مربع ترکیب ولادت
قدح پر باده کن ساقی ، که آمد موکب جانان
نسیمی با صفا آید به سوی دشت و کوهساران
بهاران می رسد از راه و لبها می شود خندان
خزان بگذشت و پیدا شد بهار دلکش و شادان
به این شکرانه پر کن از می وحدت تو جام ما
ببر در کوی یار امشب از این شادی پیام ما
نوای نغمه ی بلبل طنین انداز شد اکنون
صدای نم نم باران که هم آواز شد اکنون
هزاران غنچه در باغ و گلستان باز شد اکنون
دل ما را نگر با شادمانی ساز شد اکنون
دل از شوق و شعف پر شد که یار نازنین آمد
ببین در خانه ی هادی نگاری مه جبین آمد
گلستان امامت را گلی خوشرنگ و بو آمد
بهارستان وحدت را امیری صلح جو آمد
صلا ده عاشقان را عاشقی خوش خلق و خو آمد
که از صُلب نقی ، بطن حُدَیث ، آن ماه رو آمد
شود چشم تو روشن ای سلیلا ماه آوردی
تو از هادی هدایتگر برای مردم گمراه آوردی
مبارک باد خورشیدی منور زادی ای جَدِّه
برای عالم و آدم تو سرور زادی ای جَدِّه
ز هر نیکو در این عالم نکو تر زادی ای جَدِّه
برای یاری قرآن تو یاور زادی ای جَدِّه
مبارک باشدت ای جَدِّه خود نیکو پسر زادی
پدر از بهر مهدی ، حجت ثانی عشر زادی
نگاران بهشتی را نگاری گلعذار است این
گلستان امامت را بهاران در بهار است این
به جمع خیل مشتاقانِ عالم اعتبار است این
به مُلکِ جان عالم سروری با اقتدار است این
به عالم مژده ده ای جان امام عسکری آمد
همان نوری که دارد بر دو عالم برتری آمد
امام عسکری نور دل ابن الرضا آمد
بهین استاد دانشگاه ایمان و وفا آمد
مفسر بهر قرآن ، هادی دین خدا آمد
نگهدارنده ی احکام قرآن الا آمد
برای حضرت هادی چنین روزی پسر آمد
برای کل ابناء بشر نیکو پدر آمد
گلستان حقیقت را بهین ریحانه پیدا شد
به مُلک معرفت نیکوترین جانانه پیدا شد
به دریای شرافت گوهری یکدانه پیدا شد
که شمع آفرینش را ز جان پروانه پیدا شد
بود در چهره اش سیمای جد اطهرش پیدا
که در زهد و ورع سیمای جَدِّه مادرش پیدا
به دنیا مظهر نور خدای لایزال آمد
گلی از بوستان کردگار ذوالجلال آمد
به مجد و اعتدال و علم آن نیکو خصال آمد
به مهر و حلم و عشق و معرفت آن بی مثال آمد
به دنیا آمد آن نوری که بخشد نور عالم را
که فرزندش رها سازد ز دست ظلم آدم را
مبارک باد یا مهدی تو را میلاد بابایت
درین روز مبارک می زنم صد بوسه بر پایت
الهی بشنوم تا زنده ام با گوش آوایت
کنار خانه ی کعبه انا المهدی ز لبهایت
بگیر از لطف دستم را اسیر و بی نوایم من
از اول بر سر راه شما مسکین گدایم من
#محمد_مبشری
@ghararenokary
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
نام زیبایت چه غوغا میکند
عشق هم بر تو تماشا میکند
هر چه بیرون می رود از سینه ها
مهر تو در قلب ها جا میکند
هر چه پنهان میکنیم این مهر را
عاشقی ما را چه رسوا میکند
کاش می شد سر عشقت راز بود
راز تو کار مسیحا میکند
گوشه ای افتاده تنها و غریب
دل نگاهت را تمنا میکند
دلبری برتر ز جمع دلبران
یوسف زیبای زهرا میکند
کار ما حسرت به عالم خوردن است
کار تو در این جهان دل بردن است
ای تو مهر آسمان رهبری
با نگاهی دل ز عالم می بری
قبله گاه ساکنان عرش و فرش
از ملائک بی گمان والاتری
گر پیمبر نیستی هستی امام
بلکه بالاتر ز صد پیغمبری
زمزمه های تو تسبیح خداست
ای که از قدوسیان هم برتری
جلوه گر باشد رخ زیبای تو
بر فراز گنبد نیلوفری
نام زیبایت عجین گردیده با
ذکر نام حجت بن العسکری
ای امام عسکری ای جان ما
مهر تو در سینه شد مهمان ما
تا که میگویم به لب یابن الحسن
نام تو زینت دهد لب های من
بهترین ذکر امام صاحب است
نام زیبا و خوش یابن الحسن
عطر احسان دارد و حسن و وقار
نام زیبای حسن در هر سخن
شبر آل عبا بار دگر
جلوه گر گشته چنان گل در چمن
گوییا در بند تو باشد جهان
با جمالت ای عزیز ممتحن
نه فقط هادی امت عاشقت
عاشقت باشد خدای ذوالمنن
تو ز نسل فاطمه و حیدری
در میان سروران تو سروری
مظهر تام خدای بی بدیل
جلوه ی زیبایی از رب جلیل
مجمع اسماء حسنای خدا
در میان قلب تو ای بی بدیل
جمع یاران اولوا العزم تواند
نوح با موسی و عیسی و خلیل
