eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
793 عکس
50 ویدیو
113 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
از غربت پیمبر، داور به گریه افتاد توحید روضه‌خوان شد، کوثر به گریه افتاد از داغ زهرِ آن دو ملعونه، جسم احمد‌‌‌_ می‌سوخت آن چنان که، بستر به گریه افتاد وقتی که بی حیا گفت: "إنّ الرَّجل، لَیَهجُر" جبریل ناله سر داد، منبر به گریه افتاد هم دختر نبی بود، هم مادر پیمبر بدجور مادرانه، دختر به گریه افتاد یاد "حُسینُ مِنّی..." با جدّ خویش می‌سوخت آمد حسین، نزدِ دلبر به گریه افتاد تا حکم صبر را داد احمد به مرتضایش خیره به همسرش شد، حیدر به گریه افتاد در بین کوچه کشتند، آقای ما حسن را از بعد آن دوشنبه، مضطر به گریه افتاد رفت و ندید احمد، زهرا میان آتش_ آن قدر ناله سر داد، تا "در" به گریه افتاد بعد از هجوم دشمن، تا دید میخ در را از غربت امیرش، قنبر به گریه افتاد روز دهم شد و شمر، آمد میان مقتل آن قدر ضربه زد که، خنجر به گریه افتاد با قد خم رسید و، در بین قتلگه دید_ فرزند بی سرش را، مادر به گریه افتاد جوری در آن هیاهو فریاد زد: "بُنیّ..." تا صبح روز محشر، نوکر به گریه افتاد ✍ 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
نفسم در شماره افتاده رنگ و رویم پریده است علی سر من را بگیر بر زانوت وقت رفتن رسیده است علی گرچه زود و سریع طی شد و رفت چقدر روزگار سخت گذشت همۀ سال‌های تبلیغم به من بی‌قرار سخت گذشت دل من را همیشه توهینِ بی حیاها شکست، یادت هست سنگ باران کودکان لجوج سر من را شکست، یادت هست در اُحد که غریب ماندم من بغض کفار داشت وا می‌شد یک تنه جوشنم شدی تو علی تو نبودی، سرم جدا می‌شد اثر آفتاب شعب این بود در سرم شعله‌های تب مانده به کف پای من از آن‌موقع خارهای ابولهب مانده چه کنم وقت رفتن آمده است دل ندارم که روضه‌خوان باشم کاش می‌شد زمان حمله به در زنده باشم، کنارتان باشم ظاهراً مؤمن و مسلمان‌اند با تو و فاطمه بد اند علی صبر کن صبر کن برای خدا همسرت را اگر زدند علی صبر کن آن زمان که با سیلی قصد دارند بر رویش بزنند یا که در پیش دست بسته‌ی تو با قلافی به بازویش بزنند تازه این اول مصیبت‌هاست کربلای حسین نزدیک است مثل زهرا قرار سوختن بچه‌های حسین نزدیک است... ✍ 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
نشسته بود یکی روز خواجه‌ی دو سرا کنار تربت پاک خدیجه‌ی کبرا به یاد آن همه مهر و وفای آن بانو گرفته بود زاندوه، در بغل زانو در آن میانه ابوجهل و دار و دسته‌ی او شدند حمله‌ور از کین به جسم خسته‌ی او عبا به گردن آن شهریار پیچیدند چنان که مرگ نبی را به چشم خود دیدند رخش کبود شد و بسته شد ره نفسش که خواست طایر جان پر بگیرد از قفسش به زعم آن که نبی رفت دیگر از دنیا گریختند زاطراف آن رسول خدا خدای عزّوجل زنده خواست احمد را نگاه داشت در آن عرصه‌ها محمّد را بدون آنکه شود از ستمگران خائف گرفت با بدن خسته‌اش ره طائف خبر رسید که از مکّه احمد آمده است به سوی مردم طائف محمّد آمده است به پیشباز نبی اهل شهر، صف در صف به جای لاله گرفتند