#حضرت_زینب_س_اربعین
ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید
زینب برای دیدن تو قد کمان رسید
یک اربعین برای تو سینه زدم حسین
دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین
خم گشته قد ِ من چو قد ِ مادرم حسین
حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید
از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام
هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام
بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام
برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید
یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب
یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب
بیچاره کرده قلب مرا ناله ی رباب
حالا رباب سوخته تر از کودکان رسید
یادم نمیرود که تو ماندی به زیر پا
یادم نمیرود که چه ها دیده ام اخا
بیشتر شکایتم بود از تازیانه ها
طعنه به من، و بر لب تو خیزران رسید
یک اربعین به روی لبم بود زمزمه
یادم نرفته هجمه ی بازار و هلهله
دیدم چگونه شد به سنان ماه علقمه
سقا نبود که پیکرمان نیمه جان رسید
یک اربعین برای تنت گریه کرده ام
بر غصه ها و بر محنت گریه کرده ام
شب ها به جسم بی کفنت گریه کرده ام
دیگر بریده، زینب بی خانمان رسید
#رامین_برومند
@ghararenokary