بابا مهدی جان
وصیت کرده بودی که روی سینه ات سربگذارم
امشب در معراج خواستم سر روی سینه ات بگذارم اما هرچه گشتم آغوشی نبود...
عکس هایت را کنار مامان دیده ام
قدو قامتت، دستهایت ...
همان عکسها که مرا در آغوش داشتی...
پس امشب چرا نیمی از آن قدو قامت هم در تابوت نبود؟
خواستم مثل رقیه (س) سرت را بغل کنم نمی شد... دستانم استخوان هایی را لمس کرد که گفتند بابا مهدی ست
باشد سهم من از آغوشت همین بود..
#عاشقانه_های_سلما
http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
بابا جان امسال روز دختر تو را کنارم دارم ،
امسال روز دختر ، دخترانگی ام جور دیگر است،
ذوق بودن تو کنارم و لحظاتی که دست روی مزارت میکشم و لمس وجودت را حس میکنم مرا به ماورای آرامشی می برد از جنس بهشت.
امسال مثل دختران دیگر ، کنارت بابا جان به جشن نشسته ام و دیگر چشمانم با غم دوری ات ،به هزار و یک در جستجو مزارت را نمی جوید.
بابا مهدی چقدر افتخار دارد دختر تو بودن.
#عاشقانه_های_سلما