eitaa logo
قرارگاه شهدای مدافع حرم
892 دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
11هزار ویدیو
506 فایل
🌹﷽🌹 رسانه جبهه مردمی فرهنگی اجتماعی انقلاب اسلامی در جنوب شرق استان تهران (شهرستان های ورامین، قرچک، پیشوا، پاکدشت)
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨مراسم فوت دخترعموی سخنگوی وزارت بهداشت، امروز! 🔰پی‌نوشت: آقای جهانپور، شما که رگباری در نقد تشییع پیکر سردار اسداللهی توییت منتشر کردی (که به حق این تشییع و با این جمعیت در شرایط فعلی اشتباه بود)، خودت هم عامل به توصیه‌های پزشکی باش عزیز! مگر به قول خود شما بزرگترین مُنکرِ این روزها "اجتماع" نبود؟! 🔰 پی‌نوشت: کشور آلمان حضور بیش از دونفر در شرایط فعلی کنار هم را، تجمع غیرقانونی دانسته است. "علی قلهکی" ✍ تخریب‌چی 🚨تخریب‌چی، کانال اخبار خاص 🆔 @takhribchi110 🆔 @takhribchi110
🔹🔸 بهار بود وهوای دل انگیزش وعشق که هرلحظه عطر تورا به مشام جانم میزد ویادطفلی که مدتی بعد ،درآغوش من و توخواهد بود و من درخاطرم مرور میکردم، خاطرات آینده ام باتو ودخترکمان را، شما را درخیال میبافتم درآن لحظاتی که سرمست ازمهر پدرو دختری، شادمان ،میان درختان پربار تابستان ازپی هم میدوید ومن با چشمانی پراز اشتیاق ،گرم تماشایتان هستم واین لطافتها را گوشه‌ی دلم ثبت میکنم! غرق این رویاها بودم،غافل ازآن که تو دراندیشه‌ای دیگری،حیرانِ حرفی بودم،که میان سرخوشی‌هایم گفتی! تو ازغیرت وتکلیف واز مرزها بامن سخن گفتی واز رفتن! من با ناباوری، کودکمان رایادت آوردم وانتظارت برای دیدنش را،اما، نشنیدی انگار و پرسیدی دلت می آید قصه‌ی اسارت باز هم تکرار شود؟! سکوت کردم دلم نمی آمد! تورا راهی کردم درحالی که دردلم آشوبی برپا بود !آه!خدای من نفرین برجنگ،که چون طوفانی، فرصت عشق بازی عشاق رامیرباید... رفتی وایمان داشتم انتظارت به تولد فرزندمان را،شوقی را که برآن دیواری ازغیرت و شرف حائل کردی،تا درست باشد آن سخن که وقتی شیپور جنگ نواخته میشود، مرد ازنامرد شناخته میشود. روزهارا بی تو سپری میکردم، من که بی تو نفس کشیدنم دشوار بود... نفس،آهی بود که باسوز واشک، میرفت ومی آمد، چه سخت بودبی تو؛ تاب لحظات رانداشتم، خصوصا که تولد دخترمان نزدیک بود. دوست داشتم وقتی چشمانش را به‌روی دنیا میگشاید توباشی ودرآغوشش بگیری ودرگوشش اذان واقامه نجوا کنی! هرچند دلگیرآن مدتی بودم که به جای این که آرام جانم باشی،اسباب بیقراریم شدی! خبرآوردن که خواسته ات اجابت شده وهمسرت پیش ازتولد دخترت درکنارت خواهد بود... آمدی ؛ نه آن‌چنان که انتظارش راداشتم، فارغ ازنگرانی‌های این جهان،بی هوش ازین دنیا وهوشیار میان آن دنیا،خیلی زمان نبُرد که دعوت حق را لبیک بگویی!رفتی و من ماندم وخیالی که برای همیشه خیال ماند وکودکی که "بعدازتو" متولد شد شهیدم! من ماندم وقصه‌ی قهرمانی توکه شد لالاییِ هرشبِ کودکمان. آه چه سخت بود بی تو وچه سخت است هنوز... 🖊تاجیک‌خاص،اردیبهشت‌۱۳۹۸ @nafasol_mahmoom 🔹🔸
☘☘ از موقعی که شروع کرد به تعریف خاطرات پسرش خنده رو لباش بود و تا دم‌دمای پایان مصاحبه نه کمرنگ شد و نه گم.شیرین پیرمردی بود با لهجه‌ی اصفهانی. اهل اردستان اصفهان،چهل سالی مقیم تهران و حوالی تهران و الان هم که اسلامشهر . از سپیدی پرقنداق تا سرخی کفن پسر نوزده ساله‌ی شهیدش هر خاطره‌ای که تعریف کرد پر بود از خنده و شیطنت.برعکسِ مابقی ابوالشهدا که از گفتن شیطنت‌های پسرشون طفره می‌رن از چموشی پسرش می‌گفت و می‌خندید. _جونوری بود برای خودش.در و پنجره‌ی سالم نداشتیم تو خونه از دستش. تا برای پسر شهیدش از کلمه جونور استفاده کرد ملتفت شدم اصلا پیرمرد اینجا نیست.غرق در خاطرات خودشه و مجیدش.خاطراتی که برای سی_چهل سال پیش نبود.همین الان حاضر بودن‌.درست روبروش.همین امروز . بیست و سه آذرِ نود و هشت.حتی موقعی که داشت از باز کردن بندهای کفن مجیدش می‌گفت با اینکه صداش حزن داشت اما نگاهش همون نگاه شادی بخش بود.تولد دوباره می دونست این زنده شدن تو لباس سرخ شهادت رو. اما امان.... امان از خاطرات پسر جانبازش. پا به پای خاطرات حمید، محزون و محزون تر می‌شد و لحظه به لحظه روی صورتش مه می نشست. غم سنگینش اما نه موقع تعریف کردن از تخلیه چشم چپ حمید بود ، نه موقع گفتن از جراحات مدامش،نه موقع تعریف کردن از عروسی دوباره عروسش به دست خودش برای اینکه دختر طفل معصوم یک عمر پاسوز نشه، نه حتی موقعی که از دق مرگ شدن زنش برامون می‌گفت. مرد محاسن سفید کرده‌ی خنده رومون تا به موجی شدن پسرش رسید شونه‌هاش ارگ بم شد و آوار آوار فروریخت. من هم که کاشی بند خورده‌ی رو به شکستن.نمی‌‌تونستم راحت زل بزنم به هق هق پیرمردی درد کشیده.اشکام که جاری شد از خجالت زدم روی شونه‌های رفیقم که قطع کن. فیلم برداری قطع شد و اجازه گرفتم و بیرون زدم. حیاتی پر از درخت خرمالو. همان تصویر عاشقانه‌ی همیشگی. همان زیبایی مطلق دوست داشتنی. خرمالو! شاعرانه ترین میوه‌ی ممکن من . چه شانسی!فقط دیدن خرمالوهای یخ زده‌ی مقاوم حال و روزم رو خوب می‌کرد.نفس که گرفتم ، برگشتم روبروی پیرمرد.هنوز صورتش سرخ بود.اناری سرخ میون کلی برف . باید بی رحمانه‌ترین سوال ممکن رو می‌پرسیدم و پرسیدم. _میشه بگید وقتی آقا حمید رو موج می‌گیره چی کار می‌کنه و واکنش شما چیه؟ نگاهم کرد. دلم فرو ریخت. نگاهم کرد. سرمو انداختم پایین. نگاهم کرد و نگاهش نکردم. سکوت که زیاد شد گفتم: باشه سوال بعدی مو می پرسم. نگفتید تو کدوم عملیات.... نگذاشت حرفم رو تموم کنم. شروع کرد: وقتی موج می گیردش می افته به جون من.تموم بدنم کبوده.چند بار همسایه ها به دادم رسیدن.دو باری قفسه‌ی سینه‌ام شکسته و یک بار هم از فرط فشار زیادِ خرخره‌م با دستای سنگینش مرگ رو تا دو قدمیم دیدم. حق دادم گریه بیفته مرد پیرمرد. حق دادم داغ حمید سنگین‌تر باشه براش. حق دادم بهش.اما ساده بودم! حواسم به صلابت نهفته توی صداش وقتی داشت از کتک خوردناش می گفت نبود. صداش وقتی شکست و شونه هاش وقتی دوباره لرزید که گفت: جگرم وقتی آتیش می گیره که حالش خوب می شه و می‌‌فهمه چه بلایی سرم آورده.اون نگاه معصوم پر از شرمش،اون گریه ها و به آغوش کشیدنای بعدشه که پیرم کرده.شرم و خجالت حمید از کاری که با پدرش کرده ،برای من پدر از شهادت مجید و جانبازی خودش سخت‌تره. فقط تونستم خیره خیره نگاش کنم. پدره دیگه. شرم و معذرت خواهی حمید پیرش کرده نه شهادت و جانبازی پسراش . می تونم بفهمم؟شرمنده شدنای آقاحمید پدر رو پیر کرده.شرمنده شدنای آقاحمید..... @daftarybaghabeshisheh
▪️دعا بلای بزرگ را دفع می‌کند 🔻رهبرانقلاب: خیلی امیدوار هستم بخصوص به دل پاک و صاف جوانها، و عناصر مؤمن و متّقی و پرهیزگار که اینها واقعاً می‌توانند با دعای خودشان بلاهای بزرگ را دفع کنند. این بلا به نظر ما بلای آنچنان بزرگی نیست، از این بلاها بزرگ‌تر هم وجود داشته و دارد. 💬 ریحانه @Fars_plus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بغض انقلاب در هنگام خواندن فرازی از « الهی کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ فَقُلْتَ [فَفَعَلْتَ ] مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِکَ؛ آن گونه به رحمت تو امیدوارم که گویی در پیشگاهت ایستاده‌ام و اوج توکلم به تو، بر سرم سایه گسترده است؛ پس تو آنچه را که سزاوار آنی، گفته‌ای و مرا در عفو و بخششت، پوشانده‌ای. @Fars_Plus
هدایت شده از .....
🌺 بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 امام علی علیه السلام : آن گونه که یاری می کنی ، یاری می شوی . هزینه جشن های ماه شعبان هیئت هایمان را صرف محرومان و نیازمندان محله خودمان خواهیم کرد . ✨ لطفاً تصاویر و اقدامات هئیت خود را جهت انتشار به دبیرخانه به آدرس اینستاگرامی جامعه ایمانی مشعر ارسال نمایید . 🌐 @gharargah1542
هدایت شده از .....
✳ شرط این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم 📌 من با تجربه این را می‌گویم که میزان فرصتی که در وجود دارد، در خود فرصت‌ها نیست. اما شرط آن این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم. 🔸 انقلاب ما با دوره‌های طولانی بحران‌های اقتصادی و محاصره‌ی اقتصادی مواجه بوده است و امروز نیز این بحران‌ها ادامه دارد. به رغم این‌که خیلی از دولتمردان ما نتوانستند یا فرصت نداشتند همه‌ی اهداف مدنظر خودشان و انقلاب را مهیا کنند اما فرصت‌های بزرگی وجود دارد. سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 🌐 @gharargah1542
⭕️: «رد کمک» نبود. «رد تحقیر» بود‌. رد «نمایش»ی بود که قرار بود «جنایت»ی را پنهان کند. دست اروپایی‌ها تا مرفق در خون بیماران ایرانی است. با این «شو»‌ها نمی‌توانند دست‌های آلوده خود را بشویند. هر وقت از اجرای تحریم‌های آمریکا سر باز زدند، خودمان برایشان نمایش تبلیغاتی ترتیب می‌دهیم. 🌐 @gharargah1542
ممکن است برخی گمان کنند در مجالس عروسی و رسمی و یا کنار جاده‌ها نوعی خودنمایی و است و ریا هم نوعی شرک و لذا سبب باطل شدن نماز است؛ اما باید بدانیم که خودنمایی حرام است اما لازم است! یعنی اگر کسی هدفش از این کار، مطرح کردن خود باشد، این کارش اشتباه است؛ ولی اگر هدفش مطرح کردن نماز باشد، این نه تنها نماز را باطل نمی کند، بلکه برای آن، دو پاداش دریافت می‌کند؛ یکی پاداش و یکی پاداش .۱ 🍃 امام على عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله شام و غير شام را بر نماز مقدّم نمى داشت و چون وقت نماز مى رسيد ، گويى نه خانواده اى مى شناسد و نه رفيق شفيقى. ۲ ۱.شیوه های دعوت به نماز ص۲۲ ۲.میزان الحکمه ۱۱۲۸ 🌐 @gharargah1542
هدایت شده از .....
1_243962135.mp3
830.5K
بدتر از خود گناه چیه؟ ؟ !!!!! 🌐 @gharargah1542