eitaa logo
💚| قـرارٌ شُـهَـدا بـااِمـامِـ زَمان(عـج) |💚
324 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
115 فایل
⭐️﷽⭐️ قَـــلبَمْ گِـرِفْٺ♥️ دَرٺَڹِ ایڹ شَــــهر ِپُرگُناہ حــــٰالُ و هَــواے جَـــمعِ شَــــهیدٰانمْ آرِزوسٺ🕊 این کانال #وقف‌حضرٺ‌زهرا‌‌(س)‌سٺ انٺقاداٺ و پیشنهاداٺ🔰⁦ ツ➣ @yazahra800 ↯↯🌸براے ٺبادلـاٺ🌸 ツ➣ @sh_gharar12
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊 _چشـــم هــای کــم ســو_ 🔸وقـتی سیـد حمیــد را آوردنــد،چشــم هـایـش خیـلی کـم ســو شــده بـود. 🔸چنـد شـب هـم درسـت نخـوابیـده بـود. 🔸زود اتـاق را گرم کردم و نشـستیـم بـه صحبـت کـردن.یک وقـت متـوجـه شــدم حمیـد کنـار چـراغ همـان طـور خوابـش بـرد!باهمـان لباس و پالتـو. یک پتـو آوردم و انداختـم رویـش،جوری کـه بیـدار نشـود.مـادرم غـذای پرگوشـتی پختـه بود تا حمیـد جان بگیـرد. 🔸دلـم نیامـد بیـدارش کنـم.خودم هـم کنـارش خوابیـدم. 🔸نیمـه های شـب حدودسـاعت یک بیـدار شــدم .دیـدم صـدایی می آیـد. حمیـد می خواسـت برود بیـرون.امـا نمی توانسـت.می خورد بـه در و دیـوار،دسـتش را گرفتـم و بردمـش دستشـویی تا وضو بگیـرد. 🔸پا و دسـت هایش را آب کشیـد و وضـو گرفـت. من هـم غذا برایـش آوردم. غذا را خـورد بـه مـن گفـت شمـا بـرو بخواب،من مقـداری بیـدار بودم .بعد خوابـم بـرد. 🔸بعد از نیـم ســاعـت از شـدت سـرما بیـدار شـدم. زمسـتان بود اما دیدم حمید در اتاق نیسـت ! رفتـم دم پنـجره. دیـدم با پـای برهنـه ایسـتاده بـود تـوی حیـاط و نمـاز شـب می خوانـد. 🔸می خواسـتم بـروم تـوی حیـاط و از او بخواهـم بیایـد تـو،یا اینکـه بعـدا" کـه حالـش بهتـر شـد نمـازش را بخوانـد. 🔸ناگاه دیـدم در قنـوت نمـاز با حالـتی عجیـب گـریه می کـرد و الـهی العـفو می گفـت.حمیـد همینـطور از خدا طلـب بخشـش می کـرد. 🔸هـرچـه می توانسـت قنـوت نمـاز شـب را طـولانی تـر کـرد.از کاری که می خواستـم بکنـم پشیمـان شـدم.نشسـتم پشـت پنـجره و نمـازش را تمـاشـا کـردم. 🔸بـه حالـش قبطـه می خوردم. او بـا بـدن مجـروح در سـرمـای زمسـتـان و در فضـای بـاز،از خدایـش طلـب اسـتـغـفار می کـرد. 🔸حمیـد کسی بـود که همـه ی زنـدگی اش وقـف خـدا بـود و می خواسـت جانـش را تقـدیمـش کنـد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @gharar_shohada_313 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