eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
803 عکس
53 ویدیو
113 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۴۰۱ بند 1⃣ پرچم سرخ ثارالله انا هدیناه السبیله ذکر یا ابا عبدالله ذکر پرواز جبرئیله واسه ی دین دنیامون این آقا بهترین دلیله مسیر حسین مسیرخداس مسیر خوشبختی توی روضه هاس عزیزحسین عزیزخداس مدال عزت هم این شال عزاس حبیب حسین حبیب خداس قرار عاشق ها توی کربلاس یا حسین نقش سر در بهشته اول راهش آخر بهشته سند شش دنگ جنت و داره سرور بهشته بند 2⃣ رحمت الله الواسعه دست و دلبازیش بی نظیره بهترین ارباب دنیا نعم المولا نعم النصیره نوکری پای این پرچم واسه نوکر خیر کثیره حریم حسین حریم خداس مقدس ترین تربت کرب و بلاس مراد حسین مراد خداس که باب المرادش اشکه روضه هاس شهید حسین شهید خداس کفن برای عاشق شال عزاس هم سلامش داره جواب ویژه هم غلامش داره ثواب ویژه زائرش داره تو روز قیامت یک حساب ویژه بند 3⃣ کربلاش جنت الاعلی زائرش از اهل نجاته تربتش عرش معلی اشک روضش آب حیاته مرقدش قبله ی عالم سیاهیش نور کائناته طواف حسین طواف خداس نماز کعبه رو به کرب و بلاس محب حسین محب خداس تمومه آرامش توی روضه هاس مطیع حسین مطیع خداس نشون خدمت هم این شال عزاس خیمه های روضش سرای عشقه ذکر یا ثارالله نوای عشقه اتنا فی الدنیا کرببلا هم ربنای عشقه شعر و سبک: ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ http://Rubika.ir/tekyenokari @ghararenokary
۱۴۰۱ بند1⃣ نوه ی یل خیبر، قاسم بن الحسن توئی یک تنه لشکر، قاسم بن الحسن با اشاره ی ابروت، میشه میدون جنگ مثل عرصه ی محشر، قاسم بن الحسن آینه دار هیبت، سردار جمل هستی واسه نوجوونا ضرب المثل گفتی به عمو یقین دارم اینکه هست مُردن توی راه تو احلی من عسل سرباز نوجوون سپاه خدا تویی یاری رسون خامس آل عبا تویی ازرق کیه بخواد که برات قد علم کنه وقتی که وارث پسر مرتضی تویی یا قاسم مدد یا قاسم بند2⃣ ای تجلی طوفان، قاسم بن الحسن مثل موج خروشان، قاسم بن الحسن موندی پای امامت، با تمام وجود زیر پرچم قرآن، قاسم بن الحسن با اینکه نداری حتی خود و سپر مردانه میجنگی از بس داری جگر تا اِنْ تَنْکُرونی گفتی شد ولوله فکر و ذکر دشمنا شد اَیْنَ الْمَفَر! وقتی یا فاطمه میشه ذکر لبای تو کاری نداره معجزه دیگه برای تو هَل مِنْ مبارزت سؤال بی جوابه و هیچکس نمیرسه تا قیامت به پای تو یا قاسم مدد یا قاسم بند3⃣ جان نثار امامت، قاسم بن الحسن شرح واژه عزت، قاسم بن الحسن پهلوونی و غیرت، با تو معنا میشه آیه آیه شهامت، قاسم بن الحسن دریا دل ترین یل شاطع الْفرات میلرزه سپاه دشمن با یک نگات روح مجتبی تویی در جسم علی پس واسه همین نمیشه جنگید باهات وقتی قدم میذاری تو غوغای معرکه میدون میشه برای حریف تو مهلکه جانانه ضربه میزنی و از تو آسمون میگن تبارک الله به رزمت ملائکه یا قاسم مدد یا قاسم شعر و سبک: ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ http://Rubika.ir/tekyenokari @ghararenokary
زمزمه؛ کی فکرشو می‌کرد.mp3
1.75M
علیهاالسلام 🔹الهی بمیرم🔹 الهی بمیرم، چقدر غریبونه سفر کرد یه جوری سفر کرد، که عالَمی رو خون‌جگر کرد مگه می‌تونم، ببرم از یاد نیمه‌شب از رو ناقه افتاد هر دفعه می‌دید، تو رو، رُو نیزه گفتم ای وای رقیه جون داد ای وای، تو گوشمه هنوز صداش ای وای، ناله‌های بابا باباش ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همین شب آخر، می‌گفت خواب بابامو دیدم می‌گفت توی خوابم، عمه به آرزوم رسیدم بغلم کرد و بغلش کردم همۀ غصه‌هام یادم رفت عمو عباسم، پیش بابا بود زخمای دست و پام یادم رفت ای وای، خرابه پر شد از صداش ای وای، سرت رو آوردن براش شاعر و نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/5561@ShereHeyat_Nohe
واحد؛ بیا بابا.mp3
1.94M
علیهاالسلام 🔹بیا بابا🔹 موهات به هم می‌ریزه صورتت ولی هنوز مثه ماهه نگا کن از روی نی تا به خونه برسیم چقدر راهه چقدر راهه، اینجا تا چشمم می‌بینه بیابونه چقدر راهه، توشۀ مسیر من پای پر خونه دلم تنگه، بابا، خدا می‌دونه هرکجا رفتم یه نیزه راهمو بست ولی من که دست نمی‌ذارم روی دست دلخوشیم اینه که سایه‌ت رو سرم هست «بیا بابا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صدات زدم همیشه دیگه از این شامیا نمی‌ترسم مگه می‌خواد چی بشه از کسی به جز خدا نمی‌ترسم نمی‌ترسم، نصف شب تو دشت و صحرا نمی‌ترسم نمی‌ترسم، یه کمم از این نامردا نمی‌ترسم من از هیچی، تو دنیا نمی‌ترسم ترس من اینه که ماهِ آسمونم، تو بری سفر من از تو جا بمونم من و دوری از تو بابا نمی‌تونم «بیا بابا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتشه دیگه بیای برای سفر بابا من آماده‌م نبین که چند روزیه واسه زخمای پا از پا افتادم من آماده‌م، به دلم افتاده همسفریم امشب من آماده‌م، قول بده که با خودت ببریم امشب بریم چادرنماز بخریم امشب پر چادرم تو آتیش حرم سوخت عمه اومد چادرم فقط یه کم سوخت یادگاری تو بود خیلی دلم سوخت «بیا بابا» شاعر: 🏴 مشاهده واحدهای به این سبک👇🏻 🌐 shereheyat.ir/node/5122@ShereHeyat_Nohe
زمینه؛ یه سلام.mp3
1.2M
علیه‌السلام 🔹یه سلام فاصله‌ست فقط🔹 ما اگه اینجایم، دلامون تو راهه راهمون کوتاهه، کوتاهه، کوتاهه یه سلام فاصله‌ست فقط، بین ما با حسین یه سلام فاصله‌ست فقط، تا بین‌الحرمین خیال کن کربلایی، خیال کن اربعینه خیال کن روبه‌روشی، داره اشکاتو می‌بینیه «حسین جانم آقاجان» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ظاهرم آرومه، تو چشام بارونه توی قلبم قبر شش‌گوشه پنهونه یه سلام فاصله‌ست فقط، بین ما با حرم یه سلام فاصله‌ست فقط، به خود آقا قسم خیال کن روبه‌رویِ ضریح باصفا شی خیالش هم قشنگه، که خادم کربلا شی «حسین جانم آقاجان» شاعر و نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/5595@ShereHeyat_Nohe
زمینه؛ ماه همیشه پشت ابر نمی‌مونه.mp3
1.27M
علیهاالسلام 🔹ماه همیشه پشت ابر نمی‌مونه🔹 فکرشم نکن اصلاً، غصه‌شو نخوریا خوب می‌شه همین روزا، اثر کبودیا گوشواره‌م اگه گم شد، فدا سر تو بابا از وقتی، رفتی همۀ دار و ندارم با سیلی، صورتمو سرخ نگه می‌دارم بعد از تو، رو خاک خرابه سر می‌ذارم اون که می‌گفت تو آسمونت حتی نداری یه ستاره بیاد ببینه ماهم امشب اومد به دیدنم دوباره اومدی صفا اومد به ویرونه «ماه همیشه پشت ابر نمی‌مونه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از خودت بگو واسه‌م، بابایی چه خبرا من شنیدم از عمه، که رفتی پیش خدا ماه آسمون من، تو کجا اینجا کجا؟ لب وا کن، که داره یه آرزو رقیه جون من، یه بار دیگه بگو: رقیه می‌دونم... بگو با همین گلو: رقیه یه بار دیگه بگو رقیه که آرزو به دل نمونم پیشونی‌مو ببوس و بازم بهم بگو عزیزِ جونم چاره‌ای به غیر صبر نمی‌مونه «ماه همیشه پشت ابر نمی‌مونه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ راستشو بخوای بابا، دیگه طاقت ندارم فکرشم نمی‌کردم، بی‌تو دووم بیارم جون من اگه می‌شه، دیگه تنها نذارم می‌دونم، نوبتِ منه این دفعه بابا همراهت، می‌بری منو دیگه از اینجا من می‌رم، دنیا باشه واسه اهل دنیا عمه جونم منو حلال کن رقیه دیگه داره می‌ره دارم عموجونو می‌بینم می‌خواد منو بغل بگیره آسمون پشت سرش چراغونه «ماه همیشه پشت ابر نمی‌مونه» شاعر و نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/5577@ShereHeyat_Nohe
نوحه؛ بمان با حسین.mp3
1.01M
علیهاالسلام 🔹امشب را بمان🔹 شب غم گذشت، دمیده سحر دلم تنگ توست، بیا ای پدر «رواق منظر چشم من آشیانۀ توست کرم نما و فرود آ که خانه خانۀ توست» بابا! بی‌تو شدم، من هر شب نیمه‌جان حالا که آمدی، یک امشب را بمان «یابن الزهرا حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگر سهم من، همین گریه‌هاست چنان مادرم، سلاحم بُکاست «رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند» با اشک من شده، کاخ فتنه خراب نقش ظلمت شده، دیگر نقش برآب «یابن الزهرا حسین» شاعر و نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/5603@ShereHeyat_Nohe
زمزمه۱؛ عزیزِ جونم.mp3
2.77M
علیهاالسلام 🔹مادر شهید🔹 به برگشتن گلهام نداشتم امید تا که افتادن روخاک دل من لرزید تو عمر پُرغمم تا امروز یه مادر شهید نبودم دیگه آتیش زدن با این داغ به تار و پودم کیه بفهمه غربت دنیارو کیه بفهمه غصۀ زهرارو؛ حالا می‌فهمم حالا دیگه خبر دارم از دردش از قلب پر آتیش و آه سردش؛ حالا می‌فهمم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برا یه مادر سخته جلوی چشماش رو خاک بیفتن بی‌جون دوتا از گلهاش انگاری اشکای چشمامو با دستاش می‌گیره باز مادر انگار داره تسلام می‌ده بابامون حیدر یه لحظه هم نشو برام دلواپس کنار تو می‌مونم ای هم‌نفس؛ تویی امیدم تویی تموم هستی من مولا نداره بی‌تو زنده بودن معنا؛ تویی امیدم شاعر: 🏴 مشاهده زمزمه‌های به این سبک👇🏻 🌐 shereheyat.ir/node/4712@ShereHeyat_Nohe
زمزمه۱؛ عزیزِ جونم.mp3
2.77M
علیهاالسلام 🔹مادر شهید🔹 به برگشتن گلهام نداشتم امید تا که افتادن روخاک دل من لرزید تو عمر پُرغمم تا امروز یه مادر شهید نبودم دیگه آتیش زدن با این داغ به تار و پودم کیه بفهمه غربت دنیارو کیه بفهمه غصۀ زهرارو؛ حالا می‌فهمم حالا دیگه خبر دارم از دردش از قلب پر آتیش و آه سردش؛ حالا می‌فهمم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برا یه مادر سخته جلوی چشماش رو خاک بیفتن بی‌جون دوتا از گلهاش انگاری اشکای چشمامو با دستاش می‌گیره باز مادر انگار داره تسلام می‌ده بابامون حیدر یه لحظه هم نشو برام دلواپس کنار تو می‌مونم ای هم‌نفس؛ تویی امیدم تویی تموم هستی من مولا نداره بی‌تو زنده بودن معنا؛ تویی امیدم شاعر: 🏴 مشاهده زمزمه‌های به این سبک👇🏻 🌐 shereheyat.ir/node/4712@ShereHeyat_Nohe @ghararenokary
