eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
819 عکس
53 ویدیو
119 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
با کریمان فقط تعالی هست راه پرواز ایده آلی هست من گدای چهارده نورم بر سرم سایه‌ی موالی هست تا دمی که حسن حسن گویم مطمئناً ره کمالی هست برسانید زیر پای نگار روی دوشم شکسته بالی هست وقت لطف کریم سامراست شاکرم این دو دستِ خالی هست  در میان سبوی مولایم هر صفت از می جلالی هست  وقت الطاف بی کران آمد پدر صاحب الزمان آمد  ذکر لب را ابامحمد کن کوچه‌های غریب را رد کن  سامرا می‌رسی، توسل کن  دل خود را بر این مقید کن این حرم منزل ولی خداست با وضو باش و رفت و آمد کن بنشین در میان صحنِ حسن عاشقانه نظر به گنبد کن جامعه را بخوان به چشم ترت یاد الطاف شاه مشهد کن خوب که بی قرار یار شدی قصد بوسه زدن به مرقد کن امشب احوال خوش تری دارم شوق دیدار عسکری دارم از ازل بوده‌ام گرفتارش سائل لطف ناب و بسیارش نه فقط سنگ دل، ازین دوری کعبه‌ی حق شده‌ست تب دارش غیر زندان و خلوت و غربت نیست آگاه، کس ز اسرارش مانده در جای جای آن زندان نور آیات و صوت اذکارش حرف تقوا و زهد او که شود دشمنش هم شود طرفدارش با نگاهش شدند آخر سر شیرهای درنده بیمارش دلم امشب اگر که آباد است دل صاحبْ زمانمان شاد است معتکف‌های کنج محرابیم بی قراران روی مهتابیم از غم دوری گل نرجس سال‌ها خیره سوی سردابیم عیدها می‌رسند اما ما تا ظهور نگار بی تابیم هر شب از داغ این غم اعظم با دو چشم پُر آب می‌خوابیم ما رعایای در به در شده ایم که به فکر وصال اربابیم علت این فراق از سوی ماست خودمان بر فراق اسبابیم حقّ انوارِ صاحبِ امشب برسان صاحبَ الزمان یا رب! ✍ @ghararenokary
سرودامام‌عسکری‌ع.mp3
1.25M
متن سرود : بند1️⃣ مبارکه۲ / یا حجت بن الحسن ، چشمت ای آقا روشن مبارکه۲ / ماه رمضونه انگار ، باز علی شد حسن‌دار / مبارکه۲ یا ابالمهدی(۳) هیبتش حسنی ، شوکتش حسنی شب شبِ ما شده ، باز کریم اومده یاحسن یاحسن یاحسن مولا بازم ، فهمیده دنیا ، حق با آل حضرت زهرا شده آقا ، عاشقت هستم ، دل اسیر سُرَّ مَن رَأیٰ شده (حسن بن علی) ۳ یا امام عسکری بند2️⃣ امام حسن۲ / دلیل شادیم تویی ، شوق گداییم تویی امام حسن۲ / با تو که باشم آره ، نوکری لذت داره / امام حسن۲ یا ابالمهدی(۳) حاجیِ قبر حسین ، بردی دل‌و زیر دین گفتی برا مومنین ، روایتِ اربعین یاحسن یاحسن یاحسن مولا میام ، زیارت هر سال ، گدای سامرامو مست توئم میگم ، تا ابد اینو ، من حسینی شده ی دست توئم (حسن بن علی) ۳ یا امام عسکری شاعر و نغمه پرداز : انتشار آثار کارگاه نوحه خوشدل،بدون درج نام و آدرس کانالِ کارگاه؛مورد رضایت این مجموعه نمی‌باشد. | @nohe_khoshdel | ➰➰➰➰ @ghararenokary
شد مدينه پر از نغمهء شادى - حسن جانم٣ گشته ذكر لب حضرت هادى - حسن جانم٣ شهر يثرب از قدومت چراغانى ديدهء بابا ز شوق گشته بارانى آمدم بر درگهت بهر مهمانى اى حسن جانم از ازل بستم - با تو من عهدى نوكرت هستم - يا أبَ المهدى يا أبَ المهدى... - دلنواز همه از قديم هستى - حسن جانم٣ چون عمويت حسن تو كريم هستى - حسن جانم٣ تو كريم ابن كريم من گداى تو از عناياتت شدم آشناى تو سربلندم چون منم خاك پاى تو اى حسن جانم اين دل زارم - گشته پابندت عيدى ام باشد - دست فرزندت يا أبَ المهدى... - دل به عشق شما مبتلا گردد - حسن جانم٣ خاك تيره به دستت طلا گردد - حسن جانم٣ بر كف مشكل گشايت نگاه من بى پناهم من حريمت پناه من گنبد زيباى تو قبله گاه من اى حسن جانم پاى عشق خود - بى نوايم كن از گدايانِ - سامرايم كن يا أبَ المهدى... - با دعاى تو من حيدرى هستم - حسن جانم٣ من سگِ خانهء عسكرى هستم - حسن جانم٣ من به تو دلبسته ام مه جبين من اى ولاى حضرتت اصل دين من اى حديثت بانىِ اربعين من اى حسن جانم از تو من امشب - سامرا خواهم بعد از آن إذنِ - كربلا خواهم يا أبَ المهدى... ➰➰➰ @ghararenokary
السلام علیک یا حسن بن علی ایها العسکری علیه السلام ➰➰➰➰➰ سلطان سریر سروری را صلوات آیینه حُسن داوری را صلوات جبریل به دور آسمان‌ها گوید رُخسار امام عسکری را صلوات ✍ @ghararenokary
السلام علیک یا فاطمه المعصومه سلام الله علیها 🔹بارگزاری اشعار و نوحه های شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها @ghararenokary
عاشقی، نقطه‌ی پایانی درماندگی است عاطفه، مزّه‌ی شیرینیِ سرزندگی است عشق در مکتبِ توحیدی ما، بندگی است فِیضِ دارندگی اصلاً به برازندگی است "اشک" دارایی ما بوده که سرچشمه شدیم از طفولیّت‌مان خادم معصومه شدیم آفتابی است که در ظلمت شب گُم نشود رودِ نوری است که درگیر تلاطم نشود باغِ سبزی است که در ذهن تجسم نشود هیچ جایی حرم فاطمه‌ی قم نشود... "السّلام ای حرمت شرح پریشانی ما" السلام ای نَفَسِ شاه خراسانی ما چهره‌ی زشت زمین با قدمت زیبا شد جسم بی جان تمامیِّ جهان احیا شد سند فخر عجم تا به ابد امضا شد تربت شهر تو تسبیح بهشتی‌ها شد آن زمینی که شده لانه‌ی جبریل، "قُم" است شوره‌زاری که به دریا شده تبدیل، "قُم" است گنبد زرد تو خورشید فلک گسترمان آسمانِ حرم‌ات آرزوی آخرمان کاش دستی بکشی بر روی بال و پرمان سایه‌ی مادری‌ات کم نشود از سرمان دومین شافعه‌ی محشر ما هستی تو مثل زهرا به‌خدا مادر ما هستی تو آه ای شادیِ در حالِ عبور بابا خنده‌ات مایه‌ی لبخندِ سرور بابا بانیِ دردِدل وادی طور بابا به خداوند تویی سنگ صبور بابا "به فداکِ..." مگر از آن لبِ تر می‌اُفتاد! هر زمان نامه‌ی تو دست پدر می‌اُفتاد انبیا شیفته‌ی مبحث خاصَ‌‌ات..، بانو جان ‌فدایِ دلِ توحیدشناس‌‌ات بانو می‌شود با چه کسی کرد قیاس‌ات بانو؟! مریم و آسیه شاگرد کلاس‌ات بانو نمی از قطره‌ی علم تو خودش یک دریاست حوزه‌ی علمیه از برکت تو پابرجاست جای جای حرم‌‌ات جنّت رضوانی‌هاست گوشه‌ی صحن تو خلوتگهِ بارانی‌هاست عبد کوی تو شدن، اوج مسلمانی‌هاست دامنت منشاء رزق همه ایرانی‌هاست تشنگان را به لب جوی طهورا بفرست "چادرت را بتکان، روزی ما را بِفِرست" بَرَکات تو به جانِ عَجَمت می‌چَسبد ای کریمه! چقدر اشک غمت می‌چسبد گریه کردن سر خوانِ کرمت می‌چسبد "یا رضاااا "داد زدن..، در حَرَمَت می‌چسبد زائرت از همه دلگیر شده..، رحمی کن به‌خدا مشهد من دیر شده..، رحمی کن کاش در حین قنوت سحرت یاد شوم منِ آلوده‌ی دلباخته هم شاد شوم چه هراسی است، اگر طعمه‌ی صیّاد شوم مطمئنَّم که به دستان تو آزاد شوم چون برادر..، به تو هم آمده خوش‌خو باشی به گمانم که تو هم ضامن آهو باشی! خاک ایران شرف عرش مُعلّی دارد چون دو طوبای بهشتیِ خدا را دارد مشهدش"حیدر" و قم "حضرت زهرا" دارد روی دیده قدم آل نبی جا دارد شُکر..، این خاک دلِ پاکِ ولی را نشکست شهر قُم حُرمَتِ ناموس علی را نشکست * * بی حیایی وسط کوچه ندیده است کسی ضربه‌ی سیلی مُهلک نچشیده است کسی معجر دخترکی را نکشیده است کسی لاله‌ی گوش! به قرآن ندریده است کسی آه ای عمه‌ی سادات! چه دیدی در شام آه ای زینب کبری! چه کشیدی در شام ✍ @ghararenokary
... ریحانه‌ی موساست! تجلی به زمین کرد پس اهل زمین را همگی عرش‌نشین کرد خود را بغل معدن فیروزه نگین کرد چشمان پدر را چقدر فاطمه‌بین کرد بانی شده این فاطمه معراج پدر را جبرییل به پابوسی او ریخته پر را در بین کریمان شده مشهور کریمه! زهراست چه نزدیک و چه از دور کریمه سجاده‌نشین در وسط طور کریمه یا فاطر و یا فاطمه یا نور کریمه این آرزوی ماست سلیمان شده باشیم با چادر تو، تازه مسلمان شده باشیم ارثیه‌ی زهراست که پای تو ورم داشت محراب به یک جلوه‌ی تو قامت خم داشت با بودنت این قوم چه می‌خواست؟ چه کم داشت؟ احساس عجیبی به شما قوم عجم داشت در پای شما مردن ما عین حیات است صحن تو برابر به تمام عتبات است از آینه بندان حرم نور به ما خورد در صحن تو بی بی سر ما خوب هوا خورد در قم به مشام دل ما بوی رضا خورد هرکس گذرش خورد به این میکده جا خورد دیدند همه مرقد تو مرقد زهراست بی بی به خدا گنبد تو، گنبد زهراست نومید رسیدیم که امید بگیریم هر نیمه شب از ماه تو خورشید بگیریم خوب‌است به امضای تو تأیید بگیریم یعنی که ازین خانه روادید بگیریم بیمارترینیم شفا را بده بی بی پس تذکره‌ی کرببلا را بده بی بی در کشور شیعه سفرت امن و امان بود هر کوچه زمانِ گذرت، امن و امان بود بر روی شتر دور و برت، امن و امان بود افتاد به هرجا نظرت، امن و امان بود چشمان کسی خیره به محمل نشد اصلاً سدِّ گذرت جمع اراذل نشد اصلاً جز گل به سرت از روی بامی نرسیده‌است بر محمل تو چشم عوامی نرسیده‌است پایت طرف بزم حرامی نرسیده‌است راه تو به دروازه‌ی شامی نرسیده‌است شلاق سراغ تن تو هیچ نیامد آتش طرف دامن تو هیچ نیامد اما به سر عمه به جز زخم ندیدند قدیسه ما را سر بازار کشیدند با هلهله و خنده از او خطبه شنیدند بند دل او را ته گودال بریدند قداره‌کشی آمد و سر زیر عبا رفت برنیزه‌ی اولاد زنا، نورِ خدا رفت... ✍ @ghararenokary
بیشتر آن چه که در فرقه ی ما مرسوم است سائلی کردنِ از فاطمه‌ی معصومه است دختر بابِ حوائج‌ شدنش حکمت داشت چون کریمه شد و بر باب کرم موسوم است چه مقامی است که معصوم "فداها..." گوید؟! شأن او شأن امام است که نامعلوم است چهارده نور به دل دارم و این بانو هم خواهر حضرت خورشید در این منظومه است نام زوار حریمش که بهشتی شده‌اند در میان صُحُف مادر او مرقوم است هر کسی عرض ارادت به مقامش نکند از عنایات غریب الغربا محروم است روز محشر به محبش برسد دار نعیم سهم هر کس نشود نوکر او، زقوم است حرمش جلوه به فردوس برین خواهد داد جنتِ بی حرمش باغچه‌ای موهوم است سال‌ها دوری بابا و برادر دیدن... گوشه‌ای از غم و دردِ دل این مظلومه است * * در غریبی زیادش فقط این نکته بس است شیعیانش نشنیدند که او مسموم است ✍ @ghararenokary
... نشنیده‌اند از لب او جز رضا رضا دارد تپش تپش دل او یک صدا... رضا طوری دل کریمه گره خورده با رضا وابسته‌اش شده‌ست دراین سال‌ها رضا خواهر نگو، که دار و ندار برادر است آمد به قم رسید، گلستان درست کرد چادر تکاند، رحمت باران درست کرد چه جنتی میان بیابان درست کرد نوکر برای حضرت سلطان درست کرد بختش بلند هرکه براین خانه نوکر است جاده به جاده پشت سر یار، راه رفت بیمار بود با تن تب‌دار، راه رفت شکر خدا که دور ز اشرار راه رفت در یک مسیر راحت و هموار راه رفت این شأن واقعی نوامیس حیدر است پادرد می‌کشید ولی خون‌ْجگر نبود با مست‌های بی سرو پا همسفر نبود آزرده از شلوغی بین گذر نبود یعنی اسیر طعنه‌ی صدها نفر نبود حالا گریز روضه به یک جای دیگر است آنجا که آفتاب بدون حجاب بود رنگ کبود بر رخ زن‌ها نقاب بود پایین نیزه زیر کتک‌ها رباب بود درآن میانه صحبت بزم شراب بود بازین چه شورش است که هر دیده‌ای تر است... ✍ @ghararenokary
بر گدای خانه‌اش، معصومه عصمت می‌دهد دستِ زائرهای خود، برگ شفاعت می‌دهد برکسی که خاک شد، تأثیرِ تربت می‌دهد قولِ دیدارِ رضا را در قیامت می‌دهد مثل سلطان، گنبدِ این شاه‌بانو با صفاست زائرِ معصومه در قم، زائر قبرِ رضاست سفره‌ای مثل عموجانش حسن انداخته حضرت رب الکرم اورا کریمه ساخته هرکه بی حاجت به کویش پا گذارد، باخته... ... شک ندارم اصلاً او معصومه را نشناخته مثل زهرا مادرش احسان او بی انتهاست دختر باب الحوائج، دیده بر راه گداست مثل زینب مو به مو تفسیر قرآن می‌کند با تکان چادرش کافر مسلمان می‌کند دست او باز است و زینب‌وار، احسان می‌کند خواهر سلطانِ عالم، کارِ سلطان می‌کند از کلام حضرت صادق چنین معلوم شد زائرِ او زائرِ هر چارده معصوم شد رشته‌های معجر او دست‌بافِ فاطمه است هرکه دورش گشته بی شک در طواف فاطمه است در عفافِ زندگیِ او، عفافِ فاطمه است عشق او تفسیر ِ عین و شین و قاف فاطمه است هیچ مردی با چنین اعجوبه‌ای هم تا نشد عاقبت هم همسری در رتبه‌اش پیدا نشد سال‌های سال در چشم انتظاری سوخته در فراق روی بابا دیده بر در دوخته اسم زندان در دل او شعله‌ها افروخته گریه‌های بی صدا را از کسی آموخته خانهٔ موسی بن جعفر بیت الاحزانش شده گریه در ده سالگی روزی چشمانش شده در یتیمی احترامش را نگه می‌داشتند دور تا دورش برادرها اقامت داشتند بی اجازه پا کنار خانه‌اش نگذاشتند جای هیزم شاخه گل در پشت در بگذاشتند داغ بابا دید اما داغی مسمار نه کوچه‌های تنگ دید اما در و دیوار نه فاطمه بود و مدینه قامتش را تا نکرد بی حیایی با لگد در را به سویش وا نکرد با کف پا روی چادر، قاتلی امضا نکرد گوشوارش را کسی در کوچه‌ها پیدا نکرد مادرش زهرا ولی در زیر یک «در» گیر کرد سینه‌ی زخمی، سه ماهه مادرش را پیر کرد بعد بابا با رضاجان بیشتر مأنوس شد ساحل چشمان او دلبند ِ اقیانوس شد غربت آن‌دم در تمام ِ هستی‌اش ملموس شد که رضایش از مدینه رهسپار طوس شد شد مدینه بی رضا، یک‌سال مانند قفس گریه می‌کرد و صدا می‌زد رضا را هرنفس نامه‌ای از یار آمد، بال‌هایش باز شد موسم ناقه سواری‌های او آغاز شد تا به شهر ساوه بغض دشمنان ابراز شد بال و پرهای کبوترها شکارِ باز شد صحنه‌ای از کربلا با دیدهٔ تر دیده است در دیار بی کسی، داغ برادر دیده است سوی قم او داغدار آمد ولی با احترام کوچه واکردند مردم در میان ازدحام می‌رسید از هر طرف تنها صدای السلام شد گریز روضه‌ام یک جمله «ای لعنت به شام» چه بلایی بر سر ناموس حق آورده‌اند عمه‌ی سادات را خیلی مُعَطّل کرده‌اند... ✍ @ghararenokary
شب بود..، نور عرش خداوند دیده شد فریاد ابرهای بهاری شنیده شد باران به سمت پهنه‌ی ساحل کشیده شد در جزر و مَدِّ عاطفه، عشق آفریده شد امواجِ حاجتیم که غرقِ تلاطمیم دلدادگان حضرت معصومه‌ی قُمیم بالاترین عروج قنوتِ دعا! سلام پنهان‌ترین تشرف جبریل‌ها! سلام شوق توسلات سحرگاه‌ِ ما! سلام ای قبله‌ی قیامِ امامِ رضا! سلام ما حاجیان کعبه‌ی خواهر_برادریم سجده‌گذار تُربت موسَی‌بن‌جعفریم غم در شکوه شادی آئینه‌ها گُم است رزق شراب مستیِ ما پای این خُم است میلِ کبوترانگیِ ما به گندم است زیباترین مسافرتم، مشهد و قم است این سعیِ پُر صفایِ گدا را زیاد کن جان رضا زیارت ما را زیاد کن فوّاره‌های صحن تو حظِّ وضوی ما مِهرت همیشه آمده در جستجوی‌ ما ای کاش یاکریم حرم بود..، قوی ما «بانو» نگو..، بگو همه‌ی آبروی ما نامت، حجاب روی سر دخترِ من است ذکر رضا رضا شرفِ کشور من است تا طفلِ مکتب تو به عالِم شبیه شد دست هزار عِلم، دخیل ضریح شد مشق پُر اشتباه شب ما، صحیح شد هر مرجعی کنار تو نُطقش فصیح شد حوزه، نشانه‌ی هنر سروری توست فخرِ طباطباییِ ما..، نوکری توست از شوق وصلِ چشمه‌ی تو، جو شدن خوش است مثل گلاب، در حرم‌ات بو شدن خوش است در دست خادمان تو، جارو شدن خوش است در صحن آب و آینه، آهو شدن خوش است آهو نشد..، نشد..، تو بیا وُ ثواب کن من را کبوتر حرم‌ات انتخاب کن از برکت حضور تو دنیا ادامه داشت امروز رفت و فرصت فردا ادامه داشت در هیبت تو جلوه‌ی زهرا ادامه داشت این "اشفعی لنا"ی لب ما ادامه داشت... ...تا در زمان حادثه‌ها مادری کنی در حشر با شفاعت خود، محشری کنی * * کم کم شروع واقعه‌ی اشک و آه شد تب کردی و کرانه ی گیتی تباه شد روز عَجم زمان غروبت..، سیاه شد قم نه..، بگو تمام جهان بی پناه شد سَم گرچه نای پَر زدنت را نشانده است امّا وقار ساحت تو حفظ مانده است بالت نسوخت و پَر تو لطمه‌ای ندید در قم حریم معجر تو لطمه‌ای ندید در طوس، شأن دلبر تو لطمه‌ای ندید موی سر برادر تو لطمه‌ای ندید وای از دَمی که خواهری از تَل نگاه کرد یک مست..، نیزه واردِ حلقوم شاه کرد... ✍ @ghararenokary
از جگر سوختگان آهِ شرربار ببین خیز از طوس و بیا حال مرا زار ببین کاش می‌شد که دل سیر تماشات کنم یار گمگشته! تو برگردی و پیدات کنم چقدَر کوه و کمر را پی تو آمده‌ام به تمنای رُخت ناله‌ی هجران زده‌ام چندماه است که آوارگی اقبال من است چادر خاکی من شاهد احوال من است منِ معصومه کجا رنج بیابان گردی؟! کاش یک‌بار به این خسته نظر می‌کردی خبری باد صبا از تو نیاورد آخر دست تقدیر مرا راهی قم کرد آخر پیِ تکریمِ منِ پرده نشینِ بدحال سربه زیر آمده بودند همه استقبال سر هر کوچه که رفتیم سلامم کردند مثل پروانه همه دور و برم می‌گردند دور بودم همه جا از نظر بیگانه خانه‌ام خانه‌ی نور است؛ نه یک ویرانه گریه کردیم ولی حین مناجات فقط کوچه رفتیم ولی کوچه‌ی سادات فقط کاش بودی که ببینی چقدر تب کردم من در این شهر فقط گریه به زینب کردم کاش می‌شد بنویسند دروغ است دروغ... رفتن عمه‌ی ما بر سر بازار شلوغ چه کسی داشت گمان از سر ایوان بلند... عده ای بی سر و پا سنگ به زینب بزنند! فکر کن‌ دور نوامیس خدا معرکه بود فکر کن چادر ناموس خدا دست که بود؟! ✍ @ghararenokary
 در عمر خود ای دختر موسی ابن جعفر گویا به غیر غم خوشی دیگر ندیدی شوق زیارت داشتی در دل ولی حیف روی برادر را تو در آخر ندیدی هرچند هم چون لاله ای برگ و برت سوخت اما دگر باغ گلی پرپر ندیدی هرچند دوری رضا قلب تو آزرد اما دگر جسم ورا بی سر ندیدی وقتی که در قم آمدی ای دخت زهرا از احترام و عزتت کمتر ندیدی اینجا تو شمع و مردمش پروانه تو اینجا به دورت لشگری کافر ندیدی اینجا تو را کی بر سر بازار بردند اینجا دگر بر روی نی ها سر ندیدی اینجا زنان قم دورت را گرفتند اینجا تو یک لحظه غم معجر ندیدی گل ریختند اینجا به روی محمل تو روی سر خود سنگ و خاکستر ندیدی @ghararenokary
از غم هجر رضا جز ديدگان تر نداشت  آسمان ديده اش جز اشک غم اختر نداشت  کو به کو صحرا به صحرا راه را پيموده بود  غير ديدار برادر مقصد ديگر نداشت  ارث زهرا بود عمر کوته اش اما دگر  همچو مادر جاي تازيانه در پيکر نداشت  در قم او شد محترم چون بود از نسل رسول  دخت پيغمبر امان در شهر پيغمبر نداشت  اهل قم کردند به عشق حيدر او را احترام  شهر قم آري به سينه کينه ي حيدر نداشت  در مدينه عشق حيدر شد گناه فاطمه تازيانه خورد و دست از ياري او بر نداشت  قسمتش اين شد برادر را نديده جان دهد  تا دم آخر ولي اين غصه را باور نداشت  جان سپرد اما برادر را به جان کندن نديد  ور نه تاب ديدن اين صحنه را خواهر نداشت  بارالها اي خدا زينب مگر خواهر نبود  يا حسينش غير او در کربلا ياورنداشت  «ازحرم تا قتلگه زينب صدا مي زد حسين» آخر آن لب تشنه ديگر طاقت خنجر نداشت  هر چه زد فرياد اما کس جوابش را نداد  چاره اي جز دست بگذارد به روي سر نداشت  خواهرش مي ديد و مي لرزيد و مي زد بر سرش  کاش ديگر در ميان قتلگه مادر نداشت  آن همه شمشير و تيغ و نيزه و يک نيمه جان  حق بده يک جا براي بوسه ي خواهر نداشت @ghararenokary
از گریه چون ابر بهارانم رضاجان ماتم زده از داغ هجرانم رضاجان آرامش قلب پریشانم رضاجان از دوریت پیوسته می خوانم رضاجان جانم رضا جانم رضا جانم رضاجان با کوله باری از غم و آه آمدم من با محرمان خویش همراه آمدم من گفتی بیا و این همه راه آمدم من گرچه برای دیدن شاه آمدم من رویت نبینم،خوب می دانم رضاجان سخت است نور دیده تر را نبینی دل داده باشی روی دلبر را نبینی بالا سر خود سایه سر را نبینی خواهر شوی اما برادر را نبینی ای روی تو خورشید تابانم رضاجان در راه بودم راه من را سد نمودند چها که با ذریه احمد نمودند از دستشان هر آنچه که آمد نمودند خصم علی بودند با من بد نمودند از دست دادم جمله یارانم رضاجان الحمدلله اهل قم اهل ولایند اینها خدایی مردمانی با خدایند در بی کسی با ناله هایت هم نوایند بیمار اگر گردی به درد تو دوایند چه خوب در این شهر مهمانم رضاجان اینجا اگر گریه کنی منعی ندارد همسایه بر همسایه عزت می گذارد هر قدر هم چشمت زغصه خون ببارد جای گلایه ، دایه رأفت بیارد با یاد زهرا دیده گریانم رضاجان شد روضه من بین بستر ، وای مادر ناله زنم این شام آخر ، وای مادر ای وای از آن ضربت در ، وای مادر افتاد پیش چشم دختر ، وای مادر من تا ابد زین غصه نالانم رضاجان زینب تمام صحنه ها را دید ، ای وای مادر ، میان شعله ها ، را دید ، ای وای فرق علی شیر خدا را دید ، ای وای هم تشت هم دشت بلا را دید ، ای وای صبر جمیلش کرده حیرانم رضاجان اینها همه یک سو ، عزای شام یک سو گریه میان خنده های شام یک سو رقصیدن رقاصه های شام یک سو بد چشمی نامردهای شام یک سو من بی قرار شام ویرانم رضاجان گویم به صد شور و نوا ، بیچاره زینب بر درد و غصه مبتلا ، همواره زینب از دست داده هست خود یکباره زینب در کوچه ها و شهرها آواره زینب سر گشته غمهای جانانم رضا جان @ghararenokary
برای بار غمت سوگوار باید شد تمام عمر از این غصه زار باید شد برای خضرشدن در کنارصحن تو با غلام و نوکر تو همجوار باید شد نوشته اند برای زیارت زهرا بسوی مرقد تو رهسپار باید شد برای مثل سلیمان شدن فقط بی بی به روی فرش حریمت سوار باید شد برای اینکه امام رضا مرا بخرد ز داغ روضه ات ابر بهار باید شد ندیدی آخر کاری برادر خود را از این مصیبت تو غصه دار باید شد نوشته اند: کریمه، به مصحف نامت به شوق دانه رسیدم دوباره بربامت تو آمدی و همه آمدند دیدن تو بهار شد همه جا با تب رسیدن تو شبیه خیمه و گودال کربلا که نبود کریمه،پشت امام رضا دویدن تو اگرچه از نفس افتادی و شدی پرپر ولی نبود چو زینب نفس بریدن تو تو آمدی و در این شهر دلسپرده کسی به تازیانه نیامد برای چیدن تو تو را نبرد کسی بر دهانه بازار فقط فراق شده علت خمیدن تو عنان ناقه ی تو دست محرمان بود و نیامدند برای اسیر دیدن تو ولی زسینه ی زینب زبانه بالا رفت به هرکجا که رسید تازیانه بالا رفت سه ساله دخترکی زیر دست و پا افتاد به روی گونه ی این تک ستاره جا افتاد هزار مرتبه جای همه کتک زدنش هزار مرتبه از ناقه بی هوا افتاد به تازیانه کتک خورد و پاشد از جایش ولی دو مرتبه با ضربه های پا افتاد زمین که خورد سه ساله کنار او عمه به یاد صحنه گودال کربلا افتاد کنار دیده درخون نشسته اش صد بار سر عموی رشیدش ز نیزه ها افتاد شبی که گم شد و آن زجر رفت دنبالش به روی ناقه روان بود و بی صدا افتاد ولی به عمه پر از بوی فاطمه برگشت به سوی قافله زخمی تراز همه برگشت @ghararenokary
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سالها منتظر روی برادر بودم بنویسید گرفتار نباشم چه کنم؟ من اگر منتظر یار نباشم چه کنم؟ روی قبرم بنویسید جدایی سخت است اینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت است یوسفم رفته واز آمدنش بی خبرم سالها میشود از پیرهنش بی خبرم روی قبرم بنویسید ندیده رفتم با تن خسته وبا قد خمیده رفتم بنویسید همه دور و برم ریخته اند چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند چقدر مردم این شهر ولایی خوبند که سرم را نشکستند خدایی خوبند بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد به خداوند قسم بال وپرم سنگ نخورد چادرم دور وبرم بود وبه پایی نگرفت معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت ...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟ من کجا بام کجا کوچه وبازار کجا؟ بنویسید که عشاق همه مال هم اند هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید.. روی قبرش بنویسید برادر بوده سالها منتظر دیدن خواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بدنش پیش نگاه همه عریان نشده بنویسید کفن بود،خدایا شکرت هرچه هم بود بدن بود خدایا شکرت یار هم آنقدری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود اوکجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟ اوکجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟ ... بنویسید سری بر سر نی جا میکرد خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد @ghararenokary
آقا سلام خواهرتان روبراه نیست دور از تو کار هر شب او غیر آه نیست می خواست تا به طوس بیاید ولی نشد ور نه رفیق بی کسی ات نیمه راه نیست وقتی به قم رسید خرابه نشین نشد آسوده باش خواهر تو بی پناه نیست یک مرد هم نیامده نزدیک محملش شب را به آفتاب که اذن نگاه نیست اذنم بده به طعنه بگویم به شامیان در قم محب فاطمه بودن گناه نیست دروازه را که دید به یاد رباب گفت در شهر شام هیچ کسی سر به راه نیست زینب کجا و محمل بی سایبان کجا بال و پر رقیه کجا ریسمان کجا ___ زهر فراغ خورد ولی دست و پا نزد معصومه ات بجز تو کسی را صدا نزد مسموم شد ولی به هوای زیارتت با اهل خویش حرفی ازین ماجرا نزد میخواست تا شهیده شود مثل مادرش هرچند تازیانه به او بی حیا نزد از کوچه ای گذشت که نامحرمی نداشت اطراف او کسی سخن نابجا نزد آقا اجازه؟! فاطمه ی تو زمین نخورد اینجا کسی به ساحت او پشت پا نزد اصلا به جان فاطمه سوگند یارضا اورا کسی برای رضای خدا نزد اذنم بده به طعنه بگویم مدینه را قم ،امن بود، فاطمه را بی هوا نزد این کوچه ها کجا؟! غم آن کوچه ها کجا زهرا کجا و سیلی آن بی حیا کجا @ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
226K
بند 1⃣ هر قدم زائرت، سوی بهشت خداست هر نفس خادمت، در حرم، کیمیاست ما را قیامت شفاعت نما ای دست تو مستجاب الدعا قال علی بن موسی الرضا مَنْ زارَ فاطمه، فله الجَنَّه (٢) بند 2⃣ جلوه‌گه اهل بیت، شد حرم با صفات سینه‌زنان معتکف، بین صحن و سرات قم شد حرم از حضور شما قم معتبر شد به نور شما قال علی بن موسی الرضا مَنْ زارَ فاطمه، فله الجَنَّه (٢) بند 3⃣ زینب ثانی تویی، عمه‌ی صاحب زمان شکر خدا که نشد، قامتت چون کمان معنا شده با شما روضه‌ها دارد حرم جلوه‌ی کربلا قال علی بن موسی الرضا مَنْ زارَ فاطمه، فله الجَنَّه (٢) شاعر: نغمه پرداز: ➰➰➰➰ @ghararenokary
hazrat-masoome-dame-nohe.mp3
873.7K
▪️نوحه وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها حضرت معصومه دخت پیمبر گل ریحانه ی موسی بن جعفر روح مناجات، قبله ی حاجات جانم فدایت ای عمه ی سادات واویلا واویلا آه و واویلا... حسرت دیدار دلبر بر دلت غم هجران او شده قاتلت ای غصّه دیده، بنت الشّهیده قدّت زیر بار غصّه خمیده واویلا واویلا آه و واویلا... شکر خدا نشد بر تو جسارت امان از سیلی و هجوم و غارت پاهای خسته، دستان بسته یک سر، بریده و یک سر شکسته واویلا واویلا آه و واویلا... ✍امیر عباسی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ @ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ای سایه ی سرم ، ای روح پیکرم چشم انتظار تو ، هستم برادرم درد فراق تو ، درد بی انتهاست ورد لبای من ، اسم رضا رضاست بعد دو سال غم دلم آروم نداره نشد ببینمت دوباره ای بال و پر من ای بردار من ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ با حال محتضر ، در بین بسترم میمیرم عاقبت ، دور از برادرم از دوری ات فقط ، محنت کشیده ام که مثل مادرم ، قامت خمیده ام آه ای رضا رفته از دست من قرارم مثل ابر بهار میبارم ای روح‌ و‌ روانم ای آرام جانم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ این آخرین نفس ، نام تو بر لبم با حال خسته ام ، بیاد زینبم گودال شلوغه و ، لبریز همهمه نقش زمین شده ، فرزند فاطمه ریختن سرش با تیر و نیزه و با خنجر یه پیکر زیر پای لشکر ای وای از عاشورا غریب کربلا ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ کانال اشعار امیر قربانی فر: @amirghorbanifar_110 ➰➰➰➰ @ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ببین ماجراهای تاریخ ، داره میشه تکرار دوباره بازم خواهری که برای ، برادر دلش بیقراره بازم خواهری که ، یه غم تو گلوشه داداشو ببینه ، همین آرزوشه امون از دلی که ، به غربت اسیره غریبونه داره ، ازین دنیا میره (امون از غریبی) ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ نفس های آخر رسیده ، چه داغی ز هجران کشیده چه داغی ازین غم فراتر ، دو ساله رضا رو ندیده شکسته دل من ، امون از جدایی غریبونه رفتم ، رضا جان کجایی من از دوری تو ، به غمها اسیرم جمالت رو‌آخر ، ندیده میمیرم (امون از غریبی) ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ اگر چه دو ساله که بی بی ، غم این فراقو کشیده دیگه مثل زینب داداشو ، زیر دست و پاها ندیده تنی بین گودال ، سری روی نی ها زیر پای لشکر ، حسین مونده تنها الهی که مادر ، نیاد و نبینه که شمر سیه دل ، رو سینه ش میشینه (امون از غریبی) ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ کانال اشعار امیر قربانی فر: @amirghorbanifar_110 ➰➰➰➰ @ghararenokary
سلام الله علیها بند1⃣ مظهر توحید، محور ایمان اذن ورود حرم امام رضا جان قبله ی امید، کعبه ی حاجات سیده ی کریمه از نسل کریمان چشم امید همه بهشتیا به رحمت تو واسه ی تموم اولیا بسه شفاعت تو زائر تمومه اهل بیت هرکسی که اومد زیارت تو ای لطف همیشه جاری ذکر وقت بی قراری محشر وحشتی ندارم میدونم هوامو داری یا معصومه اشفعی لی بند2⃣ شروع روضه، بیماری تو شب های دلتنگی و آه و زاری تو با اینکه بودی، تو شهر غربت اما کسی بود واسه ی دلداری تو چی بگم از فاطمه و بستر زخمای کاری از غم تنهایی و دلتنگی و چشم انتظاری روز و شب از درد پهلو واسه مردن لحظه شماری وای از مردم مدینه از بیداد اهل کینه تو شهر خودش غریبه اوج مرثیه همینه یا معصومه اشفعی لی بند3⃣ چشم و چراغ، موسی بن جعفر آتیش زده قلبت رو دوری برادر اما بمیرم، برای زینب  واسه مصیبت های اون ساعات آخر چی بگم از کربلا و حنجر و کندی خنجر چی بگم از التماس خواهر و اشکای مادر چی بگم از غارت گوشواره های بچه ها و روضه ی معجر وقتی، جوشنش رو بردن کهنه پیرهنش رو بردن خولی اومد و سر و برد نیزه ها تنش رو بردن یا معصومه اشفعی لی شعر و سبک: ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ تلگرام: 🆔: https://t.me/tekyenokari ایتا: 🆔: https://eitaa.com/tekyenokari روبیکا: 🆔: http://Rubika.ir/tekyenokari اینستاگرام: 🆔: https://instagram.com/tekyenokari ➰➰➰➰ @ghararenokary
علیها سلام بند1⃣ به صحنت نزدیکه پای زائری که از مدینه محرومه زهرای ایرانی فاطمه ثانی یا حضرت معصومه توو شهر غریب صاحب حرمی خادم داری و خیلی محترمی پای ضریحت زیارت نامه رو زائر میخونه توی یک قدمی ولی مادرت توی شهری که زیر دین باباشه نمیتونه حتی یه سنگ قبر روی تربتش باشه مولاتی یامعصومه بند2⃣ دختر امامی خواهر امامی آینه دار زینب عصمت الهی تنها تو آگاهی از قلب زار زینب این روضه ها که روضه خون میخونه اندازه ی تو آخه کی میدونه یک شهر اومدن واسه ی دیدنت با شاخه ی گل نه با تازیونه عمه زینبت توی هر قدم تازیونه ها میخورد عمه زینبت توی هر قدم با کنایه ها میمرد مولاتی یامعصومه بند3⃣ وقتی دور از یاری هرچی غصه داری رو قلبت آوار میشه دوری محبوبت علت آشوبت روضه ها تکرار میشه هر کی تو حرم روضه هاتو شنید پر زد دلشو به رقیه رسید گریون رضا شدی اما کسی روی سر تو شمشیر نکشید هرجا که رقیه میگفت حسین جوابش کتک میشد انگاری رقیه میخورد زمین دلشون خنک میشد مولاتی یامعصومه شعر و سبک: ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ http://Rubika.ir/tekyenokari ➰➰➰➰ @ghararenokary