eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
845 عکس
54 ویدیو
129 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه؛ شهر غربت.mp3
1.74M
🔹کاروان شهیدان🔹 کربلا پر شد از عطر باران گشته پابوس دریا بیابان آمده کاروان شهیدان منشأ نور و مقصد عشاق است این کویرِ غم، قبلۀ آفاق است این وادی عطر تربت دارد این کعبه خاکش حرمت دارد «یا ثارالله و ابن ثاره» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کربلا ملجأ آسمانی بر غریبانِ خود روضه‌خوانی هر تپش غم به دل می‌نشانی خاک لب‌تشنه، مأمن دریا باش با دلِ زینب، اهل مدارا باش گر چه از غم‌ها جان بر لب است تکیه‌گاه مولا، زینب است «یا ثارالله و ابن ثاره» شاعر: 🌐 shereheyat.ir/node/5102@ShereHeyat_Nohe @ghararenokary
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام... منتظر قدوم همه ذاکرین اهل بیت علیهم السلام هستیم... مکان جلسه تغییر کرده زیر زمین صحن امام هادی(ایوان طلا) شبستان حضرت زهرا هیئت قاسميون مرکز قرآن و حدیث کریمه اهل بیت @ghararenokary
4_5825618340927768844.mp3
29.12M
🔰🔰 🔹️صلی الله علیک یا اباعبدالله🔹️ 🏴 روضه محرم 🏴 با تحقیق و سخنرانی: حجت الاسلام محرم ۱۴۰۰ ✅موسسه قدیم الاحسان✅ 🛑رفقای بزرگوارم حتما گوش بدید... @ghararenokary
غروب بود که آهسته دوره ات کردند غروب بود که از هر طرف کمین خوردی غروب بود که نایی به پیکر تو نماند غروب بود که از اسب بر زمین خوردی غروب بود که در پیش چشم اهل حرم به زیر هجمه‌ی تیغِ سپاه می رفتی یکی عبای تو را،آن یکی رَدای تو را... کشان کِشان به تهِ قتلگاه می رفتی @ بگو دروغ شنیدیم..،آب خوردی حسین بگو ز فرط عطش هِی نرفته ای از حال بگو "سنان" به لب خشک تو لگد نزده بگو که نیزه به حلق‌ات نرفته در گودال میان گودیِ گودال گیر کردی حسین تمام بند به بندِ تن‌اَت گُسست آخر عصابه‌دست..،محاسن‌سپیدی آمده بود... چنان به صورت تو زد..،عصا شکست آخر هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید تو مانده بودی و شمر و دوازده ضربه دُرُست لحظه ی آخر که مادر تو رسید تو مانده بودی و شمر و دوازده ضربه به پیش مادر پهلو‌شکسته ی تو حسین شکسته‌بال تو را بی حیا زمین کوبید میان کاکُل تو پنجه را فرو می برد وَ چند مرتبه راس تو را زمین کوبید چِقَدر وقت گرفت است ذبح تو از شمر... تمام این همه مدت تو دست و پا زده ای به زیر ضربه ی خنجر..،سنان به خولی گفت: شنیده مادر خود را فقط صدا زده ای به جان پیرهن کهنه ی تو افتادند لباس پاره ی تو دست این و آن افتاد تن تو زیر سم مرکب عَدو له شد سر بُریده ی تو بر سَرِ سِنان افتاد @ پس از تو پای حرامی به خیمه ها وا شد نگاه حرمله ها بر رباب‌ها افتاد به دستِ پستِ هزاران حرام‌لُقمه..،غروب ز آیه های حریم‌ات نقاب ها افتاد غروب بود که شمر از تن تو دست کشید غروب بود که در خیمه ی زنان آمد غروب بود که انگشت های تو..،ای وای غروب بود که از راه ساربان آمد @ghararenokary
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام قابل توجه ذاکرین نوجوان و جوان به همراه خانواده محترمتان تشریف بیارید و میهمان سفره امام سجاد هستید. درب هیئت راس ساعت۱۶:۵۰ بسته خواهد شد. هر هفته پنجشنبه منتظر حضور شما هستیم... @ghararenokary
بار گزاری اشعار شهادت امام زین العابدین علیه السلام @ghararenokary 🔽🔽
آتش گرفت خیمه میسوخت پا به پایش خورشید شعله ور شد در آسمان برایش زنجیر می زدند و بزم عزا گرفتند ‌زنجیرهای بسته بر رویِ دست و پایش @hosenih دستان عمه زینب(س) را بسته دید و بی شک هر آن از این مصیبت شد بیشتر عزایش در ازدحام شام و در تنگنایِ بازار در زیر دست و پا رفت در هر قدم عبایش یک روز داغ دید و یک عمر روضه خوان شد با لرزشی که افتاد از بغض، در صدایش میرفت سمت مسجد افتاد یادِ بابا از دست پیرمردی افتاد تا عصایش یادِ غروبِ گودال سر میگذاشت بر خاک آرام گریه میکرد با ذکرِ سجده هایش یادِ محاسنی که خون می چکید از آن یادِ تنی که پُر بود از زخم، جای-جایش @hosenih لعنت به تیر و شمشیر، لعنت به ذات نیزه لعنت به خنجری که شد واردِ قفایش تصویرِ نعل تازه از خاطرش نمیرفت یک داغِ بیکران بود سوغاتِ کربلایش! شاعر: @ghararenokary
تمام عمر خود، آزار دیدم جهان را بر سرم آوار دیدم عزیزان خدا را خوار دیدم میان مجلس اغیار دیدم چهل منزل که نه، عمری حزینم چهل سال است من چله نشینم شبانه روز، یاد اربعینم همیشه چشم خود، پُربار دیدم @hosenih کنارِ گریه دوشادوش ماندم فقط خیره شدم، خاموش ماندم گمانم ساعتی بیهوش ماندم همینکه آب، بالاجبار دیدم شده اشکم روان، با که بگویم غمِ هفت آسمان با که بگویم ازین داغ گران با که بگویم حرم را بر سرِ بازار دیدم الهی که زنی مضطر نماند میان کوچه، بی یاور نماند اگر هم ماند، بی معجر نماند خودم این درد را ناچار دیدم ازین غصه گریبان می دهم چاک میان خنده های قوم ناپاک عقیله عمه ام را بر روی خاک... به زیر کعب نی، بسیار دیدم نرفت از تن، نشانِ سلسله... نه نرفت از گوش، صوتِ هلهله... نه نرفت از خاطر من، حرمله... نه از آن ملعون غمی دشوار دیدم مداوا کرد چشم تار ما را تسلا داد قلب زار ما را خدا خیرش دهد، مختار ما را سر شمر و سنان بر دار دیدم رباب و گریه اش... ای داد، ای وای صدای گریه ی نوزاد، ای وای کشیدم از جگر فریاد ای وای... پرِ گهواره را هر بار دیدم نمی دانم، گمانم خواب بودم میان خیمه ها بی تاب بودم مریض اما پیِ ارباب بودم به حال زار، داغ یار دیدم @hosenih به روی سینه اش دیدم دویدند تنش را سمت گودالی کشیدند سرش با خنجر کندی بریدند خودم دیدم، اگرچه تار دیدم بمیرم عاقبت انگشترش را لباسِ دستباف مادرش را عبا، عمامه ی پیغمبرش را میان دکه ی تجار دیدم شاعر: @ghararenokary
وضو گرفته ای از خون سلسله هر روز شده است بزم بکائت چو نافله هر روز چه روضه ها که ندیدی امیر لشکر اشک چه آه ها که کشیدی ز "کَربَله" هر روز @hosenih هنوز گوشه ی گودال بی رمق ماندی ز کربلا نگرفتی تو فاصله هر روز نبود جای شما در خرابه ها هر شب و زیر تابش خورشید در دلِ هر روز بلند مرتبه رأس حسین تا افتاد ز نیزه دار، تو کردی به دل گِله هر روز هزار مرتبه جان تو رفت تا دیدی به پای خواهر خود، خون و آبله هر روز تو دیده ای که چگونه رباب می شد آب به پای خنده ی بدجور حرمله هر روز تو خواستی سپر عمه باشی اما حیف نداشتی تو توان مقابله هر روز بگو نگاه پلید سنان و خولی و شمر کجا و زینب پاک و مجلله هر روز؟! هزار روضه ی مکشوفه ات سه بار "الشام" چه ها کشیده ای ای مرد قافله هر روز دلیل آرزوی مرگ تو چه بوده به شام چگونه بگذری از شرّ مسأله هر روز چه کرده با دل تو خیزران و مِی عمری چه کرده با دل تو یاد هلهله هر روز بگو چگونه سپردی رقیه را تو به خاک که قلب خاک شود غرق ولوله هر روز @hosenih تو ای عزیز نبودی اسیر، بلکه عدو ز خطبه های تو افتاد در تله هر روز هنوز پایه ی کاخ یزید می لرزد که از کلام تو برپاست زلزله هر روز شاعر: @ghararenokary