eitaa logo
💚| قـرارٌ شُـهَـدا بـااِمـامِـ زَمان(عـج) |💚
313 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
117 فایل
⭐️﷽⭐️ قَـــلبَمْ گِـرِفْٺ♥️ دَرٺَڹِ ایڹ شَــــهر ِپُرگُناہ حــــٰالُ و هَــواے جَـــمعِ شَــــهیدٰانمْ آرِزوسٺ🕊 این کانال #وقف‌حضرٺ‌زهرا‌‌(س)‌سٺ انٺقاداٺ و پیشنهاداٺ🔰⁦ ツ➣ @yazahra800 ↯↯🌸براے ٺبادلـاٺ🌸 ツ➣ @sh_gharar12
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 🍃"نای سوخته" 🍃 💎 زندگینامه و خاطرات مربی مجاهد شهید علی خلیلی اثری از هانیه ناصری می باشد که در سال 1396 توسط نشر تقدیر منتشر شد . کتاب مصور حاضر، مشتمل بر داستان‌های کوتاهی است که درباب زندگی و خاطرات شهيد «علي خليلي» نگاشته شده‌اند. «شهادت»، «نقاهت دوم»، «زيارت کربلا»، «نقاهت اول»، «ضربت خوردن»، «جوانی»، «کودکی» عناوین برخی از داستان‌های اين کتاب هستند. اين داستان‌ها از زبان نزديکان و آشنايان شهيد روايت شده‌اند و در آن‌ها سعی شده سيمای واقعی شهيد «علی خليلی» به‌خوبی برای مخاطبان به‌خصوص نسل جوان روشن گردد. 🍃💚🍃 «از روزی که دوست علی انگشتر شرف الشمسی را که با ضریح امام رضا علیه السلام متبرکش کرده و به مادر داده بود تا در دست علی کند خیلی گذشته بود، بخصوص برای مادر؛ شادی آن روز او که از حرکت دستان پسرش شروع شد، امروز در حال تمام شدن بود و پسر برای همیشه عزم رفتن کرده بود و مادر آنقدر عاشق بود که چاره ای جز سکوت نداشت، سکوتی که این بار برخلاف همیشه دوران، آنقدرها هم علامت رضایت نبود.» ➣📓°•| @gharar_shohada_313
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ 📌 📚مجموعه کتاب های مدافعان حرم، صحنه ای است که در آن، ناگفته های حیات سرمدی ایثارگران فرازمینی در منظر مخاطبان به نمایش درآمده تا تأکیدی باشد بر اینکه همیشه پرچم دارانی هستند که بیرق حقانیت اسلام ناب محمدی (ص) را تحت زعامت سلاله ای از تبار درخشان ولایت، به هر قیمتی بر دوش کشند.  و این زمان، زمان تفوق اسلام بر کفر جهانی است.  https://bookroom.ir ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌🍃💚🍃✺✦۞✦┄  📖 🍂«بیست و سه روز »🍂 🍁وقتی خیال سید مصطفی راحت شد که مادر سراغ کارهایش رفته، برگه دومی را از لای کتابش بیرون کشید و به آقا سید گفت: «رضایت نامه دوم. امضا می کنی؟» آقا سید لبخندی زد و گفت: «ای کلک. فکرشو می کردی مامان بیاد نه؟» سید مصطفی لبخندی زد و به امضایی که آقا سید پای برگه می انداخت، نگاه کرد و گفت: «به مامان نگو. باشه؟» آقا سید نگاهی به چهره خندان پسرش انداخت و گفت: «حالا که امضا کردم و خیالت راحت شد، بگو چرا آن قدر اصرار داری بری؟ برو دانشگاه. درس بخون. الآن مملکت ما به آدم های تحصیل کرده بیشتر احتیاج داره. جنگ حالا حالا ها هست.»  🍁چهره سید مصطفی جدی و لحنش جدی تر شد. نگاهی به چشمان آرام پدر انداخت و گفت: 🍁 «شاید جنگ حالاحالا ها تموم نشه؛ اما ممکنه من عوض بشم. هیچ تضمینی نیست که پنج سال دیگه، دو سال دیگه که درس من تموم شد، اون موقع هم همین آدم باشم.» ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌🍃💚🍃✺✦۞✦┄ ➣📓°•| @gharar_shohada_313
🌹🍂 ✨🍃فقط برای خدا🍃✨ 📎زندگینامه داستانی رزمنده مدافع حرم شهید سعید سامانلو 🔖ناشر:شهید کاظمی 🔖نویسنده:سیده هدی بتول موسوی https://bookroom.ir ✂️ 📝کتابخوان حرفه ای سعید بود راوی: حسین شفیعی، (دوست صمیمی شهید) خیلی اهل مطالعه بود.📖🔎 به شدت هم خودش را درگیر کتاب ها می کرد و گاهی کتاب هایی می خواند که قطرش آن قدر زیاد بود که اگر با آن به گردن کسی می زدیم، می شکست. 📚 متنش آنقدر عجیب زیاد بود که من فقط نگاه می کردم خسته می شدم و حوصله برای خواندن آن در خودم نمی دیدم.🖇 اگر اردویی می رفتیم، من در کیفم آجیل پر می کردم و او کتاب! انواع و اقسام کتاب. موضوعات ریاضی، تاریخی، جغرافیایی، مذهبی و ...🎒📖 سوریه که رفتیم یک سری از اقلام و اجناس را نمی توانستیم ببریم؛ یکی از آنها کتاب بود.❌ گاهی محل استقرار ما خانه مردم بود، گاهی نیز نبود. آنجا که اتاقکی داشتیم مطالعه اش قرآن بود و دعا و اگر خانه مردم بودیم، چون عربی اش خوب بود و دیده بودم مسیر دو ساعته را با یک عرب صحبت کرده است و مطالبش را به آن می رساند، البته نه آنکه سلیس باشد؛ اما بخاطر مطالعات زیادش توان انتقال پیام را داشت.✨😌 خلاصه آنجا برایم جالب بود که کتاب های آن ها را بر می داشت و می خواند. با دقت هم می خواند.🍂☺️ 📕📔 🌹 ➣📓°•| @gharar_shohada_313