eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
820 عکس
53 ویدیو
119 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
در الفبا از الف تا حرف یا یعنی علی نقطه آغاز قرآن زیر با یعنی علی آفرینش را علی آغاز و پایان است و بس ابتدا یعنی علی و انتها یعنی علی @hosenih نوح کشتیبان نمی شد ، نوح کشتی ساز بود کشتی از طوفان گذشت و ناخدا یعنی علی بی علی آتش جهنم با علی آتش بهشت با خلیل الله کرد آتش وفا یعنی علی دستگیر هر اولوالعزم است موسی هم اگر اژدهای معجز آورد از عصا یعنی علی اینکه می گوییم : پیغمبر ، شباهنگام بود در حرا گرم تکلم با خدا یعنی علی گفت : اقرا باسم ربک ، در جواب جبرئیل اینکه گفت احمد علی جان پیش آ ، یعنی علی نفس پیغمبر علی و نفس حیدر مصطفی مرتضی یعنی محمد مصطفی یعنی علی پنج تن زیر کسا جمعند یعنی فاطمه فاطمه در راه حیدر شد فدا یعنی علی هرچه را حیدر بخواهد می پسندد فاطمه هل أتی زهراست آری هل أتی یعنی علی @hosenih حق علی احمد علی حیدر علی زهرا علی کُلُهُم نورند از این رو‌ مجتبی یعنی علی با شکستن می شود تکثیر هر آئینه ، پس ای برادر ترجمان کربلا یعنی علی شاعر: @ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ ماه رجب در پای سفره ازدحام است چون سفره دارش اسوه ی اهل کرام است تبریک ما را بر ابوطالب رسانید آن عاشقی که احترامش مستدام است بنت اسد فهماند بر اهل دو عالم مولودِ کعبه، برکتِ بیت الحرام است در هر فراز و هر فرود و هر بلایی با مرتضی، احمد ازین پس هم کلام است در عرش، مسجودِ ملائک شد همان که روی زمین بر زخمِ ایتام، التیام است آمد علی و قبله ی اهل یقین شد بابای ما، حیدر امیرالمؤمنین شد @hosenih ماییم و بحر رحمتِ مواج حیدر اهل کرم هستند هاج و واج حیدر پیغمبران در سیر قربِ خود به الله بودند در هر مرحله محتاج حیدر دائم به طوف کعبه ی عشق و ولایش مَستند با ذکر علی، حجاج حیدر نعلینِ پُر وصله به پایش در کنارِ... تکه حصیری بود تخت و تاج حیدر معراج احمد گرچه در هفت آسمان بود بوده کنار فاطمه، معراج حیدر حبش برای هر عمل، شرط قبول است بالاترین وصف علی، زوج البتول است @hosenih سوگند بر بیت الحرام و بر شکافش کفر است هر راهی که باشد بر خلافش سینه برایش چاک داده حق تعالی تا که بگوید هست کعبه در طوافش این حرف آغازینِ شأنِ قنبر اوست آن قله که عمری است نامیدند " قافش" زهدِ علی را هیچ مخلوقی نفهمید حتی عبای وصله دار و پشم بافش شیران خون ریز عرب در بین میدان انکار می کردند خود را در مصافش رو کرد در هر معرکه، دستِ دغل را انداخت از رونق علی، لات و هبل را @hosenih هر عاشقی، یک بار مهمان نجف شد در کل عمرش مست سلطان نجف شد آدم کنار نوح، در بین ملائک عمری است با عزت نگهبان نجف شد حِصن حصین نوکران آل عصمت در سایه سار صحن ایوان نجف شد باده برای شیعیان شد حوض کوثر ساقی علی و صحن میخانه نجف شد از مادریِ فاطمه، از رحمت او یک عمر رزق نان ما، نان نجف شد در نیمه ی ماه رجب مست لقاییم یا ذالکرم، دلتنگ صحن کربلاییم @hosenih بنت اسد آمد، به دستش قرص ماهش شوق ابوطالب عیان شد با نگاهش طفل میان گاهواره آیه می خواند " قَد أفلَحَ..." می خواند با صوت إلهش پیغمبر آمد سوی حیدر، کل عالم... تعظیم کردند آن زمان بر پیشگاهش بوسه به لب های علی می زد پیمبر قاری قرآن هست و آخر جایگاهش اما حسین آن لحظه که قرآن به لب داشت چوب و سنان می خورد بین قتلگاهش تا تکه دندانش شکست و بر زمین خورد بالای مقتل خواهرش با سر زمین خورد ⏹ @ghararenokary
تقدیم به همه پدران زمینی و آسمانی به مناسبت تربیت کردی مرا با مهر حیدر، سوختی در دلم نور ولای فاطمه افروختی از تو ممنونم برای نان پاک سفره ات نوکری آل عصمت را به من آموختی 🌺🌺🌺 @ghararenokary
بار گزاری اشعار شهادت حضرت زینب سلام الله علیها @ghararenokary
پا که به دنیا گذاشت حضرت زینب روی جهان پا گذاشت حضرت زینب پرچم ارباب را قله به قله برد و به بالا گذاشت حضرت زینب @hosenih وقت صبوری دهان کوه حرا را با عملش وا گذاشت حضرت زینب قاطع و محکم چنانچه بر دل تاریخ حسرت اما گذاشت حضرت زینب تا برسد کربلا علایق خود را پشت سرش جا گذاشت حضرت زینب از همگان دست شست و قبل حسینش قید شد، الا گذاشت حضرت زینب @hosenih سر که به بستر گذاشت حضرت زینب بر همه جا سر گذاشت حضرت زینب جای پدر تیغ خورد و جای حسینش بوسه به خنجر گذاشت حضرت زینب توی خیالش برای خانه ی زهرا یک در دیگر گذاشت حضرت زینب شربت شیرین به جای زهر هلاهل پیش برادر گذاشت حضرت زینب سوخت لبانش، برید رشته ی جانش لب که به حنجر گذاشت حضرت زینب مشک عمو را گرفت و توی خیالش بر لب اصغر گذاشت حضرت زینب آه ،غروب دهم بدون ابالفضل دست به معجر گذاشت حضرت زینب @hosenih روی زمین بار سخت قافله ای را بی علی اکبر گذاشت حضرت زینب کاش به این دردها دچار نمی شد قاتل او تیغ آبدار نمی شد تا نشود بی کسی عمه مشخص کاش که بر ناقه ای سوار نمی شد کاش که عباس بود موقع برگشت زینب کبری طلایه دار نمی شد ساعت سه آمده ست شمر ز گودال کاش ولی ساعت چهار نمی شد @hosenih کاش که یک بار رفته بود به گودال کاش که یک بار چند بار نمی شد کاش که چکمه نمی نشست به بالا سینه ی او شامل فشار نمی شد شاعر: @ghararenokary
کیست زینب آسمان در مَحضَرَش اُفتاده است پیشِ او خورشید با خاکسترش اُفتاده است شام چیزی نیست تا ویران کُنَد با خطبه اش بالِ عزرائیل پایِ شَهپَرَش اُفتاده است @hosenih چادرش را می تکاند می تکاند کوفه را کیست زینب کوفه یادِ حیدرش اُفتاده است می کَنَد از جا زمینِ شام را با کاخها راهِ مولا باز هم بر خیبَرَش اُفتاده است کیست زینب لحظه هایی که علی در رزم بود ذوالفقار اینَک به دستِ دخترش اُفتاده است قبل از آنیکه یزید از پیشِ خانم پا شود دید یِکجا سقفِ ظلمش بر سرش اُفتاده است مرتضیٰ بر دستمالِ زرد خود می زد گِره یا که زینب دو گره بر معجرش اُفتاده است هر کجا می رفت چشمی سویِ او جرات نکرد بر سرِ او سایه یِ آب آورش اُفتاده است @hosenih کارِ او پیغمبریِ کربلا تا شام بود بیرقِ عباس دوشِ خواهرش اُفتاده است یادِ ایامی که شد سایه برادر با سرش ظهر در گرمایِ سوزان بسترش اُفتاده است داشت بر سینه لباسی را که مادر داده بود یادِ مادر یادِ روزِ آخرش اُفتاده است رو به قبله بستر است و رو به دَر چشمانِ او باز اشکی سرخ از چشمِ تَرَش اُفتاده است بادِ گرمی می وزید و بویِ سیبی می رسید دید از تَل آنطرف تَر پیکرش اُفتاده است وای دستِ حرمله گهواره ای پاشیده بود آه دستِ ساربان انگشترش اُفتاده است محملش را دید وقتی می رود از کربلا می رود با دختری که زیوَرَش اُفتاده است می شنید از مَحمِلی لالاییِ گرمِ رُباب حق بده چشمانِ او بر اصغرش اُفتاده است خُطبه اش را گیسویِ از نِی رهایی قطع کرد ردِ خونی رویِ چوبِ منبرش اُفتاده است @hosenih چشم را بالا گرفت اما برادر را ندید تاب خورده نیزه و حتماً سرش اُفتاده است زیر دست و پا نگاهی کرد دنبالِ حسین دید سَر این سو و آن سو مادرش اُفتاده است شاعر: @ghararenokary
دست بر دامان آن زن میشوم کز شوکتش قرنها افتاده هر مردی به پای عزتش قدر اگر زهراست!قدر فاطمه این دختر است باخبر هرگز نباشد هیچکس از قیمتش @hosenih با همان دستی که آتش را گرفت از خیمه ها... آبرو بخشیده ابراهیم را با ملتش آستین‌پاره نه با خود ذولفقار آورده است... کاخ استبداد را ویران کند با قدرتش! می نویسند عالمان از معجزات خطبه اش می نشینند انبیا هرروز پای صحبتش سوختن پای حسین از واجبات زینب است او بلا را میخرد هرقدر باشد قیمتش بین این بزم عزا هرکس حسینی میشود مطمئنا بوده با امضای زینب دعوتش @hosenih چادرش را بر کمر میبنند و بالای تل منتظر می ایستد پس کی بیاید نوبتش سهم آبش را میان بچه ها تقسیم کرد تشنه تر بود از همه حرفی نمیزد از عطش.. شاعر: @ghararenokary
یک تنه در کربلا غوغا به راه انداخته تیغِ برّان است، یا زینب نگاه انداخته @hosenih با کلامش تیغِ حیدر را برون کرد از نیام دشمنش تسلیم گردیده، سلاح انداخته مرتضی انگار دارد خطبه خوانی می‌کند منطقش یک دشت را در اشتباه انداخته مثلِ طوفان خانه‌ی تزویر را ویران نمود مثلِ شیری لرزه بر جانِ سپاه انداخته یک نگاهِ اشکبار انداخته بر خیمه‌گاه یک نگاهِ مضطرب بر قتلگاه انداخته @hosenih جانِ زینب از فراقِ یار بر لب آمده در مصیبت چنگ بر رخسارِ ماه انداخته شاعر: @ghararenokary
بخشیده بر خورشید نور مأمنش را نور عفیف آیه های روشنش را با کاف و ها و یا و عین و صاد، مریم قدری تجلی داده یاس گلشنش را @hosenih ارباب محتاج قنوت وتر او بود یعنی گرفته عرش هر شب دامنش را آری سلوکش عرش را آباد کرده روضه سرا کرده ست کوی و برزنش را این اشک های جاریِ در بین روضه احرام بسته بارگاه شیونش را از آستینش احتضارش را بپرسید "شرمش" بخواند روضه جان دادنش را با خط نامحرم نوشته تازیانه شرح کبود مرثیه های تنش را با حرمتِ آن گوشوار غرق خونش وا کرد با ایثار مشت دشمنش را او پیش تر با قتل صبری جان سپرده یک بار دیده رفتن جان از تنش را از پیکر خورشید هنگامی که بردند پیراهن و کفش و عبا و جوشنش را با خنجر کندی کسی از بین می برد گل بوسه های "ان یکاد" گردنش را کوبید وقتی که چهل تا نعل تازه آن خوشه های سبز پوش خرمنش را @hosenih او بارگاهش تا ابد قلب حسین است پس ساخته نیزه ضریح مدفنش را بر روی سینه می فشارد وقت رفتن آغوش گرم و زخمی پیراهنش را شاعر: حجت الاسلام @ghararenokary
سوگند به ربنای زینب من سجده کنم به پای زینب زینب علیِ پس حجاب است او امِّ ترابِ بوتراب است او صاحب معجزات تام است شمشیر برنده اش کلام است هشتاد و چهار اسیر هرشب بودند دخیل صبر زینب @hosenih هم معنی پنج اصل دین است هم بر دل پنج تن نگین است یک ممتحنه مثال زهراست در قامت او جلال زهراست معنای صراط مستقیم است شاگرد خطابه اش کلیم است هرچند غم است روزگارش یک ذره نشد کم از وقارش گیرم برسد هزارلشگر هیچ است به پیش دخت حیدر بانوی دوعالم است زینب نام دگرش غم است زینب @hosenih او دیده هرانچه کس ندیده از کوچه به کربلا رسیده ای کاش اگرسوار میرفت بامحمل پرده دار میرفت ای کاش اگر به شام میرفت  باعزت و احترام میرفت درغصه و غم نشست زینب درکوچه سرش شکست زینب شاعر: @ghararenokary
دختر حیدر کجا و کوچه و بازارها.. مردن ما کمترین درک عزای زینب است شاعر: @dobeity_robaey @ghararenokary
انتهای صبر در اصل ابتدای زینب است چشم زهرا و علی وقف عزای زینب است گریه بر او هست گریه بر حسین و بر حسن مبدا گریه در عالم غصه های زینب است @hosenih در غدیر کربلا زینب امامت میکند جلوه "مَن کُنتُ مولا" در ولای زینب است پنج تن دلداده ی اویند پس با این حساب اصلا این اهل کسا اهل کسای زینب است حق شفا را داده در تربت که این خاک شریف.. کیمیای عشق شد چون زیر پای زینب است کربلا را زینب از غربت برون اورده است پرچم سرخ حسینی در هوای زینب است نور خاک چادرش کافر مسلمان میکند عزت اسلام از یاربنای زینب است @hosenih شام را با جمله "اِلّا جَمیلا "خاک کرد ابتلای انبیا جمعا بلای زینب است دختر حیدر کجا و کوچه و بازارها.. مردن ما کمترین درک عزای زینب است شاعران: و @ghararenokary
گفتی که در بازار بر زخمم نمک خورد گفتی که خیلی عمه جان ما کتک خورد شاعر: @dobeity_robaey @ghararenokary
رأس تو را به روی نی ، هرچه نظاره می کنم سیر نمی شود دلم ، نگه دوباره می کنم شاعر: @dobeity_robaey @ghararenokary
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ من زینبم، مریم دخیل چادرم شد در کسب رزق از آسمان ریزه خورم شد عمری فقیر بخشش دست پُرم شد خرج حمایت از ولی هر عنصرم شد گرچه ز نسل یاسم و حساس هستم در معرکه یک پارچه عباس هستم @hosenih من زیبنم، اسطوره ی سوز و گدازم در نیمه شب ها عاشق راز و نیازم حاجت دهد حتی نخ چادر نمازم جوشن که می خوانم خدا با هر فرازم... ... می گوید این ناموس من فرزند زهراست فخر تمام کائنات و عرش بالاست @hosenih در راه عشق دلبرم زهرا ترینم هرچه بلا نازل شود از صابرینم زاکیه ام، معصومه ام، اهل یقینم من دختر حیدر امیرالمومنینم فکری برای دفع هر نیرنگ کردم با خطبه هایم مثل زهرا جنگ کردم @hosenih در شام و کوفه حرص دین خوردم برادر کعب نی از شمر لعین خوردم برادر از بام، سنگ آتشین خوردم برادر با دست بسته بر زمین خوردم برادر در هر کجا خوردم زمین، با اشک و با آه زیر کتک گفتم فقط الحمدلله @hosenih اصلا که گفته کوچه ی اشرار رفتم بی معجر و بی پوشیه بازار رفتم باور نکن در مجلس اغیار رفتم دیدی اگر در بزم مِی ناچار رفتم... ...می خواستم تا جامه ات را پس بگیرم می خواستم عمامه ات را پس بگیرم @hosenih از بس که اهل غفلت و دنیا پرستند این قوم با اوصاف ما بیگانه هستند یک روز رأست را روی نیزه شکستند روزی دگر نامردها بر شاخه بستند خیلی برایت گریه کردم با رقیه لعنت بر این دل سنگی آل امیه @hosenih طفلک رقیه پلک و ابرویش شکسته سنجاقِ سر در لای گیسویش شکسته اصلا خبر داری که بازویش شکسته با ضرب پای زجر، پهلویش شکسته از هر طرف پا می شود آخر می افتد دستش شکسته غالبا با سر می افتد @hosenih سایه نشسته بر تنش مانند مادر شد باغ لاله دامنش مانند مادر خونی شده پیراهنش مانند مادر شد نیمه کاره، دیدنش مانند مادر بار سفر بسته پرستو زار و خسته کنج خرابه ساکت و تنها نشسته @hosenih خیلی خسارت بین شهر شام دیدیم معنای غربت بین شهر شام دیدیم صدها مصیبت بین شهر شام‌ دیدیم ما هتک حرمت بین شهر شام دیدیم خیلی عوض شد قد و بالای رشیدم از بس مصیبت های سنگینی چشیدم ⏹ @ghararenokary
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ گریه کردم روضه ی سخت تو را یک سال و نیم زهر شد در کام من آب و غذا یک سال و نیم در شگفتم ، من که با تو زنده بودم روز و شب ... زنده ماندم بی وجودِ تو چرا یک سال و نیم ؟! هیچ جا حتی گلستان هم دلم را وا نکرد بعدِ تو هر چیز ، دق داده مرا یک سال و نیم با سرِ تو سر شده روز و شبِ این سرنوشت پیش چشمم بوده ای بر نیزه ها یک سال و نیم "کاش می شد زودتر جانم شود تقدیم تو " ... بوده بر روی لب من این دعا ، یک سال و نیم ابرِ باران زای چشمم لحظه ای خشکی ندید مثل طوفان بود ، این آب و هوا یک سال و نیم جسم من اینجاست ، روحم در کنار قبر تو هم در اینجا بودم و هم کربلا ، یک سال و نیم روز و شب صد بار مردم من ، در این یک سال و نیم بوده در تقویم من ، این بدترین یک سال و نیم @hosenih آه ، از آن ساعتی که کربلایت سرخ شد سنگ های نینوا هم در عزایت سرخ شد تا که خونت ریخت بر روی زمینِ قتلگاه ... آسمان لرزید از داغت ، برایت سرخ شد بعدِ تو روی حرامی ها به رویم باز شد صورت من از جسارت بینهایت سرخ شد دست و پای خواهرت از تازیانه شد کبود بعد از آنکه بین مقتل دست و پایت سرخ شد رفتی و شد خواهر تو همسفر با حرمله بهر هتک حرمت من اشکهایت سرخ شد روی نیزه بودی و نیزه برایت خون گریست خاک های کوچه ها هم در قفایت سرخ شد آه ، قرآن خواندی و چوبی به لبهای تو خورد آنقَدَر کوبید ، تا لحن صدایت سرخ شد حال ، از داغ تو آه و شیون من سرخ شد در غم پیراهنت ، پیراهن من سرخ شد ⏹ @ghararenokary
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ حسین خواهر تو بر غمت دچار شده دلم هوای تو کرده که بی قرار شده تمام موی سرم ، پینه های دستانم خودت بیا و ببین که چه گریه دار شده @hosenih مگر نگفتم عزیزم که بی تو می میرم همیشه قاتل عاشق غم نگار شده در احتضار کنار تمامتان بودم برس به داد دلم وقت احتضار شده اگر تو کشته ی اشکی دو دیده ی تر من برای روضه ی تو سفره دار شده @hosenih ز خاطرم نرود خاطرات کرببلا دوباره دور و بر من پر از غبار شده به روی چادر من جای پای قاتل توست لگد به روی لگد بر تنم نثار شده دم غروب به آتش گرفته ای گفتم بدو عزیز دلم موقع فرار شده @hosenih میان آن همه نامحرمان خودت دیدی چگونه خواهری بر ناقه ها سوار شده سر تورا سر بازار بس که رقصاندند گلوی خشک تو دیدم که تار تار شده زنان کوفه همه سنگ باز قهارند چقدر راس تو با سنگها شکار شده @hosenih رباب موی سرش کند و داد زد زینب ببین سر پسرم سهم نیزه دار شده میان بزم شراب آمدم به دنبالت یکی به طعنه صدا زد ببین چه خار شده حرامزاده ای از دختران کنیزی خواست از آن به بعد سکینه گلایه دار شده @ghararenokary
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ زینب ای نام آور اهل زمین و آسمان عمه صاحب زمان (2) خطبه هایت زلزله شد ریخت کاخ دشمنان عمه صاحب زمان(2) ⏹ @ghararenokary
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ نور زهرا مآب، یا زینب بنتِ آُمُّ الکتاب، یا زینب پرچم انقلاب، یا زینب جلوه ی بوتراب، یا زینب السلام ای عقیله ی حیدر ذوالفقارِ قبیله ی حیدر @hosenih زینب، ای ستر آستان حرم بعد عباس، پاسبان حرم دژ مستحکم میان حرم ای فدایت مدافعانِ حرم تا که سردارتان سلیمانی است کار داعش فقط پشیمانی است @hosenih نُه فلک، سوگوارِ تو بی بی آسمان، اشکبار تو بی بی قلب ها، داغدار تو بی بی اجل آمد کنار تو، بی بی عرش را دیده ارغوانی کن با اجل نیز روضه خوانی کن @hosenih اجل ای مرهمی به پیکر من التیام دل پر آذر من بنشین اندکی برابر من تا بگویم، چه آمده سر من شرح حالم، نگفته معلوم است در دلم، داغ پنج معصوم است @hosenih جدّ من تا که رفت، غم آمد غصه با من، قدم قدم آمد پشت در، شعله ی ستم آمد وای از آن دم که مادرم آمد پسِ در، مادرم ز پا افتاد او که جان داد مرتضا افتاد @hosenih ای اجل؛ پشت هم، بلا دیدم فرق منشقِ مرتضا دیدم پاره ی قلب مجتبی دیدم من امامی به کربلا دیدم قد کمان، سوخته، دریده جگر نیمه جان، پای پیکر اکبر @hosenih من غریبی شاه را دیدم سرور بی سپاه را دیدم به لبش ذکر « آه، آه» را دیدم گودیِ قتلگاه را دیدم عرش را دیده ام به خاک افتاد به روی خاک، چاک چاک افتاد @hosenih دیده ام شمر، خنجر آورده دشنه را روی حنجر آورده ناله ی عرش را در آورده چکمه را روی پیکر آورده مست شد با دوازده ضربت سر او را برید با سرعت @hosenih ای اجل، نوبت اسارت شد خیمه، بعد از حسین؛ غارت شد به زنان حرم جسارت شد غصه ی من، همین عبارت شد آی زینب، حرم شده غارت!! پس کجا رفته این علمدارت؟! @hosenih آه، از شام و آن همه آزار از گذار یهودِ بی مقدرار تنه خوردم از در و دیوار بنتِ زهرا و مجلس اغیار مست بودند و تاب می خوردند دور زینب، شراب می خوردند ⏹ @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یابن‌الشبیب عمه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت آتش گرفت چادرش اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید @hosenih پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت پیش بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب بر سرِ او داد می‌زدند داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود یک نیزه‌ی بلند سرش را شکسته بود یابن‌الشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد توان نداشت یابن‌الشبیب دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را ... اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود یابن‌الشبیب آتش خیمه امان نداد فرصت به موی زخمی دختران نداد از پیش نیزه‌های شکسته عبور کرد او را به دست‌های خودش جمع و جور کرد @hosenih او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت..‌‌.. ⏹ @ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمینه؛ لا تَنسانِی فِی نافِلَةِ اللَّیل.mp3
5.1M
علیهاالسلام 🔹لا تَنسانِی فِی نافِلَةِ اللَّیل🔹 هنوزم بعد یه سال و نیم، حرفِ تو یادم هست، اون شب آخر که گفتی «لا تَنسانِی فِی نافِلَةِ اللَّیل» ای عزیز خواهر بعد تو دیگه شب تاره هر شب جون خواهر تو رسیده بر لب گریه شده قنوت وِتر زینب اسمتو تو قنوت وِترم بردم غصۀ پیرن خونیتو خوردم از غم تو روزی هزار بار مردم چشام می‌باره تو نماز آخرم دعام همینه که بیای برادرم چشم انتظارم برسی بالاسرم حسین من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هنوزم بعد یه سال و نیم، شام غریبونه هر شبِ زینب هنوزم بعد نمازِ شب، روضۀ عاشوراست رو لبِ زینب بعد عاشورا و یه دنیا غربت مهر نماز منه خاکِ تربت تسبیحات لبمه ذکر روضه‌ت زینب و نماز نشسته، ای وای زینب و یه دل شکسته، ای وای زینب و قافله‌ای خسته، ای وای سرت رو نیزه سایه‌بون من می‌شد پر از ستاره آسمون من می‌شد «سه‌ساله» هر شب روضه‌خون من می‌شد حسین من شاعر و نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/4545@ShereHeyat_Nohe @ghararenokary
واحد؛ زینبیه.mp3
3.67M
علیهاالسلام 🔹زینبیه🔹 هوای ابریِ دلم، وا نمی‌شه بدون اشک دلم با اشک روضه‌ها، آروم می‌گیره چشمامو رو هم می‌ذارم، یادم میاد غربت شام تو قفس غصه هنوز دلم اسیره همسفر سلسله‌ها، تو هر قدم دلم شکست چشمای من مثل لبای خشک تو به خون نشست هر جایی که قاری شدی، دل‌نگران شدم برات آخه با سنگ کینه‌ها، به رنگ خون می‌شد صدات «حسین من، حسین من» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شکر خدا که بال اشک، دلم رو آسمونی کرد خودم رو واسه نوکری، بازم رسوندم از مدینه تا کربلا، از کربلا تا شام غم دنبال قافله دلم رو می‌کشوندم امون از اون خرابه و غصه‌های شام خراب آیۀ نور کجا و شام ظلمت و بزم شراب تو عالم از صدای تو، کرب‌وبلا به‌پا شده تو شام ظلم اموی، زینبیه بنا شده «عقیلة العرب مدد» شاعر: 🌐 shereheyat.ir/node/4543@ShereHeyat_Noh @ghararenokary
نوحه؛ بیرقت به‌پاست.mp3
1.74M
علیهاالسلام 🔹حسینِ بعد کربلا🔹 صَبورِ عرصۀ بلا، شَکورِ دشت ابتلا تویی ای زینب علی، حسینِ بعدِ کربلا در اوج غم و غربت، تو داری چه شکوهی ندیده همه عالم، چنان عزم تو کوهی قیامت رمز دوام عاشوراست به دستت همیشه این علم برپاست «یا زینب مدد زینب کبری» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فدای خطبه‌خوانی‌ات، طنین آسمانی‌ات شده تکرار یا حسین، تمام زندگانی‌ات شده شور دو عالم، در اشک تو خلاصه شده آه تو بانو، رجزخوان حماسه رسولِ خطبۀ سرخ امامی علیِ کوفه و زهرای شامی «یا زینب مدد زینب کبری» شاعر: 🌐 shereheyat.ir/node/5121@ShereHeyat_Nohe @ghararenokary
سلام الله علیها بند1⃣ شب اعتکاف گریه هام داره سحر میشه دیگه داره واسه خواهرت وقت سفر میشه به امید دیدنت بازم چشامو میبندم بالش سرم شبا همش با گریه تر میشه یه سالو نیمه زخم دلم نمک خورده یه سالو نیمه داغت امونمو برده دیگه فراق تو‌ صبرمو سر آورده روضه پشت/روضه/کار هرشبه گریه پشت/ گریه/ جونم رو لبه این آخرین/ شام /عمر زینبه کجایی داداش دلم برات یه ذره شده بند2⃣ تا همیشه یاد روضه ی داغ تو میمونم زیرلب پای مصیبتت مرثیه میخونم زخمای دل منو خودت امشب مداوا کن رمقی نمونده توی این چشای گریونم تو‌ رفتی و توی حسرت نگات موندم غم جدایی رو از توی چشات خوندم تموم عالمو با یه روضه سوزوندم یادم مونده /بغض /گریه کردنت اون لحظه ی / تلخ /تنها رفتنت توی صحرا / پیچید /عطر پیرهنت کجایی داداش دلم برات یه ذره شده بند3⃣ غروبا به یاد غربت غروب عاشورا تو‌دلم میشینه ماتمت چشام میشه دریا نفسهای آخرت هنوز تو خاطرم مونده شده بود تن شریف تو مقطع الاعضا دیگه نمیده بغض گلو بهم مهلت به کی بگم تو رو کشتنت سر فرصت سرتو رو بریدن به نیت قربت با هر ضربه / لرزید /قلب خواهرت توی گودال / گرگا /دور پیکرت جسمت روی/ خاک و /رو نیزه سرت کجایی داداش دلم برات یه ذره شده شعر و سبک: حسین نوری ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ http://Eitaa.com/tekyenokari @ghararenokary
سلام الله علیها بند 1️⃣ ای مظهر فضائل نَقل محافل یازینب واسه حل مسائل میخونه سائل یازینب حتی خود کعبه به تو مایل یازینب سیدتی زینب فاضله ی بی همتای عالمین سیدتی زینب فاطمه ی ثانی نور نیرین سیدتی زینب مونس مجتبی غمخوار حسین رگ خوابم حسین و ضربانم عقیله میگه قلبم حسین حسین میگه جانم عقیله تب و تابم حسین و هیجانم عقیله توی محشر قسیم نار و جنانم عقیله سیدتی یازینب بند 2️⃣ خطبت اصل برائت کرده قیامت یازینب حیدر بوده استاد درس خطابت یازینب حامی امامت با بصیرت یازینب دختر زهرا و عالم بی معلم مکتبی دختر زهرا و ام ابیهایی و زین ابی دختر زهرا و سیده النساء بی بی زینبی تو در اوج کمال و درجاتی عقیله تو قبولی سعی و صوم و صلاتی عقیله توی تاریکی ها نور صراطی عقیله توی سختی همیشه راه نجاتی عقیله سیدتی یازینب بند3️⃣ هستی صاحب عنوان حیدر دوران یازینب رعد تیغ کلامت معنی طوفان یازینب معنای شجاعت شیر میدان یازینب زینب کبرایی روح قیامی و راز کربلا زینب کبرایی اعجوبه ای و اعجاز کربلا زینب کبرایی بانوی اسطوره ساز کربلا شده تسخیر تو شام بلا یا عقیله وارث ذوالفقار شیر خدا یا عقیله زنده از نام تو کرب و بلا یا عقیله فانی راه سید الشهدا یا عقیله سیدتی یازینب شعر و سبک: مهدی زهدی ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ http://Eitaa.com/tekyenokari @ghararenokary
. شب سوز غم حضرت زینب بود سوز داغش به سینه ها لبالب بود می رود از جهان سوی باغ جنان وای از این غم (۲) همه جا از غمش گردیده ماتمسرا محفل عزایش گشته چنان کربلا فصل ماتم شده موسم غم شده وای از این غم مهر و حبش بود توشه ی روز حساب همه دلها ز داغ غم او شد کباب فاطمه سیرت است پا به سر رحمت است وای از این غم بوده عمری به یاد کربلای حسین به سرش روز آخرش هوای حسین بوده او بی شکیب یاد شاه غریب وای از این غم یاد آن لحظه که نقش زمین شد حسین کشته ی کینه‌های خائنین شد حسین خواهر مهربان شده قامت کمان وای از این غم یاد آن لحظه که شمر سوی مقتل دوید سر پاک حسین بن علی را برید دل زینب شکست روی سینه نشست وای از این غم یاد آن لحظه که آتش به خیمه زدند سر سالار عالم را به نیزه زدند خون شد از غم دلش زد شرر حاصلش وای از این غم @yaghubianreza @ghararenokary