وادی هادی
ای دل به مرز گریه و شادی قدم گذار
این طور ایمن است، به وادی قدم گذار
با پا و دست و سر نه، به خواب و به وهم نه
با چشم جان به کعبه ی هادی قدم گذار
جایی که رشک خاک بهشت است تربتش
آدم نوشته تذکره با قصد قربتش
جانم فدای خاک غریبی که قرن هاست
دارد سکوت می وزد از سمت غربتش
شاهی که صرف موعظه شد صبح و شام او
حتی میان شیعه غریب است نام او
جانم فدای حاتم مستان، که روز حشر
رطل گران صاحب معنی ست جام او
قصد من است عرض ادب از کلام خویش
تا بلکه شاه یاد کند از غلام خویش
حتی نمی رسند به خاکش چکامه ها
هادی نوشته ام که بگویم سلام خویش
سجاد حیدری قیری
#سجاد_حیدری_قیری
#امام_هادی_علیه_السلام
#وادی_هادی
بگذار که باد، دفترم را ببَرد
باران برسد، چشم ترم را ببَرد
صبح آمده، دُور، دُور گنجشکان است
بگذار سر و صدا سرم را ببَرد...
#میلاد_عرفانپور
تقدیم به امامان هادی ، حسن عسکری و حضرت صاحب الزمان (ع)
سامرا
لب فرو بسته است حتی آسمان در سامرا
محوِ یک زندانی و یک پادگان در سامرا
سایه افکنده است بر اینجا سکوتی نیل رنگ
گوییا جمع اند غم های جهان در سامرا
لاف زد آن که او نهادش نام" سَرَّ مَن رَءا "
کس ندید آزاده ای را شادمان در سامرا
گرچه تاریک است اطرافش ولی احساس من
گوید از سوسوی یک نورِ نهان در سامرا
از یکی نه، از دو خورشیدی که در حبسِ شب اند
شاد و سرمستند تنها غاصبان در سامرا
همچو من در انتظار است آسمان تا سرزند
عالَمِ موعود از این آستان در سامرا
کیَ شود این انتظار و انتظار آید به سر
بر کِشد تیغ آفتابی ناگهان در سامرا
شهناز باصری
امام هادی علیه السلام...
🌷🍃🌷🌸💐✨👌👌⚡️🌟✨🍃🌸
علی بن محمد (ع) ، مظهر تقوا و آگاهی
شهیدراه حق،ای مشعل ایمان وحق رآیی
به یُمن نور تو فسق و فجور روزگاران مُرد
کشاندی دشمنان شیعه را بر قعر رسوایی
نجیب ومرتضی،هادی،نقیّ ُو عالِم و طیّب
فقیه و موتمن،ای معدن اخلاص و دانایی
نما و هیبت و سیما و چشم و چهره ی شاداب
همان رخسار زیبا ، وآن همه اوصاف و زیبایی
تورا شاگردهایی هست استاد و هنرپرور
به شاعبدالعظیم شهر ری دادی توانایی
حسین بن سعید وابن سکیّت و ابوهاشم
به انوار تو می باشند در ارکان والایی
هزاران فخر بر شیعه امامی اینچنین دارد
خوشا برهر که دارد این چنین مولا و آقایی
اگریک بار ای خوشدل روی پابوس این آقا
سعادتمند می گردی ، چرا تاخیر بنمایی
دلم در وادی عشق رسول الله شد هادی
تو فرزند رسول الله اعظم ، نور زهرایی
جعفرزارع خوشدل
آئینی ۷۶۳
https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6
https://t.me/khoshdeltanzjedi
#میلاد #جشن #سعادت #امام_علی_النقی #هادی #تبریک #اشعار_آئینی #شعر_ادبیات_شاعر
هر سه بیهمنفس و خستهدل و تنهاییم
من و این کوچه و باران چه به هم میآییم..
#فرامرز_عربعامری
🪴
غرض از خیال انگیز بودن شعر چیست❓
✍مقدمه،ابتدا کمی درباره ی تاریخچه ی شعر:
قدیمی ترین شعر ایران که به دست آمده،گاثه های زرتشت است که نوعی شعر هجایی محسوب می شود.(دهخدا) و ارسطو نخستین کسی است که رساله ای درباب شعر از وی دردست است و از آن سخن موزون را اراده کرده است.(بوطیقا=فنّّ شعر).
غالب نقّادان ادبی،شعر(چامه،چکامه) را سخنی موزون و مقفّا گفته اند،هرچند بعضی قافیه را شرط شعر نمی دانند!(ناظم الاطبا)ولی در عرف علمای عرب،شعر،سخنی است که وزن و "قافیه"داشته باشد.(اقرب الموارد)
اهل منطق را نظر بر این است که:"شعر،سخنی است خیال انگیز؛در عین حال،وجود وزن یا
هردو(وزن و قافیه) را برای شعر،یک ضرورت ذاتی شمرده اند.
یا "شعر قیاسی است که روان آدمی را دچار بسط یا قبض نماید،"چنان چه بگویند:"شراب،ياقوت روان است،"نفس را انبساطی دست دهد و چون بگویند:"حنظل،زهری مهوِّع است،"نفس را انقباضی حاصل شود و غرض از قیاس شعری،اغوا و
برانگیزانندگی نفس است؛از همین روست که گفته اند:"هو قیاس من المخیلات"
والمخیلات قسمی قضایا الشعریه"
(نفایس الفنون)
"ابن سینا"می گوید:"شعر،سخنی است خیال انگیز که از اقوالی موزون و متساوی ساخته شده باشد."اصولا شعر همیشه ی ایام نزد غالب ملل موزون بوده و تنها در سده ی اخیر،اشعاری بی وزن هم گفته شده است.و اشعار بی وزن گرچه خیال انگیز باشند اما شور و افسون اشعار موزون را ندارند.
🎸و اما اصل مطلب،غرض از خیال انگیز بودن شعر چیست¿شعر،صناعنی است که بدان قادر شوند بر ایقاع تخیلاتی که مبادی انفعالات نفسانی گردد؛پس مبادی آن تخیلات باشد(نفایس الفنون)
در حقیقت،همان گونه که سخن موزونِ مقفا را که احساس انگیز نباشد،نظم نامند نه شعر؛زیرا موزونی،خود یکی از برترین شرایط تاثیر شعر است.🖍(یادداشت مرحوم دهخدا)مثلا:شما وقتی بگویید:"خورشید طلوع کرد."کار خاصی نکرده اید تنها کاری کرده اید این است که خبر از طلوع خورشید داده اید اما اگر همین جمله را به عناصر زیبایی سخن بیارایید و آن گاه بگویید:🌞
"مهر جان افروز سر زد!
یا:گل خورشید شکفت!"
یا شخصیت بیشتری به او ببخشایید
و بگویید:🌜
خورشید خانوم طلوع کن،یخِ زمینو آب کن؛🌤
علاوه بر دادن خبر،سخن شما خیال انگیز،موزون و زیباست.نیز تاثیر آن بر مخاطب بیشتر می شود.
چرا خیال انگیز است؟چون شما پیوندی نهانی زیبایی میان خورشید خانوم و گل و یخ شدن زمین برقرار نموده و وجه شباهتی میان گل و خورشید یافته و تشبیهی فشرده از آنان ساخته اید.این سخن شما موزون نیز هست؛زیرا شما هجاهای آن را با نظم خاصی کنار هم نشانده اید!
یا مثالی از ماه 🌙:
ماه امشب چرا بر زمین نتابیده است؟
خب این یک امر طبیعی است ولی اگر همین جمله را با استعاره بپروریم و بگوییم: 👎
ماها،پری رویا چرا با ما نمی گویی سخن؟
آخر من از دیوانگی با ماه می گویم سخن!🤥 به شعر شخصیت و زیبایی خاصی بخشیده اید و نیز خیال انگیزش نموده اید!
🪕وزن به شعر،زيبايی و افسون گری می بخشد و آن را شورانگیز می سازد؛اگر وزن شعری را برهم بزنیم آن وقت است که از زیبایی و تاثیر آن بر مخاطب کاسته خواهد شد؛بر مثال دانه در دل خاک،مولوی:🦠
دانه چو طفلی است در آغوش خاک
روز و شب این طفل به نشو و نماست
حالا اگر همین شعر را بی وزن نموده و از حالت بلاغی خارج نماییم در می یابیم که تا چه اندازه از زیبایی و شورانگیزی آن کاسته ایم؛این طوری:🥜
"دانه چو طفلی در آغوش خاک است."
این طفل روز و شب به نشو و نما است.پس وجود وزن برای شعر همانند آب،لازم و حیات بخش و از فصول ذاتی آن است؛البته ضرورت ايجاب می نماید که همه ی ما اعم از دبیران و شاعران و ...با وزن و قواعد آن آشنایی کافی داشته باشیم،
ترفندهای آن را بشناسیم؛زیرا اوزان شعر فارسی از حیث زیبایی،《ضرب آهنگ\ضرباهنگ》،🥁کثرت،
تنوّع و نظم در دنیای شعر و ادب بی هتاست و شاعران جهان از آن تبجیل و تقلید نموده اند.(نظیر:گوته،نیچه و آراگون و ...)
🪗"قافیه" چه تاثیری در شعر دارد؟
قافیه نیز همچون همتایش(وزن)بر
خوش آهنگی،ضرب و زیبایی شعر
می افزاید و گوش نواز است و شادی
بخش و شورانگیز البته با عیوب خاص
خود نیز همراه است؛(خب گلِ بی خار کجاست؟🤷♂ آن ها را هم باید به خوبی شناسایی و بر رموز آن آگاه شویم تا سره از ناسره بازشناسیم!مثلا به قافیه ی بیت زیر دقت نمایید:👩🦳
فتنه ام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر
قامت است آن یا قیامت،عنبر است آن یا غاليـه؟
چه اگر آن را برهم بزنیم ؛به این لباس درمی آید:
فتنه ام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر
حالا:قامت است آن یا قیامت،عنبر است یا غاليـه؟
که ضرب آهنگ و زیبایی اوّل را ندارد!
محمّدعزیززاده/۱۷_۷_۱۴۰
تک بیت
زندگی طنز لطیفی بود در اوراق عمر
هر کسی فهمید بر احوال ما خندید ورفت !!
#حسین کیوانی
#طنزیولوژی