eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
793 عکس
50 ویدیو
113 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ عمری به دل غم دارم ، چشمای پر نم دارم داغ محرم دارم ، واویلتا مونده به لب فریادم ، اصلا نمیره یادم صد مرتبه جون دادم ، واویلتا من با یاد ماجرای کرببلا گریه می کنم برای کرببلا مشکی پوشم از عزای کرببلا ای وای ، نرفته یادم ازدحام بین گودالو ای وای ، هلهله و خنده ی کوفیای خوشحالو ای وای ، مصیبت تموم دنیا رو یه جا دیدم ای وای ، خودم تن بابامو بین بوریا چیدم «ای وای ، کرببلا» ◾️◾️◾️◾️◾️ دل بیقرار و خستم ، چند ساله گریون هستم مونده هنوز رو دستم ، رد طناب بستن همه دستارو ، دیدم غم دنیا رو با زور کشوندن ما رو ، بزم شراب ای وای از جسارت چوب خیزرون ای وای از لبایی که شد غرق به خون انگار رو‌سرم خراب میشد آسمون ای وای ، نمیبرم از خاطرم مصیبت شامو ای وای ، هدف گرفتن همه با هم سر بابامو ای وای ، نرفته یادم آتیش و سنگ روی بامو ای وای ، هلهله و خنده ی دشمنای اسلامو «ای وای ، کرببلا» ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ کانال اشعار امیر قربانی فر : @amirghorbanifar_110 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
علیه السلام بند1⃣ جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای کربلا جلوی چشمامه،طلوع خورشیدِ روی نیزه ها خیمه های سوخته، نمیره یه لحظه از خاطر من به اسارت رفتن، همه اهل بیت و ناموس خدا یادمه رقیّه رو، با تازیونه میزدن بی هوا بدونِ هیچ، عذر و بهونه میزدن نمیذاشتن راه بره، آبله های کَفِ پاش میدیدن راه نمیاد، هِی جا میمونه میزدن سی و چهار سال، جلو چشمای منه قَدِّ کَمونی سی و چهار سال، جلو چشمای منه گوشای خونی بند2⃣ جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای توی راه جلوی چشمامه، از روی نیزه میفتاد سَرِ ماه دستای عمّه م رو، بسته بودن با طناب میکشیدن مونده بود سرگردون، بین نامحرما بی یار و پناه عمو عبّاسم ما رو، از بالای نیزه میدید همه ی جسارتو، اهانتا رو می شنید اینو حس میکردم،وقتی که ما رو میزدن أشکِ غیرت بی‌صدا، از ابر چشماش میچکید سی و چهار سال،میگذره بازم چشام چشمه ی خونه سی و چهار سال،مرهم زخم دلم اشک روونه بند3⃣ جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای شهر شام جلوی چشمامه، پشت دروازه و داد و ازدحام میپیچه تو گوشم،صدای رقیّه که دائم میگفت نزنین نامردا، نزنین بسّه خودم دارم میام هر نفس غصه هایی، که روز و شب یادم میاد بیشتر از همه یه غم، اذیّتم کرده زیاد اونجایی که جلویِ، چشمِ یه عدّه بی حیا عمه زینبم اومد، تو مجلس إبن زیاد سی و چهار سال، خواب میبینم روضه ی تشت طلا رو سی و چهار سال، خواب میبینم ضربه های بی هوا رو شعر و سبک: ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ تلگرام: 🆔: https://t.me/tekyenokari ایتا: 🆔: https://eitaa.com/tekyenokari ♾♾♾ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary