیم آن را به صد هزار دینار می فروشد و همه مردم مصر بر آن گواهی می دهند از جمله یک چلچراغ نقرهای با شانزده ضلع که هر ضلع آن یک ذراع و نیم بود، پس محیط آن بیست و چهار ذراع شد. در شبهای موسم بیش از هفتصد چراغ روشن می کنند گویند وزن این چلچراغ بیست و پنج قنات نقره است و هر قبضه آن چهل و چهارصد درهم است ساخته شد، هیچ یک از درهای مسجد به دلیل وسعت آن گنجایش آن را نداشت، دری را برداشتند و از آن داخل کردند، سپس در را به جای خود گذاشتند و مبله شد.
این مسجد دارای ده لایه حصیرهای زیبا و رنگارنگ است که هر شب با بیش از صد چراغ روشنایی می شود.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
📝در ضلع شمالی مسجد، بازاری به نام بازار قندیل وجود دارد که در هیچ کشوری مانند آن شناخته شده نیست، همه وسایل خنده دار دنیا را در آن دیدم کاسه ها، شانه ها، دسته های چاقو و چیزهای دیگر را دیدم که کریستال فوق العاده زیبایی می تراشیدند و از مراکش آوردند و می گفتند اخیراً در دریای قلزوم، کریستال نرم تر و شفاف تر است کریستال مراکش، و من عاج فیل را دیدم که از زنگبار آورده شد، و وزن بسیاری از آنها بیش از دویست پوند پوست بود. گاوهای حبشه شبیه پوست ببر هستند و از حبشه پرنده بزرگی با خال های سفید و تاجی مانند طاووس در مصر آوردند ماه باستانی دی (دی-دی) سال ایرانی، هزار و چهارصد و شانزده را در یک روز دیدم این میوه ها و ریحان ها عبارتند از: گل سرخ، نلوفر، نرگس، رتیل، پرتقال، لیمو، مرکب، سیب، یاس، ریحان شاهانه. ، به ، انار و گلابی. و هندوانه، عطر، موز، زیتون، بیضوی، خرما، انگور، نیشکر، بادمجان، کدو حلوایی، شلغم، کلم، لوبیا سبز، خیار، خیار، پیاز، سیر، هویج، چغندر و هرکسی که به این فکر می کند که چگونه این چیزها با هم ترکیب می شوند.
برخی از آنها پاییز، برخی بهار، برخی تابستان و برخی دیگر زمستان است، این را باور نمی کنم، اما من قصدی از آنچه ذکر کردم ندارم و فقط چیزی را ننوشتم دیدم و آنچه شنیدم و نوشتم به من سپرده نشده است، زیرا قدرت مصر بسیار گسترده است.
انواع هوا: سرد و گرم تمام نیازها را از همه کشورها به شهر مصر می آورند و بعضی از آنها را در بازارها می فروشند و از هر نوع سفال می سازند، به طوری که اگر دست خود را از بیرون روی آن بگذارید، از داخل ظاهر می شود و از آن فنجان هایی ساخته می شود.
و فنجان و بشقاب و چیزهای دیگر و آن را طوری رنگ می کنند که شبیه دسته گل می شود و از هر نظر متفاوت جلوه می کند و در مصر قمقمه هایی مانند آبزی در خلوص و لطافت درست می کنند و می فروشند. از نظر وزنی از یک نفر امین شنیدم که وزن یک درهم نخ را به سه دینار مراکشی می خرند، در نیشابور پرسیدم که چقدر می خرند گفت نخی که همتا ندارد می تواند از آن یک درهم به پنج درهم بخرد و شهر مصر. در ساحل نیل امتداد دارد که بر روی آن کاخ ها و مناظر زیادی ساخته شده بود، به طوری که اگر به آب نیاز داشتند، آن را با طناب از رود نیل بلند می کردند خوب، برخی آن را بر روی شترها حمل می کردند و برخی را بر روی شانه های خود می دیدم که هر کدام از آنها سی پوند ساخته شده بود و به اندازه ای بود که به من گفتند که زنی پنج هزار دیگ داشت و یکی از آنها را به یک درهم در ماه کرایه می داد و مستأجر باید آن را دست نخورده برگرداند در مقابل مصر جزیره ای در وسط نیل بود زمانی شهری است و جزیره در غرب شهر است و دارای مسجد جمعه و باغهایی است که در وسط رودخانه است و آن را به دو قسمت تقسیم میکند که پهنای هر کدام به اندازه گیحون است. اما در جریان آن آرامتر و کندتر پلی متشکل از سی و شش کشتی بین جزیره و شهر نصب شده بود و بخشی از شهر مصر در آن سوی رود نیل قرار دارد و آن را الگیزله میگویند. و برای نماز جمعه مسجد دارد ولی پل ندارد پس می گذرد
مردم بازدیدکننده یا در گذرگاه ها هستند و تعداد آنها در مصر بیشتر از بغداد یا بصره است بازرگانان مصر در هر چیزی که می فروشند راست می گویند و اگر یکی از آنها به خریدار دروغ بگوید او را بر شتری می نشانند و زنگی در دستش می دهند و او در شهر می گردد و زنگ را به صدا در می آورد و ندا می دهد و می گوید: «دروغ گفتهای و من در اینجا مجازات میشوم، و هر کس دروغ بگوید، ثواب اوست، اعم از خواربارفروشان، علففروشان، ظروف و ظروف لازم را میفروشند.» یا کاغذی که خریدار نیازی به حمل ظرف نداشته باشد از تربچه و دانه کلزا روغن چراغ می گیرند. به آن روغن داغ می گویند در حالی که کنجد در آنجا کمیاب است و روغن آن گران است و روغن زیتون ارزان است و پسته از بادام گرانتر است و ده مثقال بادام پوست کنده از یک دینار بیشتر سوار نمی شود قرمزهای زین شده که از خانه ها می روند و می آیند به بازار و در هر محله سر کوچه ها سرخ های بسیار است با سپرهای تزئین شده هر که می خواهد سوار آن شود و می گویند پنجاه هزار حیوانات زین شده که هر روز تزئین و آراسته می شوند و فقط سربازان و سربازان سوار بر اسب می شوند.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️