eitaa logo
📚📖 مطالعه
103 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
172 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... @athar_shahid و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⎚ سیری در علیهم السلام | ۳ ╭ ─━─━─• · · · · · · ❒ مشكلات علی علیه السلام ◣ مشكل كشته شدن عثمان (مشكل نفاق) ◣ انعطاف ناپذیری در اجرای عدالت ◣ صراحت و صداقت در سیاست ◣ خوارج، مشكل اساسی علی علیه السلام ◣ رفتار علی علیه السلام با خوارج ◣ اصول مذهب خوارج ◣ برخورد علی علیه السلام با خوارج https://eitaa.com/ghararemotalee/2723 ◣ ممیّزات خوارج https://eitaa.com/ghararemotalee/2726 ◣ شهادت علی علیه السلام https://eitaa.com/ghararemotalee/2730 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشکلات علی علیه السلام ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ بسم اللّه الرحمن الرحیم. الحمد للّه رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین و الصلوة و السلام علی عبد اللّه و رسوله و حبیبه و صفیّه و حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته سیّدنا و نبیّنا و مولانا ابی القاسم محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم: «وَ مِنْ كَلامٍ لَهُ عَلیْهِ السَّلامُ: دَعونی وَ الْتَمِسوا غَیْری، فَاِنّا مُسْتَقْبِلونَ اَمْراً لَهُ وُجوهٌ وَ اَلْوانٌ لا تَقومُ لَهُ الْقُلوبُ وَ لا تَثْبُتُ عَلَیْهِ الْعُقولُ، وَ اِنَّ الْافاقَ قَدْ اَغامَتْ وَ الَْمحَجَّةَ قَدْ تَنَكَّرَتْ. وَ اعْلَموا اَنّی اِنْ اَجَبْتُكُمْ رَكِبْتُ بِكُمْ ما اَعْلَمُ. » [1]. می دانیم كه علی علیه السلام پیوسته در دوران خلافت خلفا از بیان این مطلب كه خلافت، حق طِلق اوست خودداری نمی كرد، و در عین حال می بینیم بعد از كشته شدن عثمان در اثر یك انقلاب خونین علیه او، آنگاه كه مردم ریختند به خانه ی علی علیه‌السلام و دور او را گرفتند و اصرار فراوان كردند كه با او بیعت كنند و وی زمام امور را به دست گیرد، علی علیه السلام امتناع كرد و از پذیرش خلافت كراهت داشت. جمله هایی كه عرض كردم در نهج البلاغه است. می فرماید: «دَعونی وَ الْتَمِسوا غَیْری» مرا رها كنید و بروید دنبال كَس دیگر. بعد خود امام علت امتناع خودش را توضیح می دهد، برای اینكه كسی تصور نكند كه- العیاذباللّه- امام خود را لایق خلافت، و بعد از پیغمبر، شایسته ترین فرد برای زمامداری نمی داند. توضیح می دهد كه اوضاع فوق العاده آشفته است و یك آینده ی آشفته تر در جلوی ماست. عبارت این است: «فَاِنّا مُسْتَقْبِلونَ اَمْراً لَهُ وُجوهٌ وَ اَلْوانٌ» یعنی ما جریانی را در پیش داریم كه این جریان مشتبه است، رنگهای مختلف و چهره های گوناگون دارد؛ ما یك آینده ی روشنی در پیش نداریم، آینده ای داریم با چند چهره و چند رنگ مختلف. بعد امام جمله ای دارد كه در آن جمله مطلب را بیان می كند: «وَ اِنَّ الْافاقَ قَدْ اَغامَتْ» افقها را مه گرفته است؛ مثل وقتی كه مه زیاد پیدا می شود و انسان جلوی چشم خودش را هم نمی بیند. «وَ الَْمحَجَّةَ قَدْ تَنَكَّرَتْ» شاهراه به صورت كوره راه در آمده و ناشناخته است و مردم دیگر شاهراه را تشخیص نمی دهند. ولی در آخر یك جمله ای به عنوان اتمام حجت فرمود. فرمود: این را هم بدانید كه اگر من زمام خلافت را به دست گیرم، آنچنان رفتار می كنم كه خودم می دانم نه آنچنان كه شما می خواهید: «وَ اعْلَموا اَنّی اِنْ اَجَبْتُكُمْ رَكِبْتُ بِكُمْ ما اَعْلَمُ». این بود كه در آخر فرمود: مرا به حال خودم بگذارید، فعلاً اگر من مثل گذشته وزیر باشم بهتر است از اینكه امیر باشم. این جمله ها نشان می دهد كه علی علیه السلام مشكلات فراوانی را در دوره ی خلافت خود پیش بینی می كرد، همان مشكلاتی كه بعد رخ داد و چهره نمود. آن مشكلات چه بود؟ من در این یك جلسه نمی توانم همه ی آن مشكلات را برای شما شرح بدهم. بحث من درباره ی مشكل بزرگ علی است. می خواهم آن یك مشكل را شرح بدهم. سایر مشكلات را به نحو اجمال برای شما عرض می كنم تا برسم به مشكلترین مشكل علی علیه‌السلام و بزرگترین معضله ای كه علی علیه السلام گرفتار آن شد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1] نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ی 92.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشكل كشته شدن عثمان (مشكل نفاق) ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ اولین مشكلی كه وجود داشت و علی علیه‌السلام بر زمینه ی آن می فرمود: آینده ی بسیار مبهمی در پیش داریم، داستان كشته شدن عثمان بود. علی علیه‌السلام وارث خلافتی می شد كه خلیفه ی قبل از او را انقلابیونی كه انقلاب كرده اند كشته اند، حتی اجازه ی دفن او را هم نمی دهند و اعتراضات فراوانی دارند. حال این گروه انقلابی به علی پیوسته است. مردمِ دیگر چه نظری دارند؟ همه ی مردم كه مثل این انقلابیون فكر نمی كنند، و خود علی فكرش نه با انقلابیون می خواند و نه با مخالفین انقلابیون و نه با عامّه ی مردم. از یك طرف عثمان است و اطرافیان عثمان و آن همه اجحاف‌ها و بی عدالتی‌ها و ستمگری‌ها و آنهمه اعطاء امتیازات به خویشاوندها، و از طرف دیگر گروههایی خشمناك و عصبانی 😡 از حجاز و مدینه و بصره و كوفه و مصر، از همه جا آمده اند معترض و منتقد. عثمان هم تسلیم نمی شود. علی علیه‌السلام سفیر است میان انقلابیون و عثمان، كه این هم جریان عجیبی دارد. علی علیه‌السلام با روش عثمان مخالف است و در عین حال مخالف است كه باب خلیفه کُشی باز شود؛ نمی خواهد خلیفه را بُكُشند كه باب فتنه بر روی مسلمین باز گردد، كه این داستان مفصلی دارد [1]. نسبت به عثمان منتقد است و كوشش دارد او را از راهی كه می رود منصرف كند و به راه راست بیاورد، بلكه آتش انقلابیون خاموش شود و فتنه بخوابد. نه عثمان و طرفداران عثمان حاضر شدند [از راه خود منصرف شوند] و نه انقلابیون دست از انقلاب خودشان برداشتند. نتیجه اش همین شد. علی علیه‌السلام می دانست كه مسأله ی قتل عثمان مسأله ای خواهد بود [كه موجب فتنه خواهد شد] خصوصاً با توجه به این نكته ی بسیار عجیب كه ما فقط امروز می بینیم علمای اجتماع یعنی جامعه شناسان و مورخین محققی كه در تاریخ اسلام مطالعه كرده اند آن را كشف كرده اند- و می بینیم نهج البلاغه هم این مطلب را توضیح می دهد- كه در قتل عثمان بعضی از طرفداران خود عثمان نیز دست داشتند؛ آنها هم می خواستند عثمان كشته شود، فتنه در دنیای اسلام بپا گردد و آنها از این آب گل آلود استفاده كنند (اینها در متن نهج البلاغه است) . مخصوصاً معاویه در قتل عثمان كاملاً دست داشت؛ باطناً كوشش می كرد این فتنه بالا بگیرد، عثمان كشته شود تا او از كشته شدن عثمان بهره برداری كند. این یك مشكل، كه دیگر بیش از این نمی توانم درباره اش بحث كنم. مخالفان علی با مخالفان پیغمبر این تفاوت را داشتند كه مخالفان پیغمبر عده ای بودند كافر و بت پرست🗿 و در زیر شعار بت پرستی با پیغمبر مبارزه می كردند، منكر خدا و توحید بودند و انكار خدا و توحید را هم علنی می گفتند، تحت شعار «اُعْلُ هُبَل» زنده باد هُبل، با پیغمبر مبارزه می كردند، پیغمبر هم شعار روشنی داشت: «اَللّهُ اَعْلی وَ اَجَلُّ» از همه بزرگتر خداست. اما علی علیه‌السلام با یك طبقه ی دانای بی دین مواجه شده است كه متظاهر به اسلام اند ولی مسلمان واقعی نیستند، شعارهایشان شعارهای اسلامی است و هدفهایشان بر ضد اسلام. پدر معاویه كه ابوسفیان است در زیر شعار «اُعْلُ هُبَل» به جنگ پیغمبر می آید، لهذا كار پیغمبر در مبارزه با او آسان است. پسرش معاویة بن ابی سفیان همان روح ابوسفیانی و همان هدفهای ابوسفیانی را دارد؛ اما در زیر شعار آیه ی قرآن: «مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً» [2]. هر كسی كه مظلوم كشته شد خدا برای اولیاء او (خویشاوندان نزدیك او) یك قدرتی داده است، حق داده است كه خون مقتول خودشان را مطالبه كنند. شعار، خیلی شعار خوبی است. حال كسی نیست كه از معاویه بپرسد كه ولیّ شرعی خون عثمان كیست؟ یك كسی كه در چهار پشت بالاتر با تو انتساب پیدا می كند، مطالبه ی خون او به تو چه مربوط است؟! عثمان پسر دارد، خویشاوندان نزدیكتر از تو دارد؛ و ثانیاً به علی علیه‌السلام چه مربوط كه عثمان كشته شده است؟! اما یك مرد دغلبازی مثل معاویه 😈 به این حرفها كاری ندارد، او می خواهد از این وسیله استفاده كند.
معاویه قبلاً به جاسوسهای خود در اطراف عثمان سپرده بود كه هر وقت خلیفه كشته شد، فوراً پیراهن خون آلود او را برای من به شام بفرستید. تا عثمان كشته شد نگذاشتند كه خون پیراهن او خشك بشود، همان پیراهن خون آلود را با انگشت زن عثمان [3]فرستادند برای معاویه. دیگر معاویه قند در دلش آب می شد. دستور داد انگشت‌های بُریده ی زن عثمان را كنار منبرش آویزان كردند: «ایهاالناس! دنیا را ظلم گرفت، اسلام از دست رفت، این انگشتهای بریده ی زن خلیفه است» . و دستور داد پیراهن عثمان را روی چوبی بلند كردند و بُردند در مسجد یا جای دیگر. خودش رفت آنجا نشست، شروع كرد به گریه كردن بر خلیفه ی مظلوم. مدتها روضه ی عثمان در شام خواند و از مردم اشك گرفت و مردم را آماده كرد كه برویم برای خونخواهی عثمان. از چه كسی خون عثمان را باید بگیریم؟ از علی باید بگیریم؛ علی با این انقلابیون كه با او بیعت كردند همدست بود، اگر همدست نبود چرا اینها الآن در لشكر علی هستند؟ این یك مشكل بزرگ. دو جنگ جمل و صفّین را همین مشكل از طرف اشخاص بدخواه به وجود آورد. این دو جنگ به این بهانه بپا شد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1] در چهارده جای نهج البلاغه ، علی علیه السلام در موضوع كشته شدن عثمان بحث كرده است. [2] اسراء/33. [3] هنگامی كه انقلابیون ریختند كه عثمان را بُكُشند، او خودش را روی بدن عثمان انداخت. یك شمشیری كه خواستند به تن عثمان بزنند، به دست آن زن خورد و انگشت او (یكی یا بیشتر) قطع شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انعطاف ناپذیری در اجرای عدالت ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ مشكلات دیگری علی علیه السلام داشت كه مربوط به روش خودش بود از یك جهت، و تغییری كه مسلمین پیدا كرده بودند از جهت دیگر. علی علیه‌السلام مردی بود انعطاف ناپذیر. بعد از پیغمبر سالها بود كه جامعه ی اسلامی عادت كرده بود به امتیاز دادن به افراد متنفّذ، و علی علیه السلام در این زمینه یك صلابت عجیبی نشان می داد. می گفت: من كسی نیستم كه از عدالت یك سر مو منحرف شوم. حتی اصحابش می آمدند می گفتند: آقا! یك مقدار انعطاف داشته باشید. می گفت: «اَ تَأْمُرونّی اَنْ اَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ. . . وَ اللّهِ ما أطورُ بِهِ ما سَمَرَ سَمیرٌ» [1]از من تقاضا می كنید كه پیروزی و موفقیت در سیاست را به قیمت ستمگری و پایمال كردن حق مردم ضعیف به دست آورم؟ ! . . . به خدا قسم تا شبی و روزی در دنیا هست، تا ستاره ای در آسمان در حركت است، چنین چیزی عملی نیست. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1] . نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ی 126.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صراحت و صداقت در سیاست ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ مشكل سوم خلافت او مسأله ی صراحت و صداقت او در سیاست بود كه این را هم باز عده ای از دوستانش نمی پسندیدند، می گفتند: «سیاست اینهمه صداقت و صراحت برنمی دارد، یك مقدار خُدعه و دغلبازی هم باید در آن قاطی كرد. چاشنی سیاست دغلبازی است» (اینهایی كه عرض می كنم تمامش در نهج البلاغه است) و حتی بعضی می گفتند: علی سیاست ندارد، معاویه را ببین چقدر سیاستمدار است! می فرمود: وَاللّهِ ما مُعاوِیَةُ بِاَدْهی مِنّی، وَ لكِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ، وَ لَوْ لا كَراهِیَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ اَدْهَی النّاسِ، وَ لكِنْ كُلُّ غَدْرَةٍ فَجْرَةٌ وَ كُلُّ فَجْرَةٍ كَفْرَةٌ وَ لِكُلِّ غادِرٍ لِواءٌ یُعْرَفُ بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ [1]. به خدا قسم اشتباه می كنید، معاویه از من زیركتر نیست، او دغلباز است، فاسق است، من نمی خواهم دغلبازی كنم، من نمی خواهم از جاده ی حقیقت منحرف شوم، فسق و فجور مرتكب بشوم. اگر نبود كه خدای تبارك و تعالی دغلبازی را دشمن می دارد، آنوقت می دیدید كه زرنگترین مردم دنیا علی است. دغلبازی فسق است، فجور است، و این گونه فجورها كفر است و من می دانم كه هر فریبكاری در قیامت محشور می شود در حالی كه یك پرچمی دارد (ظاهراً مقصود این است كه فریب خوردگان هم در زیر پرچم فریب دهنده هستند). ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1] نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ی 191.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا