eitaa logo
📚📖 مطالعه
81 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
91 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت در دومین توصیه مى فرماید: «و حفظ آنچه در دست دارى، نزد من  محبوب تر از درخواست چیزى است که در دست دیگرى است»; (وَ حِفْظُ مَا فِی یَدَیْکَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ طَلَبِ مَا فِی یَدَیْ غَیْرِکَ). ← اشاره به اینکه بسیارند کسانى که بر اثر اسراف و تبذیر، اموال خود را از دست مى دهند و نیازمند به دیگران مى شوند و عزت و حیثیت خود را بر سر آن مى نهند. هر گاه انسان، اعتدال و اقتصاد را در زندگى از دست ندهد نیازمند به دیگران نخواهد شد؛ بنابراین توصیه مزبور هرگز به معناى دعوت به بُخل نیست بلکه به معناى دعوت به میانه روى و اعتدال و ترک اسراف و تبذیر است.
آن گاه امام(علیه السلام) در سومین توصیه خود که در ارتباط با توصیه قبل است مى فرماید: «تلخى یأس (از آنچه در دست مردم است) بهتر است از دراز کردن دست تقاضا به سوى آنها»; (وَ مَرَارَةُ الْیَأْسِ خَیْرٌ مِنَ الطَّلَبِ إِلَى النَّاسِ). ← منظور از «یأس» در این عبارت همان ناامیدى است که انسان بر خود تحمیل مى کند، به گونه اى که راه طلب از دیگرن را بر خویش مى بندد. این کار گرچه تلخ است ; ولى سبب عزت و شرف انسان مى شود و به همین دلیل، امام(علیه السلام) این تلخى را از شیرینىِ طلب بهتر مى شمرد. تعبیر به «اَلْیأس عَمّا فى أیْدِى النّاسِ» به عنوان یک ارزش و فضیلت در روایات متعدّدى از معصومان آمده است از جمله در حدیثى از (علیه السلام)مى خوانیم: «وَ خَیْرُ الْمَالِ الثِّقَةُ بِاللهِ وَ الْیَأْسُ عَمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ; بهترین سرمایه اعتماد بر ذات پاک خدا و مأیوس بودن از چیزى است که در دست مردم است».(۳) این سخن بدان معنا نیست که انسان، تعاون و همکارى با مردم را در زندگى از دست دهد؛ زیرا زندگى اجتماعى چیزى جز تعاون و همکارى نیست، بلکه منظور این است که چشم بر اموال مردم ندوزد و سربار مردم نشود و با تلاش، براى معاش بکوشد. به گفته شاعر: وَ إِنْ کانَ طَعْمُ الْیَأْسِ مُرّاً فَإِنَّهُ أَلَذُّ وَ أَحْلى مِنْ سُؤالِ الاَْراذِلِ [اگر چه طعم یأس، تلخ است ولى شیرین تر و لذت بخش تر از درخواست و تقاضا از افراد رذل و پست است]
آن گاه در چهارمین توصیه مى افزاید: «درآمد (کم) همراه با پاکى و درست کارى بهتر از ثروت فراوان توأم با فجور و گناه است»; (وَ الْحِرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَیْرٌ مِنَ الْغِنَى مَعَ الْفُجُورِ). عفت از نظر لغت و موارد استعمال نزد علماى اخلاق، تنها به معناى خودنگهدارى جنسى نیست، بلکه هرگونه خویشتن دارى از گناه را شامل مى شود و در جمله بالا به این معناست؛ زیرا بعضى به هر گناه و زشتى تن در مى دهند تا ثروتى را از این سو و آن سو جمع آورى کنند؛ اما مؤمنان پاک دل ممکن است از طریق حلال و خالى از هرگونه گناه به ثروت کمترى برسند; امام(علیه السلام)مى فرماید این را بر آن ترجیح بده.
حضرت در پنجمین توصیه مى فرماید: «انسان اسرار خویش را (بهتر از هر کَس دیگر) نگهدارى مى کند»; (وَ الْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ). زیرا انسان، نسبت به اسرار خود از همه دلسوزتر است، چون افشاى آنها گاه موجب ضرر و زیان و گاه سبب آبرو ریزى و هتک حیثیت او مى شود در حالى که دیگران از افشاى سر او ممکن است هیچ آسیبى نبینند؛ بنابراین اگر مى خواهد اسرارش محفوظ شود باید در صندوق سینه خود آن را محکم نگه دارد، همان گونه که در کلمات قصار امام(علیه السلام) آمده است «صَدْرُ الْعاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ; سینه انسان خردمند صندوق اسرار اوست».
در ششمین توصیه مى فرماید: «بسیارند کسانى که بر زیان خود تلاش مى کنند»; (وَ رُبَّ سَاع(۴) فِیمَا یَضُرُّهُ). اشاره به اینکه سعى و تلاش باید روى حساب باشد. به بیان دیگر، تلاش باید با تدبیر توأم گردد نکند انسان با دست خویش ریشه خود را قطع کند که این بدترین نوع مصیبت است.
در هفتمین توصیه مى فرماید: «کسى که پرحرفى مى کند سخنان ناروا و بى معنا فراوان مى گوید»; (مَنْ أَکْثَرَ أَهْجَرَ(۵)). آرى یکى از فواید سکوت، گرفتار نشدن در دام سخنان بى معناست و این بسیار به تجربه رسیده که افراد پر حرف پرت و پلا زیاد مى گویند؛ زیرا سخنان سنجیده و حساب شده، فکر و مطالعه مى خواهد در حالى که افراد پر حرف مجالى براى فکر ندارند. امام(علیه السلام) در عواقب سوء زیادى براى افراد پر حرف بیان فرموده از جمله اینکه «مَنْ کَثُرَ کَلامُهُ زَلَّ; کسى که سخن بسیار گوید لغزش فراوان خواهد داشت»(۶) و همین امر آبروى او را مى برد و سبب خوارى و رسوایى مى گردد. به عکس کسانى که کم و سنجیده سخن مى گویند، سبب آبرومندى خود مى شوند. و به گفته شاعر: کم گوى و گزیده گوى چون دُر تا ز اندک تو جهان شود پُر
در هشتمین توصیه مى فرماید: «هر کَس اندیشه خود را به کار گیرد حقایق را مى بیند و راه صحیح را انتخاب مى کند»; (وَ مَنْ تَفَکَّرَ أَبْصَرَ). اهمّیّت تفکر در همه امور دنیا و آخرت چیزى نیست که بر کسى مخفى باشد و تمام افراد پیروزمند و موفق همین راه را پیموده اند. قرآن مجید در این باره مى فرماید: «(کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمُ الاْیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُون * فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَة); این چنین خداوند آیات را براى شما روشن مى سازد; شاید بیندیشید. * درباره دنیا و آخرت».(۷)
در نهمین توصیه مى فرماید: «به نیکوکاران و اهل خیر نزدیک شو تا از آنها شوى و از بدکاران و اهل شر دور شو تا از آنها جدا گردى»; (قَارِنْ أَهْلَ الْخَیْرِ تَکُنْ مِنْهُمْ، وَ بَایِنْ أَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمْ). ← اشاره به اینکه تأثیر مجالست و هم نشینى غیر قابل انکار است; همنشینى با بدان انسان را بدبخت و با نیکان انسان را خوشبخت مى سازد. در قرآن مجید اشاره روشنى به این معنا شده است آنجا که مى فرماید: «(وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً * یا وَیْلَتى لَیْتَنِى لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً * لَقَدْ أَضَلَّنِى عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِى وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلاِْنْسانِ خَذُولاً); به یاد آور روزى را که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم * اى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را به دوستى انتخاب نکرده بودم * او مرا از یادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود و شیطان همیشه انسان را تنها و بى یاور مى گذارد».(۸) پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در حدیث معروفى مى فرماید: «الْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ وَ قَرِینِهِ; انسان بر همان دینى است که دوست و رفیقش دارد».(۹) همین امر سبب مى شود که بهترین راه براى شناخت انسانى پیچیده و ناشناخته نگاه به همنشینان او باشد، همان گونه که در حدیث امیر مؤمنان على(علیه السلام) وارد شده است: «فَمَنِ اشْتَبَهَ عَلَیْکُمْ أَمْرُهُ وَ لَمْ تَعْرِفُوا دِینَهُ فَانْظُرُوا إِلَى خُلَطَائِهِ فَإِنْ کَانُوا أَهْلَ دِینِ اللهِ فَهُوَ عَلَى دِینِ اللهِ وَ إِنْ کَانُوا عَلَى غَیْرِ دِینِ اللهِ فَلاَ حَظَّ لَهُ مِنْ دِینِ اللَّه; [ اگر حال کسى بر شما مشتبه شد و دین او را نشناختید، به همنشینان او نگاه کنید; اگر اهل دین الهى باشند او هم بر دین خداست و اگر بر غیر دین الهى باشند او نیز بهره اى از دین ندارد».(۱۰)
در دهمین توصیه مى فرماید: «بدترین غذاها غذاى حرام است»; (بِئْسَ الطَّعَامُ الْحَرَامُ). قرآن مجید کسانى را که اموال یتیمان را مى خورند به عنوان کسانى معرفى کرده که آتش 🔥 مى خورند: (إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ ناراً).(۱۱) بقیه غذاهاى حرام نیز بى شباهت به اموال یتیمان نیست; در روایات آمده است از جمله موانع استجابت دعا خوردن غذاى حرام است. قبلاً به این حدیث نبوى اشاره کردیم.
امام(علیه السلام) در یازدهمین توصیه مى فرماید: «ستم بر ناتوان زشت ترین ستم است»; (وَ ظُلْمُ الضَّعِیفِ أَفْحَشُ الظُّلْمِ). زیرا او قادر بر دفاع از خویشتن نیست. مرحوم کلینى در کتاب کافى از (علیه السلام) نقل مى کند: «لَمَّا حَضَرَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ الْوَفَاةُ ضَمَّنِی إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ یَا بُنَیَّ أُوصِیکَ بِمَا أَوْصَانِی بِهِ أَبِی(علیه السلام) حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ وَ بِمَا ذَکَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ قَالَ یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لاَ یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلاَّ اللهَ; [هنگامى که پدرم در آستانه رحلت از دنیا بود مرا به سینه خود چسبانید و فرمود این سخنى است که پدرم در آستانه وفات (شهادت) سفارش کرد و او از پدرش (امیرمؤمنان على(علیه السلام)) نقل فرمود: که بپرهیز از ستم کردن بر کسى که یار و یاورى جز خدا ندارد».(۱۲) البتّه ظلم درباره همه کَس قبیح است; ولى اگر کسى مثلا به ثروتمندى ظلم کند و مقدارى از مال او را ببرد، گرچه کار خلافى کرده، لطمه زیادى بر او وارد نمى شود به خلاف آن کَس که از فقیرى مالى ببرد.
در دوازدهمین توصیه مى فرماید: «در آنجا که رفق و مدارا سبب خشونت مى شود خشونت مدارا محسوب خواهد شد; چه بسا داروهایى که سبب بیمارى گردد و بیمارى هایى که داروى انسان است»; (إِذَا کَانَ الرِّفْقُ خُرْقاً(۱۳) کَانَ الْخُرْقُ رِفْقاً رُبَّمَا کَانَ الدَّوَاءُ دَاءً، وَ الدَّاءُ دَوَاءً). اصل و اساس در برنامه هاى زندگى، نرمش و مداراست; ولى گاه افرادى پیدا مى شوند که از این رفتار انسانى سوء استفاده کرده بر خشونت خود مى افزایند؛ در مقابل این افراد، خشونت تنها طریق اصلاح است. جمله بعد در واقع به منزله علت براى این جمله است؛ زیرا مواردى پیدا مى شود که دوا، درد را فزون تر مى سازد و تحمل درد، دوا محسوب مى شود همان گونه که شاعر گفته است: هر کجا داغ بایدت فرمود چون تو مرهم نهى ندارد سود اشاره به اینکه زخم هایى است که تنها درمان آن در گذشته داغ کردن و سوزاندن بود، به یقین در آنجا مرهم نهادن بیهوده و گاه سبب افزایش بیمارى است و به عکس گاه بیمارى هایى عارض انسان مى شود که سبب بهبودى از بیمارى هاى مهم ترى است.
