eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
820 عکس
53 ویدیو
119 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
من دختری دلسوزم و معصوم و بابایی دورم هنوز از روز و شب‌های شکوفایی سنی ندارم، با عروسکها عجین هستم شب‌ها نمی‌خوابم بدون زنگ لالایی @hosenih دور از تو این شبها چه‌ها دیدم، نمیدانی! موی سفیدم را ببین از رنج تنهایی چشمی که تا دیروز غرق شادمانی بود آنقدر باریده شده چشمان دریایی دیروز پنهان بوده‌ایم از چشم نامحرم امروز گشته کاروان ما تماشایی من که ندیدم مادرت را، عمه می‌گوید پهلو و دست و صورتم گردیده زهرایی @hosenih آنقدر سنگین است دستان سنان، دیگر رفته رمق از دست و از پایم توانایی حالا که مهمان دارم و چیزی مهیا نیست با جانم امشب می‌کنم از تو پذیرایی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر در كه از شميم حريمت معطر است دروازه‌ی بهشت، گمانم همان در است آنقدر جمعيت حرمت را گرفته كه ترديد ميكنم نكند صبح محشر است @hosenih پايينِ پا، قدم به قدم، اشكِ زائران بالای سر، نفس به نفس، هی كبوتر است با نيت شفا، كه لب از آب، تر شود انگار كن كه منبع آن، حوض كوثر است از معجزات پنجره فولاد بگذريم "كز هر زبان كه ميشنوم نا مكرر است" @hosenih من آه ميكشم، تو گره باز ميكنی در اين حرم، نخواسته‌ها هم مقدر است دوريم و دوستيم...صبوريم و عاشقيم هركس كه دوورتر، بخدا مبتلاتر است شاعر: @ghararenokary
سوزاند چنان زهر جفا بال و پرش را انگار نمی‌ديد دگر دور و برش را @hosenih جانش ز عطش سوخت چنان جد غريبش طوری كه بهم ريخت تمام جگرش را شش سال ،نگهداشت علیرغم اسيری ميراثِ به جا مانده‌ی نسلِ پدرش را پنداشته بودند اگر حبس كنندش از شاخه بريدند دگر برگ و برش را با اينكه به زندان شده مسموم، ولی باز تاريخ نوشت آنچه كه آمد به سرش را @hosenih تا شيعه به بيراهه‌ی ترديد نيفتد بگذاشت درين معركه، تنها پسرش را شاعر: @ghararenokary
هزار حرف نگفته‌ست در دو چشم ترت چه زخم‌ها که نشاندند بر تن و جگرت بریده بود قضا دست و پای رزم تو را به جبر، داشت خدا از نبرد بر حذرت ندید چشم تو، اما شنیدی از عمه چگونه ذبح قفا شد به دست کین، پدرت اگرچه بال گشودی رها شوی ز قفس گرفت خیمه‌ات آتش، شکست بال و پرت برادران تو از روی نی هواخواهت تمام راه، دوتایی شدند همسفرت نشست زخم زبانها به عمق جانت و آه ندید چشم کسی غیر زخم فرق سرت به زیر سایه تنت، پای، لحظه‌ای نگذاشت تمام روز و شبانِ حیات مختصرت ز خاطرات تو هرگز برون نرفت انگار عمود آهن و داغ عموی چون قمرت @nohe_sonnati @ghararenokary
خشکاند آبِ ساوه‌ی از مکه دور را درهم شکست هیبت بت‌های کور را خاموش کرد آتش ده قرن زنده را لرزاند کاخ پادشه پُرقصور را بیش از هزار سال به دنبال او، بشر می‌خواند خط‌به‌خط صفحاتِ زبور را با چلچراغ سبز نبوت قیام کرد روشن نمود یک تنه راه عبور را آمد رسوم جهلِ جهان را کنار زد بر هم زد او سیاهه‌ی "زنده‌به‌گور" را با حُسنِ خُلق بود مسلمان‌شان نمود بدکیش و گبر و مست و عنود و شرور را او رحمتی برای جهان بود و بی‌دریغ لبریز عشق کرد تمام صدور را روحی دگر دمید به معنای واژه‌ها در هم تنید شعر و شعار و شعور را هم سر زدن به اهل نَفَس را رواج داد هم رفتنِ زیارتِ اهلِ قبور را سیراب کرد با دم عیسایی‌اش ز دور صدها اویسِ عاشقِ حسِ حضور را "سلمان" که خواند حضرتش او را ز اهل بیت بر سینه‌ی عجم زده مُهر غرور را "او" وعده داده بود به دنیا، که تاکنون چشم انتظار مانده زمانه، ظهور را ✍ @ghararenokary
سوزاند چنان زهر جفا بال و پرش را انگار نمی‌ديد دگر دور و برش را جانش ز عطش سوخت چنان جد غريبش طوری كه بهم ريخت تمام جگرش را شش سال ،نگهداشت علیرغم اسيری ميراثِ به جا مانده‌ی نسلِ پدرش را پنداشته بودند اگر حبس كنندش از شاخه بريدند دگر برگ و برش را با اينكه به زندان شده مسموم، ولی باز تاريخ نوشت آنچه كه آمد به سرش را تا شيعه به بيراهه‌ی ترديد نيفتد بگذاشت درين معركه، تنها پسرش را 🔸شاعر: 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary