السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
🔹بارگزاری
اشعار،مقتل ،نوحه های
ایام اسارت و ورود به شام
#اول_صفر
#حضرت_زینب_مدح
#حضرت_زینب_اسارت
#مناجات_امام_حسین
#مناجات_امام_زمان
#شام
#کوفه_تا_شام
#ورود_به_شام
#مجلس_یزید
#شور #زمینه #نوحه
@ghararenokary
#حضرت_زینب_ولادت
#حضرت_زینب_مدح
ای دختر جلالت و ای خواهر وقار
بانویمُلکِعصمتو ناموسِ کردگار
ایماندهدرتو هیبت حیدر بهیادگار
ایانعکاسِ فاطمه در چشمِ روزگار
پیشت چراغها همه بی استفادهاند
از سایهی تو نور به خورشید دادهاند
تو آمدی که مظهر اهل کسا شوی
تا جلوهگاه آیهی قالوا بلی شوی
در قامت زنان شرف"لافتی" شوی
زینبشدیکه زینتِ شیرخدا شوی
هر چند گفتهاند که امّ المصائبی
با جوشن حجاب اسدُاللهِ غالبی
جایی که امر نامگذاریت با خداست
اسم تو مثل اسم علی فوق کیمیاست
آری حسابِفهم تو از دیگران جداست
علم لَدُنّی تو همان علم انبیاست
باآنزبان کهگفتهای"یک" "دو"نگفتهای
ای سِرّ اَعظمی که کماکان نهفتهای
کوهاز صلابتِ تو در عالم اشارتیست
هفتآسمان؛زِ وُسعتِقلبت کنایتیست
نقل روایت تو چه نیکو عبادتیست
اینکه غلام کوی تو باشم سعادتیست
منّت خُدای را که همین است مذهبم
من شیعهی حسینیِ اسلامِ زینبم
از هردو سمت؛نسبتِتو میرسد به نور
خورشیددرحضورتو چونمیکند ظهور
از ظِلّ سایه ات به ادب میکند عبور
فَخر المُخدّراتِ حرم ؛ زینب الصّبور
اُختُالحسین،درعظمتکیستمثلتو؟
اقرار میکنم احدی نیست مثلتو
ازتو بهوقتحادثهطوفانشکستخورد
اولاد عاهه در دل میدان شکستخورد
از زخم پات خار مُغیلان شکستخورد
کوفهدُرستلحظهیطُغیانشکستخورد
این شهر مثل صید اسیر کمند شد
فریاد اُسکُتوی تو وقتی بلند شد
دیدی هلال را به سرِ نِی بهوقتظُهر
دیدی خمیده شد کمرِ نِی بهوقتظُهر
آتش نشست بر جگرِ نِی بهوقتظُهر
جا ماند بر تنت اثرِ نِی بهوقتظُهر
آنهاکهمَست؛دور و برت نعرهمیزدند
باخُطبه خواندن تو به زانو در آمدند
با اینکه مثل فاطمه بیبال و پر شدی
تو یک تنه حریف هزاران نفر شدی
هشتاد و چند کودک و زن را سِپَر شدی
هرجا که شعله بود تو پروانهتر شدی
آه دلِ شکستهات از عرش هم گذشت
وقتیکه ریخت دُرّ حسینی میان طشت
#محمد_قاسمی
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
@ghararenokary
#حضرت_زینب_مدح
بانوی دل سپرده به تقدیر زینب است
در بیشه ی رضای خدا شیر زینب است
بر آیه های صبر که در مصحف آمده
شأن نزول و معنی و تعبیر زینب است
مرد آفرین زنی که زبان خطابه اش
دارد شکوه و شوکت شمشیر زینب است
در محمل جلال و سیادت نشسته است
در قاب نور ، صبر به تصویر زینب است
دیدند اهل کوفه که با نطق حیدری
توحید را نشسته به تفسیر زینب است
از عصر روز واقعه در امتداد دهر
چون آتشی به خرمن تزویر زینب است
غمدیده خواهری که فقط نصف روز دید
اندوه شش برادر و شد پیر زینب است
#کمیل_کاشانی
#حضرت_زینب_س_مدح
@ghararenokary
#حضرت_زینب_مدح
دوست دارم که ترک لاف کنم
خلوتی رفته، اعتکاف کنم
تا شوم مُحرم حریم دمشق
کعبهی عشق را طواف کنم
سخن از کاف و ها و یا گویم
صحبت از عین و شین و قاف کنم
حرف از معنی حجاب زنم
یاد از بانوی عفاف کنم
اوّلین حرف و آخرین مطلب
السّلام علیکِ یا زینب!
السّلام ای ملیکة الدّنیا!
السّلام ای شفیعة العقبا!
السّلام ای نبیرۀ یاسین!
السّلام ای نتیجۀ طاها!
السّلام ای سلالة الحیدر!
السّلام ای سلیلة الزّهرا!
السّلام ای حسن ز پا تا سر!
السّلام ای حسین سر تا پا!
بردی ای نور عین و عین نور!
تو از این پنج نور، فیض حضور
ای تو ناموس قادر متعال!
مایۀ افتخار احمد و آل
فاطمه عصمت و علی خصلت
مجتبی سیرت و حسین کمال
ای حریم تو احسن المأمن!
وی مدیح تو افضل الاعمال!
دم ز تو میزنیم در همه دم
یاد تو میکنیم در همه حال
ای که یادت نمیرود از یاد!
پدر و مادرم فدای تو باد!
فاطمه زاده و علی حسبی
علوی ذات و فاطمی نسبی
کرمت شامل رجال و نسا
حرمت مستجار شیخ و صبی
ای ملقّب به زین اب! زینب!
تو سزاوار اینچنین لقبی
زینبت خوانده است گر چه خدا
به خدا زِین جدّ و امّ و ابی
ای تو آیینۀ صفات حق!
عفّت تام، عصمت مطلق
خطبههایت مبلّغ مکتب
گریههایت مروّج مذهب
از تو باید سرود در هر روز
بر تو باید گریست در هر شب
چه بگویم که در رسالۀ عشق
عشق فتوا دهد بر این مطلب:
با ادب با وضو بباید برد
نام عُلیا مخدرّه زینب
وه! که نامت به وحی، تمثیل ست
زآن که نامآور تو جبریل ست
ای خداوند عشق! یا زینب!
عبد در بند عشق یا زینب!
گر نبُد عشق تو جدا میگشت
بند از بند عشق یا زینب!
زیر و رو کردهایم کون و مکان
نیست مانند عشق، یا زینب!
عشق اگر عشق توست ما همهایم
آرزومند عشق، یا زینب!
کیستی؟ ای به عشق سنگ محک!
عشق را با تو هست حقّ نمک
عقل، مجنون توست سیّدتی!
عشق، مفتون توست سیّدتی!
ماندگار است تا ابد اسلام
لیک مدیون توست سیّدتی!
حج و صوم وصلوة وخمس و زکات
همه مرهون توست سیّدتی!
نه فقط کربلا و کوفه و شام
کعبه ممنون توست سیّدتی!
همه هستیّ خود فدا کردی
دِین خود را به دین ادا کردی
محو صبر تو حضرت ایّوب
مات اشک تو یوسف و یعقوب
یاد تو در ضمیر جان محفوظ
نام تو در کتاب دل مکتوب
گَرد و خاک حریم پاک تو را
حور با گیسویش کند جاروب
تویی آن کس که بس مصیبت دید
شد به امّ المصائبی منسوب
چه مصائب؟ که پیر کرده تو را
بلکه از عمر، سیر کرده تو را
آن که از بار غم خمیده تویی
داغ بر روی داغ دیده تویی
آن که هم بوده مادر دو شهید
هم شده مادرش شهیده تویی
آن که از خیمهگاه تا گودال
همۀ راه را دویده تویی
آن که فریاد واحسینایش
از زمین بر فلک رسیده تویی
تویی آن زن که رفت مردانه
کوفه، زندان و شام، ویرانه
تویی آن بانویی که فاضله بود
بری از نقص بود و کامله بود
تویی آن بانویی که در دل شب
گرم راز و نیاز و نافله بود
تویی آن بانویی که بر لب او
نه گلایه نه شِکوه نه گله بود
تویی آن بانویی که چل منزل
در اسیری امیر قافله بود
راه را با حسین کردی طی
تو به محمل، حسین بر سر نی
چون که میرفتی ای علیرفتار
به سوی قبر احمد مختار
تا حریم رسول اکرم بود،
پیشگاه تو حیدر کرّار
هم حسن همرمت بدی ز یمین
هم حسین از پیات شدی ز یسار
تو کجا روی ناقۀ عریان؟
تو کجا بین کوچه و بازار؟
خاطر عاطر تو آزردند
بزم نامحرمان تو را بردند
ای مهین جلوۀ دلارایی!
وی بهین اسوۀ شکیبایی!
ما همه ذرّه و تو خورشیدی
ما همه قطره و تو دریایی
ای وجودت مطاف درد و غم
در لقب کعبة الرّزایایی
آن همه داغ دیدی و گفتی
من ندیدم به غیر زیبایی
همه مبهوت و مات بینش تو
آفرینها بر آفرینش تو
گر شود صبر با تو رو در رو
پیش پای تو میزند زانو
صابران را تو برترین اسوه
شاکران را تو بهترین الگو
درد جان را محبتت درمان
زخم دل را ولایتت دارو
ما فقیر تو و تو مستغنی
ما گدای تو و تو شهبانو
هر چه هستیم خوب یا که بدیم
چنگ بر تار چادر تو زدیم
من کجا مدح دخت دخت رسول؟
نازپروردۀ علیّ و بتول
ای عقیله میان هاشمیان!
عاجز از درک تو تمام عقول
تا بیایم به آستانبوسی
کی به من میدهی تو اذن دخول؟
به سر آمد مدیحه و پایش
بزن از راه مهر، مُهر قبول
"تربتم" لیک کمترم از خاک
باد ارواح العالمین فداک!
#جواد_هاشمی_تربت
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
@ghararenokary
#حضرت_زینب_ولادت
#حضرت_زینب_مدح
آتشم آتشی از سمت سحر
شعلهام شعلهای از شمس و قمر
هوهویَم هوهویِ یک تیغِ دوسَر
نعرهام نعرهای از عمقِ جگر
"ها علی بشر کَیفَ بشر
که بشر میشود اینگونه مگر؟*
مثل یک قایقِ طوفان زدهام
مثل یک شیشهی باران زدهام
مثل یک دست به دامان زدهام
که خوش این فال به دیوان زدهام
آمده جانِ علی جانِ نجف
حضرتِ زینبِ سلطانِ نجف
به جلال و جبروتش سوگند
به کمال و ملکوتش سوگند
به قمات و به قنوتش سوگند
به ثُبات و به ثبوتش سوگند
نورِ ثارالَهِ زهرا و علیست
باء بسمالله زهرا و علیست
باز زهراست که مولا شدهاست
یا علی هست که زهرا شدهاست
چه در این قاب هویدا شدهاست
که حسن غرقِ تماشا شدهاست
جَبلُ الصَبرِ دو دونیا زینب
سومین معنیِ زهرا زینب
جلوه در جلوه تنزُل دارد
نور در نور تسلسل دارد
مصطفی در بغلش گُل دارد
فاطمه هست ؛ تامل دارد
روز اول به خدا گفت بَلا
اِنَماالعِشق هوالکرببلا
ذوالفقاری که دو دَم دارد اوست
آنکه خود هفت حرم دارد اوست
شاه دُختی که عَلَم دارد اوست
آنکه از صبر قدم دارد اوست
به عُلُوَش که تمام دین است
نام زینب چقدر سنگین است
زینبی هم قدمِ ثارالله
زینبی با عَلَمِ ثارالله
معنیِ محترمِ ثارالله
در حجابِ حرم ثارالله
"زینبی سایه به سایه با دوست
سایه هم دورتر از او تا دوست"
نفس او دو هَجا بود: حسین
زینب اینگونه دوتا بود: حسین
با حسینش همهجا بود: حسین
هم حسن هم بخدا بود: حسین
تاکه او هست سری خَم نشود
سرِ مویی زِ علی کم نشود
کیست او راویِ راه سه امام
کیست او خطبهی پولاد و پیام
کیست او شیرِخدا در احرام
کیست او معنیِ ویرانیِ شام
کیست اوبیرقِ غیرت باشد
قسمِ حضرت حجت باشد
شب که تا تربت مادر میرفت
هر قدم با سه برادر میرفت
پیشِ رو حضرت حیدر میرفت
زود عباس جلوتر میرفت
نور جز نور از این آیه ندید
سایهاش را زنِ همسایه ندید
بارَش از کوه کمر میشکند
داغش از مَرد سپر میشکند
بال او از همه پر میشکند
زینب است او و مگر میشکند؟
رفت از کوفه جگر درآورد
رفت از شام پدر درآورد
کربلا دید پَرَت تیر کشید
پایِ گودال سَرَت تیر کشید
بی حسینت کمرت تیر کشید
نیزهای زد جگرت تیر کشید
کربلا دید اسیرش کردند
آه یکروزه چه پیرش کردند
*از سلیمان امیـنی تبریزی
#حسن_لطفی
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
@ghararenokary
#حضرت_زینب_ولادت
#حضرت_زینب_مدح
آمده زینب شود زهرا شود کوثر شود
بین فرزندان عصمت بهترین دختر شود
دختر انسیه الحورا چه می دانی که چیست
آمده مریم شود حوا شود هاجر شود
آمده تا پله ای از هر چه مریم ، بیشتر
آمده تا پله ای از فاطمه کمتر شود
آمده تا در بلاغت مثل زهرا گل کند
آمده تا در فصاحت حیدری دیگر شود
وارث نهج البلاغات و فصاحات خداست
مثل جدش می تواند صاحب منبر شود
خاندان وحی دارد معجزاتی این چنین
زن ندیدم در ابهت مثل پیغمبر شود
آمده تا کوه ها مغرور تر گردن کشند
سرو را قامت شود، در استقامت سر شود
آمده در روشنای چشم های اهلبیت
چشم را روشن کند یک جا چهل اختر شود
بس که عمری با برادرهای خوش منظر نشست
می تواند سال ها این گونه خوش محضر شود
دختر است و در سجایا پا به پای مادر است
می تواند پس خطاب سوره ی کوثر شود
این چنین با آیه های نور بخش کوثرش
می رود در کربلا تا شاهد وانحر شود
فصلی از نیلی کبودی های مادر سهم اوست
در مدینه یاس بوده شام نیلوفر شود
اذن اگر باشد که شمشیری به دستانش دهند
می تواند در رشادت صد علی اکبر شود
دو پسر نذر برادر کرده تا ظهر عطش
دست های حضرت عباس را خواهر شود
روی تلّ زینبه ایستاده مثل کوه
تا اگر لازم شود خواهر شود مادر شود
نیم روزی بیشتر در کربلا فرصت نداشت
جلوه اش خواهی ببینی باش تا محشر شود
زن ندیدم با اشاره کوفه را سازد خموش
جای آن دارد که او فرمانده ی لشکر شود
تا بماند کربلا در ذهن مغشوش زمین
مثل زینب یک نفر باید روایت گر شود
مهر زینب نور قلب و نام زینب نور چشم
ذکر یا زینب از این پس نقش انگشتر شود
جای آن دارد تمام کهکشان های خدا
بر زمین آید فدای دختر حیدر شود
#ایوب_پرندآور
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
@ghararenokary