#داستانهای_شگفت
۱۰۶ - شفای مریض و تعمیر قبر میثم
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
جناب آقای قندهاری سابق الذکر و نیز جمعی دیگر از موثقین نجف اشرف نقل کرده اند که : رشاد مرضه که از تجار درجه یک عراق می باشد، تقریبا در هفت سال قبل به مرض سرطان داخلی مبتلا شد و اطبای عراق و لبنان و سوریه از معالجهاش عاجز شدند و برای مداوا به ممالک اروپایی رفت، بالأخره به او گفتند به هیچ وجه علاجی ندارد چه جراحی بکنیم و چه نکنیم. ریشه سرطان به قلب رسیده و بر فرض، جراحی بکنیم یک هفته دیرتر شاید بمیری.
دست از زندگی می شوید.
شب در خواب، عربی را می بیند که پیراهن کرباسی در بر دارد با محاسن متوسط، می گوید: رشاد مرضه اگر قبر مرا درست کنی، من از خداوند شِفای تو را می خواهم.
می پرسد شما کیستید؟
می فرماید من #میثم_تمار هستم ( ناگفته نماند که قبلاً بارگاه ( میثم ) بسیار مختصر و محقر بود ).
از خواب بیدار می شود و دو مرتبه به خواب می رود و همان منظره را می بیند.
در مرتبه سوم نیز همینطور مشاهده می کند.
فردا با هواپیما به بغداد برمی گردد و از راه مستقیماً به درخواست خودش او را بر سر قبر (میثم علیه السلام) می آورند و آنجا می ماند.
شب هنگام همان شخصی که در خواب دیده بود در مقابل چشمش پیدا می شود و صدایش می زند ( رشادمرضه! قُم ) یعنی بلند شو، می گوید نمی توانم.
با تندی می گوید ( قُم ) ناگهان می ایستد و آثاری از مرض در خود نمی بیند.
بلافاصله مشغول تعمیر بارگاه میثم می شود و قبه آبرومند فعلی را می سازد و بعد شوق تعمیر قبر مسلم بن عقیل علیهالسلام را پیدا می کند و قبه طلای مسلم را تمام می کند و سپس برای تجدید تذهیب گنبد مولا #امیرالمؤمنین علیه السّلام دویست کیلو طلا می پردازد و اکنون بحمداللّه تذهیبِ گنبد تمام شده است.
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/53004
—— ⃟ ————————
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -