در آسمان غزل عاشقانه بال زدم
به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم
در انزوای خودم با تو عالمی دارم
به لطف قول و غزل قید قیل و قال زدم
کتاب حافظم از دست من کلافه شده ست
چقدر آمدنت را چقدر فال زدم
غرور کاذب مهتاب ناگزیر شکست
همان شبی که برایش تورا مثال زدم
غزال من غزلم، محو خط و خال تو شد
چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم
به قدر یک مژه بر هم زدن تورا دیدم
تمام حرف دلم را در این مجال زدم...
⚘️ سید حمیدرضا برقعی ⚘️
عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم
هرکه خواهان است بسم الله الرحمن الرحیم
دل اگر تاریک اگر خاموش بسم الله النور
گر چراغان است بسم الله الرحمن الرحیم
گیسویت را بازکن انا فتحنایی بگو
دل پریشان است بسم الله الرحمن الرحیم
ای لبانت محیی الاموات لبخندی بزن
مردن آسان است بسم الله الرحمن الرحیم
میزبان عشق است و وای از عشق! غوغا میکند
هر که مهمان است بسم الله الرحمن الرحیم
⚘️ مهدی جهاندار⚘️
گرچه سخت است به فکری هوس نان نرسد
قصه ای نیست که با عشق به پایان نرسد!
قصه ای نیست که حتی شده در آخر آن
بوی یک یوسف گم گشته به کنعان نرسد
عشق احساس خطر کردن و رفتن به رهی ست
که در آن هیچ سری ساده به سامان نرسد!
«در نمازم خم ابروی...» چه معنی دارد؟
گر سر رشته این شعر به عرفان نرسد؟
همه محتاج به عشقید چه باید بکنید
گر چنین زرد بمانید و بهاران نرسد؟
زندگی حاصل آمیزش"عشق" و "نفس"است
گر یکی زین دو نباشد به شما جان نرسد!
⚘️ غلامرضا طریقی ⚘️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ اشعاری برای "انتظار" ☘
"چه کنم با فراق دلبر خویش...؟"
⚘️ احمد بابایی ⚘️
جاری است بین ما گله گاهی شبیه عشق
سر رفتنی است حوصله گاهی شبیه عشق
بین من و تو، بین تو و من، به هر دلیل
صد دره است فاصله گاهی شبیه عشق
بیخوابی است و خستگی و حل نمیشود
انگار این معادله گاهی شبیه عشق
از هفت شهر، تا ته یک کوچه میدوی
و رفته است قافله گاهی شبیه عشق
بی پاسخ است پرسش بیرحم روزگار
گاهی شبیه مسئله، گاهی شبیه عشق
بازی هزار مرحله دارد، صبور باش
سخت است چند مرحله گاهی شبیه عشق
⚘️ سید علی میر افضلی ⚘️
دچار تا نشوی، عشق را نمی فهمی
تو هيچ از من و اين ماجرا نمی فهمی
رفيق، نسبت من میرسد به مجنون، آه
و عشق سهم من است و شما نمی فهمی
بدون آن كه بفهمم شدم دچار عشق
تو خنده می كنی اما، مرا نمی فهمی!
خيال می كنی آيا كه من پشيمانم؟
خيال می كنی آيا، و يا نمی فهمي؟!
«منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن»
خيال توبه ندارم، چرا نمی فهمي؟!
ز عشق گفته ام و حاضرم به تكرارش
بگو كه حرف مرا تا كجا نمی فهمي؟
و حرف آخر من: عشق اختياری نيست
دُچار تا نشوی، عشق را نمی فهمي
⚘️ رضا اسماعیلی ⚘️
دوباره عاشقانه ای برای تو که نیستی...!
برای تو که عاقبت، نگفته ای که کیستی...!
دوباره دلنوشته ای برای من که خسته ام...
برای من که منتظر به پشت در نشسته ام...
برای من که زل زدم به سطرهای دفترم...
به جمله های بی رمق، به فکرهای در سرم...
دوباره اشک و آه و من دوباره تو که نیستی
دوباره تو که عاقبت، نگفته ای که کیستی...
⚘️ ابوذر اسدالله پور ⚘️
حرفت قبول! لایق خوبی نبودهام!
وقتی بدم! موافق خوبی نبودهام!
فهمیدی اینکه خندهی تلخم تصنعی است؟
الحق که من منافق خوبی نبودهام!
این بادها به کهنگیام طعنه میزنند
من بادبان قایق خوبی نبودهام
من هیچوقت شاعر خوبی نمیشوم!
من هیچوقت خالق خوبی نبودهام!
فهمیدم اینکه فلسفهی من شکستن است
هرگز دچار منطق خوبی نبودهام
حرفت قبول! هر چه که گفتی قبول! آه…
اما نگو که عاشق خوبی نبودهام
⚘️ امیر مرزبان ⚘️
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم، به تو بر میخورم اما
آنسان شدهام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
... حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام، جای تو خالی است
فردا که میآیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همهی بودن ما جز هوسی نیست
⚘️ هوشنگ ابتهاج ⚘️
بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد
یا آن که گدایی محبت شده باشد
دلگیرم از آن دل که در آن حس تملک
تبدیل به غوغای حسادت شده باشد
دل در تب و طوفان تنوع طلبی چیست؟
باغی ست که آلوده به آفت شده باشد
شرمنده عشقیم و دل منجمد ما
جا دارد اگر غرق خجالت شده باشد
مقصود من از عشق نه این حس مجازی ست
ای عشق مبادا که جسارت شده باشد!
⚘️ محمدرضا ترکی ⚘️