eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
280 دنبال‌کننده
2هزار عکس
274 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دَر نبندیم به نور به آرامشِ پُرمهرِ نسیم رو به این پنجره با شوق سلامی بکنیم
مزد پیغمبری شب در انبوه ظلمت سحر شد آسمان نم‌نمک تازه‌تر شد زلف پرچین شب تاب برداشت دستی از حوضِ گل آب برداشت عاشق از چشمه ی دل وضو کرد چند رکعت خدا آرزو کرد عاشق آن عاشق دل‌شکسته دل نگو، قصر آیینه‌بسته دل نگو، دل نگو، دل چه گویی؟ آه ... از آن عشق کامل چه گویی؟ دل نگو، صحن مشکو زبرجد شمع و مشکاتی از لعل و عسجد قصری از آب و آتش ملمّع بارگاه سلیمان مرصّع طاق ایوانش از قاب قوسین چشمه ی آبش از شطّ عینین گریه در چشم او جوشِ مِی زد عزم رفتن در او شورِ نِی زد مرکب از نور آمد براقش لؤلؤ «لا» به زین و یراقش چشم او خیره بر بی‌نشان بود مقصدش آن‌سوی کهکشان بود آسمان راه آیینه‌بندش راه شیری غبار سمندش باد در یال اسبش قرنفل طیفی از آینه، موجی از گل جوش مِی، شور نِی، اسب هِی شد جذبه در جذبه آن راه طی شد رعشه ی وصل در جان او ریخت چشم واکرد و حیرت فروریخت جای در بارگاه رضا داشت یک کمان فاصله تا خدا داشت سیب سرخ تجلی چشیده بود بر موج گل آرمیده باغ گل‌پرور آورده با خود هدیه ی کوثر آورده با خود هدیه‌ای کوثری بود زهرا(س) مزد پیغمبری بود زهرا(س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا در شب یلدا به سراغ حافظ می رویم؟ سعید بیابانکی؛ شاعر و نویسنده 🔹سعدی و فردوسی و مولوی و نظامی و عطار و سنایی و دیگر شاعران بزرگ زبان فارسی چه گناهی کرده‌اند که نباید مهمان دورهمی‌های خانوادگی شب یلدا باشند؟ 🔹خورشید، این منبع لایزال انرژی و نور و روشنایی آن‌قدر در باور نیاکان ما مهم بوده که معتقد بوده‌اند شب یلدا را که طولانی‌ترین شب سال است باید به امید تولد میترا و مهر بیدار بمانند و دعا کنند تا خورشید اول دی‌ماه طلوع کند و تاریکی و سیاهی را نابود کند و به حیات رنگ و بویی دیگر ببخشد. 🔹چرا که شغل بیشتر مردم در روزگاران گذشته کشاورزی و دامپروری بوده و خورشید نقش بزرگی در این چرخه اقتصادی دارد. نیاکان ما شب یلدا را شبی شوم می‌دانسته‌اند. از بیم آنکه نکند فردا خورشید طلوع نکند تا صبح بیدار می‌مانده اند و با سخن و نقل و شعر و دعا این شب را به صبح می‌رسانده‌اند. 🔹در دیوان حافظ فقط یک بار واژه یلدا به کار رفته و آن هم در غزلی با وزنی که حافظ از این وزن هم فقط یک بار استفاده کرده است: بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سرآید صحبت حکام، ظلمت شب یلداست نور ز خورشید جوی بو که برآید خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته درآید 🔹و این نشان می‌دهد حافظ هم ظلمت شب یلدا را با صحبت حاکمان ظالم برابر می‌داند‌! و جالب است که بارها حافظ از واژه‌ها و مفاهیمی مثل مهر، خورشید و نور و مفاهیم مشابه بهره برده و مضمون‌سازی کرده است. 🔹حافظ با آیین مهر بسیار آشناست. از آنجا که شب یلدا شب زایش مهر است از روزگار پس از حافظ رفته‌رفته حافظ جای فردوسی و نظامی و سعدی و مولانا را در شب یلدا گرفته است. به نظر می‌رسد در میان شاعران پارسی نسبت حافظ با آیین مهر بیشتر از سایرین است.
