✅ برای خواندن #نماز_شب کاری به کار من نداشت، اصرار نمیکرد باهم بخوانیم. خیلی مقید نبود که بخواهم بگویم هر شب بلند می شد برای تهجد، نه، هروقت امکان و فضا مهیا بود، از دست نمیداد.
✅ گاهی فقط به همان شفع و وتر اکتفا می کرد، گاهی فقط به یک #سجده . کم پیش می آمد مفصل و با اعمال بخواند.
✅ می گفت: «آقای بهجت می فرمودند: اگه بیدار شدی و دیدی هنوز اذان نگفتن وفقط یه سجده شکر به جابیاری که سحر روبیدار شدی، همونم خوبه!»
💠 مقید بود به #نماز_اول_وقت. در مسافرت ها زمان حرکت را طوری تنظیم می کرد
که وقت #نماز بین راه نباشیم.
💠 زمانهایی که اختیار ماشین دست خودش نبود و با کسی همراه بودیم، اولین فرصت در نمازخانه های بین راهی با پمپ بنزین می گفت: «نگه دارین!»
💠 اغلب در قنوتش این آیه از #قرآن را می خواند:« رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً»
📚 قصه دلبری، خاطرات #شهید محمدحسین #محمدخانی به روایت همسر، صفحه ۴۴.