#امام_صادق_زمینه
سخته
هر نفس این روزا بین سینه
خاطرات تلخ تو مدینه ، از یادم نرفته
دارم
عمریه داغ این کوچه ها رو
طعنه و دشنام و آدمارو ، جونم رو گرفته
کسی نداره حرمته ، موی سفید سرم و
نه حرمت سیادتم ، نه حرمت مادرم و
هیزم آوردن ، سر صدا کردن
مردم این شهر بازم آتیش به پا کردن
«ای امون ای دل»
......
وقتی
خنده میکردن به اشک چشمام
تو نماز شب از زیر پاهام ، سجاده کشیدن
بردن
حرف من رو توی کوچه بازار
مردمی که من رو اولین بار ، بی عمامه دیدن
من و با دست بسته به ، یه بی حیا سپردنم
شبیه عمه جانمون ، پای پیاده بردنم
بین این کوچه دستمو بستن
از تبار دشمنای مرتضی هستن
«ای امون ای دل»
......
حالا
این دمای آخر بی قرارم
تو دلم کوهی از غصه دارم ، این دنیای من بود
هیهات
اف بر این دنیایی که دو روزه
که دل خونم از این می سوزه ، جدم بی کفن بود
تنش به زیر دست و پا ،رو خاک داغ کربلا
امان از آه مادرش ، سرش به روی نیزه ها
عمه ی سادات ، به اسارت رفت
خیمه ی سقا ، توی آتیش ، به غارت رفت
«ای غریب آقام»
#سیدمحمدرضا_حسینی
#امام_صادق_ع_زمینه
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻
@ghararenokary