eitaa logo
💚| قـرارٌ شُـهَـدا بـااِمـامِـ زَمان(عـج) |💚
325 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
115 فایل
⭐️﷽⭐️ قَـــلبَمْ گِـرِفْٺ♥️ دَرٺَڹِ ایڹ شَــــهر ِپُرگُناہ حــــٰالُ و هَــواے جَـــمعِ شَــــهیدٰانمْ آرِزوسٺ🕊 این کانال #وقف‌حضرٺ‌زهرا‌‌(س)‌سٺ انٺقاداٺ و پیشنهاداٺ🔰⁦ ツ➣ @yazahra800 ↯↯🌸براے ٺبادلـاٺ🌸 ツ➣ @sh_gharar12
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴۷۴ 💠امیــر المـومـنیـن علی علیه السلام: پـاداشِ مجـاهـدِ شـهیــد در راه خــدا، بــزرگ تـر از پـاداش عفیـفِ پـاڪدامنـی نیسـت ڪه قـدرت بـر گنـاه دارد و آلـوده نمـی گردد.همـانـا عفیـفِ پـاڪدامـن ،فـرشــته ای از فـرشــته هـاســت. 📚نهـج البلاغــه حکمت ۴۷۴ 🏴الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🏴 <<<<<<<<<<<<<<<<<<<💕 @gharar_shohada_313 💕>>>>>>>>>>>>>>>>>>
✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊 _چشـــم هــای کــم ســو_ 🔸وقـتی سیـد حمیــد را آوردنــد،چشــم هـایـش خیـلی کـم ســو شــده بـود. 🔸چنـد شـب هـم درسـت نخـوابیـده بـود. 🔸زود اتـاق را گرم کردم و نشـستیـم بـه صحبـت کـردن.یک وقـت متـوجـه شــدم حمیـد کنـار چـراغ همـان طـور خوابـش بـرد!باهمـان لباس و پالتـو. یک پتـو آوردم و انداختـم رویـش،جوری کـه بیـدار نشـود.مـادرم غـذای پرگوشـتی پختـه بود تا حمیـد جان بگیـرد. 🔸دلـم نیامـد بیـدارش کنـم.خودم هـم کنـارش خوابیـدم. 🔸نیمـه های شـب حدودسـاعت یک بیـدار شــدم .دیـدم صـدایی می آیـد. حمیـد می خواسـت برود بیـرون.امـا نمی توانسـت.می خورد بـه در و دیـوار،دسـتش را گرفتـم و بردمـش دستشـویی تا وضو بگیـرد. 🔸پا و دسـت هایش را آب کشیـد و وضـو گرفـت. من هـم غذا برایـش آوردم. غذا را خـورد بـه مـن گفـت شمـا بـرو بخواب،من مقـداری بیـدار بودم .بعد خوابـم بـرد. 🔸بعد از نیـم ســاعـت از شـدت سـرما بیـدار شـدم. زمسـتان بود اما دیدم حمید در اتاق نیسـت ! رفتـم دم پنـجره. دیـدم با پـای برهنـه ایسـتاده بـود تـوی حیـاط و نمـاز شـب می خوانـد. 🔸می خواسـتم بـروم تـوی حیـاط و از او بخواهـم بیایـد تـو،یا اینکـه بعـدا" کـه حالـش بهتـر شـد نمـازش را بخوانـد. 🔸ناگاه دیـدم در قنـوت نمـاز با حالـتی عجیـب گـریه می کـرد و الـهی العـفو می گفـت.حمیـد همینـطور از خدا طلـب بخشـش می کـرد. 🔸هـرچـه می توانسـت قنـوت نمـاز شـب را طـولانی تـر کـرد.از کاری که می خواستـم بکنـم پشیمـان شـدم.نشسـتم پشـت پنـجره و نمـازش را تمـاشـا کـردم. 🔸بـه حالـش قبطـه می خوردم. او بـا بـدن مجـروح در سـرمـای زمسـتـان و در فضـای بـاز،از خدایـش طلـب اسـتـغـفار می کـرد. 🔸حمیـد کسی بـود که همـه ی زنـدگی اش وقـف خـدا بـود و می خواسـت جانـش را تقـدیمـش کنـد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @gharar_shohada_313 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🎙 : شهدا یه تیپی زدن که خدا نگاهشون کرد دنبال این بودن که خوشگل خوشگلا ، امام زمان نگاشون کنه...😇 حالا تو برو هرتیپی که می‌خوای بزن اما حواست باشه که کی نگات می‌کنه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهترین کتاب رمان شناخته شده ... اگر دوست داری رمانی ک میخوای بخونی واقعیتم داشته باشه یک رمان عاشقونه❤️ شهیدی ک خیلی از گره های مشکلات زندگی باز کرد اگر دوست کتاب رمان قصه دلبری بخون عاشق شدنت صدرصد🙈😱🌸 https://eitaa.com/joinchat/1821835300C82c752734a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤|••• صبح است و دلم در تپشِ لحظه‌ی دیدار باز این دلِ من گشته به امید تو بیدار 🌱 @gharar_shohada_313
" " دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت، حق نداره رانندگے کنه😓! یه شب داشتم می اومدم كه یکی کنار جاده، دست تکان داد نگه داشتم سوار كه شد، گاز دادم و راه افتادم من با سرعت می روندم و با هم حرف می‌زديم! گفت: میگن لشکرتون دستور داده تند نرید! راست می‌گن؟!🤔 گفتم: گفته! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی باحالمون...😄 مسیرمون تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرن! پرسيدم: کی هستی تو مگه؟!🤔 گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار...😐😂 🥀 🌹🍃 @gharar_shohada_313