در سیزدهمین توصیه مى فرماید: «و گاه کسانى که اهل اندرز نیستند اندرزى مى دهند و آن کَس که (اهل اندرز است و) از او نصیحت خواسته شده خیانت مى کند»; (وَ رُبَّمَا نَصَحَ غَیْرُ النَّاصِحِ، وَ غَشَّ(۱۴) الْمُسْتَنْصَحُ(۱۵)). ← اشاره به اینکه همیشه نباید به سخنان کسانى که اهل نصیحت نیستند بدبین بود; گاه مى شود از آنها سخن حکمت آمیز و ناصحانه اى صادر مى گردد و به عکس، خیرخواهانِ نصیحت گو، گاه از روى خطأ و حسادت و عوامل دیگر در نصیحت خود مى کنند؛ بنابراین همیشه نباید به آنها خوش بین بود و در هر دو صورت حکم عقل را باید به کار گرفت و از قرائن به درستى و نادرستى اندرزِ اندرزگویان پى برد. مرحوم علاّمه مجلسى در بحارالانوار حدیث معروف جالبى در این زمینه نقل مى کند که پس از پایان طوفان🌪 نوح، 😈 در برابر حضرت نوح(علیه السلام) ظاهر شد و گفت: خدمت بزرگى به من کردى و حقى بر من دارى مى خواهم جبران کنم. نوح(علیه السلام) به او گفت: من بسیار ناراحت مى شوم که من خدمتى به تو کرده باشم بگو چیست؟ 😈گفت: آرى تو نفرین کردى و قومت را غرق نمودى اکنون کسى باقى نمانده که من او را گمراه کنم و مدتى استراحت مى کنم تا جمع دیگرى به وجود آیند و به گمراه ساختن آنها بپردازم. نوح علی نبیّنا و آله و علیه السلام گفت: چه خدمتى به من مى خواهى بکنى (در بعضى از روایات دیگر آمده است که نوح حاضر به پذیرش از او نبود ولى از سوى خداوند خطاب آمد: گرچه کار او شیطنت است ولى در اینجا راست مى گوید، بپذیر)(۱۶); شیطان گفت: «اذْکُرْنِی فِی ثَلاَثِ مَوَاطِنَ فَإِنِّی أَقْرَبُ مَا أَکُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا کَانَ فِی إِحْدَاهُنَّ؛ اذْکُرْنِی إِذَا غَضِبْتَ، وَ اذْکُرْنِی إِذَا حَکَمْتَ بَیْنَ اثْنَیْنِ، اذْکُرْنِی إِذَا کُنْتَ مَعَ امْرَأَة خَالِیاً لَیْسَ مَعَکُمَا أَحَدٌ; [در سه جا مراقب من باش که من در این سه مورد به بندگان خدا از همیشه نزدیک ترم: - هنگامى که خشمگین 😡 شوى مراقب من باش، و هنگامى که در میان دو نفر قضاوت مى کنى (باز هم) مراقب من باش، و هنگامى که با زنى در خلوتگاهى که شخص دیگرى در آنجا نباشد همراه شوى در آنجا نیز مراقب من باش».(۱۷) این در واقع یکى از مصادیق روشن کلام مولا امیرمؤمنان علیه السلام است.