⚘﷽⚘
📌عرضتبریک...
پاییزباحسرت دست ِمهر،برسرآذرمیکشدو برگهاےدرختان را فداےبیست و چهارمین روز میکند؛چون سرداردلها،چشم به این دنیاگشود.
خوش به حالِ سالهایے که بزرگ شدن ، مجاهد ، مدافع و شهید شدنت را دیدند.
اصلاتوبراےماندن،خلق نشده بودے
فقط مدتے،قلم سرنوشت ماندن را بر دفترزندگے ات،ثبت کرد
تا راه و رسم عاشقے را یادمان بدهے
خوب بودن را
خوب ماندن را..
ماندےتا راوے تاریخ آغشته به خون شهدا باشے.
این محاسن سفید شده در آسیابِ جهاد، هرکدام قصه شهیدےرا میگویندکه دست رد به سینه ے دنیاوزیبایے هایش زد
تا امروز آه حسرت بر دل هایمان بنشیند..
فرمانده ، سرلشکر و هزاران اسم دیگر در مقابل ابووهب بودنت قد خم کرده اند.
تاخواستیم،قدربودنت را بدانیم جمله گاهے چه زود دیر میشود باورمان شد و افسوس ها نامه عبرت دلمان..
حبیب حرم شدے و پس ازسالها دعا،
آرزوےشهادت جامه ےحقیقت بر تن کرد و به کاروان عشاق رسیدے.
فرمانده قلبها
درسیم خاردارنفسهایمان اسیرشده ایم
و توان رهایے نداریم
به نقشه ےدعایت محتاجیم تابه سنگرتوبه برسیم..
#تولدتمبارکحبیبحرم..🎈
#تاریخولادت۱۳۲۹/۹/۲۴
#تاریخشهادت۱۳۹۴/۷/۱۶
#قرارگاه_شهدای_مدافع_حرم
🌐 @gharargah1542
📚نذر سوریه و دعای مادر
یکبار خواست دعایی در حقش بکنم میگفت مادر دعایی بکن، خیلی کارم گیر است. هر وقت امتحانی داشت یا مشکلی داشت از من میخواست که دعایش کنم. سریع روضه پنج تن نذر کردم. همان اوایلی بود که قرار شد به سوریه برود. یک بار از محل کارش تلفنی باهم صحبت میکردیم. پرسیدم حمید مشکلت حل شد؟ گفت آره دستت درد نکند. گفتم من یک روضه پنج تن نذر کردم. با خندهای از ته دل جواب داد دستت درد نکند اگر بدانی چه حاجتی داشتم بعد رو کرد به همکارانش و گفت اگر بدانید چه شده مادرم نذر کرده بروم سوریه!
🌷 #شهیدحمیدرضا_اسداللهی
#تاریخشهادت۱۳۹۴/۹/۲۹
#محلمزارگلزاربهشتزهراسقطعه۵۰
#سالروزشهادت🕊🌹🕊
#قرارگاه_شهدای_مدافع_حرم
🌐 @gharargah1542