جملگی در نوبت اند اینک به صف
در طواف رویت ای روح جمیل
رام تو باشد دو عالم، کی عجب
شیر در پیش نگاهت شد ذلیل
جان فدایت یا امام عسکری
حسن تو باشد خدایت را دلیل
ای تجلی خدای مهربان
کن نگاهی عسکری بر سائلان
کی صله ای از کرامت می دهی
هدیه ای بر ما ز رحمت می دهی
گشته خالی این سبوی جان ما
کی به دل جام محبت می دهی
کرده ای اعجازها با دشمنان
کی نشان ما کرامت می دهی
ما عدم هستیم در این آستان
کی به ما از بی نهایت می دهی
در رهت مستان همه جان داده اند
کی به ما جانا تو رخصت می دهی
سامرایت مانده ای مولا غریب
کی به ما اذن زیارت می دهی
یوسف زهرا بود چشم انتظار
کن دعایی بر فرج از بهر یار
#محمد_مبشری
@ghararenokary
سرود؛ مژده سحر.mp3
1.5M
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#سرود
🔹مژدۀ سحر🔹
اگه گل خنده رو لبا اومد
ستارۀ «سُرَّ مَن رَءا» اومد
مدینه به سامرا میده مژده
نوۀ جواد بن رضا اومد
امشب، میباره از تو آسمون گل شادی
از راه، رسیده نور چشم حضرت هادی
میان از راه ملائکه
صف کشیدن دوباره که
دخیلِ گهوارهش بشن امشب
متبرّک میشه فضا
وقتی گل کرده این شبا
«حسن بن علی مدد» بر لب
«حسن بن علی مدد
امام عسکری مدد مولا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوچههای سامرا چراغونه
تموم حرم آینهبندونه
تا که بگیریم اذن دخول امشب
روی گونهها نمنم بارونه
هر کی میبینه صحنشو تا به سحر شاده
صحنش برای ما مثه صحن گُهرشاده
نسیمی آشنا میاد
شمیم سامرا میاد
دل عاشق دوباره بیتابه
یه دلم مشهدالرضا
یه دلم صحن سامرا
زائر بیقرار سردابه
«حسن بن علی مدد
امام عسکری مدد مولا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به دلای عاشقاش نظر داره
برای ما مژدۀ سحر داره
آسمون بیکرانۀ مهرش
برای جهان قرص قمر داره
گفته به ما از سحری که رو لبا خندهست
گفته از امید دلا، دل به امید زندهست
امید انبیا میاد
خاتم الاوصیا میاد
میشه چشم و چراغ این دنیا
عالمی غرق نورشه
بیقرار ظهورشه
بیقرار رسیدن فردا
«حجة بن الحسن مدد
حجة بن الحسن مدد مولا»
شاعر و نغمهپرداز: #جمعی_از_شاعران
🌐 shereheyat.ir/node/4878
✅ @ShereHeyat_Nohe
➰➰➰➰
#سرود_ولادت_امام_حسن_عسکری
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
سرود؛ رؤیای بهشت.mp3
1.17M
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#سرود
🔹رؤیای بهشت🔹
شده دل من هواییِ پرواز
با قفس غم که نمیشه دمساز
توی رؤیاهام همیشه میبینم
که شده به روم درای بهشت باز
یا کریمِ دلم تا حرم تو پر میزنه
بیقرار نگات به هر رواقی سر میزنه
اومده خونۀ تو رو دوباره در میزنه
در خونۀ کریم کی بستهست؟
دل من به این حرم دلبستهست
آخه از هر چی به جز عشق تو، دلخستهست
«یا امام عسکری، آقا جانم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توی حرمت کسی ناامید نیست
کار اهل دل، وعده و وعید نیست
همه حاجتا روا میشه اینجا
اینجا درای بسته بیکلید نیست
اینجا از آسمونا هم میان برا گدایی
اومدم دوباره مثه گدای سامرایی
ای آقای کریم، خود امام مجتبایی
هر کسی به مهر تو دل داده
دنیا و آخرتش آباده
اسیر عشق تو از بند غم، آزاده
«یا امام عسکری، آقا جانم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میشه دل من بیقرار و بیتاب
تا که میرسم یه گوشۀ سرداب
هر جا هم باشه آسمونش ابری
اینجا روشنه زیر نور مهتاب
باز «سلامٌ علی آلِ یاسینِ» ذکر همه
«اَلسلامُ علیکَ یا مهدی» روی لبمه
روشنه دل من دیگه آخر شام غمه
تا سحر کنار بابالمهدی
ذکر لبهامه «اَللهُ یَهدِی...»
به امید دیدن روزایِ همعهدی
«العجل یابن الحسن، مولا مولا»
شاعر: #یوسف_رحیمی
نغمهپرداز: #رضا_ابوذری
🌐 shereheyat.ir/node/4880
✅ @ShereHeyat_Nohe
➰➰➰➰
#سرود_ولادت_امام_حسن_عسکری
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
به عالم دلبری یکتا خوش آمد
گلستان را گلی زیبا خوش آمد
ملائک شادمان با هم بگویند:
ابا المهدی به این دنیا خوش آمد
#محمد_مبشری
🔹پیشاپیش میلاد امام حسن عسکری علیه السلام مبارکباد.
@ghararenokary
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
#سرود
#شور
بند1⃣
مضمون سرود و ترانه شاعرا
توی مجالس نقل زبون ذاکرا
ذکر یا حسن روی لبمه رو به حرم سامرا
شبیه که در بهشت داره وا میشه
شبیه که حاجت مردم روا میشه
شبیه که همه ی دردا دوا میشه
ذکر رو لبه بگو حسن
شور امشبه بگو حسن
یازده مرتبه بگو حسن
امام عسکری خوش اومدی
بند2⃣
گنبد طلاییش چشم و چراغ بهشت
صحن حرمش آبروی باغ بهشت
دستِ خالی وَ اللهْ نمیره اونکه میره سراغ بهشت
بارون شوق از چشای عاشقا چکید
تو حرمش صف ملائک رو میشه دید
اینجا گدا نمیشه هیچ موقع نا امید
امشب دم به دم بگو حسن
توی هر قدم بگو حسن
تا باب الحرم بگو حسن
امام عسکری خوش اومدی
بند3⃣
نور حقیقت رو توی کلامش ببین
فرموده خودش یک نشونه از مومنین
اینه که بخونی به عشق ارباب زیارت اربعین
حسنیا سرا پا مست و بیقرارن
حسنیا واسه آقا کم نمیذارن
حسنیا هوای کرب و بلا دارن
عیدیت با خدا بگو حسن
با اشک و دعا بگو حسن
رفتی کربلا بگو حسن
امام عسکری خوش اومدی
شعر و سبک: #حسین_نوری
⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️
تلگرام:
🆔: https://t.me/tekyenokari
ایتا:
🆔: https://eitaa.com/tekyenokari
روبیکا:
🆔: http://Rubika.ir/tekyenokari
اینستاگرام:
🆔: https://instagram.com/tekyenokari
➰➰➰
#سرود_ولادت_امام_حسن_عسکری
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_ولادت
امشب همهجا موج زند نور ولایت
افتاده به سرها همه دم شور ولایت
گردیده سماوات و زمین طور ولایت
از پرده در آمد مه مستور ولایت
گردیده ملک گرم ثناگستری امشب
گویند ثنای حسن عسکری امشب
برخیز و بزن خنده که گل خندهزن آمد
با خندهی گل، بر لب بلبل سخن آمد
خورشیدِ فروزنده مه انجمن آمد
فرزند رضا را حسن آمد، حسن آمد
عالم همه غرق شعف و عشرت و شادی است
میلاد گرامیخَلَفِ حضرت هادی است
نخل نبوی را ثمر است این، ثمر است این
چرخ علوی را قمر است این، قمر است این
فخر دو جهان را پسر است این، پسر است این
بر مُصلح عالم پدر است این، پدر است این
این شیعه و این مشعل انوار هُدایش
ای جان همه عالم و آدم بهفدایش
روئید گل تازهی آمال محمّد
یا مهرِ فروزندهی اقبال محمّد
یا صفحهی رخسار و خط و خال محمّد
یا آمده دوم حسن از آل محمّد
از سامره تابیده به عالم جلواتش
پیوسته فرستید درود و صلواتش
این گوهر ده بحر خروشندهی دین است
این کعبهی امیّد دل اهل یقین است
این عرش خداوند تعالی به زمین است
این نجل دهم حجّت خلاّق مبین است
در سجده ملائک به یسار و به یمینش
تابنده بُود جلوهی مهدی ز جبینش
آینهی حسن ازلی ماه جمالش
آیات لب حضرت هادی خط و خالش
یادآور جاه نبوی قدر و جلالش
جبریل فرو مانْد در اوج کمالش
عالم همه مرهون وی و موهبت اوست
از سامره تا عرشِ خدا مملکت اوست
این اختر برج نقوی ماه تمام است
این فرشنشینی است که خود عرش مقام است
این حجّ و زکوة است و صلات است و صیام است
بر خَلق امام است، امام است، امام است
قدر و شرف و عزّت و جاهِ بشر از اوست
ای منتظران! حجّت ثانی عشر از اوست
ای ارض و سماوات همه، سامرهی تو
ای چرخ برین نقطهای از دایرهی تو
ای مِهر فلک ذرّهای از نائرهی تو
ای زنده دل اهل دل از خاطرهی تو
از جود تو بس خاطره داریم حسنجان!
ما آرزوی سامره داریم حسنجان!
تو یازدهم اختر منظومهی نوری
تو واسطهی عفو خداوند غفوری
تو نور خدا در شجر وادی طوری
تو سرّ انا الحق به غیاب و به حضوری
من سائل لطف و کرم و جود تو هستم
با آن همه آلودگیام دل به تو بستم
ای فوج ملک را به درت عرض ارادت
سادات جهان از تو گرفته است سیادت
مِهر تو بود مُهر قبولیّ عبادت
قرآن به تو و پاکی تو داده شهادت
تو دست خداوند به تقدیر قضایی
فرزند علیّ ابن جواد ابن رضایی
قرآن به تو نازد که در او جلوهگر استی
ایمان به تو بالد که ورا راهبر استی
انسان به تو بالد که امام البشر استی
مهدی به تو در فخر که او را پدر استی
لطفی که مگر سائل هر روز تو باشم
خاک قدم عسکر پیروز تو باشم
ای عادت تو جود و مرام تو عنایت
ای مهر رخت مشعل انوار هدایت
ای یازدهم اختر تابان ولایت
قرآن، سخن فضل تو را کرده حکایت
من «میثم» آلودهدل بیسر و پایم
از خویش مرانید که مدّاح شمایم
✍ استاد #غلامرضا_سازگار
@ghararenokary
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_ولادت
با کریمان فقط تعالی هست
راه پرواز ایده آلی هست
من گدای چهارده نورم
بر سرم سایهی موالی هست
تا دمی که حسن حسن گویم
مطمئناً ره کمالی هست
برسانید زیر پای نگار
روی دوشم شکسته بالی هست
وقت لطف کریم سامراست
شاکرم این دو دستِ خالی هست
در میان سبوی مولایم
هر صفت از می جلالی هست
وقت الطاف بی کران آمد
پدر صاحب الزمان آمد
ذکر لب را ابامحمد کن
کوچههای غریب را رد کن
سامرا میرسی، توسل کن
دل خود را بر این مقید کن
این حرم منزل ولی خداست
با وضو باش و رفت و آمد کن
بنشین در میان صحنِ حسن
عاشقانه نظر به گنبد کن
جامعه را بخوان به چشم ترت
یاد الطاف شاه مشهد کن
خوب که بی قرار یار شدی
قصد بوسه زدن به مرقد کن
امشب احوال خوش تری دارم
شوق دیدار عسکری دارم
از ازل بودهام گرفتارش
سائل لطف ناب و بسیارش
نه فقط سنگ دل، ازین دوری
کعبهی حق شدهست تب دارش
غیر زندان و خلوت و غربت
نیست آگاه، کس ز اسرارش
مانده در جای جای آن زندان
نور آیات و صوت اذکارش
حرف تقوا و زهد او که شود
دشمنش هم شود طرفدارش
با نگاهش شدند آخر سر
شیرهای درنده بیمارش
دلم امشب اگر که آباد است
دل صاحبْ زمانمان شاد است
معتکفهای کنج محرابیم
بی قراران روی مهتابیم
از غم دوری گل نرجس
سالها خیره سوی سردابیم
عیدها میرسند اما ما
تا ظهور نگار بی تابیم
هر شب از داغ این غم اعظم
با دو چشم پُر آب میخوابیم
ما رعایای در به در شده ایم
که به فکر وصال اربابیم
علت این فراق از سوی ماست
خودمان بر فراق اسبابیم
حقّ انوارِ صاحبِ امشب
برسان صاحبَ الزمان یا رب!
✍ #محمدجواد_شیرازی
@ghararenokary
سرودامامعسکریع.mp3
1.25M
#سرود
#ولادت_امام_عسکری_ع
متن سرود :
بند1️⃣
مبارکه۲ / یا حجت بن الحسن ، چشمت ای آقا روشن
مبارکه۲ / ماه رمضونه انگار ، باز علی شد حسندار / مبارکه۲
یا ابالمهدی(۳)
هیبتش حسنی ، شوکتش حسنی
شب شبِ ما شده ، باز کریم اومده
یاحسن یاحسن یاحسن مولا
بازم ، فهمیده دنیا ، حق با آل حضرت زهرا شده
آقا ، عاشقت هستم ، دل اسیر سُرَّ مَن رَأیٰ شده
(حسن بن علی) ۳ یا امام عسکری
بند2️⃣
امام حسن۲ / دلیل شادیم تویی ، شوق گداییم تویی
امام حسن۲ / با تو که باشم آره ، نوکری لذت داره / امام حسن۲
یا ابالمهدی(۳)
حاجیِ قبر حسین ، بردی دلو زیر دین
گفتی برا مومنین ، روایتِ اربعین
یاحسن یاحسن یاحسن مولا
میام ، زیارت هر سال ، گدای سامرامو مست توئم
میگم ، تا ابد اینو ، من حسینی شده ی دست توئم
(حسن بن علی) ۳ یا امام عسکری
شاعر و نغمه پرداز : #امیر_طاهری
#توجه
انتشار آثار کارگاه نوحه خوشدل،بدون درج نام و آدرس کانالِ کارگاه؛مورد رضایت این مجموعه نمیباشد.
#خوشدل
| @nohe_khoshdel |
➰➰➰➰
#سرود_ولادت_امام_حسن_عسکری
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
#امام_عسکری_سرود
#سرود
شد مدينه پر از نغمهء شادى - حسن جانم٣
گشته ذكر لب حضرت هادى - حسن جانم٣
شهر يثرب از قدومت چراغانى
ديدهء بابا ز شوق گشته بارانى
آمدم بر درگهت بهر مهمانى
اى حسن جانم
از ازل بستم - با تو من عهدى
نوكرت هستم - يا أبَ المهدى
يا أبَ المهدى...
-
دلنواز همه از قديم هستى - حسن جانم٣
چون عمويت حسن تو كريم هستى - حسن جانم٣
تو كريم ابن كريم من گداى تو
از عناياتت شدم آشناى تو
سربلندم چون منم خاك پاى تو
اى حسن جانم
اين دل زارم - گشته پابندت
عيدى ام باشد - دست فرزندت
يا أبَ المهدى...
-
دل به عشق شما مبتلا گردد - حسن جانم٣
خاك تيره به دستت طلا گردد - حسن جانم٣
بر كف مشكل گشايت نگاه من
بى پناهم من حريمت پناه من
گنبد زيباى تو قبله گاه من
اى حسن جانم
پاى عشق خود - بى نوايم كن
از گدايانِ - سامرايم كن
يا أبَ المهدى...
-
با دعاى تو من حيدرى هستم - حسن جانم٣
من سگِ خانهء عسكرى هستم - حسن جانم٣
من به تو دلبسته ام مه جبين من
اى ولاى حضرتت اصل دين من
اى حديثت بانىِ اربعين من
اى حسن جانم
از تو من امشب - سامرا خواهم
بعد از آن إذنِ - كربلا خواهم
يا أبَ المهدى...
#على_اصغر_انصاريان
➰➰➰
#سرود_ولادت_امام_حسن_عسکری
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
السلام علیک یا حسن بن علی ایها العسکری علیه السلام
#اعلام_برنامه
#قم_المقدسه
#جشن_میلاد
#ولادت_امام_حسن_عسکری_ع
#سید_علی_حسینی_تبار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
➰➰➰➰➰
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_ولادت
#صلوات
سلطان سریر سروری را صلوات
آیینه حُسن داوری را صلوات
جبریل به دور آسمانها گوید
رُخسار امام عسکری را صلوات
✍ #جواد_کریم_زاده
@ghararenokary
السلام علیک یا فاطمه المعصومه سلام الله علیها
🔹بارگزاری اشعار و نوحه های
شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
#حضرت_معصومه_س_مدح
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
#زمزمه_حضرت_معصومه
#نوحه_حضرت_معصومه
#زمینه_حضرت_معصومه
#شور_حضرت_معصومه
#واحد_سنگین_حضرت_معصومه
#واحد
@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
عاشقی، نقطهی پایانی درماندگی است
عاطفه، مزّهی شیرینیِ سرزندگی است
عشق در مکتبِ توحیدی ما، بندگی است
فِیضِ دارندگی اصلاً به برازندگی است
"اشک" دارایی ما بوده که سرچشمه شدیم
از طفولیّتمان خادم معصومه شدیم
آفتابی است که در ظلمت شب گُم نشود
رودِ نوری است که درگیر تلاطم نشود
باغِ سبزی است که در ذهن تجسم نشود
هیچ جایی حرم فاطمهی قم نشود...
"السّلام ای حرمت شرح پریشانی ما"
السلام ای نَفَسِ شاه خراسانی ما
چهرهی زشت زمین با قدمت زیبا شد
جسم بی جان تمامیِّ جهان احیا شد
سند فخر عجم تا به ابد امضا شد
تربت شهر تو تسبیح بهشتیها شد
آن زمینی که شده لانهی جبریل، "قُم" است
شورهزاری که به دریا شده تبدیل، "قُم" است
گنبد زرد تو خورشید فلک گسترمان
آسمانِ حرمات آرزوی آخرمان
کاش دستی بکشی بر روی بال و پرمان
سایهی مادریات کم نشود از سرمان
دومین شافعهی محشر ما هستی تو
مثل زهرا بهخدا مادر ما هستی تو
آه ای شادیِ در حالِ عبور بابا
خندهات مایهی لبخندِ سرور بابا
بانیِ دردِدل وادی طور بابا
به خداوند تویی سنگ صبور بابا
"به فداکِ..." مگر از آن لبِ تر میاُفتاد!
هر زمان نامهی تو دست پدر میاُفتاد
انبیا شیفتهی مبحث خاصَات..، بانو
جان فدایِ دلِ توحیدشناسات بانو
میشود با چه کسی کرد قیاسات بانو؟!
مریم و آسیه شاگرد کلاسات بانو
نمی از قطرهی علم تو خودش یک دریاست
حوزهی علمیه از برکت تو پابرجاست
جای جای حرمات جنّت رضوانیهاست
گوشهی صحن تو خلوتگهِ بارانیهاست
عبد کوی تو شدن، اوج مسلمانیهاست
دامنت منشاء رزق همه ایرانیهاست
تشنگان را به لب جوی طهورا بفرست
"چادرت را بتکان، روزی ما را بِفِرست"
بَرَکات تو به جانِ عَجَمت میچَسبد
ای کریمه! چقدر اشک غمت میچسبد
گریه کردن سر خوانِ کرمت میچسبد
"یا رضاااا "داد زدن..، در حَرَمَت میچسبد
زائرت از همه دلگیر شده..، رحمی کن
بهخدا مشهد من دیر شده..، رحمی کن
کاش در حین قنوت سحرت یاد شوم
منِ آلودهی دلباخته هم شاد شوم
چه هراسی است، اگر طعمهی صیّاد شوم
مطمئنَّم که به دستان تو آزاد شوم
چون برادر..، به تو هم آمده خوشخو باشی
به گمانم که تو هم ضامن آهو باشی!
خاک ایران شرف عرش مُعلّی دارد
چون دو طوبای بهشتیِ خدا را دارد
مشهدش"حیدر" و قم "حضرت زهرا" دارد
روی دیده قدم آل نبی جا دارد
شُکر..، این خاک دلِ پاکِ ولی را نشکست
شهر قُم حُرمَتِ ناموس علی را نشکست
* *
بی حیایی وسط کوچه ندیده است کسی
ضربهی سیلی مُهلک نچشیده است کسی
معجر دخترکی را نکشیده است کسی
لالهی گوش! به قرآن ندریده است کسی
آه ای عمهی سادات! چه دیدی در شام
آه ای زینب کبری! چه کشیدی در شام
✍ #بردیا_محمدی
@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
... ریحانهی موساست! تجلی به زمین کرد
پس اهل زمین را همگی عرشنشین کرد
خود را بغل معدن فیروزه نگین کرد
چشمان پدر را چقدر فاطمهبین کرد
بانی شده این فاطمه معراج پدر را
جبرییل به پابوسی او ریخته پر را
در بین کریمان شده مشهور کریمه!
زهراست چه نزدیک و چه از دور کریمه
سجادهنشین در وسط طور کریمه
یا فاطر و یا فاطمه یا نور کریمه
این آرزوی ماست سلیمان شده باشیم
با چادر تو، تازه مسلمان شده باشیم
ارثیهی زهراست که پای تو ورم داشت
محراب به یک جلوهی تو قامت خم داشت
با بودنت این قوم چه میخواست؟ چه کم داشت؟
احساس عجیبی به شما قوم عجم داشت
در پای شما مردن ما عین حیات است
صحن تو برابر به تمام عتبات است
از آینه بندان حرم نور به ما خورد
در صحن تو بی بی سر ما خوب هوا خورد
در قم به مشام دل ما بوی رضا خورد
هرکس گذرش خورد به این میکده جا خورد
دیدند همه مرقد تو مرقد زهراست
بی بی به خدا گنبد تو، گنبد زهراست
نومید رسیدیم که امید بگیریم
هر نیمه شب از ماه تو خورشید بگیریم
خوباست به امضای تو تأیید بگیریم
یعنی که ازین خانه روادید بگیریم
بیمارترینیم شفا را بده بی بی
پس تذکرهی کرببلا را بده بی بی
در کشور شیعه سفرت امن و امان بود
هر کوچه زمانِ گذرت، امن و امان بود
بر روی شتر دور و برت، امن و امان بود
افتاد به هرجا نظرت، امن و امان بود
چشمان کسی خیره به محمل نشد اصلاً
سدِّ گذرت جمع اراذل نشد اصلاً
جز گل به سرت از روی بامی نرسیدهاست
بر محمل تو چشم عوامی نرسیدهاست
پایت طرف بزم حرامی نرسیدهاست
راه تو به دروازهی شامی نرسیدهاست
شلاق سراغ تن تو هیچ نیامد
آتش طرف دامن تو هیچ نیامد
اما به سر عمه به جز زخم ندیدند
قدیسه ما را سر بازار کشیدند
با هلهله و خنده از او خطبه شنیدند
بند دل او را ته گودال بریدند
قدارهکشی آمد و سر زیر عبا رفت
برنیزهی اولاد زنا، نورِ خدا رفت...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
بیشتر آن چه که در فرقه ی ما مرسوم است
سائلی کردنِ از فاطمهی معصومه است
دختر بابِ حوائج شدنش حکمت داشت
چون کریمه شد و بر باب کرم موسوم است
چه مقامی است که معصوم "فداها..." گوید؟!
شأن او شأن امام است که نامعلوم است
چهارده نور به دل دارم و این بانو هم
خواهر حضرت خورشید در این منظومه است
نام زوار حریمش که بهشتی شدهاند
در میان صُحُف مادر او مرقوم است
هر کسی عرض ارادت به مقامش نکند
از عنایات غریب الغربا محروم است
روز محشر به محبش برسد دار نعیم
سهم هر کس نشود نوکر او، زقوم است
حرمش جلوه به فردوس برین خواهد داد
جنتِ بی حرمش باغچهای موهوم است
سالها دوری بابا و برادر دیدن...
گوشهای از غم و دردِ دل این مظلومه است
* *
در غریبی زیادش فقط این نکته بس است
شیعیانش نشنیدند که او مسموم است
✍ #محمدجواد_شیرازی
@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
... نشنیدهاند از لب او جز رضا رضا
دارد تپش تپش دل او یک صدا... رضا
طوری دل کریمه گره خورده با رضا
وابستهاش شدهست دراین سالها رضا
خواهر نگو، که دار و ندار برادر است
آمد به قم رسید، گلستان درست کرد
چادر تکاند، رحمت باران درست کرد
چه جنتی میان بیابان درست کرد
نوکر برای حضرت سلطان درست کرد
بختش بلند هرکه براین خانه نوکر است
جاده به جاده پشت سر یار، راه رفت
بیمار بود با تن تبدار، راه رفت
شکر خدا که دور ز اشرار راه رفت
در یک مسیر راحت و هموار راه رفت
این شأن واقعی نوامیس حیدر است
پادرد میکشید ولی خونْجگر نبود
با مستهای بی سرو پا همسفر نبود
آزرده از شلوغی بین گذر نبود
یعنی اسیر طعنهی صدها نفر نبود
حالا گریز روضه به یک جای دیگر است
آنجا که آفتاب بدون حجاب بود
رنگ کبود بر رخ زنها نقاب بود
پایین نیزه زیر کتکها رباب بود
درآن میانه صحبت بزم شراب بود
بازین چه شورش است که هر دیدهای تر است...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
بر گدای خانهاش، معصومه عصمت میدهد
دستِ زائرهای خود، برگ شفاعت میدهد
برکسی که خاک شد، تأثیرِ تربت میدهد
قولِ دیدارِ رضا را در قیامت میدهد
مثل سلطان، گنبدِ این شاهبانو با صفاست
زائرِ معصومه در قم، زائر قبرِ رضاست
سفرهای مثل عموجانش حسن انداخته
حضرت رب الکرم اورا کریمه ساخته
هرکه بی حاجت به کویش پا گذارد، باخته...
... شک ندارم اصلاً او معصومه را نشناخته
مثل زهرا مادرش احسان او بی انتهاست
دختر باب الحوائج، دیده بر راه گداست
مثل زینب مو به مو تفسیر قرآن میکند
با تکان چادرش کافر مسلمان میکند
دست او باز است و زینبوار، احسان میکند
خواهر سلطانِ عالم، کارِ سلطان میکند
از کلام حضرت صادق چنین معلوم شد
زائرِ او زائرِ هر چارده معصوم شد
رشتههای معجر او دستبافِ فاطمه است
هرکه دورش گشته بی شک در طواف فاطمه است
در عفافِ زندگیِ او، عفافِ فاطمه است
عشق او تفسیر ِ عین و شین و قاف فاطمه است
هیچ مردی با چنین اعجوبهای هم تا نشد
عاقبت هم همسری در رتبهاش پیدا نشد
سالهای سال در چشم انتظاری سوخته
در فراق روی بابا دیده بر در دوخته
اسم زندان در دل او شعلهها افروخته
گریههای بی صدا را از کسی آموخته
خانهٔ موسی بن جعفر بیت الاحزانش شده
گریه در ده سالگی روزی چشمانش شده
در یتیمی احترامش را نگه میداشتند
دور تا دورش برادرها اقامت داشتند
بی اجازه پا کنار خانهاش نگذاشتند
جای هیزم شاخه گل در پشت در بگذاشتند
داغ بابا دید اما داغی مسمار نه
کوچههای تنگ دید اما در و دیوار نه
فاطمه بود و مدینه قامتش را تا نکرد
بی حیایی با لگد در را به سویش وا نکرد
با کف پا روی چادر، قاتلی امضا نکرد
گوشوارش را کسی در کوچهها پیدا نکرد
مادرش زهرا ولی در زیر یک «در» گیر کرد
سینهی زخمی، سه ماهه مادرش را پیر کرد
بعد بابا با رضاجان بیشتر مأنوس شد
ساحل چشمان او دلبند ِ اقیانوس شد
غربت آندم در تمام ِ هستیاش ملموس شد
که رضایش از مدینه رهسپار طوس شد
شد مدینه بی رضا، یکسال مانند قفس
گریه میکرد و صدا میزد رضا را هرنفس
نامهای از یار آمد، بالهایش باز شد
موسم ناقه سواریهای او آغاز شد
تا به شهر ساوه بغض دشمنان ابراز شد
بال و پرهای کبوترها شکارِ باز شد
صحنهای از کربلا با دیدهٔ تر دیده است
در دیار بی کسی، داغ برادر دیده است
سوی قم او داغدار آمد ولی با احترام
کوچه واکردند مردم در میان ازدحام
میرسید از هر طرف تنها صدای السلام
شد گریز روضهام یک جمله «ای لعنت به شام»
چه بلایی بر سر ناموس حق آوردهاند
عمهی سادات را خیلی مُعَطّل کردهاند...
✍ #قاسم_نعمتی
@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
شب بود..، نور عرش خداوند دیده شد
فریاد ابرهای بهاری شنیده شد
باران به سمت پهنهی ساحل کشیده شد
در جزر و مَدِّ عاطفه، عشق آفریده شد
امواجِ حاجتیم که غرقِ تلاطمیم
دلدادگان حضرت معصومهی قُمیم
بالاترین عروج قنوتِ دعا! سلام
پنهانترین تشرف جبریلها! سلام
شوق توسلات سحرگاهِ ما! سلام
ای قبلهی قیامِ امامِ رضا! سلام
ما حاجیان کعبهی خواهر_برادریم
سجدهگذار تُربت موسَیبنجعفریم
غم در شکوه شادی آئینهها گُم است
رزق شراب مستیِ ما پای این خُم است
میلِ کبوترانگیِ ما به گندم است
زیباترین مسافرتم، مشهد و قم است
این سعیِ پُر صفایِ گدا را زیاد کن
جان رضا زیارت ما را زیاد کن
فوّارههای صحن تو حظِّ وضوی ما
مِهرت همیشه آمده در جستجوی ما
ای کاش یاکریم حرم بود..، قوی ما
«بانو» نگو..، بگو همهی آبروی ما
نامت، حجاب روی سر دخترِ من است
ذکر رضا رضا شرفِ کشور من است
تا طفلِ مکتب تو به عالِم شبیه شد
دست هزار عِلم، دخیل ضریح شد
مشق پُر اشتباه شب ما، صحیح شد
هر مرجعی کنار تو نُطقش فصیح شد
حوزه، نشانهی هنر سروری توست
فخرِ طباطباییِ ما..، نوکری توست
از شوق وصلِ چشمهی تو، جو شدن خوش است
مثل گلاب، در حرمات بو شدن خوش است
در دست خادمان تو، جارو شدن خوش است
در صحن آب و آینه، آهو شدن خوش است
آهو نشد..، نشد..، تو بیا وُ ثواب کن
من را کبوتر حرمات انتخاب کن
از برکت حضور تو دنیا ادامه داشت
امروز رفت و فرصت فردا ادامه داشت
در هیبت تو جلوهی زهرا ادامه داشت
این "اشفعی لنا"ی لب ما ادامه داشت...
...تا در زمان حادثهها مادری کنی
در حشر با شفاعت خود، محشری کنی
* *
کم کم شروع واقعهی اشک و آه شد
تب کردی و کرانه ی گیتی تباه شد
روز عَجم زمان غروبت..، سیاه شد
قم نه..، بگو تمام جهان بی پناه شد
سَم گرچه نای پَر زدنت را نشانده است
امّا وقار ساحت تو حفظ مانده است
بالت نسوخت و پَر تو لطمهای ندید
در قم حریم معجر تو لطمهای ندید
در طوس، شأن دلبر تو لطمهای ندید
موی سر برادر تو لطمهای ندید
وای از دَمی که خواهری از تَل نگاه کرد
یک مست..، نیزه واردِ حلقوم شاه کرد...
✍ #بردیا_محمدی
@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_شهادت
از جگر سوختگان آهِ شرربار ببین
خیز از طوس و بیا حال مرا زار ببین
کاش میشد که دل سیر تماشات کنم
یار گمگشته! تو برگردی و پیدات کنم
چقدَر کوه و کمر را پی تو آمدهام
به تمنای رُخت نالهی هجران زدهام
چندماه است که آوارگی اقبال من است
چادر خاکی من شاهد احوال من است
منِ معصومه کجا رنج بیابان گردی؟!
کاش یکبار به این خسته نظر میکردی
خبری باد صبا از تو نیاورد آخر
دست تقدیر مرا راهی قم کرد آخر
پیِ تکریمِ منِ پرده نشینِ بدحال
سربه زیر آمده بودند همه استقبال
سر هر کوچه که رفتیم سلامم کردند
مثل پروانه همه دور و برم میگردند
دور بودم همه جا از نظر بیگانه
خانهام خانهی نور است؛ نه یک ویرانه
گریه کردیم ولی حین مناجات فقط
کوچه رفتیم ولی کوچهی سادات فقط
کاش بودی که ببینی چقدر تب کردم
من در این شهر فقط گریه به زینب کردم
کاش میشد بنویسند دروغ است دروغ...
رفتن عمهی ما بر سر بازار شلوغ
چه کسی داشت گمان از سر ایوان بلند...
عده ای بی سر و پا سنگ به زینب بزنند!
فکر کن دور نوامیس خدا معرکه بود
فکر کن چادر ناموس خدا دست که بود؟!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_شهادت
در عمر خود ای دختر موسی ابن جعفر
گویا به غیر غم خوشی دیگر ندیدی
شوق زیارت داشتی در دل ولی حیف
روی برادر را تو در آخر ندیدی
هرچند هم چون لاله ای برگ و برت سوخت
اما دگر باغ گلی پرپر ندیدی
هرچند دوری رضا قلب تو آزرد
اما دگر جسم ورا بی سر ندیدی
وقتی که در قم آمدی ای دخت زهرا
از احترام و عزتت کمتر ندیدی
اینجا تو شمع و مردمش پروانه تو
اینجا به دورت لشگری کافر ندیدی
اینجا تو را کی بر سر بازار بردند
اینجا دگر بر روی نی ها سر ندیدی
اینجا زنان قم دورت را گرفتند
اینجا تو یک لحظه غم معجر ندیدی
گل ریختند اینجا به روی محمل تو
روی سر خود سنگ و خاکستر ندیدی
#عبدالزهرا
@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_شهادت
از غم هجر رضا جز ديدگان تر نداشت
آسمان ديده اش جز اشک غم اختر نداشت
کو به کو صحرا به صحرا راه را پيموده بود
غير ديدار برادر مقصد ديگر نداشت
ارث زهرا بود عمر کوته اش اما دگر
همچو مادر جاي تازيانه در پيکر نداشت
در قم او شد محترم چون بود از نسل رسول
دخت پيغمبر امان در شهر پيغمبر نداشت
اهل قم کردند به عشق حيدر او را احترام
شهر قم آري به سينه کينه ي حيدر نداشت
در مدينه عشق حيدر شد گناه فاطمه
تازيانه خورد و دست از ياري او بر نداشت
قسمتش اين شد برادر را نديده جان دهد
تا دم آخر ولي اين غصه را باور نداشت
جان سپرد اما برادر را به جان کندن نديد
ور نه تاب ديدن اين صحنه را خواهر نداشت
بارالها اي خدا زينب مگر خواهر نبود
يا حسينش غير او در کربلا ياورنداشت
«ازحرم تا قتلگه زينب صدا مي زد حسين»
آخر آن لب تشنه ديگر طاقت خنجر نداشت
هر چه زد فرياد اما کس جوابش را نداد
چاره اي جز دست بگذارد به روي سر نداشت
خواهرش مي ديد و مي لرزيد و مي زد بر سرش
کاش ديگر در ميان قتلگه مادر نداشت
آن همه شمشير و تيغ و نيزه و يک نيمه جان
حق بده يک جا براي بوسه ي خواهر نداشت
#عبدالحسین
@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_شهادت
از گریه چون ابر بهارانم رضاجان
ماتم زده از داغ هجرانم رضاجان
آرامش قلب پریشانم رضاجان
از دوریت پیوسته می خوانم رضاجان
جانم رضا جانم رضا جانم رضاجان
با کوله باری از غم و آه آمدم من
با محرمان خویش همراه آمدم من
گفتی بیا و این همه راه آمدم من
گرچه برای دیدن شاه آمدم من
رویت نبینم،خوب می دانم رضاجان
سخت است نور دیده تر را نبینی
دل داده باشی روی دلبر را نبینی
بالا سر خود سایه سر را نبینی
خواهر شوی اما برادر را نبینی
ای روی تو خورشید تابانم رضاجان
در راه بودم راه من را سد نمودند
چها که با ذریه احمد نمودند
از دستشان هر آنچه که آمد نمودند
خصم علی بودند با من بد نمودند
از دست دادم جمله یارانم رضاجان
الحمدلله اهل قم اهل ولایند
اینها خدایی مردمانی با خدایند
در بی کسی با ناله هایت هم نوایند
بیمار اگر گردی به درد تو دوایند
چه خوب در این شهر مهمانم رضاجان
اینجا اگر گریه کنی منعی ندارد
همسایه بر همسایه عزت می گذارد
هر قدر هم چشمت زغصه خون ببارد
جای گلایه ، دایه رأفت بیارد
با یاد زهرا دیده گریانم رضاجان
شد روضه من بین بستر ، وای مادر
ناله زنم این شام آخر ، وای مادر
ای وای از آن ضربت در ، وای مادر
افتاد پیش چشم دختر ، وای مادر
من تا ابد زین غصه نالانم رضاجان
زینب تمام صحنه ها را دید ، ای وای
مادر ، میان شعله ها ، را دید ، ای وای
فرق علی شیر خدا را دید ، ای وای
هم تشت هم دشت بلا را دید ، ای وای
صبر جمیلش کرده حیرانم رضاجان
اینها همه یک سو ، عزای شام یک سو
گریه میان خنده های شام یک سو
رقصیدن رقاصه های شام یک سو
بد چشمی نامردهای شام یک سو
من بی قرار شام ویرانم رضاجان
گویم به صد شور و نوا ، بیچاره زینب
بر درد و غصه مبتلا ، همواره زینب
از دست داده هست خود یکباره زینب
در کوچه ها و شهرها آواره زینب
سر گشته غمهای جانانم رضا جان
#علی_سلطانی
@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_شهادت
برای بار غمت سوگوار باید شد
تمام عمر از این غصه زار باید شد
برای خضرشدن در کنارصحن تو با
غلام و نوکر تو همجوار باید شد
نوشته اند برای زیارت زهرا
بسوی مرقد تو رهسپار باید شد
برای مثل سلیمان شدن فقط بی بی
به روی فرش حریمت سوار باید شد
برای اینکه امام رضا مرا بخرد
ز داغ روضه ات ابر بهار باید شد
ندیدی آخر کاری برادر خود را
از این مصیبت تو غصه دار باید شد
نوشته اند: کریمه، به مصحف نامت
به شوق دانه رسیدم دوباره بربامت
تو آمدی و همه آمدند دیدن تو
بهار شد همه جا با تب رسیدن تو
شبیه خیمه و گودال کربلا که نبود
کریمه،پشت امام رضا دویدن تو
اگرچه از نفس افتادی و شدی پرپر
ولی نبود چو زینب نفس بریدن تو
تو آمدی و در این شهر دلسپرده کسی
به تازیانه نیامد برای چیدن تو
تو را نبرد کسی بر دهانه بازار
فقط فراق شده علت خمیدن تو
عنان ناقه ی تو دست محرمان بود و
نیامدند برای اسیر دیدن تو
ولی زسینه ی زینب زبانه بالا رفت
به هرکجا که رسید تازیانه بالا رفت
سه ساله دخترکی زیر دست و پا افتاد
به روی گونه ی این تک ستاره جا افتاد
هزار مرتبه جای همه کتک زدنش
هزار مرتبه از ناقه بی هوا افتاد
به تازیانه کتک خورد و پاشد از جایش
ولی دو مرتبه با ضربه های پا افتاد
زمین که خورد سه ساله کنار او عمه
به یاد صحنه گودال کربلا افتاد
کنار دیده درخون نشسته اش صد بار
سر عموی رشیدش ز نیزه ها افتاد
شبی که گم شد و آن زجر رفت دنبالش
به روی ناقه روان بود و بی صدا افتاد
ولی به عمه پر از بوی فاطمه برگشت
به سوی قافله زخمی تراز همه برگشت
#مهدی_نظری
@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_شهادت
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سالها منتظر روی برادر بودم
بنویسید گرفتار نباشم چه کنم؟
من اگر منتظر یار نباشم چه کنم؟
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
اینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت است
یوسفم رفته واز آمدنش بی خبرم
سالها میشود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تن خسته وبا قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
چقدر مردم این شهر ولایی خوبند
که سرم را نشکستند خدایی خوبند
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال وپرم سنگ نخورد
چادرم دور وبرم بود وبه پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت
...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه وبازار کجا؟
بنویسید که عشاق همه مال هم اند
هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند
گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید
من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید..
روی قبرش بنویسید برادر بوده
سالها منتظر دیدن خواهر بوده
روی قبرش بنویسید که عطشان نشده
بدنش پیش نگاه همه عریان نشده
بنویسید کفن بود،خدایا شکرت
هرچه هم بود بدن بود خدایا شکرت
یار هم آنقدری داشت که غارت نشود
در کنارش پسری داشت که غارت نشود
اوکجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟
اوکجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟
...
بنویسید سری بر سر نی جا میکرد
خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد
#علی_اکبر_لطیفیان
@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_شهادت
آقا سلام خواهرتان روبراه نیست
دور از تو کار هر شب او غیر آه نیست
می خواست تا به طوس بیاید ولی نشد
ور نه رفیق بی کسی ات نیمه راه نیست
وقتی به قم رسید خرابه نشین نشد
آسوده باش خواهر تو بی پناه نیست
یک مرد هم نیامده نزدیک محملش
شب را به آفتاب که اذن نگاه نیست
اذنم بده به طعنه بگویم به شامیان
در قم محب فاطمه بودن گناه نیست
دروازه را که دید به یاد رباب گفت
در شهر شام هیچ کسی سر به راه نیست
زینب کجا و محمل بی سایبان کجا
بال و پر رقیه کجا ریسمان کجا
___
زهر فراغ خورد ولی دست و پا نزد
معصومه ات بجز تو کسی را صدا نزد
مسموم شد ولی به هوای زیارتت
با اهل خویش حرفی ازین ماجرا نزد
میخواست تا شهیده شود مثل مادرش
هرچند تازیانه به او بی حیا نزد
از کوچه ای گذشت که نامحرمی نداشت
اطراف او کسی سخن نابجا نزد
آقا اجازه؟! فاطمه ی تو زمین نخورد
اینجا کسی به ساحت او پشت پا نزد
اصلا به جان فاطمه سوگند یارضا
اورا کسی برای رضای خدا نزد
اذنم بده به طعنه بگویم مدینه را
قم ،امن بود، فاطمه را بی هوا نزد
این کوچه ها کجا؟! غم آن کوچه ها کجا
زهرا کجا و سیلی آن بی حیا کجا
#مجید_تال
@ghararenokary