📚📖 مطالعه
📼 جلسه سیام ... ●━━━━━────── ⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻ 🎧 #با_هم_بشنویم | #بشنویم ♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ
📼 جلسه سیام ...
●━━━━━──────
⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻
🎧 #با_هم_بشنویم | #بشنویم
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
https://eitaa.com/ghararemotalee/10744
—— ⃟ ————————
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیا تاریک است،
در این دنیایِ تاریک، تو نور من باش تا گمراه نشوم.
بخشی از دعای ۵۹ #صحیفه_سجادیه جامعه
blog.montazer.ir/?p=1940
@ostad_shojae | montazer.ir
—— ⃟ ————————
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
یاد شهید لاجوردی گرامی باد .
این شهید بزرگوار..کمی بعد از آغاز دوران ریاست جمهوری «سید محمد خاتمی» و حضور اصلاحطلبان در نهادهای مختلف، در اواخر سال ۱۳۷۶، از ریاست سازمان زندانها استعفا داد و با کنارهگیری از مسئولیتی سنگین، بار دیگر به حجره کوچکش در بازار تهران بازگشت.
اول شهریورماه ۱۳۷۷، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) شهید اسدالله لاجوردی را در بازار تهران و در حالی که هیچ سمت دولتی نداشت و محافظتی نیز از ایشان نمیشد، ترور کرد.
اصلاح طلبان بسیار از این شهید عزیز متنفر بودن😔
وصیت نامه اش رو بخوانید👇
وقتی به پیکر شهید هم رحم نمیکنند / حجاریان: لاجوردی به من میگفت از منافقین هم خطرناکتری
https://snn.ir/fa/news/872896/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%DB%8C%DA%A9%D8%B1-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%87%D9%85-%D8%B1%D8%AD%D9%85-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%84%D8%A7%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%86-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%86-%D9%87%D9%85-%D8%AE%D8%B7%D8%B1%D9%86%D8%A7%DA%A9%E2%80%8C%D8%AA%D8%B1%DB%8C
متن کامل وصیتنامهی شهید مظلوم سید اسدالله لاجوردی
بسم الله الرحمن الرحيم
"اشهدُ ان لا اله الا الله و اشهدُ انّ محمداً رسول الله و انّ علياً ولي الله وصي رسول الله و الائمة حادي عشر من بعد علي ٍ عليه السلام ائمة المسلمين "
بار الها ! با تمام وجود ميگويم : " كَم مِن ثناء ٍ جميل ٍ لَستُ اهلاً لَهُ نَشَرتَه ".
خداوندا ! عمري را - كه بهترين نعمت بوده - از دست دادهام ، در حالي كه ميتوانست در راه تو و خدمت به انسانهاي مظلوم و مستضعف به كار گرفته شود؛
عمري كه ميتوانست تا حدودي در جهت از بين بردن ارزشهاي منفي و ايجاد و احياي ارزشهاي الهي - انساني مثمر ثمر افتد؛
عمري كه ميتوانست در راه تحقق هدفهاي مقدس اسلام و اعتلاي كلمة التوحيد و تكامل صاحبش سپري گردد؛
عمري كه ميتوانست از كميتش بكاهد و بر كيفيتش بيفزايد و همگام با شهداي خداجوي ، جوياي راه وصول به تو باشد؛
عمري كه با كميت نسبتاً زياد، كوچكترين توشهاي بر نگرفته.
لذا همين جاست كه تمامي اميدش را و تمامي رجايش را، به عفو تو و به اغماض تو و بزرگواري تو و رحمت و فضل تو بسته است.
خدايا ! باز هم اميد و باز هم اميد به فضلت ! "اللّهم اغفر لي الذنوب التي تَهتِكُ العِصَم ".
خدايا ! خوب مي داني آنچه را هم اكنون به قلم ميآورم مدتهاي مديدي است در درونم ميگذرد و بر سر چند راهههاي حيرت ِندانم چيست؟ چه بايد كرد؟ امور به كجا ميانجامد؟ چگونه است كه با نام اسلام و در زیّ اسلاميت شعارهاي مردم فريب ِخالي محتوا، رواج پيدا ميكند و آنها كه مسئوليت جلوگيري از انحراف افكار را دارند ساكت مينشينند! و سهل است، بعضاً تأييد هم ميكنند و هزاران سؤال، كه هر كدام راهي را ايجاب و خطّي را ترسيم ميكند، قرار گرفتهام.
اما خوشبختانه چون مقلد امام عزيز هستم، راه سعادت برايم روشن است و از خدا ميخواهم اگر عمري بود، توفيق عمل بدان را پيدا كنم.
خدايا! با تمام وجودم به اين انقلاب عشق ميورزم و به همان مقدار كه دوستدار انقلابيونم، نسبت به حاميان ضدانقلاب نفرت دارم و با همه اينها، اين مسئله را بخوبي دريافتهام كه هركَس به نفع دشمنان انقلاب و به خيال واهي و بياساس، رضايت ِبه اصطلاح مردم و به خيال خام و پوچ، پايگاه به اصطلاح ملّي پيدا كردن، موضعگيري كند، مصداق فرموده گرانقدر معصوم "علیهالسلام " است كه : " مَن طَلَبَ رضي الناس بِسَخَطِ الله ، فَجَعَلُ الله حامده من الناس ذامّاً ".
خدايا ! تو شاهدي به همان اندازه - بلكه صد چندان - كه به امام ِقاطع و سازش ناپذيرم عشق ميورزم، نسبت به سازشكاران و مدافعان عملي ضد انقلاب ( اگر در لفظ و اعتقاد هم مخالف باشند) نفرت دارم.
بيم آن دارم حوادث مشروطه مجدّداً تكرار شود و يا ايران اسلامي به سرنوشت الجزاير دچار شود. خداوندا ! از تو مُصرّانه مي خواهم دست و قدم، زبان و قلم ِهمه كساني را كه در جهت رهانيدن ضد انقلابيون و مرتدين و محاربين از چنگال عدالت، اعمال قدرت و نفوذ كردهاند و همه كساني كه پذيراي اين ننگ شدهاند ( تا چند روزي به كام ِوهم و خيال رسند) ، براي هميشه از سرنوشت اين مردم شهيد پرور و شاهد، قطع فرمايي.
خدايا! چون عاشق نظام بودهام ، از آن ترس داشتم كه افشاي چهره سازشكاران، لطمه اي ناچيز به نظام وارد آرد، به آنها توصيه مي كنم كه جداي از لفّاظي و بازارگرمي هاي صنفي، به قيامت و حسابرسي هاي دقيق آن روز باور پيدا كنند و مواظب باشند كه از آن دسته اي نباشند كه قرآن درباره شان فرموده : " لِمَ تقولونَ ما لا تفعلون . كَبُرَ مَقْتاً عند الله انْ تقولوا ما لا تفعلون ".
وصيتم به صاحبان قدرت و نفوذ اين است كه اگر حركتشان را دوست مي دارند ، به جاي شعارهاي مردم فريب و سياستمدارانه ، توصيه هايي را كه تلفني و شفاهي در جهت استخلاص ضد انقلاب و مَلَأ و مترفين و حرامخواران و حرام اندوزان اعمال مي دارند ، با شهامت و رشادت ، براي مردم بازگو كنند و از هر نوع توجيه و ماستمالي كردنهاي حفظ سمت و استمرار موقعيت صدارت ! بپرهيزند كه خودفريبي و مردم فريبي بالاخره به پايان رسد و سر و كار با خير الماكرين افتد.
و باز توصيه ام به سردمداران اين است كه به خدا توكل كنند و قاطعيت و سازش ناپذيري را از امام ِ مردم بياموزند و شعار نه شرقي و نه غربي را كه خواست و حق مردم است و علت موجده اين انقلاب بوده فراموش نكنند و مبادا كه گذشت روزها و فرو افتادن، طبيعي شود و انقلاب و مهمتر از همه سختيهاي حركت و فشارهاي بين المللي موجب شود تعادلي را كه شعار فوق ايجاب مي كرده و بحمدالله تا حدودي ايجاد گرديده ، به هم زنند و بدانند كه قدرت مطلق از آن خداست و صرفاً تكيه بر اوست كه از هر قدرتي ، انسان را و جامعه را بي نياز مي كند و باز اين كه بدانند كه اگر دچار حسابگريهاي سياسي جداي از توكل شوند و بر ذهنيتهاي شكل گرفته ، رضايت خدا و مردم مسلمان را ...
ملاك قرار ندهند ، گور خود و انقلاب را كنده و براي مردم ، گورستاني بي نام و نشان در پهنه تاريخ ايجاد كرده اند و يادشان باشد كه علت موجده ، علت مُبْقيه نيز هست و فراموش نكنند كه سيادت و موقعيتهاي اجتماعي آنان ، اهدايي انقلاب اسلامي است و جداي از انقلاب ، فردي از چهل ميليون افراد ديگر قبل از انقلاب خواهند بود.
خدايا ! تو شاهدي چندين بار به عناوين مختلف ، خطر منافقين انقلاب را ( همانان كه التقاط ، به گونه منافقين خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر كرده و همانان كه رياكارانه براي رسيدن به مقصودشان ، دستمال ابريشمي بسيار بزرگ - به بزرگي مجمع الاضداد - به دست گرفته اند ، هم رجايي و باهنر را مي كُشند و هم به سوگشان مي نشينند ، هم با منافقين خلق ، پيوند تشكيلاتي و سپس ... ! برقرار مي كنند ، هم آنان را دستگير مي كنند و هم براي آزاديشان و اعطاي مقام و مسئوليت بدانان تلاش مي كنند و از افشاي ماهيت كثيف آنان سخت بيمناك مي شوند ، هم در مبارزه عليه آنان و در حقيقت براي جلب رضايت مسئولين و نجات بنيادي آنان خود را در صف منافق كُشان مي زنند و هم در حوزه هاي علميه به فقه و فقاهت روي مي آورند تا مسير فقه را عوض كنند ) ، به مسئولين گوشزد كرده ام ولي نمي دانم چرا ؟ ( گرچه نسبت به بعضي ، تا اندازه اي مي دانم چرا !) ترتيب اثر نداده اند .
به مسئولين بارها گفته ام كه خطر اينان بمراتب زيادتر از خطر منافقين خلق است ، چرا كه علاوه بر همه شيوه هاي منافقانه ي منافقين ، سالوسانه در صف حزب اللهيان قرار گرفته و كم كم آنان را در صفوف آخرين و سپس به صف قاعدين و بازنشستگان سوقشان داده و صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود در آورده اند ، به گونه اي كه عملاً عقل و اراده منفصل برخي تصميم گيرندگان قرار گرفتند و در عزل و نصبها و حفظ و ابقاء ها دست به تخريب مي زنند و اعمال قدرت مي كنند .
اينها همه پوچ است و بي اهميت ! مهم و بسيار مهم اين است كه هدف غايي از همه اين تلاشها ، گسترش فكر التقاطي و انحرافي سازمان ضد خداييشان است كه جز انديشه هاي ماديگرايانه و ماترياليستي ، چيز ديگري نيست و با بهره گيري از تجربيات مثبت و منفي همپالگيهاي چپ و منافقشان توانسته اند متاسفانه به نسبت بسيار زيادي ( زيادتر از توفيق منافقان خلق در سالهاي 51 تا 54 ، تعداد كثيري از روحانيون را تحت تاثير قرار دهند و با لطايف الحِيل ، بر ذهن و روان آنان اثرات دلخواهشان را بگذارند تا بدانجا كه بر اعمال جنايتكارانه آنان با ديده اغماض بنگرند و حتي در مواردي نظير به شهادت رساندن باهنر و رجايي ، به دست روي دست ماليدنهاي مسامحه كارانه و مصلحت انديشيهاي پشيماني آورنده متوسل شوند . باز مهمتر از همه اينكه با كمال تاسف ، توانسته اند تعداد فراواني از جوانان مسلمان را جذب كرده منحرف نمايند.
هان اي خانواده عزيزم! بهوش باشيد مبادا كه فريب تاييد و تكريمهاي رياكارانه اين منافقان جدا از دين را بخوريد . چه بسا با ظاهري چاكرانه و دلسوزانه به سراغتان بيايند و خود را چنان حزب اللهي جا بزنند كه مسلمانها و ابوذرها را جرئت لحظه اي هم لباسي و همشكلي با آنان نباشد !
فرزندانم ! اگر گاهي بر شما سخت ميگرفتهام و اين در حالي بوده كه برايم امكان فراهم آوردن رفاه بيشتر بوده، از آن جهت بوده است كه اعتقادي استوار به كريمه " انّ مع العُسر يسراً " داشتهام و اگر ميتوانستم شما را و خانواده را بيشتر از آنچه تحمل كرديد قانع كنم به طور قطع چنان ميكردم و يقين داشتم كه در تكوين شخصيت سالم و رشد يابنده شما مؤثرتر و كارسازتر بود.
به هر صورت،پدرتان كه از همه چيز جز انقلاب و اسلام بيشتر دوستتان ميدارد، خير و صلاح شما را در رفاه نميدانسته و نميداند و اميد دارد در زندگي، رفاه جويي و عافيت طلبي را آگاهانه به دور اندازيد و با عزمي آهنين در كام مشكلات رويد و توقع نداشته باشيد ديگران براي حل مشكلاتتان اقدامي ولو ناچيز كنند. به جاي چنين انتظاري در حل مشكلات مردم كوشا باشيد و از سختيها نهراسيد و به گونهاي عمل كنيد كه هر مصيبتي و هر مشكلي هر قدر عظيم ، در پيش اراده و عزم شما سر تسليم فرود آورد و به جاي اينكه بر شما چيره شود و شما را دست و پا بسته بر زمين افكند، بر امواج بظاهر سهمگينش سوار شويد و مهارش را به دست گيريد و بدانسو هدايتش كنيد كه ميخواهيد و اجازه ندهيد كه بر شما مسلط شود و تعادل شما را بربايد.
خانواده عزيز و مهربانم! درست است آنگونه كه شايسته مقام والاي انساني شما بود، به خدمتتان كمر نبستم و در اين راه، تقصيرها و قصورهاي فراوان داشتم، اما درستتر آن است كه بر من ببخشاييد و اجازه ندهيد كه در پيشگاه خداوند در روز تُبْلَي السّرائر و در انظار خلايق ، شرمنده و سر افكنده پيش رويتان قرار گيرم .
والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته
هدایت شده از فقه و احکام
📿 اعمال #روز_اربعین
📨 با نشر این پست شما هم درثواب آگاه سازی دیگران شریک باشیم.
#زیارت_اربعین
#اربعین
╭═══════๛- - - ┅ ╮
│🌙 @Mabaheeth
│🌃 @Shabhaye_qadr
│✨ @Nafaahat
│💌 @arame_janam
│📖 @feqh_ahkam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از فقه و احکام
📿 اعمال #روز_اربعین
❶ «زیارت #امام_حسین (علیهالسلام)
و #زیارت_اربعین»
در این روز، زیارت امام حسین
📿مستحب است!
و این زیارت...
همانا خواندن زیارت اربعین است
که از امام عسکری(علیهالسلام)
روایت شده که فرمودند:
علامت مؤمن پنج چیز است!
۱. پنجاه و یک رکعت نماز فریضه
و نافله در شب و روز خواندن
۲. زیارت اربعین کردن
۳. انگشتر بر دست راست کردن
۴. جَبین(پیشانی) را در سجده بر خاک گذاشتن
۵. و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را
بلند گفتن است.
❷ «غسل اربعین و توبه»
❸ بعد از نماز صبح ۱۰۰مرتبه
(لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم)
❹ ۷۰مرتبه تسبیحات اربعه
❺ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس ۷۰مرتبه استغفار
❻ غروب اربعین ۴۰مرتبه لاالهالاالله
❼ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام)
📚 وسائل الشیعه ج۱۰ ص۳۷۳
╭───
│ 📖 @feqh_ahkam
╰──────────
#نهضت_صحیفه_خوانی
※ دعای ۲۴ صحیفه سجادیه جامعه
※ هنگام پیش آمدن امر مهمی
دسترسی به تمامی دعاهای صحیفه سجادیه جامعه :
blog.montazer.ir/sahife/
—— ⃟ ————————
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
Doa 24 Sahife.mp3
11.91M
🎧 قرائت استدیویی دعای ۲۴
※ هنگام پیش آمدن امر مهمی
• با صدای محمود معماری
هم متن دعا و هم صوت دعا در لینک زیر:
blog.montazer.ir/?p=1870
—— ⃟ ————————
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
49.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
√ #راهپیمایی_اربعین، نقشهی خداوند برای تغییر مسیر تاریخ
🎙 #استاد_شجاعی
@ostad_shojae | montazer.ir
—— ⃟ ————————
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
00023 (Stitched Clip).mp3
15.25M
#استاد_شجاعی
√ راهپیمایی #اربعین، نقشهی خداوند برای تغییر مسیر تاریخ
#حرف_خاص
@ostad_shojae | montazer.ir
—— ⃟ ————————
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رکوردهای بینظیر یک رئیسجمهور 👇
✅ کلیپی بسیار مهم و راهبردی در رابطه با رکوردهای تاریخی #شهید_جمهور #رئیسی_عزیز
√ رکورددار پایینترین نرخ بیکاری در ۴دهه بعد از انقلاب 01:50
√ رکوردار بالاترین حجم ترانزیت در ۲دهه اخیر 01:56
√ رکوردار بزرگترین تسویه بدهی با نظام بانکی 02:01
√ رکوردار بالاترین سرعت ساخت نیروگاه برق در تاریخ ایران 02:06
√ رکوردار بزرگترین پروژه آبرسانی خاورمیانه 02:11
√ رکوردار بیشترین سفر استانی 02:18
√ رکوردار بیشترین حمایت از قانون جوانی جمعیت 02:28
√ رکوردار بیشترین سطح پوشش بیمه در کشور 02:34
√ رکوردار کشف مالیاتی در این کشور 02:39
√ رکوردار خروج کشور از رکود پیچیده اقتصادی 02:43
🔺#حجت_الاسلام_راجی
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ #نماهنگ | سفارشهای خاص!
👆سفارشهای خاص رهبر انقلاب به دانشجویان برای استفاده از #فرصت #عمر.
🗓 ۱۴۰۳/۶/۴
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
📚📖 مطالعه
#خطبه_دوم | ۱ اَحْمَدُهُ اسْتِتْماماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتسْلاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصاماً مِنْ
#خطبه_دوم | ۳
هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ، وَ لَجَاُ اَمْرِهِ، وَ عَیْبَةُ عِلْمِهِ، وَ مَوْئِلُ حُکْمِهِ، وَ کُهُوفُ کُتُبِهِ، وَ جِبالُ دینِهِ، بِهِمْ اَقامَ انْحِناءَ ظَهْرِهِ، وَ اَذْهَبَ ارْتِعادَ فَرائِصِهِ.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
#کلام_امیر علیه السلام
#ترجمه فراز اول ؛
حمد و ستايش مى کنم او را براى جلب اتمام نعمتش و اظهار تسليم در برابر عزّتش و تقاضاى حفظ و نگهدارى از معصيتش، چرا که آن کَس را که او هدايت فرمايد هيچ گاه گمراه نمى شود و آن کَس را که او دشمن دارد هرگز رهايى نمى يابد؛ زيرا ستايش او در ترازوى سنجش، از همه چيز سنگينتر است و براى ذخيره کردن، از هر گنجى برتر و گواهى مى دهم که جز خداوند معبودى نيست; يگانه و بى شريک است، همان گواهيى که خلوص آن آزموده شده و عُصاره و جوهره آن را در عمق عقيده خود جاى داده ام، شهادتى که تا خدا ما را زنده دارد به آن پايبنديم و آن را براى صحنه هاى هولناکى که در پيش داريم ذخيره کرده ايم؛ زيرا اين (شهادت به توحيد) پايه اصلى ايمان و ريشه و قوام آن و سرآغاز همه نيکيها و سبب جلب خشنودى خداوند و موجب طرد و دورى شيطان است.
و نيز گواهى مى دهم که محمّد(صلى الله عليه وآله) بنده و فرستاده اوست; او را با دين و آيين آشکار، و نشانه روشن، و کتاب نوشته شده، و نور درخشان و روشنايى تابنده، و امر و فرمان قاطع و بى پرده، فرستاد تا شبهات را از ميان بردارد و با دلايل و منطق روشن استدلال کند و به وسيله آيات الهى مردم را از مخالفت خدا برحذر دارد و از کيفرهايى که به دنبال مخالفت، دامنگيرشان مى شود بترساند.
┅───────────
مطالعه شرح این فراز ؛
https://eitaa.com/ghararemotalee/10898
—— ⃟ ————————
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
شرح و تفسیر دورنمایى از عصر جاهلیّت امام(علیه السلام) در این فراز کوتاه و پرمحتوا و ضمن بیان بیست و چند جمله فشرده و گویا، وضع زمان جاهلیّت را به طور دقیق ترسیم مى کند آن چنان که هر خواننده اى گویى خود را در آن عصر و زمان احساس مى کند و تمام نابسامانیها و بدبختیهاى مردم آن عصر را با چشم خویش مى بیند.
بى اغراق مى توان گفت که امام(علیه السلام) در این جمله هاى کوتاه و فشرده، یک کتاب بزرگ را خلاصه کرده است و این نشانه دیگرى از قدرت بیان و فصاحت و بلاغت و عمق و زیبایى فوق العاده سخنان آن حضرت است.(۱) بدیهى است تا وضع سابق مردم، یعنى قبل از قیام رسول خدا، دقیقاً ترسیم نشود، عظمت رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و خدمتى که او به جامعه انسانیّت کرد و اثرى که آیین پاکش گذاشت به طور کامل روشن نخواهد شد.
همیشه این گونه مقایسه هاست که عظمت کار و برنامه انبیا و مردان بزرگ را در طول تاریخ مشخص مى کند.
در نخستین جمله ها مى فرماید:«خداوند پیامبرش را در زمانى فرستاد که مردم در فتنه ها گرفتار بودند; فتنه هایى که رشته دین در آن گسسته و ستونهاى ایمان و یقین متزلزل شده، اصول اساسى فطرت و ارزشها دگرگون گشته; و امور مردم پراکنده و متشتّت و راه فرار از فتنه ها بسته، و پناهگاه و مرجع، ناپیدا بود» (وَ النّاسُ فی فِتَن انْجَذَمَ(۲) فیها حَبْلُ الدّینِ، وَ تَزَعْزَعَتْ(۳) سَوارِی(۴) الْیَقینِ، وَاخْتَلَفَ النَّجْرُ(۵) وَ تَشَتَّتَ الاَمْرُ وَ ضاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِیَ المَصْدَرُ).
از یکسو، فتنه هاى شیاطین و وسوسه هاى هواپرستان، رشته هاى ایمان و اعتقاد و معارف دینى را پاره کرده بود و از سوى دیگر، نابسامانى، سراسر جامعه را فرا گرفته و آتش اختلافات از هر سو زبانه مى کشید; و از همه بدتر این که در چنین شرایطى نه راه فرارى وجود داشت و نه پناهگاهى، و مردم مجبور بودند در آن محیط آلوده به انواع انحراف و گناه بمانند و در آن لجنزار متعفّن دست و پا بزنند.
تعبیر به «حبل الدّین» (ریسمان دین) که به صورت مفرد آمده، اشاره اى به وحدت آیین حق است و این که تمام اصول تعلیمات انبیا به ریشه واحدى باز مى گردد; هر چند دستورات و برنامه ها و تعلیم معارف، با گذشته تفاوت مى یافته است.
قرآن مجید در یک جمله پرمعنا در این زمینه از قول مؤمنان صادق مى گوید: «لا نُفَرِّقُ بَیْنَ اَحَد مِنْ رُسُلِهِ».(۶) تعبیر به «اختلف النَجر» نشان مى دهد که اختلافات در عصر جاهلیّت اختلافات صورى و در شاخ و برگ نبود; بلکه اختلافات اصولى و بنیادین بود.
بلکه مى توان گفت این تعبیر اشاره اى است به این معنا که حتّى پایه هاى فطرت انسانى و اصول شناخته شده فطرى مانند توحید و عشق به نیکیها و پاکیها همه متزلزل شده بود و یا نظام ارزشى جامعه بسیار متفاوت گشته و هر گروهى با معیار جداگانه اى با مسائل برخورد داشتند و همین عامل اساسى تشتّت امور بود.
تعبیر به «تَشَتَّتَ الاَمْر» مى تواند اشاره اى به اختلاف فوق العاده مذاهب آن زمان باشد (به این طرز که منظور از امر را امر دین بدانیم) و یا تشتّت و پراکندگى در همه امور اجتماعى، چه امر دین و چه دنیا، چه مسائل مربوط به اجتماع و چه خانواده، چه مسائل اقتصادى، یا اخلاقى.
و معناى دوّم تناسب بیشترى با عصر جاهلیّت دارد; و بدبختى بزرگ، این جاست که انسان در میان شک و تردید و بى ایمانى و انواع اختلافات و پراکندگى و فساد غوطهور باشد و راه گریزى نیز از آن نداشته باشند به طورى که یأس و ناامیدى سرتاپاى وجود او را فرا گرفته باشد.
و این یک ترسیم واقعى از آن زمان است.
سپس در پنج جمله دیگر نتایج آن وضع نابسامان را بیان فرموده، مى گوید: «در چنین محیطى هدایت فراموش شده و گمراهى و نابینایى، همه را فرا گرفته بود; و درست به همین دلیل خداوند رحمان معصیت مى شد و شیطان یارى مى گردید و ایمان بدون یار و یاور مانده بود» (فَالْهُدى خامِل(۷) وَ الْعَمَى شامِل عُصِیَ الرَّحْمنُ وَ نُصِرَ الشَّیْطانُ وَ خُذِلَ الایمانُ).
بدیهى است براى پیمودن راه اطاعت خداوند از یکسو نور هدایت لازم است و از سوى دیگر چشم بینا; در محیطى که نه چراغ فروزانى وجود دارد و نه چشم بینایى، مردم خواه ناخواه به صورت لشکریان شیطان درمى آیند و معصیت و گناه، سراسر جامعه را فرا مى گیرد.
این نکته قابل توجّه است که در جمله (عُصِىَ الرَّحْمن) از میان تمام نامهاى خداوند بر نام رحمان تکیه شده که اشاره به این است که خداوندى که رحمتش دوست و دشمن را فرا گرفته، اطاعتش یک امر فطرى و بدیهى است; امّا کوردلان عصر جاهلیّت حتّى از دیدن چنین واقعیّتى محروم بودند.
باز در چهار جمله دیگر چنین نتیجه گیرى مى فرماید: «در این شرایط نابسامان، ارکان ایمان فرو ریخته و نشانه هاى آن ناشناخته مانده و طرق آن ویران و شاهراه هایش ناپیدا بود» (فَانْهارَتْ(۸) دَعائِمُهُ وَ تَنَکَّرَتْ مَعالِمُهُ وَ دَرَسَتْ(۹) سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُکُهُ(۱۰)).
تعبیر به «دعائم» ممکن است اشاره به مردان الهى و رهروان راه حق و یا تعلیمات اصولى انبیا باشد و تعبیر به «انهارت» اشاره به نابود کردن آنها و یا فراموش کردنشان باشد; معالم مى تواند اشاره به کتب آسمانى پیشین و یا اصول تعلیمات انبیا باشد و «سبل» و «شرک» اشاره به طرق و راه هاى شناخت است ـ اعم از طرق عقلانى و فطرى و یا طریق وحى و تعلیمات آسمانى.
این نکته نیز قابل توجّه است که شُرُک همان طور که قبلا اشاره شد به معناى شاهراه است.
راه هاى کوچک ممکن است محو و فراموش شود ولى شاهراه ها معمولا خود را نشان مى دهند; امّا در چنین جامعه اى حتّى شاهراه هاى هدایت نیز محو و نابود شد.
در یک نتیجه گیرى دیگر امام(علیه السلام) مى فرماید: در چنین شرایط و وضعى، مردم در دام شیطان افتاده و به پیروى او تن داده بودند «شیطان را اطاعت کرده و در مسیر خواسته هاى او گام برمى داشتند» (اَطاعُوا الشَّیْطانَ فَسَلَکُوا مَسالِکَهُ) و «درست در همین حال در آبشخور شیطان وارد شدند و از آن سیراب گشتند» (وَ وَرَدُوا مَناهِلَهُ(۱۱)).
نتیجه آن همان شد که امام(علیه السلام) در جمله هاى بعد فرموده: «به وسیله آنها (مردمى که در دام شیطان گرفتار بودند) نشانه هاى شیطان آشکار و پرچم وى به اهتزاز در آمده بود» (بِهِمْ سارَتْ(۱۲) اَعْلامُهُ، وَ قامَ لِواؤُهُ).
سپس در ترسیم دقیق و با تشبیهات گویا و زنده اى مى فرماید: «این در حالى بود که مردم در فتنه ها گرفتار بودند که با پاى خویش آنان را لگدمال نموده و با سُم خود آنها را له کرده بود و همچنان (این هیولاى فتنه) بر روى پاى خود ایستاده بود» (فِى فِتَن داسَتْهُمْ(۱۳) بِاخْفافِها(۱۴) وَوَطِئَتْهُمْ بِاَظْلافِها(۱۵)، وَقامَتْ عَلى سَنابِکِها(۱۶)).(۱۷) آیا این فتنه ها همان فتنه هایى است که در بالا به آن اشاره شد یا فتنه هاى دیگرى است; ظاهر این است که همان فتنه هاست که با اوصاف و آثار دیگرى بیان شده.
در این جا امام(علیه السلام)فتنه هاى عصر جاهلیّت را به حیوان وحشى و خطرناکى تشبیه کرده که با سُم خود صاحبش را لگدمال نموده و همچنان بر سر پا ایستاده تا هر حرکتى را در برابر خود ببیند در زیر پاى خود له کند.
تعبیر به «سنابک» که به معناى سر سُم حیوانات تک سُم است اشاره لطیفى به این حقیقت است که فتنه هرگز شکست نخورده بلکه با قدرت تمام، سایه شوم خود را بر مردم افکنده بود (زیرا این گونه حیوانات هنگامى بر سر سُم مى ایستند که کاملا آماده نشان دادن عکس العملهاى خشن از خود باشند).
به این ترتیب اوضاع در آن زمان به قدرى خراب و پیچیده بود که امیدى براى نجات نمى رفت.
درست به همین دلیل امام(علیه السلام) در آخرین جمله هاى خود چنین نتیجه گیرى مى فرماید: «آنها در میان فتنه ها گم گشته و سرگردان و نادان و فریب خورده بودند» (فَهُمْ فیها تائِهُونَ(۱۸) حائِرُونَ جاهِلُونَ مَفْتُونُونَ).
تائهون:اشاره به این است که راه حق را به کلّى گم کرده و حتّى خویشتن خویش را نیز از دست داده بودند.
حائرون: اشاره به نهایت تحیّر و سرگردانى آنهاست که حتّى قدرت تصمیم گیرى براى اندیشیدن به راه نجات نداشتند.
جاهلون: اشاره به این است که اگر فرضاً تصمیم براى نجات مى گرفتند جهل و بى خبرى به آنها اجازه پیدا کردن راه نمى داد.
مفتونون: اشاره به اوهام و خیالات و فریب و نیرنگهایى است که آنها را به خود جلب و جذب کرده بود، سراب را آب و مجاز را حقیقت مى پنداشتند.
اینها در حالى بود که «مردم آن زمان در (کنار) بهترین خانه (در کنار خانه خدا و سرزمین انبیاى بزرگ) زندگى داشتند، ولى با همسایگانى که بدترین همسایگان بودند» (فى خَیْرِ دار وَ شَرِّ جیران).(۱۹) به خاطر این بدبختیهاى مضاعف و متراکم «خوابشان بى خوابى و سرمه هاى چشمشان اشکها بود (هرگز استراحت و آرامشى نداشتند و هیچ گاه به خاطر جنایات مکرّرى که صورت مى گرفت و مصایبى که پى در پى روى مى داد اشک چشمانشان خشک نمى شد)!» (نَوْمُهُمْ سُهُود،(۲۰) وَ کُحلُهُمْ دُمُوع).
و اسفناک تر این که «در سرزمینى مى زیستند که دانشمندش به حکم اجبار لب فرو بسته و قدرت بر هدایت و نجات مردم نداشت و جاهلش گرامى بود و حاکم بر جامعه» (بِارْض عالِمُها مُلجَم وَ جاهِلُها مُکْرَم).
براى جمله «فى خیر دار» چهار تفسیر متفاوت در کلمات مفسّران نهج البلاغه دیده مى شود، بعضى چنان که گفتیم آن را اشاره به خانه کعبه و حرم امن الهى دانسته اند (بنابراین که جمله هاى بالا همه ناظر به توصیف عصر جاهلیّت باشند) در حالى که بعضى دیگر آن را اشاره به سرزمین شامات دانسته اند که آن هم از اراضى مقدّسه و سرزمین انبیاى بزرگ
بود ولى شامیان آن زمان که لشکر معاویه را تشکیل مى دادند بدترین همسایگان آن زمین بودند (این در صورتى است که جمله هاى بالا را ناظر به عصر خود آن حضرت بدانیم).
احتمال سوّم این که منظور از آن کوفه و جایگاه زندگى خود آن حضرت باشد که یک مُشت منافقان و عهدشکنان و همسایگان بد، آن سرزمین را احاطه کرده بودند.
احتمال چهارم این که منظور از آن، سراى دنیاست که افراد آلوده و بدکار در آن فراوانند.
تفسیر اوّل از همه مناسب تر و صحیح تر به نظر مى رسد و تعبیرات بالا همه با آن هماهنگ است; بنابراین تفسیر جمله «نَوْمُهُمْ سُهُود» تا آخر اشاره به ناامنیها و پریشان حالیها و مصایب عصر جاهلیّت است و عالمان، همان افراد پاکى بودند که بعد از ظهور پیامبر(صلى الله علیه وآله) به سرعت در اطراف او جمع شدند و جاهلان، فاسدان و مفسدان قریش و مانند آنها بودند; امّا بنابر تفسیرهاى دیگر ناظر به ناامنیهاى عصر معاویه و مشکلات شام و عراق در آن زمان است و همان گونه که اشاره شد این تفسیرها با روح خطبه چندان سازگار نیست.
شاهد این معنا علاوه بر آنچه گفته شد حدیثى است که ابن ابى الحدید در کتاب خود از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل کرده است که هنگام حکایت حال خود در آغاز بعثت مى فرماید: «کُنْتُ فى خَیْرِ دار وَ شَرِّ جیران; من در بهترین سرا و در میان بدترین همسایگان بودم».(۲۱) تعبیر به «نَوْمَهُمْ سُهُود وَ کُحْلُهُمْ دُمُوع» اشاره لطیفى است به شدّت ناامنى و مصایب بسیار آن دوران، که اگر شبها به خواب مى رفتند خوابى بود ناآرام و توأم با ترس و وحشت و بى خوابیهاى مکرّر، و دامنه مصایب آن قدر گسترده بود که به جاى سرمه اى که مایه زینت و آرایش چشم است، اشکهاى مداوم و سوزان که سرچشمه انواع ناراحتیهاست از چشمانشان جارى بود.
طبیعى است در چنین سرزمینى، عالمان که در آغاز اسلام تنها یاران پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)بودند، مجبور به لب فرو بستن و جاهلان که سران قریش و بزرگان شرک و الحاد بودند، در نهایت احترام مى زیستند.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از عالم، موحّدان و آگاهان محدود و معدود قبل از بعثت پیامبر مانند عبدالمطلب و ابوطالب و قُسّ بن ساعده و لُبَیْدبن ربیعه و امثال آنان، باشند.
نکته ترسیمى از زندگى مرگبار انسانها در عصر جاهلى امام(علیه السلام) در عبارات فشرده و بسیار پر محتواى بالا، ترسیم دقیق و زنده اى از وضع عصر جاهلیّت عرب فرموده است که با مطالعه دقیق آن، گویى انسان خود را در آن عصر مشاهده مى کند و همه نابسامانیها و تیره روزیها و زشتیهاى آن زمان را با چشم مشاهده مى کند.
این بیان از یکسو عظمت مقام پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را روشن مى سازد چرا که هر قدر تاریکى عمیقتر و سیاهى شدیدتر باشد نور و روشنایى آشکارتر به نظر مى رسد و عظمت خدمات پیامبر اسلام و سازندگى آیین پاکش واضح تر مى شود.
چرا که جامعه آن چنانى را به جامعه اسلامى عصر رسول خدا تبدیل کردن کارى غیر ممکن به نظر مى رسید و تنها قدرت اعجاز و نیروى عظیم وحى و عمق و جامعیّت دستورات اسلام توانست این چنین معجزه اى را نشان دهد.
از سوى دیگر، گویا اشاره اى است به تجدید افکار و آداب و رسوم جاهلى در عصر آن حضرت، که به خاطر انحراف مردم از دستورهاى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)در دوران خلفاى پیشین رخ داد.
این معلّم بزرگ عالم انسانیّت فریاد خویش را در لابه لاى این تعبیرات آشکار ساخته و به مردم عصر خود هشدار مى دهد که چشم باز کنند و درست بنگرند که در کجا بودند و اکنون در کجا هستند و از خطراتى که آینده جامعه اسلامى را به خاطر زنده شدن عادات و رسوم جاهلى شدیداً تهدید مى کند، آگاه شوند.
جالب این که امام این خطبه را بعد از بازگشت از صفّین ایراد فرموده و به وسیله آن دلیل ناکامیها را در جنگ صفّین بیان مى فرماید و با زبان معروف «ایّاکَ اَعْنى وَاسْمَعى یا جاره; منظورم تویى ولى اى همسایه تو بشنو» که زبان کنایى بلیغ و رسایى است، یاران خود را آگاه و باخبر مى سازد.
مطالعه این جمله هاى تکان دهنده براى امروز ما مسلمانها و آنچه را در دنیاى حاضر و عصر تمدن ماشینى مى بینیم نیز هشدار دیگرى است; چرا که جمله به جمله آن کاملا بر اوضاع و احوال کنونى دنیاى مادّى قابل تطبیق است.
امروز هم مردم در درون فتنه ها فرو رفته اند، ارکان ایمان و یقین متزلزل شده، راه هاى شناخت حق، در میان تبلیغات زیانبار و آلودگى به فساد اخلاق پنهان گشته، امور مردم پراکنده و متشتّت و راه فرار از فتنه ها پیچیده، گمراهى و نابینایى فرا گیر و هدایت به فراموشى سپرده شده است.
گناه و معصیت جامعه بشرى را فرا گرفته و شیاطین یکّه تاز میدان جهانند.
آرى! هم در عصر آن امام بزرگوار مردم غفلت زده به سوى ارزشهاى جاهلى روى آورده بودند و هم در عصر ما و عجیب تر این که چنان مردم آن زمان به خواب فرو رفته بودند که فریادهاى بیدارگر این معلّم بزرگ، چز در گروه خاصّى اثر نکرد و همچنان به راه خود ادامه دادند و ارزشهاى عصر جاهلیّت را یکى پس از دیگرى زنده کردند و سرانجام حکومت اسلامى تبدیل به خلافت امویان و عبّاسیان شد و نه تنها پیشرفت اسلام را در جهان، متوقّف ساخت که ضربه هاى شدیدى بر پیکر اسلام و مسلمین وارد کرد! براى تکمیل این بحث شایسته است نگاه عمیق ترى به اوضاع مردم از جهات مختلف در عصر جاهلیّت داشته باشیم و آنچه را امام(علیه السلام) در جمله هاى کوتاه و پرمعنایش بیان فرموده گسترده تر در لابه لاى آیات قرآن و تواریخ آن زمان مشاهده کنیم.
جاهلیّت عرب ـ و جاهلیّتهاى مشابه آن در اقوام دیگر ـ نشان دهنده مجموعه اى از عقاید باطل و خرافات و آداب و رسوم غلط و گاه زشت و شرم آور و کارهاى بیهوده و برخوردهاى قساوتمندانه بوده، بتهایى را از سنگ و چوب مى تراشیدند و پرستش مى کردند و در مشکلات خود به آن پناه مى بردند و این موجودات بى شعور را شفیعان درگاه خدا و حاکم بر مقدّرات و خیر و شرّ خود، مى پنداشتند.
تنها دختران خود را با دست خویش ـ به عنوان دفاع از ناموس یا به عنوان این که دختر ننگى است در خانواده ـ زنده به گور نمى کردند، بلکه گاه پسران خود را نیز با دست خود به قتل مى رساندند، گاه به عنوان قربانى براى بتها و گاه به خاطر فقر و تنگدستى شدید!(۲۲) و نه تنها از این جنایت عظیم و بى مانند، نگران نبودند بلکه به آن افتخار مى کردند و از نقاط مثبت خانواده خود مى شمردند! مراسم نماز و نیایش آنها کف زدنها و سوت کشیدن هاى ممتدّ، کنار خانه کعبه بود و حتّى زنانشان به صورت برهنه مادرزاد احیاناً اطراف خانه خدا طواف مى کردند و آن را عبادت مى شمردند.(۲۳) جنگ و خونریزى و غارتگرى مایه مباهاتشان بود و زن در میان آنان متاع بى ارزشى محسوب مى شد که از ساده ترین حقوق انسانى محروم بود و حتّى گاه بر روى آن قمار مى زدند.
فرشتگان را دختران خدا مى دانستند در حالى که ـ همان گونه که در بالا اشاره شد ـ تولّد دختر را ننگ خانواده خود مى پنداشتند: «وَیَجْعَلُونَ للهِِ الْبَناتِ سِبْحانَهُ وَلَهُمْ ما یَشْتَهُونَ»(۲۴) «اَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِکَةَ اِناثاً وَهُمْ شاهِدُونَ».(۲۵) آنها احکام خرافى عجیبى داشتند، از جمله مى گفتند: جنینهایى که در شکم حیوانات ماست، سهم مردان است و بر همسران حرام است امّا اگر مرده متولّد شود همگى در آن شریکند.(۲۶) هنگامى که از همسر خود ناراحت مى شدند و مى خواستند او را مورد غضب شدید قرار دهند، ظهار مى کردند، یعنى کافى بود به او بگویند: «اَنْتِ عَلَىَّ کَظَهْر اُمّى; تو نسبت به من همچون مادرم هستى» این سخن به عقیده آنها سبب مى شد که آن زن به منزله مادر باشد و تحریم گردد، بى آن که حکم طلاق را داشته باشد و به این ترتیب زن را در یک حال بلاتکلیفى مطلق قرار مى داد.(۲۷) از ویژگیهاى دردناک عصر جاهلیّت مسأله جنگ و خونریزى وسیع و گسترده و کینه توزیهایى بود که پدران براى فرزندان به ارث مى گذاشتند.
همان وضع وخیمى که قرآن مجید از آن به «شَفا حُفْرَة مِنَ النّارِ» (لبه پرتگاه آتش) تعبیر کرده مى فرماید: «وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَیْکُمْ اِذْ کُنْتُمْ اَعْداءً فَاَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَاَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْواناً وَکُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَة مِنَ النّار فَاَنْقَذَکُمْ مِنْها; نعمت بزرگ خدا را بر خویشتن به یاد آرید که دشمن یکدیگر بودید و خدا در میان دلهاى شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شدید، و شما بر لب پرتگاهى از آتش بودید خدا شما را نجات داد».(۲۸) عقاید دیگرى از قبیل اعتقاد به ارتباط نزول باران با طلوع و غروب ستارگان خاص، و فال نیک و بد زدن به پرندگان و ایمان به غولهاى بیابان و مانند اینها در میان آنها وجود داشت که قرآن مجید از مجموع آنها به عنوان «ضلال مبین; گمراهى آشکار» تعبیر کرده است.
چه تعبیر رسا و گویایى! مى فرماید: «هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الاُمّیّین رَسُولا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ اِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفى ضَلال مُبین; او کسى است که در میان جمعیّت درس نخوانده، رسولى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها مى خوانَد و آنها را تزکیه مى کند و به آنان کتاب و حکمت مى آموزد و به یقین، پیش از آن در گمراهى آشکار بودند».(۲۹) آرى این بود سرگذشت عرب جاهلى ـ و همین است ویژگیهاى اصلى جاهلیّتهاى قرون و اعصار که در اَشکال مختلف و محتواى واحد ظاهر مى شود ـ و از همین جاست که به عظمت و بزرگى کار پیامبر اسلام و قرآن مجید مى توان پى برد و چه خوب مى گوید
یکى از فرزانگان غرب به نام «توماس کارل» که مى گوید: «خداوند عرب را به وسیله اسلام از تاریکیها به سوى روشناییها هدایت فرمود، از ملّت خموش و راکدى که نه صدایى از آن مى آمد و نه حرکتى محسوس بود، ملّتى به وجود آورد که از گمنامى به سوى شهرت، از سستى به سوى بیدارى، از پستى به سوى فراز و از عجز و ناتوانى به سوى نیرومندى سوق داده شد.
نورشان از چهارسوى جهان مى تابید از اعلان اسلام، یک قرن بیشتر نگذشته بود که مسلمانان یک پا در هندوستان و پاى دیگر در اندلس نهادند و بالاخره در همین مدّت کوتاه، اسلام بر نصف دنیا نورافشانى مى کرد.(۳۰)
پاورقی :
۱. بنابر آنچه در بالا گفته شد، «واو» در جمله «و النّاس فى فتن...» واو حاليه است يعنى خداوند پيامبر(صلى الله عليه وآله) را مبعوث کرد در حالى که مردم در چنين شرايطى بودند ولى بعضى از مفسّران نهج البلاغه احتمال داده اند واو ابتدائيه باشد و اين جمله ها ترسيمى از وضع مردم در عصر و زمان خود امام(عليه السلام) بوده باشد ولى اين احتمال بسيار بعيد به نظر مى رسد و حق همان احتمال اوّل است هر چند ممکن است اين تعبيرات هشدارى باشد که مبادا مردم عصر او، بر اثر هواپرستى و خودخواهى تدريجاً به زمان جاهليّت بازگردد.
۲. «اِنْجَذَمَ» از مادّه «انجذام» به معناى قطع شدن و از هم گسيختن است و جذام را به آن بيمارى مخصوص، به خاطر اين مى گويند که باعث بريده شدن اعضاست.
۳. «تزعزعت» از مادّه «زعزع» به معناى به حرکت درآوردن و مضطرب ساختن است مثلا گفته مى شود زَعْزَعَ الرّيحُ الشَّجَرةَ يعنى باد درخت را به حرکت و لرزه درآورد.
۴. «سوارى» جمع «سارية» به معناى ستون است.
۵. «نَجر» (بر وزن فجر) به معني اصل و ريشه و بنياد و گاه به معني اصلاح کردن و تراشيدن و شکل و هيأت نيز آمده است و نجّار را به همين سبب نجار مي گويند و در خطبه فوق با معني اصول سازگارتر است.
۶. سوره بقره، آيه ۲۸۵.
۷. «خامل» به معناى چيز فراموش شده و بى ارزش است.
۸. «انهارت» از مادّه «انهيار» به معناى انهدام و فرو ريختن است.
۹. «دَرَسَتْ» از مادّه «دروس» به معناى کهنه شدن و از ميان رفتن آثار چيزى است.
۱۰. «شُرُک» جمع «شرکة» (بر وزن حسنه) و بعضى آن را جمع اَشْراک دانسته اند به معناى شاهراه است.
۱۱. «مناهل» جمع «منهل» به معناى آبشخور (جايى که دست به آب رودخانه مى رسد و مى توان از آن آب برداشت).
۱۲. «سارت» از مادّه «سَوْر» به معناى بر افراشته شدن و بالا آمدن است.
۱۳. «داست» از مادّه «دَوْس» و «دياس» به معناى پايمال کردن است.
۱۴. «اخفاف» جمع «خُف» به معناى چکمه و قسمت پايين پاى شتر است که شباهت به چکمه دارد.
۱۵. «اظلاف» جمع «ظِلْف» به معناى سُم حيواناتى است که سُمشان دوتايى و شکافدار است مانند گوسفند و گاو.
۱۶. «سنابک» جمع «سبْک» (بر وزن قنفذ) به معناى حيواناتى است که تک سُم هستند مانند اسب.
۱۷. جمله «فى فِتَنِ داسَتْهُمْ» مى تواند متعلق به محذوفى باشد و در تقدير «و النّاس فى فِتَن داسَتْهُمْ» است. بعضى نيز احتمال داده اند جار و مجرور متعلق به سارَتْ در جمله قبل بوده باشد امّا احتمال اوّل قويتربه نظر مى رسد.
۱۸. «تائهون» جمع «تائه» به معناى گمشده و سرگردان است.
۱۹. بعضى جار و مجرور در «فى خير دار» را متعلق به «مفتونون» دانسته اند در حالى که مناسبتر آن است که خبر براى مبتداى محذوف باشد و در تقدير «و النّاس فى خير دار» باشد و مجموع جمله حال است براى عصر جاهليّت و (واو) در «و شرّ جيران» به معناى مَعَ مى باشد.
۲۰. «سهود» مصدر است و به معناى بى خوابى و کم خوابى است. (صحاح، مفردات، لسان العرب و مقاييس)
۲۱. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۱، ص ۱۳۷.
۲۲. وَکَذِلکَ زَيَّنَ لِکَثير مِنَ الْمُشْرِکينَ قَتْلَ اَوْلادِهِمْ شُرَکائُهُمْ (سوره انعام، آيه ۱۳۷) وَلا تَقْتُلُوا اَوْلادَکُمْ خَشْيَةَ اِمْلاق (سوره اسراء، آيه ۳۱) وَاِذَا الْمَوْؤدَةُ سُئِلَتْ بِاَىِّ ذَنْبِ قُتِلَتْ (سوره تکوير، آيه ۸).
۲۳. وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ اِلاّ مُکاءً وَ تَصدِيَة (سوره انفال، آيه ۳۵) در شأن نزول معروف و مشهور سوره برائت مى خوانيم: از جمله امورى که على(عليه السلام) مأمور شد اعلان ممنوعيت آن را در موسم حج در کنار خانه خدا بکند طواف نکردن افراد عريان بود وَلا يَطُوفَنَّ بِالْبَيْتِ عُرْيان (نور الثّقلين، ج ۲، ص ۱۷۹ تا ۱۸۱، ح ۱۴ و ۱۷ و ۱۸ و ۲۰ و مجمع البيان، ج ۵، ص ۳).
۲۴. سوره نحل، آيه ۵۷.
۲۵. سوره صافات، آيه ۱۵۰.
۲۶. «وَقالُوا ما فى بُطُونِ هذِهِ الاَنْعامِ خالِصَةً لِذُکُورِنا وَ مُحَرَّم عَلى اَزْواجِنا وَ اِنْ يَکُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فيه شُرکاءُ». (سوره انعام، آيه ۱۳۹).