eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
281 دنبال‌کننده
2هزار عکس
274 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۱ دی زادروز محمد نوری (زاده ۱ دی  ۱۳۰۸ رشت – درگذشته ۹ امرداد ۱۳۸۹ تهران) خواننده، آهنگساز و ترانه‌سرا او در دهه بیست که دوران آغاز نوعی تفکر در شعر و موسیقی آوازی در میان مردم ایران، به‌ویژه نسل جوان بود، کار خوانندگی را آغاز کرد. زمانی را که می‌توان متأثر از نشر و پخش وسیع‌تر موسیقی علمی و آثار فولکلور کشورهای مختلف جهان ازطریق رادیو و صفحات گرامافون دانست. او در همین سالها - دوران نوجوانی - با خواندن اشعار نوینی که بر روی نغمه‌های روز مغرب‌زمین و برخی قطعات کلاسیکِ آوازی سروده شده‌بود، شروع کرد و طی سالهای بعد با تکیه بر تحصیلات هنرستانی و دانشگاهی توانست هویت مستقلی به این اندیشه و گرایش ببخشد و با اجرای آثار بزرگان، فضای متفکرانه‌ای به‌گونه آوازیِ خویش بدهد. وی طی پنج دهه بیش از ۳۰۰ قطعه آوازی اجرا کرد و همچنین به تقریر و ترجمه مقالات و سرودن اشعاری برای ترانه پرداخت و در سال‌های پایانی زندگی چند اجرا به‌نفع بیماران خاص داشت و ترانه‌های زیادی با تم میهنی چون «جان مریم» «شالیزار» «واسونک» «جمعه بازار» «ایران» را اجرا کرد. یکی از مهم‌ترین و معروف‌ترین ترانه‌های وی، جان مریم نام دارد که آهنگ زیبای آن از ساخته‌های خود اوست. او آواز ایرانی را نزد اسماعیل مهرتاش آموخت. بعد از آن نزد استادان هنرستان عالی موسیقی «سیروس شهردار»  «فریدون فرزانه» « پورتراب» رفت و از آن‌ها تئوری موسیقی، سلفژ و نوازندگی پیانو را فراگرفت. آواز کلاسیک را نزد اولین باغچه‌بان و فاخره صبا آموخت و شیوه آوازی را با تأثیر از استادان حسین اصلانی و ناصر حسینی پیدا کرد و رفته رفته به‌شیوه منحصر به‌فرد خود دست یافت؛ شیوه‌ای که به‌سختی می‌توان آن‌را در زیر شاخه‌ای از شاخه‌هایی چون پاپ، کلاسیک و ...گنجاند. بیشتر آهنگهای او ساخته دکتر سریر است. نوری فارغ‌التحصیل هنرستان تئاتر، زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران و مبانی تئاتر از دانشکده علوم اجتماعی بود. وی پس از انقلاب و پس از مدتی سکوت، فعالیت هنری‌اش را با آلبوم در شب سرد زمستانی همراه با فریبرز لاچینی و احمدرضا احمدی در سال ۱۳۶۸ از سر گرفت و این همکاری بعدها با آلبوم آوازهای سرزمین خورشید ادامه یافت. در سال ۱۳۸۵ او از سوی سازمان صداوسیما به‌عنوان چهره ماندگار موسیقی انتخاب و معرفی شد.
4_5902281256598503805.mp3
4.4M
ترانه بسیار زیبای ایران باصدای: محمد نوری شاعر: تورج نگهبان آهنگساز: محمد سریر /
زِبَرکیش ِ محبّت ( نذر حضرت مادر"س" ) خوشا آشفتگی هایی که در سامان نمی گُنجد خوشا درماندگی هایی که در درمان نمی گُنجد بیان شوق می دانم که آتش می زند بر دل شرار عشق می دانم که خود در جان نمی گنجد عجب عطر خوشی می آید از باغاتِ لاهوتی که از آن لَخلَخه، لَختی در این کیهان نمی گنجد شمیم نامِ بانویی بهشتی در غزل دارم که وصفش جز که با ایجاز، در قرآن نمی گنجد ز روی ناگزیری خواندمش بانویِ بی مانند شکوهش گرچه می دانم در این عنوان نمی گنجد! چنان ما عاشقیم از جان وجود نازنینش را که این سودایِ سِحرانگیز در بُرهان نمی گنجد زِبَرکیش ِ محبّت، گوهر ِ نادرفروغی هست، که در اَنبان-چُروکِ حکمتِ یونان نمی گنجد به ما و من شبیهَ ش می کند خود بینیِ مُنکِر ولی ناموسِ ذات حق، در این بُهتان نمی گنجد کسانی مِنبرِ آلِ کسا را سهم خود خواندند ولیکن در عبای وحی، این و آن نمی گنجد بَلی، اِمکان ندارد جست و جوی ساحَتش در خاک وجودِ آسمان طبعی که در اِمکان نمی گنجد اگر میل اَنارش بود، یعنی که جگر خون است که شرح غُصه اش در حجم «اَلمیزان» نمی گنجد زبانزد حکمتِ « اَلجار،ثُمَّ الدّار » روشن کرد که زُهمِ نَفس در گُلخانه ی ايمان نمی گنجد دلم را وقف زهرا کردم و جمع عزیزانش که بیش از چارده گُلدان، در این ایوان نمی گنجد غلامرضا کافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لبریز صمیمیت آن خانۀ ساده را که خوشبو می‌کرد لبریز صمیمیتِ شب‌بو می‌کرد او شاه زنان بود، ولی نان می‌پخت او گر چه فرشته بود، جارو می‌کرد ✍🏻 🏷 |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نذر حضرت مادر شب میلاد حضرت گلهاست عاشقانه ترین شبِ دنیاست فاطمه ،نورهُ علی' نور است قدر او تا همیشه مستور است بهترین شعر دفتر ازل است مادرِ عاشقانه ی غزل است دلِ او آبی ست و دریایی ست عطرِ احساس او تما شایی ست فاطمه ،دفتری زشعر خداست غزلِ عاشقانه ی مولاست السلام ای شفیعه ی محشر دستِ ما را بگیر یا مادر چادرت خیمه ی بلندِ حیاست رمز وراز کرامتِ زن هاست چشمه ی مهر و کوثر طه ها ساقی عشق ومادر دریا واژه در واژه ی تو زیبایی ست مریمِ چشمِ تو مسیحایی ست ناز چشمت ،کرشمه ی هستی است کوثر نور وچشمه ی هستی است با تو قافیه می شود حیدر السلامُ علیکِ یا مادر # سروده :حسین کیوانی کوثر نورمبارک شهر راز
میلاد حضرت فاطمه سلام الله علیها و روز زن مبارک... 🌸🌷✨💫✨🌙🌙🌙🌙🌿🌼🍃🌿🌼🍃🌺🌻🌻🌻🌻☘🍀🌼🌼🌼🌼 باید که جهان باشد و جان فاطمه باشد آوای زمین ، آه ِ زمان فاطمه باشد در باغ جمالی که بخندد گل احساس مبنای محبت طلبان فاطمه باشد دل در گرو آل علی ،عشق محمد حق خواهی هر پیر و جوان فاطمه باشد ایام به کام است و زمان در پی ِ زهراست هر لحظه مراد همگان فاطمه باشد بر قلب همه نور خداوند بتابد تا چشم و سر و گوش و زبان فاطمه باشد بی نور رخ فاطمه خورشید نتابد در وادی پیدا و نهان فاطمه باشد هرجا سخن از حق و حقیقت شود آنجا آوای خوش خرد و کلان فاطمه باشد دست همه ی غم زدگان دامن زهرا در روز جزا نیز امان فاطمه باشد معنای خروشیدن مردان خدا خواه الگوی ِ تعالی ّ ِ زنان فاطمه باشد روز و شب ما در جهت راه پیمبر ما را همه جا فکر و بیان فاطمه باشد حس و سخن و فکر و نگاه و هدف و شوق عشق و ادب و روح و روان فاطمه باشد ما شیعه ی اوییم و همین بس به دو عالم احساس خوش کون و مکان فاطمه باشد هم هاجر و هم مریم و هم ساره و حوّا در کوثر اخلاص همان فاطمه باشد با فاطمه هستیم و علی ، بنده ی خالق عشق و ادب و مکتبمان فاطمه باشد از یمن وجودش به دو دنیاست شفاعت چون خوشدلی هر دو جهان فاطمه باشد از خلقت او ارض و سما گشته فرحناک چون کوثر پنهان و عیان فاطمه باشد جعفرزارع خوشدل آئینی ۲۹۷ https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 https://t.me/khoshdeltanzjedi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتـنـد وزن و قافیــه تعطیـل می‌شود قحطـی اسـتعاره و تمثـیل می‌شود قوت گرفت شایعه می‌گفت بعد از این هر صورتی به آینه تحمیل می‌شود حتـی خبـر رسـیـد کـه از سردی هـوا گـلدسـته چـند ثـانـیه قندیل می‌شود پرکار تا نود درجه رفت ناگهان مژده! شعاع دایره تکمیل می‌شود یک حوریه به قالب انسان حلول کرد از این حلول هر چه که تشکیل می‌شود در مصرعی خلاصه کنم حرف خویش را زهرا به قلب فاطمه تنزیل می‌شود از آن شبی که روی زمین کرده‌ای نزول هر آیه با شئون تو تحلیل می‌شود تو چشمۀ شگفتی و انجیر می‌دهی تحریف قطره‌های تو انجیل می‌شود گاهی درخت می‌شوی و میوه‌های تو خامش غذای سفرۀ جبریل می‌شود تو سیب می‌شوی و تو را میل می‌کند سرخی گونه‌هاش که تکمیل می‌شود تو می‌شوی خدیجه و او با وجود تو حس می‌کند به آمنه تبدیل می‌شود وقتی شما شدی نخ تسبیح قطره‌ها هم مشرب فرات، لب نیل می‌شود وقتی تو ای الهه دریا غضب کنی ماهی بالدار، ابابیل می‌شود طفل تو مبدا همۀ اتفاق‌هاست هر سال با حسین تو تحویل می‌شود این شعر را ببخش اگر تو زیاد داشت خانم غزل بدون تو تعطیل می‌شود ... ✍
دوم دی ماه زادروز «سیروس طاهباز» نویسنده، محقق و گردآورنده آثار "نیما یوشیج"