#روایتگری🌸🍃
بعضی از #شهدا رو #خدا زیر خاکی نگه داشته
#روز_قیامت رونمایی میکنه!
روز قیامت!!
بکشی تو نمیتونی #خاطره شونو دربیاری!
بکشی سیره زندگیشونو تو نمیتونی بفهمی!
بکشی #اسم و رسمشونم نمیتونی یادبگیری!
⇜تو کوه ها
⇜بین برف ها
⇜بین #رمل_ها
⇜بین اعماق آب های اروند خدا خوابونده روز قیامت رو نمایی میکنه ...
ما هنوز #مست_شهدا نشدیم!
مگه برای کسی پرده روز عاشورا کنار رفته⁉️ پرده کنار نرفته اینجوری خودتو داری میکشی برای #امام_حسین
پرده کنار بره که دیگه این آدم نیستی
برای بعضیاش رفت کنار
« #آشیخ_جعفر_مجتهدی»
دیگه زندگی نمیتونه بکنه که ...
#حاج_حسین_یکتا🌹
➣💔 @gharar_shohada_313
🖌خاطرات شفاهی همسر شهید مدافع حرم عارفی♥️"رویای بیداری"
📕📗معرفی کتاب
📚موضوع مرتبط :
#شهید_مصطفی_عارفی
#شهید_مدافع_حرم
#معرفی_کتاب
#رویای_بیداری
🍃♥️🍃
🗯ماجرای استخاره شهید مصطفی عارفی
🍃💐دعوت شده پیامبر
به آقا مصطفی گفتم برای اتمام حجت و آرامش خودم برویم حرم واستخاره بگیریم. وقتی رسیدیم حرم خجالت می کشیدم وارد حرم شوم چون از خدا خواسته بودم که به بنده اش نشان دهد آیا راهی که می رویم درست است یا نه و آیا حضرت آقا راضی به این کار هستند یا نه و خداوند به خوبی با خواب صادقه و تحقیقات نشانم داده بود. وقتی استخاره گرفتیم جوابش اینگونه بود؛ دعوت پیامبر با دعوت انسانهای عادی فرق می کند به او اجازه دهید.
از آقا علی بن موسی الرضا خواستم همانگونه که تا کنون مراقبم بود از این پس نیز هوایم را داشته و صبوری نصیبم کند. هنوز از حرم مطهر بیرون نرفته بودم که به آقا مصطفی گفتم: به گمانم امام رضا(ع) برمن منت گذاشتند و صبوری بسیاری به من عطا کردند. ارامشی خاص وجودم را فرا گرفته بود و از آنهمه نا آرامی و بیتابی خبری نبود.
خبرگزاری دفاع مقدس
📚موضوع مرتبط :
#شهید_مصطفی_عارفی
#شهید_مدافع_حرم
#خاطره
➣🌸°•| @gharar_shohada_313
معرفی کتاب 📔📗
کتاب ♥️«حلماےحرم»
دستهبندی: خاطرات و سفرنامهها
عنوان: حلمای حرم (شهید مدافع حرم میثم نجفی)
موضوع: شهیدان ایران
نویسنده : مهدی گودرزی
ناشر: تقدیر
قطع: رقعي
سال انتشار: ۱۳۹۶
shahreketabonline.com
🍃♥️🍃🕊🍃
✨عشق به فرزند یا شهادت؟
خیلی مشتاق بود بچه به دنیا بیاید و او را ببیند و همیشه میگفت: «پس این بچه کی به دنیا میآید؟ »
خیلی دوست داشت دخترش را ببیند ولی عشقش به حضرت زینب(س)بیشتر بود. اگر بیشتر نبود اول صبر میکرد بچه اش به دنیا می آمد و بعد میرفت. اما دیگرهیچ چیز نمیتوانست جلوی او را بگیرد.
🍃تولد دردانه میثم از زبان مادر
حلما 17 روز بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه زنگ زد و با هم صحبت کردیم. من اواخر دوره بارداری ام بود و روزهای سختی را میگذراندم. به او گفتم: «خسته شدم. زودتر بیا خانه » گفت: «زهره جان! سپردمتان به حضرت زینب(س)و از خانم خواسته ام به شما سر بزند. وقتی حلما میخواست به دنیا بیاید فقط از حضرت زینب(س) کمک خواستم. فقط ائمه و حضرت زهرا(س)را صدا میزدم. این ها بودند که به من آرامش دادند.