سنگ‌ها در کف زخون به آینه‌ی کردگار زنگ زدند بر آن وجود مقدس زکینه سنگ زدند شکست آینه ی وجه ذات ذوالمننش فتاد روی زمین، تاب رفت از بدنش چو گشت نقش زمین آن بزرگ آیت نور غلامی آمد و آورد بهر او انگور گشوده شد به تبسّم رسول، هر دو لبش غلام گشت مخاطب به یا اخا العربش صدای حضرتش از بس ملیح و زیبا بود به یا اخا العرب خود دل غلام ربود غلام گفت سرم باد خاک این درگاه اقولُ اشهد ان لا اله الاّ الله نبی گرفت ره مکّه با لبی خندان غلام گفت که ای جان عالمت قربان الا نگاه بد از آفتاب رویت دور چه شد که دست نبردی به جانب انگور رسول گفت که ای پای تا به سر همه شور مرا چه حاجت بر چند دانه‌ی انگور زمکّه آمده‌ام تا به طائف این همه راه که بشنوم زتو یک لا اله الاّ الله مرا به راه هدایت به دوش، دِین تو بود مراد من همه ذکر شهادتین تو بود الا کسی که به اسلام ناب پیوستی خدا گواست که مدیون این رسول استی به خاطر تو جبین نبی زسنگ شکست مباد آنکه دهی دین خویش را از دست پس از تحمّل یک عمر زحمت و محنت گذشت و اجر رسالت نخواست از امّت جواب تهمت و دشنام با متانت داد کتاب و عترت خود را به ما امانت داد :: پس از رسول به قرآن چه زجرها دادند به اهل بیت گرامیش اجرها دادند به داغدار مدینه ترحّم آوردند به جای لاله بر او بار هیزم آوردند ز باب خانه‌ی زهرا شراره گشت بلند غلاف تیغ به بازوش بست بازوبند به پاس اجر رسالت شکست پهلویش نشان غصب فدک ماند بر گُل رویش علی که جان نبی بود مثل شمع شد آب گرفت اجر رسالت به دامن محراب به سجده کرد ز زخم جبین گل افشانی گرفت رنگ خدایی زخون پیشانی گرفت اجر رسالت حسن پس از پدرش دوبار دست زجان شست و پاره شد جگرش یکی به کوچه که شد نقشِ خاک، مادر او یکی ز زهر که در کوزه ریخت همسر او چه احترام از او روی دوش یاران شد تن مقدّسش از تیر، لاله‌باران شد پس از حسن که حیاتش گذشت در غربت گرفت اجر رسالت حسین از امّت زتیر و تیغ و سنان زخم‌ها به پیکر داشت نشان اجر رسالت زپای تا سر داشت سلام ما به شهیدی که سیّد الشّهداست سلام باد به خونی که خون‌بهاش خداست سلام ما به حسین و به اشک دیده‌ی او سلام بر گلوی از قفا بریده‌ی او سلام بر تن پاک به خون نشسته‌ی او سلام باد به پیشانی شکسته‌ی او سلام باد به غم‌های ناشمرده‌ی او سلام بر لب و دندان چوب خورده‌ی او سلام بر جگری کز عطش چو آتش تافت سلام باد بر آن سینه‌ای که نیزه شکافت سلام بر مه افتاده زیر سمّ ستور سلام باد به خورشید روی خاک تنور سلام بر تن صد پاره‌ای که عریان ماند سلام بر سر ببریده‌ای که قرآن خواند سلام ما به قیام حسین و صبر حسن سلام «میثم» بر زائرین قبر حسن ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غم‌تان مرا ببخش نمردم پس از محرم‌تان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم‌تان؟ بگیر امانتی‌ات را، خودت نگه دارش که چند وقت دگر می‌شویم محرم‌تان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه‌ی مادر برای ماتم‌تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه‌ی ماتم شدیم هم‌دمتان بیا دوباره بخوان روضه‌های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دم‌تان چه شام‌ها که زدی سر به گریه‌ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدم‌تان ... ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
