eitaa logo
❤️🤍💚مسجدحضرت قمربنی هاشم علیه السلام💚🤍❤️
78 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
6.2هزار ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ارائه مسئول سابق واحد خواهران بسیج دانشجویی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی «ره» سرکار خانم نورزاد با موضوع الگوی موفق رسانه مشکات و طراحی عملیات میدانی در حوزه زن در رویداد جهان بانو استان سمنان 🔶 مشکات؛ رسانه واحد خواهران بسیج دانشجویی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) استان قزوین از سال ۱۳۹۷ با هدف تبیین جایگاه زن و ارائه الگویی تراز از دختر دانشجوی بسیجی تاسیس شد. 🔷 این رسانه با تولید محتواهای جدید و جذاب در حوزه زن و خانواده در طول این شش سال توانسته با مخاطب دانشجو ارتباط برقرار کند و با استقبال خوب دانشجویان سراسر کشور مواجه شود. 🔻این روزها مشکات به عنوان الگوی موفق رسانه در حوزه زنان معرفی شده و عوامل تاسیس آن از اهداف و نحوه شکل گیری مشکات و اثرات این رسانه می گویند و تجربیات خود را در اختیار مخاطبان قرار می دهند. @meshkat_ikiu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الشهدا 🌱 "فَما بَعدَ الرَّحیل حَیاة" ✍🏻روایت دیدار مادر مهربانی بود.از همان لحظه اول که با لبخند، سلام‌و‌احوالپرسی کرد مِهرش به دلمان نشست. شروع کرد از پسرش گفتن: قشنگ بود، کم‌حرف بود، خوش‌خُلق بود ولی دنیا گُل من رو چید ... مادر از محسنش میگفت و ما با خود فکر میکردیم که چقدر فاصله هست بین ما و او، چقدر درگیرِ دنیاییم و‌ چقدر در خسران... چشمانش به نم نشست، با گوشه روسری اشک هایش را پاک‌کرد و لبخند زد. در صدایش حسرت بود اما پشیمانی هرگز! حسرتی به اندازه تمام آغوش هایی که از پسرش طلب داشت. راستی میگفتند مادر شهید فراموشی گرفته و‌خیلی از اطراف آگاه نیست. خودمانیم اما فراموشی بهانه است! بلکه او خیلی خوب میداند تمام این دنیا لایق نسیان است مگر مهربانی محسنش! @Meshkat_ikiu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الشهدا 🌱 "فَما بَعدَ الرَّحیل حَیاة" ✍🏻روایت دیدار مادر مهربانی بود.از همان لحظه اول که با لبخند، سلام‌و‌احوالپرسی کرد مِهرش به دلمان نشست. شروع کرد از پسرش گفتن: قشنگ بود، کم‌حرف بود، خوش‌خُلق بود ولی دنیا گُل من رو چید ... مادر از محسنش میگفت و ما با خود فکر میکردیم که چقدر فاصله هست بین ما و او، چقدر درگیرِ دنیاییم و‌ چقدر در خسران... چشمانش به نم نشست، با گوشه روسری اشک هایش را پاک‌کرد و لبخند زد. در صدایش حسرت بود اما پشیمانی هرگز! حسرتی به اندازه تمام آغوش هایی که از پسرش طلب داشت. راستی میگفتند مادر شهید فراموشی گرفته و‌خیلی از اطراف آگاه نیست. خودمانیم اما فراموشی بهانه است! بلکه او خیلی خوب میداند تمام این دنیا لایق نسیان است مگر مهربانی محسنش! @Meshkat_ikiu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الشهدا 🌱 "فَما بَعدَ الرَّحیل حَیاة" ✍🏻روایت دیدار مادر مهربانی بود.از همان لحظه اول که با لبخند، سلام‌و‌احوالپرسی کرد مِهرش به دلمان نشست. شروع کرد از پسرش گفتن: قشنگ بود، کم‌حرف بود، خوش‌خُلق بود ولی دنیا گُل من رو چید ... مادر از محسنش میگفت و ما با خود فکر میکردیم که چقدر فاصله هست بین ما و او، چقدر درگیرِ دنیاییم و‌ چقدر در خسران... چشمانش به نم نشست، با گوشه روسری اشک هایش را پاک‌کرد و لبخند زد. در صدایش حسرت بود اما پشیمانی هرگز! حسرتی به اندازه تمام آغوش هایی که از پسرش طلب داشت. راستی میگفتند مادر شهید فراموشی گرفته و‌خیلی از اطراف آگاه نیست. خودمانیم اما فراموشی بهانه است! بلکه او خیلی خوب میداند تمام این دنیا لایق نسیان است مگر مهربانی محسنش! @Meshkat_ikiu