eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
287 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
303 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نقطه ی پایان وحی نام محمد(ص) برتر از افلاکیان مقام محمد (ص) کرده ملائک به اختیار و تفاخر سجده بر آدم به احترام محمد(ص) عقل و نبوغ و خرد نه در حد آنند تا که بگنجد در آن تمام محمد(ص) مژده ی توحید می دمد به افق ها نغمه ی هر واژه از پیام محمد(ص) بر رهِِ بن بستِ روح و فطرت انسان می وزد از هر طرف سلام محمد (ص) نور نگردد به اخم شب پره خاموش داده خدا وعده بر قوام محمد(ص) در همه پیغام آورانِ اولوالعزم، اسوه ی حُسنی، فقط مرامِ محمد(ص) می رسد آن روز تا جمیع مکاتب دل بسپارند بر کلام محمد(ص) چشم دلم در ره:ِ عدالتِ آن روز تا که جهانی شود نظام محمد(ص) شهناز باصری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا داشته‌ام فقط تو را داشته‌ام با یاد تو قدّ و قامت افراشته‌ام بوی صلوات می‌دهد دستانم از بس که گل محمدی کاشته‌ام
احمد سبب وجود آدم شده است او اول کار بود و خاتم شده است مقصود خدا نبوت و بعثت اوست او باعث هستی دو عالم شده است
جمعی به سوی خط مقدم دویده اند تا عده ای به عیش دمادم رسیده اند در هفت شهر عشق خطر بود در گذر برخی فقط روایتی از آن شنیده اند زخمی نشست بر تن سی مرغ کوهسار عمری غریب و غمزده آنجا رمیده اند گنجشکها که از سر هر شاخه پر زدند در آسمان به هر سر و سویی پریده اند مرغان پرشکسته ی مردابِ خسته را با دست های بسته به مسلخ کشیده اند در شامگاه پُر شده از شور شب پره در سِحر ماندگان سَحَری را ندیده اند فرقی نمی کند که به مقیاس سَر سَری یا با قیود قاعده سر را بریده اند میخ و طناب و حلقهٔ زنجیر و اَرّه را بعضی برای روز مبادا خریده اند آن باغ وعده گاه تبر بوده با شرر آنجا درخت ها چه عذابی کشیده اند باور نمی کنید چرا توی عمق خاک گل دسته های یاس کبود آرمیده اند ایمان بیاورید به خورشید صبحگاه.. او جلوه کرده چلچله ها سر رسیده اند پدرام اکبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸عید بزرگ مبعث مبارک🌸🌸 سلام وعده ی اسطوره های زرتشتی! سلام احمدِ مبعوث در دل انجیل! برای هم سخنی با تو در شبی باید به چلّه های چهل ساله تن دهد جبریل سلام حضرت پایانِ خشکسالی ها! سلام حضرتِ بارانِ این کویراَندود! طلوع کرده ای از ریگزار خشک حجاز به جستجوت کجا خیره اند قوم یهود؟ شبیه "طلعت ساعیر" و "نور فارانی"۱ شبیه جلوه ی کرّوبی دعای سمات و مثل بچه ی خود، خوب می شناسندت! اگر چه چشم ببندند اهالی تورات۲ گل محمدیِ صورتت سحرگاهان در این کویر چه در گوش باد می خواند؟ آهای روح زلال تمام باران ها! چه کرده ای که خدا "ان یکاد" می خواند؟ به کوه نور خبر برده اند از رویت دهان کوه ز حیرت هنوز وا مانده بیا که حسرت سی جزءِ عاشقی ز لبت در امتداد زمان در دل حرا مانده نوشته اند به تقدیر مست چشمانت که رامِ تیرِ نگاهی کنی طوائف را که هوشیار کنی ریگ های مکّی را که مستِ می کنی انگورهای طائف را کسی شبیه نگاه تو کل هستی را نکرده است چنین مست و پای بست خودش به شوق یک صلوات محمدی در عرش خدا نشانده بشر را کنار دست خودش!۳ افق اگر چه سراسر غبارآلوده ست طلوع کن به بلندای بی ستاره ی شب به حکم آیه ی"اِقرأ و ربّک الأکرم" بخوان به نام سحرگاه بر مناره ی شب ۱- و بطلعتک فی ساعیر و ظهورک فی جبل فاران(قسمتی از دعای سمات) ۲- ۱۴۶ بقره ۳- ان الله و ملائکَته یُصَّلون علی النّبی یا ایّها الذین آمنوا صَلّوا علیه و سَلِّموا تسلیماً... .......................................... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
✨🌷🌸💫🌸🌷🌺🌸💫💐🌾🌷✨🍁🌼🌺🌸🪷🌼✨💫🌾💐🍂 ✨عید مبعث مبارک✨ محمّد شد پیمبر،جان عالم گشت نورانی منّور شد جهان از این شکوه و عزم رحمانی زمین روشن،زمان روشن،تمام آسمان روشن نمایان شد سجایای ِ بلند حیّ ِ سبحانی صفا از هر طرف آمد ، زبان عشق گویا شد مسلمانی عیان شد ، در جهانی نا مسلمانی ستم بشکست و آمد مژده از غار حرا کی قوم رها کن جان خود را از نگاه ِ شرک و ظلمانی بت و بتگر ذلیل و خانه های عشق روشن شد بیامد در دیار بت پرستان فَرّ ِ یزدانی به اخلاق الهی شد مزیّن مکه و یثرب وَ یثرب شد مدینه جایگاه صوت قرآنی شب تاریک شد روز و نگاه خلق بینا شد تو گویی سبز شد از نور پهنای بیابانی همه با هم برابر،اصل تقوا شد ملاک دین تفاوت نیست دیگر بین اعرابی و ایرانی تمام برده ها آزاد ، از یوغ ستمکاران ستم در دست حق خواهان ِعالم گشت زندانی چو شد مبعوث احمد،موسم ترویج وحدت شد ملائک آمدند از شوق در دنیا به مهمانی بخوان با یاد معبودی که احمد را بزرگی داد سعادت داد بر تازی و ترک و کُرد و افغانی هزار افسوس احمد،خاتم پیغمبران رفت و ولایت را جفا کردند سیّاسان ِ شیطانی کتاب الله و عترت را که میراث پیمبر بود جدا کردند و افتادند از عزم ِ نگهبانی به یغما برد شیطان روح سر گردان وحدت را به پا شد در بلاد دین ِ حق ترویج نادانی دوباره خانه ی کعبه به چنگ ِ فاسقان افتاد دوباره قوم تزویر و ریا آمد به سلطانی نما یاری خداوندا مسلمانان عالم را خداوندا نیاز بندگان را خوب می دانی غبار جهل و غفلت کرده تیره راه امت را به نام دین تو، هستند در ظلم و هوسرانی سر تسلیم شاهان را ببین در چنگ بیگانه کشانده عزت دین خدا را سوی ِ ویرانی خداوندا نما خوشدل جهان را با گل مهدی زمان را کن رها از این همه کید و پریشانی به جان در انتظار مهدی موعود می مانیم خداوندا ظهورش را مهیّا کن به آسانی               جعفرزارع خوشدل آئینی پایداری حماسی ۱۷۷ https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 https://t.me/khoshdeltanzjedi
بعثت آخرین پیام آورِ حق بر حق جویانِ جهان فرخنده باد!🌸🌺🌸🌺 یا محمّد ! ختمِ راهِ انبیا آخرین پیمانه ی پیغام ما بر تو جز تبلیغِ این جان مایه نیست جهل با گنجِ خرد هم پایه نیست " جاءَ اَلحق" گو که باطل بشنود حق که روی آورد، باطل می رود بانگ بردار ای محمّد بر جهان با کلامِ دلنشینِ خود بخوان: که ای بنی آدم ! ز پستی وارهید پای بر مهر و مه و آتش نهید از بت و بت ساز گفتن تا به کی در کنار خفته خفتن تا به کی؟! این نه خورشید است در دستانتان شمع خاموشی است بی سود و زیان این بتان تندیس دلهای شماست جلوه ای از شعله ی شوقِ خداست چشم بر دستان من دوزید تا ره نمایم چشمتان سوی خدا از سوی جانان پیام آورده ام بهرتان مجد و سلام آورده ام داده فرمان تا کنم بیدارتان ره نمایم سوی کوی یارتان جمله یکسانند انسانها برش هر دلی ره می برد سوی درش برتری در رنگ و خون و خانه نیست در زبان و قدمت افسانه نیست این تفاوتها ز آیات خداست نزد او معیار ارزشها جداست فضل انسان در نشانی دیگر است ای خوشا نفسی که باتقواتر است آنچه می گویم نه سحر است و فسون با خرد، من می نمایم چند و چون بشنوید اینک ز من پیغام دوست بر من ابلاغ است لیک ارشاد از اوست مکتبم سرچشمه های حکمت است پاسخِ اصلِ نیاز و فطرت است واقعیتها اساس دین من نفی دنیا نیست در آیین من ما همه بر خوانِ " کرّمنا"ی او بهرمند از ساحل دریای او سفره ای گسترده از اکرام خویش کی نماید منعمان از کام خویش؟ با غرایز کی ستیزد آن حکیم؟ او که خود گسترده این خوانِ عظیم از حدودش گفته آن سوتر خطاست آن سوی فرمان او مرز هواست گر بیایی در حصار حکمِ او ایمنی از دام هر ابلیس خو من نه فرزند خدایم در خیال نه از انسانها جدایم در خصال من هم انسانم به خلقت چون شما جز که بر من می رسد وحی خدا شرح یکتایی او از من طلب از اساطیرند " روح" و " اِبن" و " اَب" جمله عالم سایه ای از حکمتش نیک و بد مشمول جود و رحمتش اهرمن خود خطّی از بیرنگ اوست در کفو و ایجاد کی همسنگ اوست اینک ای آنان که خود آزاده اید، بشنوید ار تشنه و دلداده اید تا حدود چشمه ی خورشید را حک نمایم روی جان های شما 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 شهناز باصری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا