eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
280 دنبال‌کننده
2هزار عکس
267 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️به پاسداشت با روز شعر و ادب فارسی؛ جشن با شکوه شعر در آرامگاه حافظ شیرازی برگزار شد 💠به مناسب روز شعر ادب فارسی، نشست ادبی «جشن باشکوه شعر» با همراهی جمعی از شاعران شیرازی در کتابخانه عمومی حافظیه برگزار شد. 🌐B2n.ir/t55408 🔊 @farspl
مرحوم سپيده كاشاني ( شاعر ) کاشان آنلاین : سرور اعظم باکوچی معروف به سپيده کاشانی در ۱۳۱۵ هـ .ش در کاشان متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان «هفده دی» و دوره متوسطه را در دبیرستان «شاهدخت» گذرانید. سپس به تهران مهاجرت کرد. چون پدر ومادرش به شعر علاقه‌مند بودند، او نیز از اوان کودکی با اشعار شعرای متقدم چون حافظ ، سعدی و مولانا آشنا شد و بیش از همه تحت تأثیر حافظ قرار گرفت . از آنجا که از همان ایام با قرآن کریم مأنوس بود و به رسول اکرم(ص) نیز ارادت داشت ، هنگامی که به سرودن شعر روی آورد، این انس و الفت را در اشعارش هویدا ساخت. اعتقاد و ایمان راسخ به نجابت و عفاف که در سایه تعالیم اسلامی به دست آورده بود، موجب شد که در دوران بی بند و باری و لجام گسیختگی نظام طاغوت، از مشاهده آن اوضاع سخت آزرده‌خاطر و غمگین گردد تا آنجا که در برخی از اشعار خود به شکوه و شکایت از اوضاع زمانه بپردازد. با اوج گیری مبارزات امام خمینی (ره) بر ضد رژیم ستم شاهی و به دنبال آن پیروزی انقلاب اسلامی، سپيده کاشانی به عنوان یک زن مسلمان و انقلابی قدم به میدان نهاد و در فعالیت‌های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی و ادبی شرکت کرد و به تبیین و ترویج معارف اسلامی، ارزش‌ها و اهداف انقلاب اسلامی پرداخت. او بارها در جبهه حق علیه باطل حضور یافت و ضمن تشویق فرزندان و برادران رزمنده‌اش، حماسه جاویدان آنان را سرمایه بیان خود کرد و نخستین آثار ادبیات مقاومت پایداری و جهاد و شهادت را در شعر انقلاب به بار نشاند . از آنجا که اشعار سپیده کاشانی سراسر از ايمان، ايثار، جهاد، حماسه، مقاومت، فداكاري، عشق به خدا، صداقت، پاكي و ستيز با دشمن دين است ، می‌توان آن را یکی از راه‌های شناخت برخی از زوایای تاریخ جنگ تحمیلی برشمرد. او افزون بر اشعاری که در باب جنگ و شهادت سروده است، ده‌ها شعر حماسی و عاطفی نیز در کارنامه خود دارد. یادداشت‌هایی از دو سفر به جنوب با نام « خرمشهر از اسارت تا رهایی» را نیز در کارنامه فعالیت فرهنگی خود به ثبت رسانده است. سپيده کاشانی مدتی نیز عضو «شوراي شعر و ادب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي» و «شوراي شعر بنياد فرهنگي ۱۵ خرداد» بود. این شاعر معاصر انقلابی سرانجام در ۱۲ بهمن ماه۱۳۷۱هـ .ش در انگلستان درگذشت و در بهشت زهرا به خاك سپرده شد. از این شاعر برجسته آثار متعددی باقی مانده است که از آن جمله می‌توان به «پروانه‌های شب»، «هزار دامن گل سرخ»، «سخن آشنا»، «آنان که بقا را در بلا دیدند» و «گزیده آثار» اشاره کرد. ..مادر هنوز هم آن‌ تک ‌ستاره‌ای‌ که‌ به‌ آن‌ خیره‌ می‌شدیم‌ شب‌، بر فراز خانه‌ ما جلوه‌ می‌کند و بر سکوت‌ و غربت‌ من‌، خیره‌ می‌شود من‌ بارها، بر صفحه‌ آن‌، چهره‌ تو را، منقوش‌ دیده‌ام‌ بسیار در خیال آن‌ را، به‌ یاد روی‌ تو در بر کشیده‌ام‌… .. هرجا که‌ بگذرم‌ هرجا که‌ بنگرم پر می‌کشد به‌ تربت‌ پاکت‌ نگاه‌ من‌! *** به خون گر كشي خاك من، دشمن من بجوشد گل اندر گل از گلشن من تنم گر بسوزي، به تيرم بدوزي جدا سازي اي خصم، سر از تن من كجا ميتواني، ز قلبم ربايي تو عشق ميان من و ميهن من مسلمانم و آرمانم شهادت تجلّيِ هستيست، جان كندن من مپندار اين شعله افسرده گردد كه بعد از من افروزد از مدفن من نه تسليم و سازش، نه تكريم و خواهش بتازد به نيرنگ تو، توسن من كنون رود خلق است درياي جوشان همه خوشه خشم شد خرمن من من آزاده از خاك آزادگانم گل صبر ميپرورد دامن من جز از جام توحيد هرگز ننوشم زني گر به تيغ ستم گردن من بلند اخترم، رهبرم، از در آمد بهار است و هنگام گل چيدن من شاعران
کاریکلماتور از پرویز شاپور 🍁 بلبل‌ها را سرشماری کردم و به تعداد آن‌ها، گل در باغچه کاشتم. 🍁 دریا، کنسرو قطرات باران است. 🍁 پروانه‌ی محتاط، قبل از این که دور شمع بگردد، آن را خاموش کرد. 🍁 زنبورعسلی که با مبل روی گل بنشیند، کندویش بدون عسل می‌ماند. 🍁 درختان پاییزی، عصای پیری بهار هستند. 🍁 برگ زرد، برگ سبزی است که پاییز، حکم بازنشستگی‌اش را به او ابلاغ کرده است. 🍁🍁🍁🍁🍁 قلبم را با قلبت میزان می‌کنم، کاریکلماتور، شاپور، ص ۱۶۲، ۱۶۴، ۱۶۶ و ۱۶۷.
برنامه‌های هفته فرهنگی حافظ اعلام شد/ ۱۰ شب اجرای تئاتر «لسان الغیب» در آرامگاه 🔻🔻🔻 https://fars.farhang.gov.ir/fa/news/761126/ 🔸
. یک درختِ پیرم و سهم تبرها می‌شوم مرده‌ام، دارم خوراکِ جانورها می‌شوم بی‌خیال از رنجِ فریادم ترد‌ّد می‌کنند باعث لبخندِ تلخِ رهگذرها می‌شوم با زبان لالِ خود حس می‌کنم این روزها هم‌نشین و هم‌کلامِ‌کور و کرها می‌شوم هیچ‌کس دیگر کنارم نیست، می‌ترسم از این این‌که دارم مثل مفقودالاثرها می‌شوم عاقبت یک روز با طرزِ عجیب و تازه‌ای می‌کُشم خود را و سرفصلِ خبرها می‌شوم یاد نجمه زارع روحش شاد