گشته مدینه غرق عزا، وامحمدا ماتم گرفته ارض و سما، وامحمدا گویید روی مأذنه (حیَّ عَلی العَزا) رفت از جهان رسول خدا، وامحمدا روز یتیمیِ همه امت است، پس ناله زنید: یاابتا وامحمدا مولا زند به سینه و زهرا زند به سر جبریل گشته نوحه‌سرا، وامحمدا مانده سه روز پیکر پاکش روی زمین دفنش نکرده‌اند چرا؟! وامحمدا ماه صفر تمام شد؛ اما شروع شد اندوه اهل‌بیتِ شما وامحمدا دردا که جای گُل، همه با هیزم آمدند بر آستان شیر خدا، وامحمدا دردا که جای تعزیت و عرضِ تسلیت سیلی زدند فاطمه را، وامحمدا دستی که بوسگاه نبی بود، بد شکست! این طور اجر او شد ادا، وامحمدا آن زن که زهر داد نبی را، پس از نبی خون کرد قلب آل عبا، وامحمدا ملعونه پیش قبر نبی بر تنِ حسن هفتاد تیر زد زجفا، وامحمدا هفتاد زخم، جسمِ غریبِ مدینه خورد اما غریب کرببلا... وامحمدا بیش از هزار و نهصد و پنجاه زخم داشت از تیر و تیغ و سنگ و عصا، وامحمدا زینب به گریه گفت که: یاایهاالرسول یک دم به قتلگاه بیا، وامحمدا (این کشته‌ی فتاده به هامون، حسین توست این صید دست و پا زده در خون، حسین توست) ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
نبود تاب و توانی که وا کند لب را گرفت با نگه خود سراغ زینب را خبر رسید و سراسیمه خواهرش آمد دوان دوان به کنار برادرش آمد رسید و چادر خود را که از سرش انداخت نگاه حیرت خود بر برادرش انداخت صدای گریه و آه بلند می‌آمد زبان خواهر دلخسته بند می‌آمد کمی بریده بریده صدا زد ای حسنم! دو چشم خود بگشا، ای ستم کشیده! منم... عزیز مادر من باز خونجگر شده‌ای! شبیه مادرمان دست بر کمر شده‌ای! چرا عزیز دلم رد خون به لب داری؟! چه چشم بی رمقی و چقدر تب داری! غریب فاطمه! رنگ تنت عوض شده است تن تو سبز شده، گلشنت عوض شده است شنیده‌ام که چه رنجی ز یار می‌بینی شنیده‌ام که دو روز است تار می‌بینی بگو پس از تو غم عالمین را چه کنم اگر حسین بفهمد، حسین را چه کنم خودت بگو چه کنم اشک و آهِ قاسم را بگو چگونه بگیرم نگاه قاسم را نگاه طفل به جان دادن پدر سخت است نگاه بر تو و طشت و غم جگر، سخت است :: گذشت واقعه و بعد غسل دادن ماه به عزت و شرف لااله الا الله تن غریب وطن را بلند می‌کردند تن شریف حسن را بلند می‌کردند برادران همه رفتند زیر تابوتش فرشته‌ها همه بردند سوی لاهوتش کنار قبر پیمبر دوباره فتنه رسید شکوه و جلوه‌ی تشییع مجتبی را دید گذشت لحظه‌ای و فتنه‌ای به راه انداخت به سوی جمع کماندارها نگاه انداخت کنار قبر نبی صحنۀ جدل شده بود تلافی همه از کینۀ جمل شده بود کنار قبر نبی از دل عقده واکردند و از کمان همگی تیر را رها کردند صدای ناله‌ی واغربتا به گوش آمد چنان که غیرت عباس هم به جوش آمد غم غریبی‌ات آقای من! چه دلگیر است به پیکرت لب هفتاد چوبه‌ی تیر است ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
پر از شراره‌ی غم! جز دلی کباب نداری میان سینه‌ی خود غیر اضطراب نداری نه مسلمی، نه بریری، نه عابسی، نه زهیری مدافع حرم پای در رکاب نداری دم ورودی باب الرضا رسیدم و گفتم تویی غریب که جز گنبدی خراب نداری تو شرح ماوقع کوچه نانوشته بگویی تویی پیمبر روضه، فقط کتاب نداری مخواه روضه چنان راز سر به مهر بماند بگو به کوچه چه دیدی؟ چرا جواب نداری؟ تو هم شبیه حسینت عزیز فاطمه هستی عزیز فاطمه هستی ولی رباب نداری برای اینکه همیشه به سوگ تو بنشیند عیال مرثیه‌خوان زیر آفتاب نداری کنار نهر نکردند قصد نحر گلویت نگاه منتظری جانب سراب نداری اگر چه طشت، پر از پاره پاره‌های جگر شد ولی کنار سرت جامی از شراب نداری هزار مرتبه شکر خدا که مثل اسیران سه ساله دخترکی بسته بر طناب نداری ✍ 🆔@ghararenokary
تصور کن که این آقا برای خود حرم دارد کریم آل طاها چند تا باب الکرم دارد تصور کن که مثل شهر مشهد باغ رضوانی و یا مانند شهر قم خیابان ارم دارد نه تنها صحن زیبایی به زیباییِ گوهرشاد علاوه بر دو تا گلدسته، سقاخانه هم دارد تصور کن که در گوشه کنار بارگاه خود همیشه خادمانی مهربان و محترم دارد تصور کن که دیگر در حرم گرد و غباری نیست تصور کن که بعد از این مزارش خاک کم دارد تصور کن گلاب قمصر کاشان رسید از راه و با شور و شعف قصد زیارت دم به دم دارد ببین با چشم دل مهمان‌سرایی و تصور کن که دیگر سفره‌دارِ فاطمه دارالنعم دارد تصور کن شب شعری کنار مرقدش برپاست تصور کن برای خود حسن هم محتشم دارد یکی از این هزارانی که گفتم را ندارد، حیف غمش این آرزو را بر دل من می‌گذارد حیف شب و روزم عزا شد، اهل بیتم را صدا کردم به لطف مادرش در خانه بزمی دست و پا کردم به پاس لطف بسیاری که آقا کرد در حقم منم دارایی‌ام را نذر خرج روضه‌ها کردم نشد که سرمه‌ی چشمم کنم خاک مزارش را ولیکن دیده را با خاکِ پرچم آشنا کردم رمضان تا محرم از محرم تا صفر هرشب نشستم روی سجاده، حسن جان را صدا کردم خودش با دست خود من را نشانده بر سر سفره اگر کم از سر این سفره بردارم، جفا کردم به هر ماتم‌سرایی سر زدم دیدم حسینیه‌ست حسینی‌ام ولی در دل حسنیه بنا کردم اگرچه بر سر و سینه زدم با روضه‌های او ولی با خویش می‌گویم خطا کردم خطا کردم نفهمیدم که آقایم به هرچه کوچه حساس است از او شرمنده‌ام امشب اگرکه کوچه وا کردم از آنجایی که حتی خواهرش لطمه به صورت زد... میان روضه‌ها من هم به زینب اقتدا کردم مدینه دید آن شب مویه‌های نجم ثاقب را صدا زد تا صدای خسته‌اش ام المصائب را همه دیدند بی اندازه می‌لرزید سر در تشت به جای زهرها می‌ریخت هر تکه جگر در تشت پسر گاهی به سینه می‌زد و گاهی به سر می‌زد و می‌بارید چشمانِ پُر از اشکِ پدر در تشت اگرچه می‌گرفت از صورتش خونابه را زینب ولیکن می‌نشست از لخته خون‌ها بیشتر در تشت کبوتر... نامه ای در دست... در ذهنش تداعی شد دوباره نقش بست از زخم روی بال و پر در تشت دم "لایوم…" را وقتی که جاری کرد بر لب‌ها در آمد به صدا گویا دگر زنگ خطر در تشت نگاهی گاه بر زینب و گاهی بر حسین‌اش داشت چه ها می‌دید آقای غریب‌مان مگر در تشت !؟ صدا زد خواهرم این گریه را خرج حسین‌ات کن شبی که می‌روی آزرده به دیدار سر در تشت خدا را شکر اینجا خیزران در کار نیست اما چه خواهی کرد در شام بلا با چوبِ تر در تشت اگرچه زانوی غم در بغل داری و می‌باری خدا را شکر اینجا چادری بر روی سر داری 🆔@ghararenokary
حُسن، شرح خصائل حسن است ماه، عکس شمایل حسن است چون کرم لطف کامل حسن است هرکه شاه است، سائل حسن است با حسن من نمانده‌ام تنها پس نماندم به‌وقت غم تنها او کریم است؟ نه، کرم تنها کارِ خدامِ منزلِ حسن است شد نثارش درود هر شیعه او شد به سود هر شیعه شک‌ ندارم وجود هر شیعه همه از باقی گِل حسن است در معانی و در بیانِ خدا شد زبان حسن زبانِ خدا معجزات پیمبرانِ خدا قطره‌ای از فضائل حسن است در کرامت به شهرتِ غایی تا رسیده به عالم آرایی تازه گفتند: حاتم طایی از گدایان کاهل حسن است این نه تنها کلام من باشد حرف ما حرف پنج‌تن باشد قبله جایی‌ست که حسن باشد کعبه هم سخت مایل حسن است هرکه آمد به عرصه‌ی پیکار در نهایت گذاشت پا به فرار چاره‌ی‌ فتنه‌ی‌ جمل این‌بار حکمی از تیغ عادل حسن است هرکسی باحسن در افتاده نسل او تا ابد ور افتاده هرچه برخاک پیکر افتاده بر سرش مُهر باطل حسن است کار دشمن مقابلش شد لنگ سرشان بعد مرگ خورد به سنگ آخرِ کارِ هرکسی در جنگ سجده‌کردن مقابل حسن است خوش‌به‌حال و اشعارش که به عشق تو بسته شد بارش فاطمه می‌شود خریدارش شاعری را که مُقبل حسن است گرچه از دوستان محن دارد در دلش غصه‌ای کهن دارد در نمازش زره به تن دارد "غربت" اوج مقاتل حسن است از زمانه چه‌زود سیر شده بی‌سبب نیست گوشه‌گیر شده درجوانی اگر که پیر شده داغ یک کوچه در دلِ حسن است در مدینه غریب بود ولی... درد او بی‌طبیب بود ولی... همسرش نانجیب بود ولی... در و دیوار قاتل حسن است ✍ 🆔@ghararenokary
همه‌ی عزت دنیای حسین است حسن به خداوند، مسیحای حسین است حسن بی حسن سوی حسینش بروی باخته‌ای جان من! صاحب امضای حسین است حسن این حسن کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست؟ برترین اسم‌ به لب‌های حسین است حسن هرکسی گفت حسین، از برکات حسن است تا ابد پرچم بالای حسین است حسن بنویسید که آقای جهان است حسین بنویسید که آقای حسین است حسن زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن باب حاجات گداهای حسین است حسن همه در کرببلایند، حسین رفته بقیع چه عجب؟! جنت اعلای حسین است حسن او علی اکبر اگر داد، حسن قاسم داد در بلا هم شده، هم‌پای حسین است حسن بعد او خنده ندیدند به لب‌های حسین آی مردم! غم عظمای حسین است حسن ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه السلام بند1⃣ تا الان کجا بودی ای زهر چهل ساله چشم انتظارم چقدر دیر رسیدی چقدر دیر چهل ساله که بیقرارم تو رو کاشکی زود تر میدیدم چهل ساله آروم ندارم ظاهرا تو شدی قاتل من باطن ماجرا چیز دیگس قاتل من همون بی حیا بود که توی کوچه راهمونو بست اون که پای سفره مون عمری نون و نمک خورد روی من و مادرم صداشو هی بالا برد بند2⃣ خدا واسه هیچکس نیاره دعای قنوتم همینه الهی که هیچکی تو دنیا غمایی که دیدم نبینه شدم جون به لب لحظه ای که دیدم مادرم رو زمینه غصه ای که موهامو سفید کرد قصه ی چادر مادرم بود روضه ای که گرفت زندگیمو دستی که رد شد از رو سرم بود خاطره های کوچه همش جلو چشامه یادم نمیره هیچ وقت حتی تو خواب باهامه بند3⃣ غم و داغ چل ساله ی من شروعش با اون چل نفر بود توی خونمون رد پای یه مشت از خدا بی خبر بود خودم مادرم رو دیدم که گرفتار دیوار و در بود بی حیاتر شدن لحظه ای که با طناب دست بابامو بستن با غلاف از روی بغض و کینه بازوی مادرم رو شکستن مقصرش مغیره ست خدا ازش نگذره برس به دادم ای زهر مرگ برام بهتره شعر و سبک: ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ تلگرام: 🆔: https://t.me/tekyenokari ایتا: 🆔: https://eitaa.com/tekyenokari روبیکا: 🆔: http://Rubika.ir/tekyenokari اینستاگرام: 🆔: https://instagram.com/tekyenokari ♾♾♾♾ 🆔@ghararenokary
علیه السلام بند1⃣ غصه ی این خونواده ادامه داره توی غربت جون میده یک امام دوباره زهری که دادن به اقا چه زود اثر کرد خیلی سخته که بتونه دووم بیاره رنگ و روش پریده ای وای ای وای قامتش خمیده ای وای ای وای دست و پاش میلرزه از درد از درد وقت مرگ رسیده ای وای ای وای به اسمونا رسیده دادش چش انتظار بیاد جوادش خدا رو شکر که رسید به دادش بند2⃣ بیشتر از هرکس تو دنیا غریب و تنهاس روی قلبش عمریه که غمای دنیاس توی کوچه یک قدم میره و میفته روضه ی این اقا خیلی شبیه زهراس از زمونه سیره ای وای ای وای توی غم اسیره ای وای ای وای زیر لب میخونه مادر مادر پهلوشو میگیره ای وای ای وای ولی غرورش ترک نخورده به زخم قلبش نمک نخورده تو راه از هیچکس کتک نخورده بند3⃣ عمریه که نوحه خون غم حسینه هردقیقه روی لبهاش دم حسینه زخمیه پلکش پای روضه های گودال عمریه گریه کن ماتم حسینه دست و پا میزنه وای ای وای هی صدا میزنه ای وای وای هی میخونه نزن نامرد نامرد بی حیا میزنه ای وای ای وای همش رو لبهاش امن یجیبه رو خاک حجره چقد غریبه شبیه شاه شیب الخضیبه شعر و سبک: ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ تلگرام: 🆔: https://t.me/tekyenokari ایتا: 🆔: https://eitaa.com/tekyenokari روبیکا: 🆔: http://Rubika.ir/tekyenokari اینستاگرام: 🆔: https://instagram.com/tekyenokari ♾♾♾♾ 🆔@ghararenokary
🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir شد سیه پوش از / داغ تو زهرا از غمت گریان / ماهی دریا ای که جودت دست عالم را گرفته بهر تو عرش خدا ماتم گرفته ٢ یا حسن مولا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir هم اسیر درد و محن بودی هم غریب آقا / در وطن بودی نیست یار با وفایی یاور تو عاقبت شد قاتل تو همسر تو ٢ یا حسن مولا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir زندگی کردی / با غم غربت خونجگر گشتی / از غم غیرت ریشه‌ی این غصه در جان تو بوده است قاتل تو سیلی و روی کبود است ٢ یا حسن مولا ۴ ♾♾♾ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
نوحه شد سیه پوش از - دستگاه همایون.mp3
351.7K
این نوحه رو میتونید در دستگاه همایون هم بخونید.
واحد؛ شب غربت.mp3
1.47M
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹غریب وطن🔹 زمین و زمون بی‌قراره آسمونه که چشم انتظاره رسول خدا می‌ره اما اهل‌بیتو امانت می‌ذاره می‌بینه که آتیش فتنه، گُر گرفته علی رو غریبونه به فاطمه می‌سپاره گریونه مولا، بی‌تابه زهرا عالم تلاطم می‌کنه وقت وصیت با حرف بابا زهرا تبسم می‌کنه آه از غریبی «امون از غریبی خدایا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌بینه غریب وطن رو تو دل شعله‌ها یاسمن رو نفس‌های آخر گذاشته روی سینه‌ش حسین و حسن رو کمه از کفن‌ها یکی آه، تا پیمبر بخونه واسه فاطمه‌ش روضۀ بی‌کفن رو می‌ذاره لب رو، بر حنجری که گل می‌کنه رو نیزه‌ها صدر نبی بود، جای تنی که یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثّریٰ آه از غریبی «امون از غریبی خدایا» شاعر: نغمه‌پرداز: @ShereHeyat_Nohe ♾♾♾♾ 🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
زمزمه؛ بابا خوش اومدی.mp3
1.38M
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹وقت وداع🔹 وقت وداع اومده با تو پدر، آه می‌ری سفر بی تو نصیب من، می‌شه چشای تر می‌سوزه دل من تو آتیش غم و فراق تو چه‌جوری می‌تونم کنار بیام آخه با داغ تو؟ ذکر لب منه، اَمن یجیب زهرات بدون تو، می‌شه غریب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلواپسم دخترم برای تو، از غمای تو چشمام بارونیه، بابا فدای تو بمیرم برای غصه و آه و غربت شما بمیرم عزیزم شکسته می‌شه حرمت شما باید بشی سپر، واسه علی ای وای می‌شه کبود، یاس علی شاعر: @ShereHeyat_Nohe ♾♾♾♾ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
زمینه؛ بیت الاحزان.mp3
5.7M
صلوات‌الله‌علیه‌وآله علیهاالسلام 🔹بیت الاحزان🔹 قُل لِلمُغَيَّبِ تَحتَ أَطبَاقِ الثَّرَى إِن كُنتَ تَسمَعُ صَرخَتِي وَ نِدَائِيَا مَا ذَا عَلَى مَنْ شَمَّ تُرْبَةَ أَحْمَدٍ أَنْ لَا يَشَمَّ مَدَى الزَّمَانِ غَوَالِيَا رفتی و هر شب چَشمم، بعد از تو شد پر باران رفتی و شد این خانه، بعد از تو بیت‌الاحزان رفتی و بعد از تو که بوسیدم مزارت را از چشم من افتاده حتی عطر گل بابا می‌میرد از دلتنگی و هجران تو زهرا «عَلیکَ مِنّی السَّلام، یا رَحمَةً لِلأنام» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قَد كنتُ ذَاتَ حِمًى بِظِلِّ مُحَمَّدٍ لَا أَخشَ مِن ضَيمٍ وَ كَانَ حِماً لِيَا فَاليَومَ أَخشَعُ لِلذَّلِيلِ وَ أَتَّقِي ضَيمِي وَ أَدفَعُ ظَالِمِي بِرِدَائِيَا در سایه‌سارت بودم، آسوده از هر ماتم رفتی و شد بعد از تو، هر روز من شام غم بی‌تو بهشتِ تو اسیر شعله‌ها می‌شد بعد از تو بین کوچه‌ها اَجرَت اَدا می‌شد سهم ذوی القربی غم و درد و بلا می‌شد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صُبَّت علَيَّ مَصَائِبٌ لَوْ أَنَّهَا صُبَّت علَى الْأَيَّامِ صِرْنَ لَيَالِيَا فَلَأَجْعَلَنَّ الحُزنَ بَعدَكَ مُؤنِسِي وَ لَأَجعَلَنَّ الدَّمعَ فِيكَ وِشَاحِيَا خورشید من بودی و، رفتی به سوی مغرب بعد از تو دلخونم از، نامردمان یثرب روزی در اینجا حرمتی آل پیمبر داشت آمد هر آنکس که به قلبش بغض حیدر داشت با تازیانه سوی این خانه قدم برداشت شاعر و نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/4361@ShereHeyat_Nohe ♾♾♾♾ 🆔@ghararenokary