عمه محکم گرفته دستش را داشت اما یتیم‌تر می‌شد لحظه لحظه عمو در آن گودال حال و روزش وخیم‌تر می‌شد باورش هم نمی‌شد او باید بنشیند فقط نگاه کند بزند داد... بعدِ هر تیری "ای خدا کاش اشتباه کند" @hosenih کار او نیست بی عمو ماندن داغ‌ها را الی‌الابد بکشد تا ببیند چه می‌شود باید به نوکِ پایِ خویش قد بکشد ازدحامی میانِ گرد و غبار از حرامی و سنگ و شمشیر است نوک سرنیزه‌های بی احساس با تنی زخم خورده درگیر است تشنه بود و زِ گونه‌ها خونش روی لب‌های آتشین می‌ریخت یک نفر آب می‌خورد پیشش یک نفر آب بر زمین می‌ریخت خواست تا خویش را به سینه کشد تا که شاید رسد به اطفالش یک نفر نیزه‌ای به کتفش کرد رفت و او را کشید دنبالش از همانجا به سنگ اندازان "داد می‌زد تو رو خدا نزنید" وای بر من مگر سر آورید اینقدر تیغ بی هوا نزنید هرچه گلبرگ بر زمین می‌ریخت پخش هر گوشه بوی گُل می‌شد کم‌کم احساس کرد انگاری دست بی جان عمه شُل می‌شد دستِ خود را کشید از آنجا یک نَفَس می‌دوید در گودال از میانِ حرامیان رد شد شمر با او رسید در گودال باز هم پای حرمله وا شد پیچ می‌خورد حنجری ای داد پیش چشم حسن عمو می‌دید بازویش در مقابلش اُفتاد @hosenih دو گلو را سه‌شعبه با هم دوخت نیزه‌ها هم که از دو سو  رفتند اسبها کارِ خویش را کردند دو بدن بینِ هم فرو رفتند چند ساعت میانِ آن گودال به گمانم قمار می‌کردند فقط عبدلله است شاهد که چند ساعت چکار می‌کردند ... شاعر: @ghararenokary
آمد به میدان، لشکر غم را خبر کرد از خیمه نه، از سن و سالش هم گذر کرد @hosenih آه بلندش در دل آهن اثر کرد کوچک نخوانش، این پسر کار پدر کرد بغض جمل را بین دشمن شعله ور کرد با نعره ی ابن الحسن عزم خطر کرد مانند قاسم دشت را زیر و زبر کرد سقا شد آنجا که عمویش را نظر کرد چشم تمام خیمه را ناگاه تر کرد آمد جلو، خود را بلاگردانِ سر کرد @hosenih اینجای مقتل عمه اش را خون جگر کرد ارثیه ی زهراست...دستش را سپر کرد شاعر: @ghararenokary
🏴لطفاً حق روضه ادا شود بی رمق بود و تا تکان می‌خورد به تنش نیزه و کمان می‌خورد @hosenih وقتی افتاد دوره اش کردند چه لگد ها از این و آن می‌خورد هر کسی خسته بود عقب می‌رفت بدن خسته همچنان می‌خورد همه رفتند ، شمر ول کن نیست شمر تا رفت، از سنان می‌خورد @hosenih زیر لب گفت آب آب ،اما چکمه ها بود بر دهان می‌خورد شاعر: @ghararenokary
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند گل‌های مدینه داغ‌دارش بودند آن‌روز که جای مجتبی خالی بود در کرب‌و‌بلا دو یادگارش بودند شاعر: استاد @dobeity_robaey @ghararenokary
سخن اهل عشق این سخن است کربلا در احاطه ی حسن است هرکسی رو به کربلا کرده باطناً رو به مجتبی کرده بزم مارا حسن فراهم کرد او حسین‌را عزیز عالم کرد @hosenih این‌همه مجلس مصیبت ها.. پرچم یاحسین هیات ها.. خیر ها را به ما حسن داده او به ما اذن سوختن داده.. میوه نور می‌دهد شجرش ای به قربان هردوتا پسرش با حسن، جانِ تازه میگیریم امشب از او اجازه میگیرم که بگویم ز جلوه‌ی آن ماه مددی یا جناب عبدالله یازده ساله است و صف شکن است پس یتیم حسن خودش حسن است دست آورده جای شمشیرش همه ماتند مات تکبیرش حق شده پیش هو بزرگ شده این پسر با عمو بزرگ شده گریه کن ها نظر به راه کنید حسن کوچه را نگاه کنید ** از روی تل خدا خدا می‌کرد عمویش را فقط صدا می‌کرد چه عمویی؟میان چندسپاه تشنه ای در میان قربانگاه.. صحنه را تا که دید گفت حسین دست خود را کشید گفت حسین حسن کربلا به جان آمد پابرهنه دوان‌دوان آمد آمد و دید گریه بی اثر است یک نفر روی سینه ی پدر است پاره پاره شدست پیرهنش میزند با قلاف بر دهنش بند بند تنش گسسته شده نیزه ها در تنش شکسته شده داد زد ای عموی خون جگرم غم نخور من برای تو سپرم @hosenih چشم بر سمت خیمه گاه ندوز دست ناقابلم که هست هنوز می‌دهم دست در برابر تو تا بلا دور باشد از سر تو دیدی آخر تنم ز عشقت سوخت تیر، من را به روی جسم تو دوخت شاعر: @ghararenokary
هر چند لشگری نیست من لشگر عمویم بردار خنجرت را از حنجر عمویم بر دار نیزه ات را از صورت خداوند یابن خبیثه نگذار سر به سر عمویم @hosenih این سینه را پیمبر بوسیده روزگاری پاشو چرا نشستی بر پیکر عمویم بوسیدم آنقَدَر من از دست های عمه تا که شوم مشرف به محضر عمویم من هم شبیه قاسم شوق وصال دارم عبدالله حسینم من نوکر عمویم طاقت ندارم عمه، من میروم نبینم چشمی نگاه کرده به دختر عمویم ** تیری که حرمله زد از روی اسب، عمه بد دوخت پیکرم را بر پیکر عمویم در زیر پای قاتل از چند جا شکسته بال و پرم شبیه بال و پر عمویم @hosenih هم جسمم ارباً اربا،هم خورده ام سه شعبه حالا شدم شبیه هر دو پسر عمویم تا دست من جدا شد ناله زدم دو دفعه آب آور عمویم... ای مادر عمویم... شعر از گروه @ghararenokary
ابن الحسن هستم جگر دارم عمو جان پیش تو از بازو سپر دارم عمو جان با سر دویدم سمت تو تا سینه ات را از زیر پای شمر بردارم عمو جان @hosenih من بی زره یاد جمل را زنده کردم مانند بابایم هنر دارم عمو جان درد یتیمی را کنارت حس نکردم پیش خودم گفتم پدر دارم عمو جان از سر گذشتن سرگذشت عاشقان است شرمنده ام پیش تو سر دارم عموجان دست بریده حاصل دست شکسته است این ارث را از پشت در دارم عمو جان تیر از تنم رد شد تنم را به تنت دوخت خیلی برایت دردسر دارم عمو جان @hosenih اینجا پر از سنگ و سنان و تیر و نیزه است از تنگی جایت خبر دارم عمو جان با خنده من را بدرقه کن جای گریه حالا که من شوق سفر دارم عمو جان شعر از گروه @ghararenokary
روزی ما سر هر سفره به نامِ حسن است تا کرم بین مقیمینِ  مَقام حسن است هرکه مجنون حسین است خودش می‌داند که حسینی شده‌ی دست امام حسن است @hosenih از خرابات بقیع تا به خدا راهی نیست همت باده کشان از لب جام حسن است در جمل بین جوانان علی کاری کرد همه گفتند فقط سکه به نام حسن است گفت لایومک فقط کرببلا دیده شود همه‌ی معجزه‌ها پشت کلام حسن است صلح او صلح حسین است به زهرا سوگند  کربلایی هم اگر هست  قیام حسن است حسنی‌های حرم هول قیامت دارند کربلا دید زمین زیر لگام حسن است @hosenih خیمه‌ی آل حسن حلقه‌ی انگشتر بود مسند عمه‌ی سادات خیام حسن است تا سرِ ازرق شامی و یلانش را زد قاسمش گفت که این تازه سلام حسن است شاعر: @ghararenokary
قرار شد برود کار بوتراب کند فرات را سر بدخواه خود خراب کند @hosenih قرار شد برود با لب ترک خورده هزار حرمله را از خجالت آب کند امیدوار به این است مادر اصغر قرار نیست کسی طفل را جواب کند سه شعبه ای به دوراهی رسیده و باید میان کودک و باباش انتخاب کند چه انتخاب که با کشتن پسر ، بابا برای دادن جان خودش شتاب کند سه شعبه از گلوی او بزرگتر باشد کسی بیاید و این غصه را حساب کند @hosenih نشسسته حرمله در صدر کاخ با لبخند بدا به حالش اگر شکوه ای رباب کند شاعر: @ghararenokary
برای مادرت بده که خاکی باشه موی تو بده جلوی چشم من خونی باشه گلوی تو سری توی سرا شدی ولی می میرم به خدا دل‌نگرانم که سرت بیفته از رو نیزه ها @hosenih موهاتو شونه می‌کنه رو نیزه دستای نسیم شونه‌ی تو دست منه بیا عزیزم تا بریم تا کجا اشک چشممو هدیه به روسری کنم وقتی رو نیزه ها باشی چجوری مادری کنم دست خودم نیست که همش به صورتم چنگ می‌خوره چه طوری طاقت بیارم وقتی بهت سنگ می‌خوره دق می‌ده آخرش منو دیدن خشکی لبات خاکستر نشسته رو موهای سوخته ی بابات دلم رو خوش کرده بودم به کفْن و دفن بدنت تو رو سپردمت به خاک ولی بیرون کشیدنت گرد سفیدی اومد و موی سیاهمو گرفت بابات پناهم بود و شمر ازم پناهمو گرفت @hosenih کاش نمی‌دیدم به بابات چطوری حمله ور شدن چطوری تیر و نیزه ها با خون بابات تر شدن تازیونه کاشکی می‌ذاشت از دیدنت حظ ببرم کاشکی تو آغوش بابات خاکت می‌کردم پسرم شاعر: @ghararenokary
سر آورده بود گلش را دم آخر آورده بود برای نبرد پدر سوره کوثر آورده بود یکی طعنه زد حسین اینچنین لشکر آورده بود؟ سه شعبه رسید برای علی نوبر آورده بود و برق گلو چه بد موقعی سر برآورده بود بگو نانجیب علی تازه دندان در آورده بود خجالت کشید علی بُرده بود، اصغر آورده بود @hosenih چرا حرمله؟ چرا باز هم بی هوا حرمله؟ چرا هیچ وقت نرفته ست تیرت خطا حرمله؟ خجالت بکش زدی طفل شش ماهه را حرمله و با خنده گفت شماها کجا و کجا حرمله گلو را ببین علی را زده چند تا حرمله صدا زد رباب که شیر آمده منتها... حرمله شاعر: @ghararenokary
مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته با تو بودن را به من از کودکی آموخته @hosenih چشم وا کردم ، از اول گفت ؛ این مال حسین نوکرت را جز به بزم روضه ات نفروخته هرکجا نام تو آمد گریه کرد اما ببین بیشتر با گریه های من برایت سوخته مادر من مادرت را دوست دارد ، اشک را مادرت زهرا برایم از ازل اندوخته کاش روشن تر کنی در لحظه های آخرم آتشی را که غمت در سینه ام افروخته @hosenih سوختم با روضه هایت چون شنیدم سوختی ز آتش تیری که اصغر را به دستت دوخته شاعر: @ghararenokary
عارفان را اینچنین در باور است طفل این گهواره شیخ اکبر است این علی ابن حسین ابن علیست؟ یا خدایا عیسی پیغمبر است @hosenih در کرامت با عمو هم شانه است در امامت با پدر هم‌جوهر است صبح محشر فاش خواهد شد به ما این پسر میزان روز محشر است نسل زهرا خیر زهرا می‌دهد شعبه کوثر خودش هم کوثر است امتحانش کن به هنگام خطر از دوصد مرد خطر غوغا تر است حرمله تیر و کمان آورد اگر این پسر راهی میدان با سر است @hosenih در کمان انگار تیر آماده است یا رب این تیر است یا که خنجر است تیر لازم نیست این لب تشنه را از عطش این شاخه‌ی گل پرپر است شاعر: @ghararenokary