eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
800 عکس
53 ویدیو
113 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در ماتم تو خرد و کلان گریه میکند یعنی برای تو همگان گریه میکنند اصلا برای تشنگی کودکان توست این ابرها که فصل خزان گریه میکنند @hosenih از طفل شیر خواره در آغوش مادران تا پیرهای مثل کمان گریه میکنند حی علی العزا که زمین خورد اکبرت هفت آسمان به بانگ اذان گریه میکنند روضه رسیده است به معجر ، به خواهرت مردان شیعه لطمه زنان گریه میکنند مردان شیعه موی کنان ضجه میزنند مثل زنان مرده جوان گریه میکنند از مادران خود به خدا ارث برده اند اینگونه در نهان و عیان گریه میکنند @hosenih عصر است بچه های حرم دور عمه ها آرام , آستین به دهان گریه میکنند ناله کنند پاسخشان تازیانه است بااین وجود در خفقان گریه میکنند ⏹ @ghararenokary
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پاک در بندگی ام قافیه را باخته ام فرصتی را که به من داد خدا، باخته ام یک طرف دست تهی ازطرفی فرصت رفت بازهم عمردوسر باخته را باخته ام @hosenih من که از دوست به غیر از خودِ او خواسته ام متن دل را به همین حاشیه ها باخته ام مست از میکده ها سهم خودش را برده من ولی حال دعا را به ریا باخته ام نفس هر طور که میخواست مرابازی داد سرو پا را به همین بی سروپا باخته ام در پس پرده حنایم چقدر بی رنگ است آبرویی که تو دادی همه جا ، باخته ام باختن در همه اوقات ولیکن بد نیست من دلم را به غم کرببلا باخته ام @hosenih باختم دل به حسین و به حقیقت بردم سجده شکر کنم بس که به جا باخته ام از همان بار که چشمم به ضریحش افتاد دل جدا باخته و عقل جدا باخته ام ⏹ @ghararenokary
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ این روا نیست که حال همه پرغم باشد فرصت با تو نشستن چقدر کم باشد! چقدر زود گذشت و چقدر خوب گذشت دوسه شب مانده که این بزم فراهم باشد @hosenih حیف شد با تو نشد خوب رفاقت بکنم به دلم آتش دوری ست ،چه مرهم باشد؟! تو اگر فکر منی خوب و بدم را بردار چون همه سود فروشنده به درهم باشد به عبادات من ای کاش خودت رحم کنی ورنه هر سجده ی من سجده بلعم باشد کاش میشد همه سال همین ماه شود رشته الفت ما محکم محکم باشد همه بندگیم از نفس زهرا بود برکت چادر او بر سر عالم باشد دوست دارم که شبی محو علی باشم و بس به سرم سایه ی ایوان طلا هم باشد چون گریز عطش ما به لب ارباب است رمضان در دل عشاق،محرم باشد @hosenih بین هر مستحب و بین همه واجب ما روضه اش بر همه اعمال مقدم باشد ** ته گودال چه ها بر سر شه آمده است که قد و قامت زینب ز غمش خم باشد ⏹ @ghararenokary
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ؛ شاعر: ▶️ می سوزه قلبم این شبا از درد بارونه چشمـام می بـاره نم نم نزدیک شـدیم به روزای آخـر این سُفره داره جمع میشه کم کم توو سرنوشتِ من شبای قدر تقدیرِ سالِ دیگه چی بوده..؟ یعنی نوشتن اهلِ تقوا شم..؟ از دستِ نَفْسم میشم آسوده..؟ @hosenih کاشکی شهادت قسمتم میشد داشتم یه جو مردونگی، غیرت توو مُصحفِ اعمال من حک بود سـربازِ خـوبِ دوره ی غیبـت یه لحظه ام چِشْم برندار از من می خوام پیشِ لطفت نَرَم از یاد مشهـد، زیـارت، قسمـتِ من کن مهمون کنـم یه روضـه گوهرشاد شبهـای آخـر رو بـه پایانه دارم توو سینه یه غمِ جانکاه میخوام واسه توبه شفیعم شه دستِ منـو دامـانِ ثـاراللّه از من نگیر درکِ مُحرّم رو دور از تو میشم خیلی سر در گُم اذنم بده با روضـه ی اکبـر تا که بمیـرم مـن شـبِ هشتـم @hosenih یاربّ به عصـرِ روز عاشـورا یاربّ بـه اون اذکـار ِ در گـودال از روی تَل أمَّن یُجیب می خوند یاربّ به زینب که میرفت از حال یه مادری با ناله ای جانسوز میـگه بُنَیّـه کُـشتنـت. مظلـوم لبْ تشنه سر از پیکرت بُردن از جرعه ی آبی شدی محروم ⏹ @ghararenokary
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آخر ماه شد و ماه نیامد آخر سی سحر ناله زدیم آه نیامد آخر با کلافی سر بازار نشستیم ولی حیف شد یوسفم از چاه نیامد آخر @hosenih جان ما از غم دوریش به لب آمده است صاحب غیبت جانکاه نیامد آخر شام هجران رخش از سر ما رخت نبست فجر امید سحرگاه نیامد آخر ترسم این است دوباره به تباهی بروم مشعل و روشنی راه نیامد آخر *** @hosenih روضه قتلگه جد غریبش سخت است ای خدا حضرت خونخواه نیامد آخر! مرکبش خونی و بی صاحب و گریان برگشت ذوالجناحا، ز چه رو شاه نیامد آخر؟ @ghararenokary
بارگزاري اشعار تخریب قبور ائمه بقیع (هشت شوال) 🔽🔽🔽
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت ▶️ عادت به گنبد داده ام چشم ترم را این بارگاه اما به هم زد باورم را در روضه ات می سوزم و امیدوارم بادی به سویت آورد خاکسترم را @hosenih سنگین شده بر شانه هایم، می گذارم روی ضریحی که نمی بینم، سرم را آباد کردی خانه ام را، زیر دینم باید بسازم پس برای تو حرم را با اشک هایم حوض می سازم در این صحن این گونه می سازم بهشت و کوثرم را دارایی ام را پای گنبد می گذارم حتی النگوی طلای دخترم را می آید آن روزی که قدر سجده جا نیست هر قدر می گردد سرم دور و برم را جبریل هم می آید و می خواهد این را: بگذار زیر پای زائرها پرم را ... چیزی نمانده تا زمانی که بکوبم بر بام کعبه پرچم یا حیدرم را @hosenih آل سعودی نیست دیگر می توانم راحت ببوسم آستان دلبرم را آن روز می خوانم چه زیبا در بقیعت با سجده بر تربت نماز آخرم را ⏹ @ghararenokary
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت ▶️ در ماتم سرچشمه های پاکیِ خاکی خون می چکد از زمزم افلاکیِ خاکی روی دلم حک می کنم..،حکّاکیِ خاکی : " قربان آن چار آفتاب خاکیِ خاکی " هفت آسمان از داغ این ها خون دل خورده خاک بقیع افلاک را در غم فرو بُرده وارد شدن در وادی طور خدا سخت است از پشت نرده دیدن آئینه ها سخت است تنهایی ارباب های با وفا سخت است گریه کنی اما بدون سر،صدا..،سخت است گریه کنانش آستینی در دهن دارند اینجا نگهبان هایشان دست بزن دارند @hosenih سهم دل عاشق به جز نامهربانی نیست زوّار را قدر سلامی هم امانی نیست از گنبد و گلدسته و ایوان نشانی نیست بال کبوترها نباشد..،سایبانی نیست مانند این غم هیچ داغی را نخواهی دید جز ماه در شبها چراغی را نخواهی دید دست بلا بذر جدایی را نکارد کاش دشنه برای قلب شیعه برندارد کاش خاک بقیع اندوه بی حد را نیارد کاش از ابرهای آسمان باران نبارد کاش وقتی بباری کار ما مشکل شود باران قبر امامان غریبم گِل شود باران تا کِی گلوی ما اسیر آهِ غم گردد ای کاش یک ذرّه از این اندوه کم گردد انگشتری مادرم نذر حرم گردد تا صحن و ایوانِ "حسن جانم" علم گردد باید غریب خویش را یاری کنم آخر باید برای مجتبی کاری کنم آخر شهر نبی آلِ عبا را زجر سختی داد بعد از پیمبر مرتضی را زجر سختی داد ناموس شاه لافتی را زجر سختی داد پس‌کوچه هایش مجتبی را زجر سختی داد این بغضِ سنگین سالیانی در دلم مانده فرزند زهرا مثل مادر بی حرم مانده این خاک را آخر حسن آباد می سازیم منبر به نام باقر و سجاد می سازیم ایوان طلا و پنجره فولاد می سازیم صحنی شبیه صحن گوهرشاد می سازیم شب های جمعه "ناحیه" با آه میخوانیم مانند مشهد "آمدم ای شاه" میخوانیم باد موافق زلف شب را گیس خواهد کرد تصویر مرقد چشم ما را خیس خواهد کرد دارالقلم را رهبرم تاسیس خواهد کرد هر ساعتش علامه ای تدریس خواهد کرد پایان هر درسی سلام و روضه ای برپاست با نام صادق در مدینه حوزه ای برپاست بالای گنبد بال و پرها باز می ماند سجاده ی خونین‌جگرها باز می ماند راهِ حرم وقت سحرها باز می ماند زُوّار می آیند و درها باز می ماند در دست هر خادم گُلاب و جام می بینیم نقاره زن ها را به روی بام می بینیم @hosenih باید پری از شهپرِ باب الحوائج ساخت حوضی به نام اصغرِ باب الحوائج ساخت تمثال مَشکی سردر باب‌الحوائج ساخت صحنی به نام مادر باب‌الحوائج ساخت در مضجع ام البنین ریحانه می ریزیم پائین پایش طرحِ "سقاخانه" می ریزیم روضه که می خوانی بگو هی آب،آب آنجا روضه بخوان از تشنگی بی حساب آنجا زنجیر میبینی بگو وای از طناب آنجا تا آب نوشیدی بگو وای از رباب آنجا سقّا کنار علقمه قدّش هلالی شد سهم رباب از آب،تنها مشکِ خالی شد ⏹ @ghararenokary
به مناسبت گریه در گریه با خودم گفتم جان افلاک پشت پنجره‌هاست آی مردم تمام هستی ما در همین خاک، پشت پنجره‌هاست شاعر: @ghararenokary
يک‌باره چار كوه كجا بر زمين نشست؟ هفت آسمان به هشتم شوّال گريه كرد شاعر: @ghararenokary
به مناسبت آخرش این خاک ایوانش طلایی می‌شود گنبد و گلدسته های باصفایی می‌شود این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن هرکسی اینجا بیاید مجتبایی می‌شود پنجره فولاد اینجا چه قیامت می‌کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می‌شود نقشه‌ی این صحن را باید که از زهرا گرفت نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می‌شود گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن پرچم سجاد، دارد دل هوایی می‌شود! شاعر: @ghararenokary
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت ▶️ من از هجر مدینه سالها "بی تاب" و "غمدیده" م چنان مشتاق هستم که شبی خواب حرم دیدم عجب خواب دل انگیزی عجب رویای شیرینی بقیع باصفا را نیز با چشم خودم دیدم @hosenih به جای شرطه ها که اکثرا دست بزن دارند مبادی ورودی خادمان محترم دیدم به کام ساجدین اما به نام مسجد السجاد به نام باقرالعلم النبی دارالقلم دیدم تلالوهای بیت الصادقش از دور پیدا بود علی رغم همیشه در بقیع اش خاک کم دیدم شبستان در شبستانش بهشتی خارق العاده شکوه گنبد و گلدسته را در هر قدم دیدم هر آن که رفت از باب الحسن با دست پر برگشت گدایی را متموّل دم باب الکرم دیدم گمان کردم شب شعری برای مجتبی برپاست میان صحن دعبل را کنار محتشم دیدم نه تنها من شدم مست از طواف مرقد پاکش به دور مرقد ام البنین رقص علم دیدم پس از یک عمر حسرت نذر خاتون عرب آخر ضریحی با النگوی عروسان عجم دیدم برای مادران پا به ماه زائر خسته سر هر کوچه ای یک مرکز امداد هم دیدم @hosenih نفس بند آمد از فرط تماشای حرم در "دم" دوباره لطف صاحبخانه را در "بازدم" دیدم کشید از خاک بیرون مجرمان را مهدی کرار و من بیچاره گی را در نگاه متهم دیدم ⏹ @ghararenokary
شور؛ اَللّهم عَجّل لِولیکَ الفرج.mp3
1.05M
علیه‌السلام 🔹اللّهم عَجّل لِولیکَ الفرج🔹 چه گنبد طلايى، چه صحن با صفايى بقيع چقدر شلوغه، عجب برو بيايى چه نماز جماعتى، چه شكوه و قيامتى توى صحن غدير دارن ميدن غذاى حضرتى اينا همه‌ش خواب و خیال نيست به‌خدا بقيع می‌شه شبيه مشهدالرضا با دست صاحب الزمان بنا می‌شه چهارتا گنبد طلا «اَللّهم عَجّل لِولیکَ الفرج» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه عطر دلنشينى، توی حرم مى‌شينى حس مى‌كنى تو عرشى، ضریحشو مى‌بينى با همین چشم بارونى، زيارت‌نامه مى‌خونى روى بال فرشته‌ها دارى میرى به مهمونى اينا همه‌ش خواب و خیال نيست به‌خدا با کرم و لطف امام مجتبى ضريح مادرُ مى‌سازيم يه روزى كورى چشم دشمنا «اَللّهم عَجّل لِولیکَ الفرج» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ببین دلاوری رو، این عزم حیدری رو اونجا به‌پا می‌کنیم، مکتب جعفری رو روى منبر مصطفی، مى‌پيچه تا روز جزا فضائل اميرمؤمنين علی مرتضی اينا همه‌ش خواب و خيال نيست به‌خدا دولت حق پا مى‌گيره مسلمونا دولت كفر از بین می‌ره از برکتِ خون تموم شهدا «اَللّهم عَجّل لِولیکَ الفرج» شاعر و نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/5043@ShereHeyat_Nohe @ghararenokary
به مناسبت گلدسته و گنبدى رفيع مي سازيم اطراف ضريح را وسيع مي سازيم از صحن نجف كلنگِ احداث زنيم بين الحرمين تا بقيع مي سازيم شاعر: @ghararenokary
زمینه؛ یه دنیا حسرت.mp3
1.28M
علیهاالسلام 🔹یه دنیا حسرت🔹 یه دنیا حسرت دارم تو سینه دلم گرفته آه ای مدینه بال زائرت اگه گرد و خاکی می‌شه اینجوری نمی‌مونه روزگار همیشه آخر یه روز دنیا می‌شه زیبا توی بقیع صحنی می‌شه برپا میاد مهر و ماه زهرا می‌شه با نگاه زهرا برپا بارگاه زهرا، یا زهرا «زهرا یا اُم اَبیها» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غم تو وقتی می‌شه انیسم بی‌اختیاره چشمای خیسم این روزا برای تو غرق اشک و آهم باز ماتم گرفته پیراهن سیاهم کاش می‌رسید این غربت به پایان دنیا برات می‌شد بیت الاحزان ای کاش تو تموم دنیا می‌شد روضۀ تو برپا می‌رفت بیرق تو بالا، یا زهرا «زهرا یا اُم اَبیها» شاعر و نغمه‌پرداز: @ShereHeyat_Nohe @ghararenokary
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت ▶️ در بقیع قبر حسن آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آسمان شهر یثرب تار شد هرچه شد بین در و دیوار شد صحن اینجا کمتر از جنت نبود (بشکند دستی که ویرانش نمود) چشم اهل‌البیت گوهر بار شد هرچه شد بین در و دیوار شد @hosenih قبر فرزندان زهرا شد خراب روزها تابد بر آنها آفتاب بیت‌الاحزان قصّه اش تکرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد اشک خون میریزد از چشم ترم مثل مادر شد حسن هم بی حرم تربتش بی خادم و زوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آن بقیع با صفا یادش به خیر آن ضریح دلربا یادش به خیر از جفا پامال آن گلزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چار قبر نازنین یادش به خیر تربت ام‌البنین یادش به خیر حال با خاک زمین هموار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چادر مادر اگر خاکی نبود اینچنین قبر پسر خاکی نبود هر چه بر آل نبی آزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد دومی باب جسارت را گشود قصد نبش قبر زهرا را نمود خون به قلب حیدر کرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد با همان دستی که زهرا را زدند شعله بر کاشانه مولا زدند قبر فرزندانشان آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا نیمه‌ی شبها علی ناله میزد از غم زهرا علی بعد زهرا بی کس و بی یار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا پیش چشم مرد و زن تیر باران شد تن پاک حسن مثل مادر پیکرش خونبار شد هرچه شد بین در و دیوار شد از همین جا دود و آتش پا گرفت کربلا دامان دخترها گرفت عمه سادات کارش زار شد هرچه شد بین در و دیوار شد @hosenih گر نمی‌شد کشته محسن پشت در اصغری در خون نمیزد بال و پر تیر کین هم‌دست با مسمار شد هرچه شد بین در و دیوار شد پای زهرا باز شد در کوچه ها بسته شد دستان زینب از جفا از همین‌ جا راهیِ بازار شد هرچه شد بین در و دیوار شد ⏹ @ghararenokary
اشعار ارتحال امام خمینی ره @ghararenokary 🔽🔽🔽
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سرسبز به لب هميشه نامت بادا آويزۀ گوش جان كلامت بادا اي پير طريق عشق درشام فراق شمع ره رهروان پيامت بادا @hosenih نگاهي عارفانه داشت آن مرد شكوهي جاودانه داشت آن مرد اگر عكس رُخش در ديده پيداست درون قلب، خانه داشت آن مرد ⏹ @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دوباره آتش غم در دلم زبانه گرفت دوباره زخم دلم طعم تازیانه گرفت دوباره در سر من طرح عقل مبهم شد دوباره بید جنون روی شعر من خم شد دوباره در دل من جا گرفت یاد شبی که روح از می احساس تر نکرد لبی @hosenih شبی که شیر زمین خورد و بیشه در خون ماند به روی کتف زمان داغ این شبیخون ماند شبی که خیل شغالان به زوزه خندیدند ز باغ روشن دین چون حصار را چیدند به عمق تیره مه پشت آسمان خم شد شبی که سایه خورشید از سرش کم شد خسوف شد رخ تبدار ماه غایب شد نماز وحشت بر قوم خفته واجب شد زمین ضیافت جوش و دمل گرفت آن شب ستاره زانوی غم در بغل گرفت آن شب و پلک مخمل جنگل مچاله شد از درد شبی که ترشی غم هفت ساله شد از درد عقابها ز افقهای دور برگشتند به سمت شب رژه رفتند کور برگشتند سوار شرقی ما بین سایه ها گم شد شبانه قریه اشراق غرق کژدم شد ز کوه غم فوران کرد و بر لبان کویر ز هرم حادثه رویید تاول تقدیر پر از رسوب شد این رود و از خودش جا ماند صدای آب نیامد و دشت تنها ماند امید سوخت یقین دود شد در آن تردید و هر چه زخم نمک سود شد در آن تردید خبر رسید ز غم پشت کوه طور شکست حریم اسم شب و حرمت عبور شکست خبر رسید از آن سوی دخمه های سیاه که در تسلسل خفاش حجم نور شکست سحر که پشت شب تیره دست و پا می زد دمید و قفل در بسته را به زور شکست صدای شیحه اسبان بی سوار آمد سکوت سربی این صبح سوت و کور شکست گلوی تیره مرداب موج را بلعید و بغض سنگی سیاره های دور شکست ز خشم صاعقه ها کهکشان ترک برداشت غرور آبی دریای پرغرور شکست ...و رفت آنکه در آن سالهای بی باران قیام کرد به خونخواهی سیاووشان کسی که لحظه ای از عاشقی عدول نکرد اگر چه رفت در اندیشه ها افول نکرد کسی که گفت خریدار چوبه دار است به شوخ چشمی چشمان یار بیمار است به غنچه ها و به آیینه ها ارادت داشت "و با تمام افقهای باز نسبت داشت" همیشه در حرم لاله ها قدم می زد و در مجله عشق خدا قلم می زد تمام عمر دلش با فرشته ها خو کرد شکوه زندگیش دست مرگ را رو کرد امام! بی تن عشق روح کم دارد سفینه گرچه مهیاست نوح(ع) کم دارد غزل بگو به چه دل خوش کند پس از تو امام؟ و از قلم چه تراوش کند پس از تو امام نهالهای جوان بی تو پا نمی گیرد امام! روح تو در خاک جا نمی گیرد پس از تو در همه آفاق زیستن ننگ است به هر کجا برویم آسمان همین رنگ است در آستانه سجاده جای تو خالی است پس از تو کل جهان سرزمین اشغالی است @hosenih تو رفتی و جگر تشنه فلسطین سوخت رواق مسجد القصی و دیر یاسین سوخت چنارهای جماران سیاه پوشیدند و نخلهای نجف جام زهر نوشیدند سیاه زخم در اعماق سینه اردو زد و روح زخمی ما پیش درد زانو زد ⏹ @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای روح ایمان، روح ایران، روح قرآن روح خدا، روح پیمبر، روح فرقان ای روح هستی بخش، تو آرام روحی دارای کشتی نجاتی، مثل نوحی ای بت شکن، مانند ابراهیم هستی الحق که تو فرزند ابراهیم هستی @hosenih تو ریشه کَن سازِ همه نمرودیانی موسای دیگر، دشمن فرعونیانی احیاگرِ دین خداوندِ حمیدی آری مسیحِ تازه در قَرن جدیدی با صوت داودیِ خود جان آفریدی در نیمهٔ خرداد طوفان آفریدی جانِ زمین را با زمان تزویج دادی اسلام را در عالمی ترویج دادی اسلامِ تو اسلام رحمانییست؟ هرگز اسلام آمریکای شیطانیست؟ هرگز اسلام روح الله، اسلام جهاد است اسلام حزب‌الله، صلحش در نهاد است دین، چارده قرن است که پیکار دارد یعنی أشِدّاءُ علَی الکفار دارد دینی که میگویند برخی، دینِ نمائیست دین نیست آن دین، بلکه نوعی دین زدائیست دین را جدا از کربلا دانند، بعضی! از شورِ عاشورا جدا دانند، بعضی! اسلام، تنها نیست فرهنگِ عبادت اسلام، با دشمن جهاد است و شهادت یک قوم یارِ صف به صف دارد خمینی آری که فرزند خلف دارد خمینی تا یکصدا صوتِ جلی هستیم، هستیم تا پیرو سید علی هستیم، هستیم @hosenih سید علی، یعنی جوادیِ الحسینی سید علی یعنی همان راه خمینی کوریِ چشم دشمنش، جان پَروریدند ما را شهیدان حریمش آفریدند تا کربلا برپاست، قربانیِ ما هست سربند یا زهرا به پیشانیِ ما هست ⏹ @ghararenokary
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بيا و زمزمه كن خاطرات باران را ميان دفتر دل، شعر ناب ايمان را دوباره چشم غزل زخم خورده ،صدافسوس! گلاب ديده عيان كرده، بغض پنهان را @hosenih ستارگان به تماشا نشسته اند،آرى! وداع حضرت خورشيد و ماه تابان را چه روى داده كه هرسو ستاره مى گريد! به چشم تر بنگر، وسعتى گل افشان را چه زود وقت خداحافظى سرآمده بود به دست خاك سپردند ،جان جانان را هنوز در گذر ماه و سال مى شنويم حديث درد زمين در گذار توفان را @hosenih تجسم غزل عاشقى،"خمينى "بود چه عاشقانه سرود انقلاب انسان را! ميان موج بلاخيز فتنه ،احيا كرد شكوه خيبرى ساحل جماران را ⏹ @ghararenokary
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تقدیم غمت خونِ جگر لالۀ ما بود بی مهر رخت سایۀ غم، هالۀ ما بود هجران تو در دل شرر نالۀ ما بود هر لحظه فراغت غم صد سالۀ ما بود ای ماه که دادی همه را مهر خدائی چون شد که دمیدی به شبستان جدائی @hosenih ای یاد جمال تو چراغ سحر ما ای داغ تو تا شام ابد بر جگر ما ای روی نهان از نظرت در نظر ما حیف است که باشیم و نباشی به بر ما هر صبح فراق تو به ما شام بلا بود ایام غمت بر همه ایام بلا بود @hosenih ای ماه جماران که زهجرت چو هلالیم یکبار برافروز و ببین ما به چه حالیم سر تا به قدم محنت و اندوه و ملالیم باید که بسوزیم و بگرییم و بنالیم عمر است پس از مرگ تو شرمندگی ما بی تو شده جان کندن ما زندگی ما @hosenih ای همدم یاران خدا جوی جماران ای کعبۀ دل بیت تو در کوی جماران ای گرد عزایت به سرو روی جماران با یاد تو چشم همگان سوی جماران بازآ که خزان بی تو بهاران دل ماست بیت الحزن از غصه جماران دل ماست @hosenih ای رفته به دیدار خدا با دل آرام آرام دل آرام که گیتی است تو را، رام از نهضت تو مانده به جا نهضت اسلام با صبح قیامت شب کفر است به اتمام دیگر به وطن دیو ستم باز نیاید از طبل ابر قدرتی آواز نیاید @hosenih آرام کز اعدای تو آرام ربودند یاران همه از دور پیام تو شنودند از مرکز الحاد بدین راه گشودند در دامن کفر آیت توحید سرودند خورشید قیام تو گرفته همه جا را بخشنده پیامت به جهان نور خدا را @hosenih آرام که پیمان تو هرگز نشکستیم آرام که پیوند وفا را نگسستیم با غیر تو ما عهد نبستیم نبستیم آنیم که بودیم و همینیم که هستیم کوبیم بت اهرمن اهرمنی را داریم زتو چون تبر بت شکنی را @hosenih آرام که همواره پیامت سخن ماست آرام که این جامه به پیکر کفن ماست آرام که در خط تو هر مرد و زن ماست آرام که بر بال ملایک وطن ماست آرام که ایمن زبلا کشور ما شد همسنگر تو خامنه ای رهبر ما شد @hosenih در جنگ شرر بر سر ما ریخت چو باران گردید وطن آتش و خون هشت بهاران غلطید بخون از همه سو پیکر یاران سوگند به سوز دلت ای پیر جماران داغ تو که چون شعله آتش به درون بود بر ما شررش از شرر جنگ فزون بود @ghararenokary
بار گزاری اشعار شهادت امام صادق علیه السلام @ghararenokary 🔽🔽🔽
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارم هوای تربت شیخ الائمه چشمم به دست رحمت شیخ الائمه منت خدایی را که ما را خلق کرده از خاک پای حضرت شیخ الائمه @hosenih اسلام ناب جعفری سرمایه ی ماست جانم فدای نهضت شیخ الائمه شاگردهای مکتبش روزی گرفتند از بحث و علم و حکمت شیخ الائمه هرکس نمازش را سبک دارد بداند بی بهره است از رحمت شیخ الائمه "کونوا لنا زینا..." ولی ای وای بر من یک عمر گشتم زحمت شیخ الائمه با اینکه سربارش شدم دیدم کریم است آقا شدم با عزت شیخ الائمه می چسبد آخر یک جهادی در مدینه خادم شدن با دعوت شیخ الائمه یک روز "دسته" می برم در کوچه هایش تحت لوای "هیئت شیخ الائمه" وقتش رسیده باز هم روضه بخوانم از دردها و غربت شیخ الائمه دیروز حیدر دست بسته... بی عمامه...‌ امروز آمد نوبت شیخ الائمه پای برهنه پشت مرکب ها دویدن...‌ ...برده توان و طاقت شیخ الائمه بر مو سفیدان ناسزا گفتن روا نیست کردند هتک حرمت شیخ الائمه صاحب عزای روضه های کربلا بود در روضه خم شد قامت شیخ الائمه @hosenih شکر خدا که دخترش اینجا ندیده در بین مقتل غارت شیخ الائمه شکر خدا که اهل بیتش را نبردند بازی نشد با غیرت شیخ الائمه...‌ ⏹ @ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم ▶️ امشب از دردِ‌ عشق سرشاریم آتشی داغ، در نهان داریم هم‌نوا با امامِ منتظران اشک بر دیده و عزاداریم یک نفر در پیِ حقایق نیست هم‌دمِ غربتِ شقایق نیست جهل غالب شده، کسی این‌جا در رکابِ امامِ صادق نیست @hosenih مرقدش تکه‌ای زِ افلاک است مدفنِ چار پیکرِ پاک است در حقیقت بقیع، ویران نیست سینه‌ی ماست این‌چنین چاک است باغ همراهِ برگ و بارش سوخت برگ‌ریزان شد و بهارش سوخت خانه نه،... بلکه "مهبطِ وحی" است آن‌چه آن‌روز در کنارش سوخت دلِ بی‌تابِ شیعه را خون کرد بر پلیدیِ خویش افزون کرد لعن و نفرین به قاتلش منصور تیغ را از غلاف بیرون کرد هرچه شمشیر را نشان می‌داد منصرف می‌شد و امان می‌داد... ...عاقبت زهر کارِ خود را کرد ششمین نور، داشت جان می‌داد @hosenih جام را سرکشید و رفت از حال سینه‌اش از مَلال مالامال آخرین لحظه یادِ جدش بود: السلام ای قتیلِ در گودال! خوب شد باز تشنه‌کام نشد هدفِ سنگِ پشتِ بام نشد رشته‌های رگِ بریده‌ی او... سخنم باز هم تمام نشد ⏹ @ghararenokary