همسرشهید.
📚موضوع مرتبط:
#شهید_میثم_نجفی
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#خاطره
📆مناسبت مرتبط :
تاریخ تولد
#02_10
➣♥️°•| @gharar_shohada_313
🌱🍁
#خاطره
میخواستند
تسبیحش را بگیرند؛ نداد
گفت: کسی در میدان نبرد
تفنگش را به دیگری نمیدهد
بعد از خداحافظی
یک نفر از طرفش
برای همه انگشتر آورد ...
#حاج_قاسم💔
➣ツ°•| @gharar_shohada_313
🍃♥️♥️🍃
معرفی کتاب 📔📗
کتاب ♥️«گلستان یازدهم»
🍃خاطرات سردارشهیدعلی چیتسازیان
🍃♥️🍃
🍃برای مراسم ابا عبدالله داشتیم میرفتیم سپاه، قبل از پیاده شدن علی آقا گفت:
فرشته برام دعا کن.
گفتم: من همیشه تو رو دعا میکنم
گفت: نه ، دعا نکن صحیح و سالم باشم؛ دعا کن زودتر شهید بشم
با اخم نگاهش کردم با غم گفت:
(من از اول جنگ به سیدالشهدا اقتدا کردم و رفتم جبهه.
امشب میخوام براتم بگیرم، اومدم ازش بخوام لیاقت شهادت به من بده،اما میدونم اگه تو دلت با من یکی نباشه و دعا نکنی به جای نمیرسم ، پس فرشته ی گلم دعام کن..
📚موضوع مرتبط:
#شهید_علی_چیت_سازیان
#شهید_دفاع_مقدس
#عکس_نوشته
#خاطره
➣♥️°•| @gharar_shohada_313
#خاطره...💌
🍃📝بادمـــــ😅ـــجان کبابی
موقعی که داشت میرفت، پدرش یک اسکناس صد دلاری داد. خیلی ذوق کرد😊😊😊 آن را بوسید و در جیبش گذاشت. وقتی در سوریه بود آن را خرج نکرد. تا این که در بازار حلب یک گونی بادمجان خرید😳😳😳
آنها را بین همرزمانش تقسیم کرد تا هرکس هرچه دلش خواست با آن غذایی درست کند، خودش بادمجان کبابی درست کرد.
این کارش تعجببرانگیز بود، چون به شدت از بادمجان متنفر😒😒😒 بود و به هیچ عنوان به غذایی که در آن بادمجان بود لب نمیزد.
#نقل_شده_از_مادر_بزرگوار_شهید
🌸خـــاطـــرات ابـــووصـــال
➣ツ°•| @gharar_shohada_313
🍃📕
•°| معرفی کتاب
کتاب 🌸
«پرنده ای در عرش»
خاطرات و زندگینامه ی شهیده فهیمه سیاری
🍃♥️🍃
•°| تقوا |°•
ایشان همواره در حجره جلوی در می خوابید، روزی یکی از هم اتاقی هایشان علت این کار را پرسید. فهیمه جواب داد: من این جا را بیشتر دوست دارم. شبی هم اتاقی اش به طور اتفاقی از خواب بیدار شد و دید که فهیمه مشغول خواندن نماز شب است. دانست که او عمداً محل خواب خود را طوری انتخاب کرده که مزاحم خواب دیگران نشود .
📚موضوع مرتبط:
#شهیده_فهیمه_سیاری
#شهیده_ی_دفاع_مقدس
#معرفی_کتاب
#پرنده_ای_در_عرش
#خاطره
➣📓°•| @gharar_shohada_313
✨💖✨
اینکه برای #زحماتی ک همسرتون💞 میکشه ازش #تشکر میکنید خیلی خوبه...
💥اما تشکر فقط #زبانی نباشه❌
گاهی به پاس تشکر او را به ابمیوه خوردن یا #رستوران دعوت کنید. گاهی برایش دسته گل💐 وحتی یک شاخه گل🌹 بخرید.
#خاطره📝
🔰حمید شبهای جمعه #هیئت میرفت چندین بار به من میگفت؛ ولی چون #خجالت میکشیدم☺️ نمیرفتم این بار حرفش را #رد نکردم.
🔰فردای آن روز بعد از کلاس #حمید طبق معمول با موتور دنبالم اومده بود ولی این بار با #دسته_گل💐 قشنگ
🔰پرسیدم، به چه مناسبت گرفتی⁉️ گفت این #گلها قابلتو نداره ولی از اونجا که قبول کردی بیای هیئت این دسته گل رو برای #تشکر برات گرفتم.
✍🏻راوی: همسر شهید
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
.
#عاشقانہ_مذهبے_و_شہدایے😍
🌷°•| @gharar_shohada_313
#خاطــره🎞
|همدانشگاهیشهید|
دخترے میگفت:
من همکلاسی بابک بودم.
خیلیییی تو نخش بودیم هممون...
اما انقد باوقار بودکه همه دخترا میگفتند:
" این نوری انقد سروسنگینه حتما خودش دوس دختر داره و عاشقشه !" 😏
بعد من گفتم:میرم ازش میپرسم تاتکلیفمون روشن بشه...
رفتم رو دررو پرسیدم گفتم :
" بابک نوری شمایی دیگ ؟! "
بابک گفت : "بفرمایید ."
گفتم:" چراانقد خودتو میگیری ؟!
چرا محل نمیدی به دخترا؟! "
بابک یہ نگاه پر از تعجب و شرمگین بهم کرد
و سریع رفت و واینستاد اصلا!
بعدها ک شهیدشد ،
همون دخترا و من فهمیدیم بابک عاشق کی بوده که بہ دخترا و من محل نمیداد...
#عاشقحضرتزینبوشهادت🥺💔|
#شهیدبابکنورے💛🌻ٰٰٖٜٖٜ۬͜͡✿ٰٰٖٜٖٜ۬͜͜͡❪
#خاطـره🎞
دماغعملیتواینجاچیکارمیکنی❗️
آقایندافی(یکیازهمرزمانشهیدنوری)کهبه
سوریهرفتهاست .
ایشونهماستانیشهیدنوریهستن؛میگویند:
موقعاعزامبهسوریه؛بابکرادیدمجوان #زیبارو و خوشسیمابهاونمیخوردمدافعباشد
جلورفتموبهبابکگفتم:"تواینجاچیکارمیکنیدماغ عملی؟؟
توالانبایددرخیابانگلساررشتبگردیوخوش بگذرانینهدرسوریهکهغیرازتوپوتفنگخبری نیست .❗️
بابکنگاهمکرد؛چشمهایزیبایشرابهمندوخت . منتظرجوابیبودماماچیزینگفت!!سکوتکردو سکوت .فقطلبخندزد...
#شهیدبابکنوࢪے💛
ツ➣| @gharar_shohada_313
#خاطـــره
🍃همرزمشهــید:
✨صبح ها در بیابان های بوکمال هوا به شدت سرد بود.☁️بخاطر سرمای شب و بیداری، صبح ها بی رمق بودیم.😅
💫گاهی که برای نماز صبح📿امکان وضو گرفتن نبود تیمم میکردم.
وقتی موقع نماز ظهر📿 که میشد بابک اجبار میکرد:"
🌙قضای نماز صبح هم بخونید چون نماز صبح بجای وضو تیمم کردین" . . .
#شهید_بابک_نوری
ツ➣| @gharar_shohada_313
💚| قـرارٌ شُـهَـدا بـااِمـامِـ زَمان(عـج) |💚
「🖤📓」
-
-
#خاطــره🎞
رفیقشهید:
یہشبمنبیمارشدموشہیدبابڪنورۍهممنو رسونددرمانگاهبعدازدرمانگاهباهمدیگهرفتیم
یہآبمیوهفروشۍوباهمیہچیزۍخوردیمدرهمون حالڪہداشتیمباهمصحبتمیکردیمبرگشتبہ منگفتداداشمنبرمسوریہدیگہبرنمیگردماین بہمنالهامشده!مناولشجدۍنگرفتموگفتم
انشاءاللهصحیحوسالمبرمیگردهولۍبہفیض بزرگشہادتنائلشد...🕊
-
-
🖇⃟📓¦⇢ #شہیدبابڪنورۍهریس
ツ➣| @gharar_shohada_313