eitaa logo
📚📖 مطالعه
80 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
93 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
📚📖 مطالعه
※ بخش چهارم : جهان کنونی، جهان سقوط یا #ظهور تمدن‌ها @ostad_shojae ╭═══════๛- - - 🇮🇷 ┅╮ │📱 @Mabah
※ بخش پنجم : وراثت صالحان در زمین : آینده‌ی ترسیم شده‌ی جهان در قرآن @ostad_shojae ╭═══════๛- - - 🇮🇷 ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
آینده جهان ۵.mp3
20.97M
📼 🎧 ✍ به قلم استاد محمد شجاعی ✘ با گسترش هوش مصنوعی و نفوذ آن در زندگی انسان، کم کم جهان به سمت نابودی و انقراض بشر حرکت می‌کند! ✘ آینده‌ی‌ جهان، حاکمیت نظام سرمایه‌داریِ طرفدار دموکراسی خواهد بود! ✘ جهان در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ نابود خواهد شد! اینها نمونه‌هایی کوچک از پیش‌بینی‌های بشر در مورد آینده جهان است! ※ پیش‌بینی قرآن در مورد آینده جهان اما: وراثت صالحان در زمین است. ※ چشم انداز این آیه چیست؟ و چگونه محقق خواهد شد؟ @Ostad_shojae ╭═══════๛✌️🇮🇷 ┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴۹ - توفیق توبه ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ و نیز جناب آقا میرزا ابوالقاسم مزبور از مرحوم اعتمادالواعظین تهرانی - علیه الرحمه - نقل نمود که فرمود در سالی که نان در تهران به سختی دست می آمد، روزی میرغضب باشی ناصرالدین شاه به طاقِ آب انباری میرسد و صدای ناله سگ‌هایی را می شنود؛ پس از تحقیق می بیند سگی زاییده و بچه هایش به او چسبیده و چون در اثر بی خوراکی پستانهایش شیر ندارد، بچه هایش ناله و فریاد می کنند. میرغضب باشی سخت متأثر می شود. از دکان خبازی که در نزدیکی آن محل بود، مقداری نان می خرد و جلوش می اندازد و همانجا می ایستد تا سگ 🐶 می خورد و بالاخره پستانهایش شیر می آورد و بچه هایش آرام می گیرند و سرگرم خوردن شیر از پستانهای مادر می شوند. میرغضب باشی مقدار خوراک یک ماه آن سگ 🐕 را از آن نانوایی می خرد و نقداً پولش را می پردازد و می گوید هر روز باید شاگردت این مقدار نان به این سگ برساند و اگر یک روز مسامحه شود از تو انتقام می کشم. در آن اوقات با جمعی از رفقایش میهمانی دوره ای داشتند به این تفصیل که هر روز عصر، گردش می رفتند و تفرّج می کردند و برای شام در منزل یکی با هم صرف شام می نمودند تا شبی که نوبت میرغضب باشی شد، زنی داشت که تقریبا در وسط شهر تهران خانه اش بود و وسایل پذیرایی در خانه اش موجود بود و زنی هم تازه گرفته بود و نزدیک دروازه شهر منزلش بود. به زن قدیمی خود پول می هد و می گوید امشب فلان عدد میهمان دارم و برای صرف شام می آییم و باید کاملا تدارک نمایی، زن قبول می کند و طرف عصر با رفقایش بیرون شهر رفته تفرج می کردند. تصادفاً تفریح آن روز طول می کشد و مقدار زیادی از شب می گذرد، هنگام مراجعت، رفقایش می گویند دیر شده و سخت خسته شدیم، همین در دروازه که منزل دیگر تو است می آییم. میرغضب باشی می گوید اینجا چیزی نیست و در خانه وسط شهری، کاملاً تدارک شده باید آنجا برویم. بالاخره رفقا راضی نمی شوند و می گویند ما امشب در اینجا می مانیم و به مختصری غذا می کنیم و آنچه در آن خانه تدارک کرده ای برای فردا. میرغضب باشی ناچار قبول می کند و مقداری نان و کباب می خرد و آنها می خورند و همانجا می خوابند. هنگام سحر، از صدای ناله و گریه بی‌اختیاری میرغضب باشی همه بیدار می شوند و از او سبب انقلاب و گریه اش را می پرسند، می گوید در خواب، امام چهارم علیه السلام را دیدم به من فرمود احسانی که به آن سگ کردی مورد قبول خداوند عالم شد و خداوند در مقابل آن احسان، امشب جان تو و رفقایت را از مرگ حفظ فرمود؛ زیرا زن قدیمی تو از غیظی که به تو داشت، سمّی ☠ تدارک کرده و در فلان محل از آشپزخانه گذاشته بود تا داخل خوراک شما کند، فردا می روی آن سمّ را برمی داری و مبادا زن را اذیت کنی و اگر بخواهد او را به خوشی رها کن. دیگر آنکه : خداوند تو را توفیق توبه خواهد داد و چهل روز دیگر به کربلا سر قبر پدرم حسین علیه السلام مشرّف می شوی. پس صبح با رفقا می گوید برای تحقیق صدق خوابم بیایید به خانه وسط شهری برویم؛ با هم می آیند چون وارد می شود زن تعرّض می کند که چرا دیشب نیامدی؟ به او اعتنایی نمی کند و با رفقایش به آشپزخانه می روند و به همان نشانه ای که امام علیه السلام فرموده بود، سمّ را بر می دارد و به زن می گوید دیشب چه خیالی در باره ما داشتی؟ اگر امر امام علیه السلام نبود از تو تلافی می کردم لکن به امر مولایم با تو احسان خواهم کرد، اگر مایلی در همین خانه باش و من با تو مثل اینکه چنین کاری نکرده بودی رفتار خواهم کرد و اگر میل فراق داری تو را طلاق می دهم و هرچه بخواهی به تو می دهم؛ زن می بیند رسوا شده و دیگر نمی تواند با او زندگی کند، طلب طلاق می کند او هم با کمال خوشی طلاقش می دهد و خوشنودش کرده رهایش می کند. از شغل خودش هم استعفا می دهد و استعفایش مورد قبول واقع می شود آنگاه مشغول توبه و ادای حقوق و مظالم گردیده و پس از چهل روز به کربلا مشرف می شود و همانجا می ماند تا به رحمت حق واصل می گردد.
[ادامه داستان] آثار احسان به مخلوقات خداوند عالم هرچند حیوانی مانند سگ باشد در روایات بسیار است و گاه می شود که آن احسان سبب عاقبت به خیری و مغفرت الهی می گردد. شواهد این مطلب بسیار است از آن جمله در جلد 14 بحار از کتاب (حیوه الحیوان) دمیری نقل کرده از رسول خدا صلی الله علیه وآله که فرمود زنی در بیابانی می رفت و سخت تشنه شده بود تا به چاهی رسید که در آن آب بود، خود را به قعر آن رسانید و آب آشامید و سیراب شد، بیرون آمد دید سگی از شدت تشنگی خاکهایی که نمدار شده می خورد. به خود گفت این سگ بیچاره مانند من تشنه است، بر او رقّت کرد و به زحمت خود را به آب رسانید و موزه پایش را پر از آب کرد و به دندان گرفت و بالا آمد و سگ را سیراب نمود. خداوند این کارش را پذیرفت و تلافی فرمود و او را آمرزید . گفتند یا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) آیا برای ما در احسان به حیوانات پاداشی است ؟ فرمود : ( نَعَمْ فی کُلِّ کَبَدٍ حَرِیّ اَجْرٌ ؛ یعنی : بلی در هر جگری که عطش دارد به واسطه خنک کردن و آب به او رساندن اجری خواهد بود ) و نیز در همان کتاب است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود : ( شب معراج داخل شدم و کسی را در آنجا دیدم که سگ تشنه ای را سیراب کرده بود )¹ جایی که احسان به حیوان هنگام ضرورت موجب و آمرزش و می شود، پس چگونه است اثر احسان و دادرسی از انسان، خصوصا مؤمن ؟! و در این باره روایات و داستانهایی در کتاب ( کلمه طیبه ) مرحوم نوری نقل شده است به آنجا مراجعه شود . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- و فیه ایضا عن نوادر الراوندی عن موسی بن جعفر (علیه‌السلام) عَنْ آبائِهِ عَلَیْهِمُالسَّلام قالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله علیه وآله ) و دَخَلْتُ الْجَنَّهَ فَرَأیْتُ صاحِبَ الْکَلْبِ الَّذی اَرْواهُ مِنَ الْماءِ . 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/48133 ╭═══════๛ - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - -
┅═┄⊰༻ 🍒 ༺⊱┄═┅ ❒ مثل شكلات! 🍬 ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ مادر ها را ببين! همين كه بچه هايشان زمين مي خورند، احساس درد مي كنند و شيون و زاري به راه مي اندازند، خيلي سريع شكلاتي 🍬 كف دست آن ها مي گذارند و انگار نه انگار كه زمين خورده اند، يا جايي شان درد مي كند، و آرامِ آرام مي شوند. 🤔 هيچ فكر كرده ايد چرا؟ چون اهل حساب و كتاب اند، و با خود مي گويند: درست است زمين خوردم و درد دارم، ولي توي دستم يك شكلات🍬 است و آن به اين در. مي خواهم بگويم منشأ آن ها اين است كه بلا و نعمت را با هم مي بينند، و چون با هم مي بينند آرام مي شوند. ✓ و اين ساده ترين راه براي رسيدن به آرامش است. هر كسي در زندگي خود اگر بلا و رنجي را احساس مي كند، نعمت هايي هم در كف دارد كه اگر هر دو را ببيند، بي تاب و بي قرار نخواهد شد. اين است كه قرآن كريم از ما مي خواهد كه نعمت هاي خداوند را به ياد بياوريم. به ياد آوريد نعمت هايي را كه به شما داده ام. مثل نيمكت نشين ها! يادت باشد به همان تعدادي كه در زمين چمن بازي مي كنند، به همان تعداد هم نيمكت نشين اند و تمام نگاه نيمكت نشينان به مربي است و تمام توجه مربي به بازيكنان. همين كه يك بازيكن خوب بازي نكند، مربي او را از زمين بيرون مي آورد و ديگري را جايگزين مي كند. مي خواهم بگويم تا دلت بخواهد و تا چشم كار مي كند خدا نيمكت نشين دارد؛ پس هر يك از ما در هر موقعيت مناسب و خوبي كه قرار مي گيريم اگر خوب نقش خود را ايفا نكنيم، سريع ديگري را جايگزين خواهد كرد، و را از ما خواهد گرفت. ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┅═┄⊰༻ 🍒 ༺⊱┄═┅ ❒ مثل الاكلنگ! ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ الاكلنگ دو طرف دارد. يك طرف يكي نشسته است كه خود را پايين مي كشد تا طرف مقابل بالا برود؛ آن گاه طرف مقابل هم متقابلاً چنين رفتاري خواهد كرد. يعني هر كدام تلاش مي كنند تا ديگري را بالا ببرند، و اينجاست كه بازي معنا پيدا مي كند و لذت بخش مي شود. مي خواهم بگويم زندگي همچنين وضعيتي دارد. چه يك زن و شوهر، چه دو تا رفيق چه دو تا همكار، اگر هر كدام تلاش كند ديگري رشد و ارتقاء پيدا كند، آن ديگري هم همين كوشش را خواهد كرد؛ يعني احترام مي آورد، همان طور كه بي حرمتي هم بي حرمتي به دنبال خواهد داشت. ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا