شبستانی که طوفانش دمید از رخنه و روزن
دو صد شمعش بر افروزی یکی روشن نخواهد شد
#شهریار
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
#حافظ
یک خانه پر ز مستان،مستان نو رسیدند
دیوانگان بندی زنجیر ها دریدند
بس احتیاط کردیم تا نشنوند ایشان
گویی قضا دُهُل بانگ دهل شنیدند
جان های جمله مستان دل های دل پرستان
ناگه قفس شکستند چون مرغ بر پریدند
مستان سبو شکستند بر خُنب ها نشستند
یا رب چه باده خوردند یا رب چه مُل چشیدند
من دی ز ره رسیدم قومی چنین بدیدم
من خویش را کشیدم ایشان مرا کشیدند
آن را که جان گزیند بر آسمان نشیند
او را دگر که بیند جز دیدهها که دیدند
یک ساقیی عیان شد آشوب آسمان شد
می تلخ از آن زمان شد خیکش از آن دریدند
#مولانا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا تا گل بر افشانیم...
#حافظ
@ghalb_sabz
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم،پریدیم...
#وحشی_بافقی
دلی دیوانه دارم مست عشقست
هر آن کس قلب من را دید بشکست
دل دیوانه ام بر کوی دلدار
بسی نامه غریبانه نوشتست
طبیب از حال قلبم با خبر شد
بگفت این مبتلای درد عشقست
دگر ره عارفی حالم نظر کرد
بگفتا که در او رازی نهفتست
بجوی این راز در نه توی قلبت
که همچون غنچه ای تازه شکفتست
درون قلب خود روی تو دیدم
دلم را شیخ فهمیدم که بردست
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
#حافظ
@ghalb_sabz
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ تَلاجَن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه، من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم.
#نیما_یوشیج
#ایده🤞
از این به بعد هر کس نصف شبی زنگتون زد و پرسید "خواب بودی؟" اینو بگو:
وصل او خواب خوشی بود که می دیدم دوش
مـرغ شـب لال شــوی،بــانــگ تــو بــیــدارم کــرد
@ghalb_sabz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم
چـون طفل دَوان در پـی گنجشک پریده
#سعدی
@ghalb_sabz