از آن همـه درنگ و تماشـا تو مانـده ای از آن همــه تبسم زیبــا تو مانــده ای با مـا بمان که بی تو به تاراج می رویم ما نیستیم این همـه، تنهـا تو مانـده ای تنها صدای توست که می آید از غبار دنیا نمانده است و به دنیا تو مانده ای ای کهنه ای که مستی جان تازه می کنی از جرعه های حافظ و نیما تو مانده ای مثــل انــار قرمز پاییــزدان به صبــح لب بـاز کن که از شب یلـدا تو مانده ای ای عشق ای ستـــاره ی دنبالـــه دار ما تا پـای جان بتـاب که از ما تو مانده ای این برگ از کتاب وفا فصل تازه ای ست با من خودم نمانــده ام امــا تو مانــده ای سجاد حیدری قیری
طنزیجات یلدا با یار نشستن دلِ خوش می خواهد از خویش گسستن دلِ خوش می خواهد شب‌های ولنتاین وشبِ چله کاکو هی تخمه شکستن دلِ خوش می خواهد کیوانی چله تون خوش خوشان🌱🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانه در حالتِ مُحاصره است وضعیت زرد و پُر مخاطره است عمّه با خاله در مخابره است ننه سرگرمِ در مشاوره است ● میهمانان سواره آمده اند ● گَلّه ای، بی قواره آمده اند با دو نیسان و با سه تا پیکان هُرّه کَش تا شدند مهمانان کفتری پر کشید رو ایوان زرخی انداخت صاف در گلدان ● نه فقط یک دقیقه بیشتر است ● شب یلدا تولّدی دگر است روی کرسی بساطِ آجیل است دور کرسی که جمعِ فامیل است آشِ رشته درونِ پاتیل است میوه؛ موز و انار و ازگیل است ● البته هندوانه و پُفِ فیل ● چیده گشته مقابلِ پاستیل ننه جون تو نخِ زری رفته با تامّل، نه سرسری رفته ماه در زیر روسری رفته رونق از چهرهء پری رفته ● ننه اهلِ خلوص می باشد ● در پیِ یک عروس می باشد از گرانی پدر سخن ها گفت کلماتی قشنگ و زیبا گفت سخنی چند بی محابا گفت آخرش هم به طعنه بابا گفت: ● دولتِ ما نظاره گر باشد ● از غمِ خلق بی خبر باشد کرد دایی مسائلی تحلیل که خداوند گفته در انجیل رزق باشد به دستِ میکائیل پس گرانیست کارِ اسرائیل ● شبِ یلدا شبِ سیاسی شد ● میهمانی عجب اساسی شد آ تقی هندوانه را که بُرید زد تعارف که بچّه ها بخورید به بزرگان بقیّه را سپُرید! منتها گفت با ولع نخورید ● راه بندان، صفِ توالت شد ● آش با هندوانه کتلت شد تازه گُل کرده بود محفلِ مان موج می زد صفا به ساحلِ مان برق رفت از تمام منزلمان تا شود دیدنی شمایلمان ● گفت بابا که هیچ هُل نکنید ● خودتان را ضعیف و شُل نکنید ساعت از نیمه شب گُذر کرده شب یلدا کنون سفر کرده ننه از خستگی دمر کرده خانه روشن شده، قمر کرده ● شب یلدا تمام خاطره شد ● غم و اندوهمان مصادره شد ✍ محمد خوش آمدی @Tanzvanatanz110 🔴
بیا که فلسفه‌ی این شب دراز این است که یک دقیقه تو را بیشتر نگاه کنم... 🍉🍎