واحد حماسی حضرت امام حسن (ع) امام حسن ماه هر انجمنی امام حسن عشق هرسینه زنی فاطمه را توگل یاسمنی امام حسن توغریب وطنی شمیم خاک بقیعت می وزه همچو نسیم تو ازهمه دل میبری ازمسیحی وکلیم          شیرجمل حسن ابن علی        ای بی بدل حسن ابن علی نشسته ایم سرخوان کرمت نوکرتیم خاک زیر قدمت گرچه نداری مزار و حرمی از ازله توو دل ما حرمت جلوه ی ذات کبریا مظهرصبرخدا کمترنبوده صلح تو زقیام کربلا          شیرجمل حسن ابن علی         ای بی بدل حسن ابن علی امام حسن من گداتم ازقدیم امام حسن سفره ی لطفت عظیم دوست دارم مهر و مهتاب منی امام حسن یاکریم ابن کریم ای همه ی کاروکسم جان وجانان منی یه نیم نگاه توبسم دین ودنیای منی            شیرجمل حسن ابن علی          ای بی بدل حسن ابن علی ابوذر رییس میرزایی (بهار) ♾♾♾ 🔻🔻 🆔@ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی دوبار دربِ بقیع باز می‌شود روزی دوبار گریه‌ات آغاز می‌شود روزی دوبار روضه‌ی تو: وا حسن....حسین ای وای  بی حرم حسن  و بی کفن حسین سهمِ دو چشمِ خیسِ شما خونِ تازه است روزی دوبار انیسِ شما خون تازه است این مهرِ مادرِ تو چه‌ها کرده بادلت یعنی که آب شعله به پا کرده با دلت دیدی که آب با جگر فاطمه چه کرد دیدی که آب با پسرِ فاطمه چه کرد تقصیرِ آب شد دل زهرا شراره شد تقصیر آب شد دو جگر پاره پاره شد از کوزه آب تا که حسن خورد آب شد وای از حسین  آب نخورد و کباب شد بعدِ حسین بعدِ حسن سربزیر آب می‌سوزد آنقدر که شود چون کویر آب از آن به بعد آب فرودست می‌رود روزی هزار مرتبه از دست می‌رود از آن به بعد زیرِ سرِ آب آتش است فهمیده‌ام که در جگر آب آتش است سیراب می‌کند همه را ،  تشنه است خود شرمنده است فاطمه را ، تشنه  است خود پیش حسین بغضِ قدیمِ حسن شکست در بینِ خانه قلبِ کریمِ حسن شکست الماس ریزه‌ها جگرش را دو نیم کرد یک ضربِ دست امام حسن را یتیم کرد از سینه داغِ روز و شبش ریخت روی طشت دیدی جگر زِ کنج لبش ریخت روی طشت خونش نه ، پاره پاره زِ لبها جگر چکید بر طشت نه به دامنِ زهرا جگر چکید زینب رسید و گفت که ای وای مادرم "آیا تویی برادر من  نیست باورم" در کربلا به خیمه نیامد عمویِ آب از مَشکِ پاره ریخت زمین آبرویِ آب مجبور شد به خاطرِ آب التماس کرد رو  زد برای طفلِ رُباب التماس کرد بودند دیو و دَد همه سیرابِ آب حیف مَشکی نبود تا که نسوزد رُباب حیف با التماس گفت عزیزم علی بمان از آب هم مضایقه کردند کوفیان اما چه زود آب دوباره شراره شد دیدی که وقتِ گریه‌ی زهرا دوباره شد شد بازهم بساط غمش جور وایِ من شد آب زهر و زهر شد انگور وایِ من انگور شعله شد جگرش را به هم که ریخت آه از دلش که بیشترش را به هم که ریخت   هِی بر زمین نشت نشد چاره ایستاد ای وای من که با جگرِ پاره ایستاد آه ای کبود بال و پَرَت را زمین نزن پیش جوادِ خویش سرت را زمین نزن ... گفتم که اشک از چه چنین رنگ و بو گرفت گفتی زِ چشم گریه کنان آبرو گرفت روزی دوبار درب بقیع  باز می‌شود روزی دوبار گریه‌ات آغاز می‌شود 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary