eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
793 عکس
50 ویدیو
113 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ خانه‌های آن کسانی می‌خورد در، بیشتر که به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر عرض حاجت می‌کنم آن‌جا که صاحب‌خانه‌اش پاسخ یک می‌دهد با ده برابر بیشتر گاه‌گاهی که به درگاه کریمی می‌روم راه می‌پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسَی‌بن‌جعفر بیشتر @hosenih گردنم در زیر دیِن آن امامی هست که داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است با سلامش می‌کند قم را معطر بیشتر قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر قصد این بار قصیده از برادر گفتن است ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنم را می‌کنم این‌گونه باور بیشتر مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسان‌ترند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر @hosenih ای که راه انداختی امروز و فردای مرا! چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی جان زهرا(س) چون شنیدم که به مادر بیشتر... بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند... ⏹ @ghararenokary
بس که در صحن و سرایت لطف و احسان ریخته پای ایوان تو دل های پریشان ریخته کاسه زائر همیشه پر شده در این حرم گاه پنهان ریخته گاهی نمایان ریخته مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار پای هر گلدسته تو صد گلستان ریخته پنجره فولاد تو از بس شفا داده است که زیر پای زائرت انگار درمان ریخته مرده را هم زنده خواهد کرد خاک کوی تو این چه اکسیری ست در خاک خراسان ریخته؟ میوزد عطر مدینه در حریمت، سال هاست... روی لب های حرم ذکر حسن جان ریخته باز هم اسم مدینه آمد و حس می کنم از نگاه زائرانت باز باران ریخته شاعر: @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نقل است که فخر علما ، شیخ بهایی شد شامل لطف و کرم خاص خدایی گفتند بیا فاطمه داده است رضایت معمار حرم باش ، علی کرده جدایت جا داشت بنازد به همه عالم امکان روزیِ کمی نیست حرم سازی سلطان @hosenih آن شیرکه خورده است نهاده اثرش را او خرج حرم کرد تمام هنرش را اخلاص نشان داد ، خدا داد توانش فردوس ِ برین کرد بنا با دل و جانش نزدیک به اتمام حرم بود که ناگاه دیدند همه روی لب شیخ نشست آه با پوزش از آقای جهان گفت به یاران باید که کنم چند شبی ترک خراسان من می روم اما بخرید آبرویم را اجر همه با مادرمان حضرت زهرا تا اینکه دوباره برسم خدمت آقا جز سر در این کعبه بسازید همه جا را در غیبت او گشت مهیا چه بنایی چه گنبد و گلدسته ی انگشت نمایی به به چه ضریح و حرم و صحن و سرایی از شوقِ طوافش دل کعبه است هوایی ناگاه چنین توصیه گردید ز خدام وقتش شده معماری سر در شده اتمام گفتند که ما اذن به این کار نداریم تا آمدن شیخ همه لحظه شماریم هنگام سفر شیخ به ما گفته مکرر کار خود من هست مهیایی سر در گفتند که از جای دگر آمده دستور فرمان امام است و پر از حکمت و منظور پس ساخته شد سر درِ آن روضه رضوان کم داشت فقط روح الامین عرش خراسان پس شیخ بهایی ز سفر آمد و ناگاه با دیدن سردر ز دل خویش کشید آه شد غوطه ور حسرت و غم حال و هوایش تا داشت توان کرد گله از رفقایش گفتند مکدر نشو این امر امام است سر پیچی رعیت ز شهنشاه حرام است یک خادم خوش روزی این روضه ی اعلا دیدار نصیبش شده در عالم رویا کرده است چنین امر ، به او قبله عالم بر شیخ پس از اینکه رساندی تو سلامم گو مرد خدا ، پیرِ هنر ، دست مریزاد معمار کرمخانه ما ، خانه ات آباد در خانه ی امید تو در فکر طلسمی ما کار نداریم که آمد به چه اسمی بسپار حرم‌ را به طلسمِ کرم ما بگذار بیایند همه در حرم ما @hosenih ای شیخ بِدان ما پدر هر بد و خوبیم ما طایفه ذاتا همه ستار العیوبیم ما چشم به راهیم‌ گنهکار بیاید با هر چه که آورده ، خریدار بیاید باید به حرم پاک شود زائر ما تا گیرد صله ی تذکره ی کرببلا را ⏹ @ghararenokary
🌷 از غیب صدای رفت و آمد آید کعبه به طواف شهر مشهد آید در طوس ، مدینه را زیارت کردیم از مرقد او بوی محمد آید شاعر: @ghararenokary
دوباره عرض‌‌ ِادب، عرض‌ ِ احترام از دور دوباره قسمت ما می‌شود "سلام از دور" سلام حضرت سلطان، مرا نمی‌طلبی؟ ببین چقدر فرستاده‌ام پیام از دور... منی که دست به‌سینه گذاشتم هرصبح، سلام داده‌ام از روی پشت‌ِبام، از دور! اویس نیستم، اما نسیم رحمتِ تو همیشه درد مرا داده التیام از دور نگاه نافذ تو آهوی خیالِ مرا به یک اشاره‌ی کوتاه کرده رام از دور به‌رغم فاصله، گلدسته‌های تو انداخت کبوترِ دلِ تنگ مرا به دام از دور دلم هواییِ دیدارِ توست از نزدیک... اگرچه لطف‌ِ تو بوده‌ست مستدام از دور 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
گفتم نمانده است مرا راه پیش و پس آزاد کن کبوتر خود را از این قفس بیماری فراق برایم بس است بس (لطفی کن ای کریم و به فریاد ما برس) سلطان نظر به اشک من و ناله‌ام نمود دعوت به میهمانی هرساله‌ام نمود اینجا برای من، من بیچاره... جا که هست باشد مریض می‌شوم اصلاً شفا که هست گم می‌شوم میان حرم، آشنا که هست اصلاً چه احتیاج به مردم؟ رضا که هست زائر چرا به غیر رضا آرزو کند با آبروست هر که به این خانه رو کند سلطان! سلام باز به پابوس آمدم هر طور شد به عشق تو تا طوس آمدم امسال هم زیارت مخصوص آمدم اما ببین که با غم و افسوس آمدم غرق غم است قلبم و ناجور می‌زند دست خودم که نیست دلم شور می‌زند.. ✍ 🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
دمی با آه خلوت کن، بگیر ای دل جلا اینجا بیا سبقت بگیر از خلق، با رنگ خدا اینجا به نفس خویش غالب باش تا صاحب‌نفس باشی خدایی می‌شوی با نفس خالی از هوا اینجا گواهم آیت «لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله» است به استقبالِ استغفار می‌آید، رجا اینجا من آداب زیارت را مفاتیح‌الجنان دیدم شنیدم «فَادْخُلُوها خالِدِین» را بارها اینجا ریاض الجنة است این‌جا نیازی بر ریاضت نیست رضایت‌نامه‌ای کافی‌ست با مهر رضا اینجا به اشکی باز گردان آبروی رفته را برگرد بجو از چشمۀ خیر کثیر آب بقا اینجا.. گناهانی‌ست مخفی از همه «بینی و بین الله» که مشروط است عفو آن به امضای رضا اینجا رضای او «رَضِیَ اللهُ عَنهُم وَ رَضوا عَنهُ» است اگر مشتاق رِضوانٌ مِنَ اللهی بیا اینجا خدا با دستخط او خطای خلق می‌بخشد به دست راست آید نامهٔ اعمال ما اینجا.. صدای زنگ ساعت می‌برد زنگ دل ما را که در دل می‌دمد هر ثانیه حمد و ثنا اینجا مقرب باش با یارب لبالب باش از لبیک «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاع» است لبیک دعا اینجا کنار خود امامی مهربان‌تر از پدر داریم که حاصل می‌برند از فضل او خلق خدا اینجا به امر «رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا» تلاوت کن بخوان وصف مقام انبیا و اولیا اینجا قرائت کن «لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْض» بیا با آیت‌الکرسی به عرش کبریا اینجا تضرع کن در این مضجع بخوان «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَع» بگیر اذن شفاعت از عزیز مرتضی اینجا عیان بین دو کوه طوس، طور زادۀ موساست به چشم دل تماشا کن تجلای خدا اینجا تجلی می‌کند دائم صفات کبریا اینجا همه اسمای او حُسناست «فَادْعُوهُ بِها» اینجا «مَن اَرجوهُ لِکُلِّ خَیر» را در این حرم دیدم که با «أینَ لِیَ الخَیر» آشنایم سال‌ها اینجا سحرهای دعا را با دعاهای سحر دریاب بیا لب بر دعا وا کن که می‌یابی بها اینجا شب و روز دلم با روضه و روزه هماهنگ است که دارد آه من آهنگ تسبیح خدا اینجا خوشا سی روزۀ ختم کتاب از باء بسم الله خوشا حمدی که باشد افتتاحش با ثنا اینجا به هر ختمی نثار روح خود رحمت فرستادیم به ذکر فاتحه وا شد گره از کار ما اینجا حریمش باب حاجات و کلید آن مناجات است دعا کن هرچه می‌خواهی که می‌بخشد خدا اینجا ملائک هر شبش را با سلامی قدر می‌دانند همه تا مطلع الفجر فرج گرم دعا اینجا یکی تسبیح‌خوانِ «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى»ست یکی با آیه‌های سجده دارد اعتلا اینجا یکی با سجدۀ «والنَّجم» در نجوای معراج است یکی گرم مناجات است با «شمس» و «ضحی» اینجا تمنا کن حقایق را، بدان قدر دقایق را به قرآن «لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‌» اینجا طواف زائر او آیتی از «سعی مشکور» است که مشهود است «أَنَّ سَعْیهُ سَوْفَ یرَى» اینجا خوش آن سائل که ذکر دائمش «اَوفِ لَنَا الکَیل» است خوش آن زائر که بیند «ثُمَّ یجْزَاهُ الْجَزَا» اینجا به هر خیری که نازل می‌شود آری فقیرم من عجب سرمایه‌ای دارم به امید خدا اینجا دو دست خالی آوردم پر از عطر دعا اینجا عجب جمع نقیضینی‌ست این فقر و غنا اینجا به «إِنَّ اللهَ تَوَّابٌ رَحِیم» امّیدوارم من که دیدم در زیارت «رحمةالموصوله» را اینجا «الهی لا تُؤَدِبنِی»، «الهی لا تُعَذِّبنِی» مرا تأدیب کن با رأفت و لطف و عطا اینجا «الهی لا تعاقبنی» اجابت شد، یقین دارم اگر لطفت نبود امشب نمی‌خواندی مرا اینجا من آن عبد گریزانم پناهم داده سلطانم وگرنه بوده جای مجرمی چون من کجا اینجا؟! از این درگاه هرگز دست خالی برنمی گردم که نگذاری بماند بنده محروم از عطا اینجا وفا آیینه‌ای دارد که می‌گیرد صفا اینجا عطا گنجینه‌ای دارد که می‌یابد بها اینجا هجوم سائلان دور ضریح او مجابم کرد همه دیدند ازاو خیر و کسی نشنیده لا اینجا عنایاتش عیان باشد، چه حاجت بر بیان باشد کراماتش نمی‌گنجد به ظرف لفظ ما اینجا حرم هرگاه مهمانم، امین الله می‌خوانم نمی‌بینم کسی غیر از علیّ مرتضی اینجا به «اللهم فَاجعَل نَفسی» آری مطمئن هستم که صادر می‌شود امر قَدَر، حکم قضا اینجا «وَ اِلْحِقْنی بِنُورِ عِزِّکَ الْاَبْهَج» دلیل ماست به بهجت می‌رسد قلب محبان رضا اینجا زیارت، جامه‌ای خواهد که از تقواست تشریفش شهادت، نامه‌ای خواهد به تصدیق وفا اینجا «فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ» فدای آن‌که در این ره سر تسلیم دارد پای پیمان رضا اینجا گروهی منتظر عمری دعای عهد می‌خوانند گروهی ندبه‌ها دارند هر صبح و مسا اینجا.. بخوان با آدم و نوح از مقام آل ابراهیم ببین در آل عمران، آیتی از مصطفی اینجا حسین این آیه را وقت وداع اکبرش خوانده‌ست بخوان تا کربلایی‌تر شود دل‌های ما اینجا به رسم دعبل ای دل دم بزن از آه اهل‌البیت مصیبت‌خوان شده «قبرٌ بطوس یالها» اینجا ✍ 🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید شب را در این بهشتِ الهی سحر کنید با زائران این حرم‌الله سر کنید مدح رضا چو آیۀ قرآن ز بر کنید عید بزرگ شیعۀ آل پیمبر است میلاد هشتمین حجج‌اللهِ اکبر است ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن بر چهرۀ حقیقت ایمان نظاره کن یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن در دست نجمه، نجم فروزان نظاره کن میلاد پارۀ تن زهرا و احمد است شمس‌الشموس، عالِمِ آل محمد است او مظهر جمال خداوند اکبر است آیینۀ تمام‌نمای پیمبر است خورشید نجمه یا مهِ افلاک‌پرور است قرآن روی سینۀ موسی‌بن‌جعفر است بر خلق آسمان و زمین مقتداست او جان رونما دهید که روی خداست او روشن هزار سینۀ سینا به نور او چشم هزار موسی عمران به طور او صف بسته‌اند خیل رسل در حضور او دل، بحر بی‌کرانه‌ای از شوق و شور او ریزد برات عفو خدا از نظاره‌اش دوزخ بهشت می‌شود از یک اشاره‌اش هر قامتی که سرو لب جو نمی‌شود هر صورتی که وجه هوالهو نمی‌شود هر پادشه که ضامن آهو نمی‌شود هر کس که نام اوست رضا، او نمی‌شود در طوس پارۀ تن احمد بُوَد یکی آری رئوف آل محمد بُوَد یکی ای خلق، خاکِ پای تو یا ثامن‌الحجج جان جهان فدای تو یا ثامن‌الحجج قرآن پر از ثنای تو یا ثامن‌الحجج ایمان بود ولای تو یا ثامن‌الحجج دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست «تهلیل» بی ولای تو هرگز قبول نیست.. پاییز بوستان دل ما، بهار توست در شهر طوسی و همه عالم دیار توست گل‌بوسۀ امام زمان بر مزار توست شیعه به هر کجا که رود در کنار توست چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا هر جا سفر کنم، دلم اینجاست یا رضا.. ✍استاد 🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
چه زیباست غرق رهایی شدن رها در حریم خدایی شدن در آغوش پروانه ها پر زدن شبیه کبوتر، هوایی شدن کنار ورودی باب الجواد به لطف رضا، کربلایی شدن زمان تماشای گلدسته‌ها پریشانِ شیخ بهایی شدن شده کیمیا خاک طوس و خوش‌ است در ایوان طلایش، طلایی شدن به مشهد سفر کردن و بعد از آن علی بن موسی الرضایی شدن نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست رضا زمزم است و رضا کوثر است رضا عاشق روضه‌ی مادر است سه جا او می‌آید به دیدار ما رضا از هر آقایی آقاتر است رضا یار ما در حساب است و قبر رضا شافع عرصه‌ی محشر است رضا وارث ذوالفقار علی رضا نور چشمان پیغمبر است در امواج دریای درد و بلا رضا کشتی است و رضا لنگر است رضا نور چشمان معصومه است رضا هستی حضرت خواهر است نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست دلم در حرم از غم آزاد شد وجود پُر از غصه‌ام شاد شد به لطف شهنشاه و مولای طوس چه ویرانه‌هایی که آباد شد نسیم آمد و گفت در گوش آب که جاروکش صحن او باد شد دل خاک از داغش آتش گرفت دل پنجره سوخت، فولاد شد ببین در حریم پُر از نور او بهشتی که سهم گوهرشاد شد رضا آمد و با وجود رضا در ایران شفاخانه ایجاد شد فقط ضامن بچه آهو، که نه رضا ضامن هر چه صیاد شد نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه بهشت رضاست در اینجا پر از شور و حیرانی‌ام هم آغوش دریای طوفانی‌ام به اندازه‌ی چشم بر هم زدن گذشته است شب‌های طولانی‌ام گدایم ولی موقع بازگشت پر از آیه‌های فراوانی‌ام قمی هستم و از همان کودکی به دنبال یار خراسانی‌ام منم آنکه نام امام رئوف شده نقش سربند پیشانی‌ام به یاد شهیدان نفس می‌کشم پر از شور قاسم سلیمانی‌ام نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست به صحنش رسیدم، که باران گرفت دل مرده‌ام لحظه‌ای جان گرفت غریبانه غرق زیارت شدم لبم بوی آیات قرآن گرفت "گدا" بودم و "شاهم" از لحظه‌ای که دست مرا دستِ سلطان گرفت خوشا آن فقیری که بی واسطه بر این سفره سیراب شد، نان گرفت یتیمی که سرمایه‌اش اشک بود کم آورد اما فراوان گرفت اسیری هم از صحن آزادی‌اش کلید رهایی ز زندان گرفت نظرکرده بی شک امام زمان به شعری که این‌گونه پایان گرفت: نگاهم بدست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست ندارم به‌جز عشقِ او مسلکی ندارم جزاین اشک‌ها مدرکی گنهکاری امیدوارم که هست به لطف خدا و رضا مُتکی چون آتشفشان هستم و می‌کشم فقط آه از این سینه‌ی آهکی بهشتی‌ست لبریز از خاطره کنار حرم عکس‌های تکی چه خوشبخت هستم که این بیت شعر به روی لبم بوده ازکودکی: نگاهم بدست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست دلم حسرتی جز زیارت نداشت به شب‌های بی نور عادت نداشت اسیر خراسانم و چشم من بدون حرم خواب راحت نداشت بگو موسم حج به مشهد رود مسلمان اگر استطاعت نداشت ببخشید این شعر درمانده را اگر بهره‌ای از بلاغت نداشت ببخشید اگر شاعر خسته‌جان برای سرودن بضاعت نداشت ولی غیر از این بیت روی لبش به هنگام عرض ارادت نداشت نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست در این بحرِ موّاج ساحل کجاست؟ به جز خانه‌ی دوست، منزل کجاست؟ چگونه بفهمیم بی نور او که حق در کجا هست و باطل کجاست؟ سیاه است دل‌هایمان یارضا خبردارمان کن که مشکل کجاست! من از شرح اوصاف تو عاجزم ثناخوانِ تو کیست؟ دعبل کجاست؟ نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست 🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
ای که دل غریب من، با تو شد آشنا، رضا اشک من است پنجه در پنجرۀ تو یا رضا من که کبوتر دلم انس گرفته با رضا می‌شنوم ز قدسیان زمزمۀ رضا رضا ای به فدای جان تو، جانِ به لب رسیده‌ام من که گل بهشت را از حرم تو چیده‌ام من به بهای هستی‌ام، مهر تو را خریده‌ام عشق تو می‌برد مرا، تا حرمِ خدا، رضا ای که به باغ مکرمت، گل تویی و گلاب، تو ذکر تویی، دعا تویی، اجر تویی، ثواب، تو علم تویی، حلم تویی، فاتحة الکتاب، تو می‌دمد از ضریح تو جلوۀ ربنا، رضا آن‌که وجود را به خود، از عدم آوَرَد تویی بارقۀ امید ما روز نشاط و غم تویی مروه تویی، صفا تویی، قبله تویی، حرم تویی تویی شمیم سورۀ کوثر و هل‌اَتی، رضا فدای خاک پای تو، خدای را ولی تویی تداوم ولایت مطلقۀ علی تویی مراد اهل بینش از ذکر «سینجلی» تویی بی‌تو کسی نمی‌برد، ره به سوی خدا، رضا شبی که سر زد از افق جمال ماهت آمدم پناه ماسوا تویی، که در پناهت آمدم کبوترانه پر زدم، بر سر راهت آمدم اگر ز در برانی‌ام، کجا روم، کجا رضا؟ به پیشگاه قدس تو اگر چه دست‌خالی‌ام اگر کسی نمی‌خورد، غم شکسته‌بالی‌ام هست اگرچه اشک من، گواه خسته‌حالی‌ام خوشم که دارم از جهان ولایت تو را رضا ای که به این شکسته‌دل فرصت آه داده‌ای ای که مرا به این حرم خوانده و راه داده‌ای اگرچه در جوار خود مرا پناه داده‌ای بخوان مرا به دیدن روضۀ کربلا، رضا ✍استاد 🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
جایی که می‌گیرند دست ناتوان را پیر زمین افتاده دارد آسمان را تطهیر شد هرکس که وا شد پایش اینجا دیدند مردم حکمت آب روان را سگ‌های اطراف حرم را می‌پذیرند تحویل می‌گیرند وقتی آهوان را یکبار می‌آیم، سه دفعه او می‌آید یعنی که تضمین می‌دهد سود کلان را من از رفاقت با کریمان سود بردم هر موقعی رفتم خراسان، سود بردم صدشکر برگ دعوتم داده همیشه پیش همه حیثیت‌اَم داده همیشه حج فقیران آمدم دارا شدم من محتاج بودم ثروتم داده همیشه مستانه گشتم صحن‌ها را فیض بردم جنت به جنت نعمتم داده همیشه طعم غذای حضرتی مانده به کامم آقا دراین صف نوبتم داده همیشه من پای این سفره غذا را دوست دارم تَه مانده‌ی لطف رضا را دوست دارم سلمانیِ شهرش سلیمان شد در آخر از یُمن او قبرش گلستان شد در آخر خیلی فلج آمد به اینجا راه افتاد خیلی مریض آمد که درمان شد در آخر یکبار آمد در حرم، یک‌بار رو زد بی خانمانِ طوس سلطان شد در آخر وقتی که در پای ضریحش گریه کردیم جان دادن ما نیز آسان شد در آخر گفته می‌آید در کنار ما سه دفعه چه عزتی داده به ما آقا سه دفعه داریم کل خیرها را در کنارت دیدیم ما عرش خدا را در کنارت باید که دور تو قیامت باشد این‌قدر وقتی نشاندی هر گدا را در کنارت خیر از دو دنیایش ببیند حق زینب هرکس که آورده‌ست ما را در کنارت حس می‌کنم پیش رضا، پیش حسینم حس می‌کنم کرببلا را در کنارت گفتم حسین و تا به اینجا آمدم من از کربلایی‌های راه مشهدم من ** ای روضه‌خوان با دیده‌ی تَر روضه خواندی هرخطبه ای گفتی در آخر روضه خواندی ابن الشبیب آمد به پابوست، برایش از غربت اربابِ بی سر روضه خواندی گفتی از آن سرنیزه‌هایی که رسیدند گفتی ازآن صدپاره‌پیکر روضه خواندی از خیمه‌هایی که پُر از نامحرمان شد با ماجرای قحطِ معجر روضه خواندی گفتی نمازش را نشسته خواند عمه در گوشه‌ی گودال تنها ماند عمه 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
دیدی چقدر دربه‌درم، ایها الرئوف دیدی که سوخته جگرم، ایها الرئوف خواندی مرا به سوی حرم، ایها الرئوف منت گذاشتی به سرم ایها الرئوف آلوده را روانه‌ی دربار کرده‌ای بر خود، مرا دوباره بدهکار کرده‌ای ای نور لم یَزالِ دلم، شمع انجمن ای نظم در صدای تپش‌های قلب من جمع وجود آل عبا، جمع پنج تن هستی همیشه صاحب من، یا ابالحسن عشقت نجات داده مرا از مسیر کج مهمان خانه‌ات شده‌ام ثامن الحجج هستند انبیا همه در طوف مرقدت کل ملک، فقیر عنایات بی حدت جنت کجاست؟! گوشه‌ای از شهر مشهدت با چشم خیس خیره شدم سوی گنبدت تا که دل سیاه مرا شست‌وشو کنی با یک نگاه، قلب مرا زیر و رو کنی من عاجزم به گفتن و وصف صفات تو محتاجم ای کریم، به حبل نجات تو زر می‌کند وجود مرا التفات تو عُمرم تمام، پرشده از معجزات تو یادم نمی‌رود جلواتِ خدایی‌ات الطاف بی‌نهایتِ موسی الرضایی‌ات ذکری نداشتیم به جز یا رضا و بس افتاده‌ایم در طلبت بر نفس نفس چشم امید ماست فقط بر شما و پس... "لطفی کن ای کریم به فریاد ما برس" حالم بد است، حال مرا روبراه کن وجه خدا، به بی سروپا یک نگاه کن دلگرمی‌ام به مرحمتِ بی بهانه‌ات احساس کردنِ نظر عاشقانه‌ات بوسه زدن به تربت بر آستانه‌ات مجنون شدن به نغمه‌ی نقاره‌خانه‌ات دل را خراب لطف رئوفانه می‌کند بی‌تاب یک نگاه عطوفانه می‌کند بیمارم از گناه، شفای مرا بده لطفی نما، جواب صدای مرا بده پاسخ به التماس دعای مرا بده برگ برات کرب‌وبلای مرا بده چندی‌ست دورم از حرم و درد می‌کشم از سینه، آهِ غمزده و سرد می‌کشم فهمیدم از سفارشِ "إن کُنتُ باکیاً..." باید فقط گریست بر آن شاه بی‌کفن بر آن غریب تشنه‌لبِ دورِ از وطن یک کوه تیر و نیزه و شمشیر و یک بدن؟! گفتی حسین با لبِ تشنه شهید شد با ضربه‌ی مکرر دشنه شهید شد کار غریبِ فاطمه بالا گرفته بود نیزه میان پهلوی او جا گرفته بود قاتل به پنجه، گیسوی او را گرفته بود خیلی صدای زینب کبری گرفته بود تنها نه اینکه بر روی جسمش قدم زدند با نعل تازه، نظم تنش را بهم زدند ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
؛ ؛ نَقل است که فَخرِ علما، شیخ بهایی شد شامل لطف و کرم خاصِ خدایی گفتند بیا فاطمه داده‌ست رضایت معمار حرم باش، علی کرده جدایت جا داشت بنازد به همه عالم امکان روزیِ کمی نیست حرم‌سازیِ سلطان آن شیر که خورده‌ست، نهاده اثرش را او خرج حرم کرد تمام هنرش را اخلاص نشان داد، خدا داد توانش فردوسِ برین کرد بنا با دل و جانش نزدیک به اتمام حرم بود که ناگاه دیدند همه روی لب شیخ نشست آه با پوزش از آقای جهان گفت به یاران باید که کنم چند شبی ترک خراسان من می‌روم اما بخرید آبرویم را اجر همه با مادرمان حضرت زهرا تا اینکه دوباره برسم خدمت آقا جز سَردَر این کعبه بسازید همه‌جا را در غیبت او گشت مهیا چه بنایی چه گنبد و گلدسته‌ی انگشت‌نمایی بَه بَه! چه ضریح و حرم و صحن و سرایی از شوقِ طوافش دل کعبه‌ست هوایی ناگاه چنین توصیه گردید ز خدام: وقتش شده معماری سَردَر شود اتمام گفتند که ما اذن به این کار نداریم تا آمدن شیخ، همه لحظه شماریم هنگام سفر شیخ به ما گفته مکرر: کار خود من هست مهیایی سَر‌دَر گفتند که از جای دگر آمده دستور فرمان امام‌ست و پُر از حکمت و منظور پس ساخته شد سَردَرِ آن روضه‌ی رضوان کم داشت فقط روح الامین، عرشِ خراسان پس شیخ بهایی ز سفر آمد و ناگاه با دیدن سَردَر ز دلِ خویش کشید آه شد غوطه‌ور حسرت و غم، حال و هوایش تا داشت توان، کرد گله از رفقایش گفتند مُکدر نشو این امر امام‌ست سرپیچی رعیت ز شهنشاه حرام‌ست یک خادم خوش‌روزی این روضه‌ی اعلا دیدار نصیبش شده در عالم رؤیا کرده‌ست چنین امر، به او قبله‌ی عالم بر شیخ پس از اینکه رساندی تو سلامم گو: مرد خدا، پیرِ هنر، دست مریزاد معمار کرمخانه‌ی ما، خانه‌ات آباد در خانه‌ی اُمید! تو در فکر طلسمی؟ ما کار نداریم، که آمد! به چه اسمی! بسپار حرم‌ را به طلسمِ کَرَم ما بگذار بیایند همه در حرم ما ای شیخ بِدان ما پدر هر بد و خوبیم ما طایفه ذاتاً همه ستارُ العیوبیم ما چشم به راهیم‌ گنه‌کار بیاید با هر چه که آورده، خریدار بیاید باید به حرم پاک شود زائر ما تا، گیرد صله‌ی تذکره‌ی کرببلا را ✍ 🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
باید به قدّ عرش خدا قابلم کنند شاید به خاک پای شما نازلم کنند دل می‌کنم از آن‌که دل از تو بریده است دل می‌دهم به دست تو تا بی‌دلم کنند امشب کمیت شعرم اگر لنگ می‌زند فردا به لطف چشم شما دعبلم کنند ایمان راستین هزاران رسول را آمیخته اگر که در آب و گلم کنند، شاید خدا بخواهد و با گوشه‌چشمتان بر رتبه‌ی غلامی‌تان نائلم کنند وقتی سرشت آب و گلم را ازل خدا بر آن نوشت رعیت سلطان ارتضی از برکتت نبود اگر، نان نداشتیم باران نبود، غیر بیابان نداشتیم سوگند بر تو ای سر و سامان زندگی بی‌تو نه سر که این همه سامان نداشتیم این حوزه‌ها نفس به هوای تو می‌کشند لطفت اگر نبود، مسلمان نداشتیم ای آرزوی هر سفر دل! از ابتدا ما قبله‌ای به غیر خراسان نداشتیم ما رعیت ری‌ایم که سلطان به جز رضا ارباب جز حسین در ایران نداشتیم خون حسین در رگ و در ریشه‌ی من است علم رضا معلم اندیشه‌ی من است چشم امید بر در لطف تو بسته است هر زائری که گوشه‌ی صحنت نشسته است بارانی است حال و هوای دو دیده‌ام اینجا همیشه کاسه‌ی چشمم شکسته است از باب جبرئیل به پابوست آمدن از آسمان‌رسیده و رسمی خجسته است آن پیرمرد تشنه در آن گوشه‌ی حرم از راه دور آمده و سخت خسته است با صد امید حاجت این‌بار خویش را با پارچه به پنجره فولاد بسته است وا شد گره ز پارچه، حاجت روا شده‌ست یعنی که زائر حرم کربلا شده‌ست با یاد خاطرات سفر با عشیره‌ام بر عکس یادگاری با صحن، خیره‌ام از بس دلم شکسته برای زیارتت با اشک شوق گرم وضوی جبیره‌ام یاد غروب‌های زیارت هنوز هم گاهی پی دو جرعه‌ی جامع کبیره‌ام «یا قادة الهداة و یا سادة الولاة» «مستبصرٌ بشأنکم» این است سیره‌ام از بس گناه دور و برم را گرفته است چون تک‌درخت خشک میان جزیره‌ام ما هم شنیده‌ایم که فرموده‌ای شما هستم در انتظار ظهور نبیره‌ام دعبل کجاست تا بنویسد در این فراز عجل علی ظهورک یا فارس الحجاز 🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
امشب قرار ، یار دل بی قرار شد یعنی که باب میل همه ، روزگار شد نور ِدو چشم ِحضرت ِ باب الحوائجی واکرد چشم و خاک ، خزانش بهار شد سلطان رسید و قاعده ها گشت زیر و رو رعیت شدن، میان جهان افتخار شد وقت نجات مردم ایران رسیده است شکر خدا که کشورمان ، کعبه دار شد کرده طلوع باز علی جان و این جهان سر زنده از مسیح ِ دم ِذوالفقار شد ای عزت ِ بدون ِ کرانه خوش آمدی ای سومین علی ِ زمانه خوش آمدی ای خوش ترین ترانه ی لب های من سلام نعم الرفیق ، عشق من ، آقای من سلام ای زندگی من ، شب و روزم ، عزیز من ای از قدیم در دل ِ شیدای من سلام مجنون تر از همیشه به پابوس آمدم جانان و جان و حضرت لیلای من سلام ای آبروی من ،کس و کارم ، پناه من سرمایه ایم ، تمامی ِ دنیای من سلام ای دین من ، قیامت من ،ای بهشت من ای عاقبت بخیری ِ فردای من سلام هر جا دلم شکست ، رسیدی به داد من من غافل از تو بودم و بودی تو یاد من اصلا بعید نیست که نامه سیاه ها گردند تحت قبه ات از بی گناه ها ای کربلای من ،نجف من ، بقیع من ای مشهد تو جمع همه بارگاه ها قربان کیمیای دو چشمان مست تو آقا مرا نگاه کن از آن نگاه ها در کوی تو شکسته دلی می خرند و بس ذکر خداست پای ضریح تو آه ها تو زیر سایه ات همه را راه می دهی یا ایهاالعزیز ِ همه بی پناه ها تو سایه ات شبیه ِ خدا بر سر همه است مهمان نوازی ات چه قَدَر عین فاطمه‌ است غیر از در ِ تو این همه لطف و کرم کجاست اصلا پناه اولم و آخرم کجاست یادش بخیر خاطره ی اولین سلام آن روزهای گم شدنم در حرم کجاست لطف تو آن چنان بغلم کرده بود که یادم نبود گم شده ام ، مادرم کجاست خیلی عوض شدم ، عوضم کن به یک نگاه گردیده ام وبال تو ، بال و پرم کجاست؟ گردید قطره قطره چرا سیل اشک من حال و هوای سابق چشم ترم کجاست خیلی هوایی ِ حرمم باز ، بی گمان آقا سوال کرده که این نوکرم کجاست خیلی دلم گرفته مرا رو به راه کن مثل همیشه کوه غمم را تو کاه کن این درد ها بدون تو درمان نداشتند این ابرها بدون تو باران نداشتند بود آخرالزمان چه قَدَر هولناک اگر ایرانیان امام رضا جان نداشتند مشهد اگر نبود که این گونه پنج تن لحظه به لحظه لطف به ایران نداشتند این ملت امام حسینی بدون تو در فتنه ها که جرات طوفان نداشتند جانم فدات ! دست گرفتی چه قدر از آنانکه ذره ای به تو ایمان نداشتند ای بهترین پناه ، برای همه سلام ای مهربان امام رضای همه سلام سوگند می خورم به سلیمان کربلا در مشهدت شدیم مسلمان کربلا مدیون لطف پنجره فولاد مشهد است هر کس که بین ما شده مهمان کربلا جان جواد ! قسمت ما کن ابالجواد ! تنگ غروب ، نم نم باران کربلا این جا بُوَد حسینیه یا که حرم چه قدر هستند زائران تو گریان کربلا این کاسه های زرد خودش روضه گشته با تمثال ِ دست ِ ساقی ِ عطشان ِ کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا ای کشته فتاده به هامون حسین من ای صید دست و پا زده در خون حسین من 🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
ایهاالناس دلم در به در سلطان است ایهاالناس رضا جان من و جانان است تن بی روح مرا شاه خراسان جان است چشم بد دور که او تاج سر ایران است ساز و نقاره بیارید ولی آمده است علی دیگری از نسل علی آمده است خبری آمده شوری به سرم آورده بوی عطریست که از سمت حرم آورده نجمه مادر شده و شاه کرم آورده اشک از شوق به چشمان ترم آورده همه گفتند به عالم چه گلی آمده است علی دیگری از نسل علی آمده است آمدی تا به تن خسته ما جان بدهی به گدایان در خانه تان نان بدهی تا ابد آبرو بر ملک خراسان بدهی نه خراسان به همه مردم ایران بدهی گل بریزید که آن نور جلی آمده است علی دیگری از نسل علی آمده است همه کشور ما بارگه سلطان است سرفراز است اگر لطف شه خوبان است در دل ار عشق رضا هست همان ایمان است چقدر آتش این عشق شها سوزان است شب میلاد رضا و غزلی آمده است علی دیگری از نسل علی آمده است می‌شود اینکه شبی صحن تو جارو بزنم با همه بار گنه پیش تو زانو بزنم فارغ از هر دو جهان نغمه یاهو بزنم مثل آهوی بیابان به شما رو بزنم امشب آن آینه لم یزلی آمده است علی دیگری از نسل علی آمده است 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
اگر می‌تراود زِ لبها علی اگر نعره دارم سراپا علی ندارد دلم قبله الا علی که دیدم خدا را فقط با علی خدا عالی است و مُعَلیٰ علی بگو بعدِ بسمه تعالیٰ علی اگر کوچه‌ی ما چراغانی است اگر سقفِ این شهر بارانی است اگر زُلفِ ما در پریشانی است اگر حالِ ما باز طوفانی است که ایران تمامش خراسانی است که ما خاک هستیم بالا علی اگر روزگاریست حالم بَد است اگر لحظه‌هایم پریشان شده است گره‌ها سراغم اگر آمده است اگر غم به امروز ما سر زده است علاجش فقط دیدن مشهد است بخوان زیرِ ایوان طلا یا علی بهشت است و نور است در این فضا که سوءُالقَضا گشت حُسنُ القَضا سراپا پُرم از دَمی جان فزا چه امشب چه فردا چه روزِ جزا علی ابن موسی الرضا‌المرتضیٰ مرا کافی اینجا و آنجا علی فقیری که اینجا به زحمت رسید زیارت نخوانده به عزت رسید سلامی نکرده سلامت رسید دعایی نگفت و عجابت رسید عنایت رسید و عنایت رسید فقیر تو بود و شد آقا علی حرم پُر شده از کبوتر رضا ولی ما کلاغیم و بی پَر رضا به ما حق بده پشتِ این در رضا نداریم ما جای دیگر رضا گرفته حرم بویِ مادر رضا نداریم جز تو به_زهرا_علی شبی آمدم مثلِ بیچاره‌ها نشستم کمی پیشِ فواره‌ها گره خورده بودم چو آواره‌ها اسیرِ قفس‌ها و دیواره‌ها که ناگاه با بانگِ نقاره‌ها براتِ مرا کرد امضا علی چه بی منت اینجا دوا می‌دهند نجف را در این صحنها می‌دهند بگو کاظمین و... تو را می‌دهند مدینه و یا سامرا می‌دهند و پایینِ پا کربلا میدهند امیری حسینٌ و مولا علی اگر مُرده‌ام باز جانم دهید اگر خواب هستم تکانم دهید مریضم حرم را نشانم دهید من از آنِ مولایم آنم دهید کمی در حرم استخوانم دهید مرا جای دیگر مبادا علی... چه می‌چسبد اینجا جوابت دهند و جا گوشه‌ی انقلابت دهند در آن صحن باشی و آبت دهند سرت رویِ زانو و خوابت دهند و در خواب هم آفتابت دهند چه می‌چسبد آری به رویا علی اگر چشم اینجا به امید توست سرِ سالِ ما هم شبِ عیدِ توست در این سینه‌ها نورِ توحیدِ توست فقط روشناییِ خورشید توست و این روضه‌ها گیرِ تاییدِ توست بخوان تا مُحَرم تو ما را علی منم روبرویت علیک‌السلام پُر از آرزویت علیک‌السلام من و گفت و گویت علیک‌السلام تو و اشک رویت علیک‌السلام به یاد عمویت علیک‌السلام تو هم داده‌ای دل به سقا علی     بخوان روضه‌ها را به اِبنِ الشَبیب زِ تیری مَهیب و زِ شَیبُ الخَضیب زِ آهی غریب و زِ خَدِالتَریب زِ اَمَن‌یُجیبِ یتیمی غریب بگو وا حسن وا حسینا علی 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
خانه‌های آن کسانی می‌خورد در، بیشتر که به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر عرض حاجت می‌کنم آن‌جا که صاحب‌خانه‌اش پاسخ یک می‌دهد با ده برابر بیشتر گاه‌گاهی که به درگاه کریمی می‌روم راه می‌پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسَی‌بن‌جعفر بیشتر گردنم در زیر دیِن آن امامی هست که داده در ایرانِ ما طوبای او بَر، بیشتر آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است با سلامش می‌کند قم را معطر بیشتر قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر قصد این بار قصیده از برادر گفتن است ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنم را می‌کنم این‌گونه باور بیشتر مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسان‌ترند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر ای که راه انداختی امروز و فردای مرا! چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر... بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند... ✍ 🆔@ghararenokary