eitaa logo
📚📖 مطالعه
80 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
92 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
| حسّاسيت در مقابل گناه شخصى در منزل حضرت قدس سره جمله‌اى عليه يكى از مراجع گفت. همين كه امام شنيد، آنقدر عصبانى شد كه را تعطيل كرد و فرمود: در خانۀ من گناه شد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| اثر محبّت به بچه‌ها در كاشان پيرمردى بود كه فرزندى نداشت، ولى هميشه مقدارى شكلات 🍬 در جيبش مى‌گذاشت و به بچه‌ها مى‌داد. الآن سالهاست كه از دنيا رفته است و بچه‌هايى كه از دست او شكلات گرفته‌اند، هر شب‌جمعه شيرينى و شكلات مى‌خرند و براى او مى‌كنند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| خيانت مايۀ بى‌ارزش شدن از مرحوم سيد مرتضى پرسيدند: چرا براى سرقت يك چهارم مثقال طلا، چهار انگشت را قطع مى‌كنند؟ فرمود: دست وقتى ارزش دارد كه خائن نباشد، دستى كه خائن شد بايد فداى يك مثقال طلا شود. تا نكرده‌اى چهار انگشت تو ٤٠٠ مثقال طلا ارزش دارد. لذا ديۀ انگشتان ٤٠٠ مثقال طلاست؛ امّا همين كه خيانت كرد، ٤٠٠ مثقال فداى يك چهارم مثقال مى‌شود. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| كمك به همسايه قدس سره يكى از مراجع نجف، شبى خادم خود را به منزل آيت اللّه سيد جواد عاملى فرستاد كه زود تشريف بياوريد. بلافاصله آيت اللّه خودش را به خانه سيد رساند. سيّد فرمود: هيچ مى‌دانيد كه شما هفت روز است چيزى ندارد بخورد و از كاسب محل نسيه مى‌گيرد. امشب بقّال به او خرماى نسيه نداده و او با دست خالى و روى شرمسار به خانه برگشته است‌؟ آية اللّه گفت: خبر نداشتم! سيد فرمود: اگر خبر داشتى و بى‌اعتنا بودى كه مى‌گفتم كافر شده‌اى، من ناراحتم كه چرا خبر نداشتى. بعد فرمود: اين غذا را خادم من مى‌آورد تا پشت درب منزل آن فقير، آنگاه شما غذا را به خانۀ او ببر و بگو مى‌خواهيم امشب با هم شام بخوريم. مرد فقير پس از دريافت غذا گفت: احدى از ماجراى من خبر نداشت شما چطور خبردار شديد كه ما چيزى براى خوردن نداريم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| تغافل مرجع مرجع تقليد آية‌اللّه سيد ابوالحسن اصفهانى، نسبت به خانواده‌هاى بى‌بضاعت خيلى حسّاس بود و هر يك از آنان كه صاحب مى‌شد يكصدتومان براى خرج زايمان همسرش به او مى‌داد. مردى گفت: آقا سنّش زياد شده و هوش و حواس درستى ندارد، اعياد مذهبى كه مى‌رسيد در شلوغى خدمت آقا مى‌رسيد و مى‌گفت: ديشب خداوند بچه‌اى به ما داده است، آقا هم صد تومان به او مى‌داد. به دوستانش گفت: نگفتم آقا توجّه ندارد، دوستانش گفتند: آقا توجّه دارد، ولى براى حفظ‍‌ آبروى تو تغافل مى‌كند. بالاخره وقتى براى گرفتن صد تومان هشتم خدمت آقا رسيد، آقا پول را به او داد و آهسته كنار گوشش فرمود: قدر خانمت را داشته باش كه در يك سال هشت بار برايت زايمان كرده است!! 😁 ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| حفظ‍‌ آبرو مرجع تقليد شيعه حضرت آية اللّه سيد ابوالحسن اصفهانى نماينده‌اى را به يكى از شهرها اعزام كرد. پس از مدّتى مرتّب شكاياتى از او مى‌رسيد. عدّه‌اى از مردم خدمت آقا رسيده و از عملكرد بد نماينده سخن گفتند. آقا فرمود: مى‌دانم. گفتند: اگر مى‌دانيد پس چرا او را عوض نمى‌كنيد؟ فرمود: اين آقا قبل از اينكه نمايندۀ من بشود يك كيلو آبرو داشت؛ پس از حكم من آبرويش ده كيلو شد، حالا بايد من به گونه‌اى او را عوض كنم كه آبروى خودش حفظ‍‌ شود. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| تمام كردن واجبات در يكى از كوچه‌هاى كاشان دو تا خانم به هم رسيدند، يكى از آنها به ديگرى گفت: من تمام واجبات دخترم را درست كرده‌ام. عالمى از آنجا مى‌گذشت پيش خود گفت: من كه اين همه درس دين خوانده‌ام نتواسته‌ام تاكنون واجباتم را درست كنم، اين خانم چگونه موفّق شده است‌؟ در اين هنگام شنيد آن زن به ديگرى مى‌گويد: براش لحاف دوخته‌ام، سرويس چينى خريده‌ام و.... مرد عالم گفت: حالا فهميدم منظور از واجبات چيست‌؟ 😁 ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| فقر عيب نيست علامه مجلسى عليها السلام دخترى داشت به نام آمنه و شاگرد خوش استعداد فقيرى داشت به نام . ملا صالح بقدرى فقير بود كه در پرتو نور چراغ مستراح مدرسه درس مى‌خواند. روزى علامه به دخترش گفت: آيا مايل هستى با طلبۀ فقيرى كنى‌؟ دختر كه خود دانشمندى فرزانه بود گفت: فقر عيب نيست. سرانجام ازدواج صورت گرفت. ملاصالح مى‌گويد: گاهى در مسائل فقهى در مى‌ماندم، از همسرم آمنه كمك مى‌گرفتم و او حل مى‌كرد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| نبايد دروغ بنويسيم مادرِ يكى از مسئولين فوت كرده بود. دفتر يكى از تسليت نامه‌اى تنظيم كرده و نوشتند: بسيار متأسّفيم. وقتى جهت امضا خدمت آقا بردند فرمود: كلمۀ بسيار را حذف كنيد، است. بعد فرمود: كلمۀ متأسّفم را نيز حذف كنيد. همين اندازه طلب مغفرت كنيد كافى است. ❌ ما نبايد دروغ بنويسيم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| كرامت علامه امينى ره 💬 مرحوم مى‌گويد: وارد جلسه‌اى در شهر بغداد شدم كه دانشمندان بزرگ اهل سنت شركت داشتند. وقتى وارد شدم هيچ كَس به من اعتنا نكرد و من نزديك در و كنار كفش كن نشستم. پسرى وارد شد تا به من رسيد گفت: « هذا هو » اين همان است. نگران شدم نكند توطئه‌اى باشد. پرسيدم قصه چيست‌؟ گفتند: نگران نباشيد! مادر اين بچه مبتلا به بيمارى حمله و غش بوده، عالمى برايش دعا نوشته و خوب شده است حالا دعا گم شده و مادر دوباره به حال بيمارى برگشته است، پسربچه تا شما را ديد فكر كرد شما همان عالم دعانويس هستيد؛ چون عمّامۀ شما شكل عمّامۀ اوست. حالا ممكن است شما دعايى بنويسيد. علامه مى‌فرمايد: من در تفسير و تاريخ و... وارد بودم؛ امّا در عمرم دعا ننوشته بودم. 📝 كاغذ خواستم و آيه‌اى از قرآن را در آن نوشتم، همين كه دعا را بردند، عبايم را جلوى چشمانم انداختم و از همان مجلس بغداد، به نجف سلامى دادم: « السلام عليك يا اباالحسن يا اميرالمؤمنين » و بعد گفتم: آقا يك حواله دادم آبروى ما را حفظ‍‌ كن. لحظاتى بعد پسربچه به وسط‍‌ سالن پريد و گفت: مادرم خوب شد! مادرم خوب شد! قصه كه به اينجا رسيد مرا با سلام و احترام در بالاى مجلس نشاندند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| سفارش نواب صفوى يكى از خصائص شهيد بزرگوار سيد مجتبى اين بود كه به هنگام نماز هر كجا بود مى‌گفت و به ياران و طرفدارانش هم سفارش كرده بود وقت نماز هركجا بوديد با صداى بلند اذان بگوئيد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| جمعه تعطيل نيست! شخصى وارد شهرى شد، روز شنبه بود و بازارها باز. گفت: الحمدللّه در اين شهر نيست. فرداى آن روز، يعنى يكشنبه به بازار آمد، ديد بازار باز است. گفت: الحمدللّه، در اين شهر هم نيست. روز جمعه شد، ديد مغازه‌ها باز است! گفت: گويا مردم اينجا هيچ دينى ندارند! 😁 ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────