#خاطرات | آسان گويى، نه سُست گويى
💭 به ياد دارم يك جمله را دو شخصيّت مهم به من #سفارش كردند: يكى آية اللّه حاج آقا مرتضى حائرى قدس سره و ديگرى آية اللّه شهيد دكتر بهشتى، آنان فرمودند:
❌ قرائتى! نگو من معلّم بچهها هستم تا سست و آبكى صحبت كنى! آسان بگو ولى سستنگو! به شكلى اين نسل را بساز و براى آنها سخن بگو كه اگر ديگران آمدند، بتوانند بقيه راه را ادامه دهند و آنها را بسازند.
قرآن مىفرمايد: « و قولوا قولاً سديداً» #محكم و با استدلال سخن بگوئيد.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#مثل_شاخه_های_گیلاس
┅═ ۷۷ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅
❒ مثل چاي تلخ!
⿻◌⿻◌⿻◌⿻
☕️ كنار چاي تلخ هميشه يا قند است يا شكر، به همين خاطر هم هست كه گوارا مي شود.
#يادت_باشد بعضي ها مثل چاي اند؛ يعني تلخ اند. پس با آن ها شكر باش؛ يعني شيرين حرف بزن، شيرين رفتار كن.
به قول سعدي، شيرين حركات باش و اين #سفارش خداست.
بدي هاي ديگران را با خوبي هاي خود دفع كن.
يعني اگر ديگران تلخ بودند، شيرين باش.
┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━
📚 @ghararemotalee
📳 @Mabaheeth
هدایت شده از فقه و احکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سفارش | #بشنویم ...
میخوای فقیر نشی!!
به این دو نفر زیاد محبت کن...
#استاد_الهی حفظه الله تعالی
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#داستانهای_شگفت
۱۱۹ - شفای کور به برکت حضرت عسکریین علیهما السلام
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
و نیز سیدناالمعظم حضرت آقای موسوی دامت برکاته نقل فرمودند داستانی را که خود از صاحب آن شنیده بودند و در جلد 2 تاریخ سامرا صفحه 193 نقل شده است و خلاصهاش آنکه حاج میرزا سید باقرخان تهرانی مشهور به حاج ساعدالسلطان در سال 1323 قمری به قصد زیارت ائمه عراق حرکت می کند، چون به کاظمین علیهما السّلام می رسد فرزند یگانه چهارساله اش به نام (سید محمد) به چشم دردِ سختی مبتلا می شود، چند روزی مشغول معالجه می شود فایده نمی بخشد.
پس به سمت سامرا حرکت می کند به قصد اینکه ده روز آنجا بماند و در راه به واسطه شدت گرما و غبار راه و حرکت عربانه درد چشم بچه سخت تر و چند برابر می شود؛ پس از ورود به سامرا بچه را نزد قدس الحکما که معروف به حافظالصحه و افلاطون زمانش بود می برد، مشغول معالجه می شود ثمری نمی بخشد و می گوید حتماً باید بچه را بزودی برسانی به بغداد نزد فلان که متخصص بیماری چشم است و مسامحه مکن که خطرناک است.
پدرِ بچه از شنیدن این مطلب سخت پریشان و نالان و حیران می گردد چون فرزندِ منحصرِ او بوده، لکن چون تصمیم داشته ده روز بمانند حرکت نمی کند و مشغول دعا و زیارت می شود تا هفت روز؛ پس درد چشم بچه سخت تر شده به طوری که یک لحظه از گریه و ناله آرام نداشت. اهل خانه و #همسایه ها تا صبح خواب نرفتند چون صبح شد حافظالصحة را می آورند چون چشم بچه را باز می کند و در آن به دقت نظر می کند حالش تغییر می کند و دست بر دست می زند و ناله می کند و به پدر بچه اعتراض می نماید و می گوید چشم بچه را کور کردی، من به شما سفارش کردم. تأکید نمودم زود او را به بغداد برسانید و چند مرتبه تأکید و #سفارش کردم و شما به حرف من اعتنا نکردید تا چشم بچه کور شد و دیگر رفتن بغداد ثمربخش نیست.
و این درد و ناراحتی که فعلاً دارد به واسطه قَرحه و زخمی است که در چشم اوست و بینائی چشمش را از بین برده است. پدر بچه از شنیدن این مطلب سخت پریشان و بمانند بدن بی جان می شود، سپس حافظالصحة برای معالجه قرحه که بمانند دو دانه بادام از چشم بیرون بود، مشغول می شود تا از درد آرام گیرد و کوری با درد نباشد؛ پس به سختی دو چشم او را که بیرون شده بود بر گردانید بداخل چشم و بچه از شدت درد غش کرد و این مطلب به محضر آیت اللّه میرزا محمد تقی شیرازی و سایر علما رسید همه ناراحت و غصه دار شدند.