#حضرت_سکینه_س_مرثیه
#لا_تحرقی_قلبی_بدمعک_حسره
اول
ناگاه کتاب گریه را وا میکرد
آن قدر که پشت ناله را تا میکرد
در مجلس روضهی امام صادق
یاد لب خشکیدهی بابا میکرد
دوم
بانو! بنشین، بخوان، بگو حرف بزن
از تیر نشسته بر گلو حرف بزن
بانو! دم آخری کمی آب بخور
از خاطرهی دست عمو حرف بزن
سوم
از سایهی سنگ، رد شده لشگر من
زنجیر نشسته روی زخم پَر من
این غصه، شبانه، بی صدا پیرم کرد:
تشت و سر و چوب و گریهی خواهر من
چهارم
چوبی که به لب اشاره میکرد آنروز
از عمه جگر پاره میکرد آنروز
ترسیدم از آن چشم حرامی ناگاه...
وقتی که مرا نظاره میکرد آنروز
پنجم
در قاب عطش اگرچه تصویر شده
از خوردن آب تا ابد سیر شده
او بعد هزار و چارصدسال هنوز
ایستاده درِ خیمه، ولی پیر شده
ششم
نه که بدن عزیزمان سر دارد
نه پیرهن کهنهای در بر دارد
غارت شده زیر دست و پا... ای مردم!
این جسم غریب مانده، مادر دارد
هفتم
در باغ عزای کربلا تاک شده
آیینهی لبهای عطشناک شده
جَرّوهَا عِدّه مِن اَعراب امّا
انگار سکینه با پدر خاک شده
هشتم
میدید خود حضرت زهرا ای وای
افتاده تن ماه به دریا ای وای
تا خطبه بخواند از اسیری و عطش
از منبر نیزه رفته بالا ای وای
نهم
از شام اسارتی که مهتاب نداشت
راهی به سرای چشم او خواب نداشت
بابا، غریب و تشنه بود و دختر
جز اشک نگاه خشک خود آب نداشت
دهم
چشم تو پر از صحنهی درگیری بود
یک قافله دست و پای زنجیری بود
فکرش دل سنگ را شکست ای بانو
تیری که به سینه خورد عجب تیری بود
✍ #روح_الله_عیوضی
@ghararenokary
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حضرت_سکینه_س_مرثیه
آرام جان خستهدلان! پیکرت کجاست؟
جانم به لب رسیده پدر جان، سرت کجاست؟
جسمت اسیر فتنۀ یغماگران شده
پیراهن امانتی مادرت کجاست؟
از چه جواب دختر خود را نمیدهی؟
بابای با محبّتم! انگشترت کجاست؟
در خیمه هر چه بود به تاراج فتنه رفت
خاکم به سر، عمامۀ پیغمبرت کجاست؟
سوز عطش ز خون تنت موج میزند
ای تشنهلب، برادر آبآورت کجاست؟
از دود خیمه تربت ششماهه گم شده
بابا بگو مزار علیاصغرت کجاست؟..
✍ #مصطفی_متولی
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary